شنبه 10 آذر 1403

جمهوری اسلامی؛ آری یا خیر؟

خبرگزاری دانشجو مشاهده در مرجع
جمهوری اسلامی؛ آری یا خیر؟

گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو - دکتر محمدرضا فارسیان؛ محقق و مدرس دانشگاه: جمهوری اسلامی واقعیتی است هم‌طراز با حقیقتی به نام انقلاب اسلامی؛ این دو چنان با هم آمیخته‌اند که جداسازی آن‌ها از یکدیگر به سادگی مقدور نیست و ممکن است عمل جداسازی آن‌ها حتی به حذف دیگری بینجامد. شاید تنها بتوان اینگونه تفکیک سازنده‌ای درست کرد که انقلاب اسلامی یک حقیقت است، حقیقتی که بدون شعارزدگی وسعتی به پهنای...

گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو - دکتر محمدرضا فارسیان؛ محقق و مدرس دانشگاه: جمهوری اسلامی واقعیتی است هم‌طراز با حقیقتی به نام انقلاب اسلامی؛ این دو چنان با هم آمیخته‌اند که جداسازی آن‌ها از یکدیگر به سادگی مقدور نیست و ممکن است عمل جداسازی آن‌ها حتی به حذف دیگری بینجامد. شاید تنها بتوان اینگونه تفکیک سازنده‌ای درست کرد که انقلاب اسلامی یک حقیقت است، حقیقتی که بدون شعارزدگی وسعتی به پهنای گیتی دارد و جمهوری اسلامی نقطه عطف آن به‌شمار می‌رود و می‌رود تا پرچم «نرید ان نمن علی الذین استضعوا فی‌الارض» را در سراسر این پهنه گسترده به اهتزاز در آورد.

واقعیت تاریخیِ جمهوری اسلامی اگر چه در 12 فروردین ماه 1358 به منصه ظهور رسید اما استمرار آن در طول زمان در حال تکرار است و خبر از ایستادگی و مقاومت حامیان آرمان انقلاب اسلامی می‌دهد. اگر چه کم نیستند قلم‌ها و لنز‌هایی که در مذمت جمهوری اسلامی فعالانه کار می‌کنند و شب و روز نمی‌شناسند و اگر چه زبان جمهوری اسلامی در بیان پیشرفت‌ها و موفقیت‌های خود زبان گویایی نبوده است اما حقیقت انقلاب اسلامی کماکان افراد زیادی را در سراسر جهان به خود جذب می‌کند. افرادی که از ظلم و استثمار قدرت‌های موروثی و طایفه‌ای به تنگ آمده‌اند و مشتاقانه منتظر راه نجاتی برای خود و هم‌نوعانشان می‌گردند.

امروز خیل حامیان جدی و دوستداران انقلاب اسلامی از آمریکای جنوبی گرفته تا آفریقا و شرق آسیا و... با واقعیتی به نام جمهوری اسلامی پیوند خورده‌اند و خود را مدافع حریم آن می‌دانند. چه بخواهیم و چه نخواهیم امروز پهنه جمهوری اسلامی و جغرافیای استراتژیک آن محدود به مرز‌های سرزمینی کشور ایران نمی‌شود، بلکه از جنوب آمریکا گرفته تا شمال آفریقا و بخش‌های وسیعی از غرب آسیا و... با ایفای نقش در راستای تأمین منافع جمهوری اسلامی و مردم این سرزمین در نقشه از پیش تعیین شده انقلاب اسلامی در حال حرکت هستند.

نقشه‌ای که قانون اساسی جمهوری اسلامی در اصل یازدهم خود این چنین از آن خبر می‌دهد که: «به حکم آیه کریمه اِنَ هذِهِ اُمَتُکُم اُمَهً واحِدَهً وَ اَنَا رَبُکُم فَاعبُدُونِ، همه مسلمانان یک اُمتند و دولت جمهوری اسلامی ایران موظف است سیاست کلی خود را بر پایه ائتلاف و اتحاد ملل اسلامی قرار دهد و کوشش پیگیر به عمل آورد تا وحدت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جهان اسلام را تحقق بخشد».

از 12 فروردین ماه 1358 که مردم ایران به‌طور قانونی، جمهوری اسلامی را با مُهر «آری» رسمیت بخشیدند، بیش از چهار دهه سپری می‌شود. قطار انقلاب در طول این سال‌ها به سرعت در حال حرکت بوده است. مسافران زیادی در این قطار حضور دارند، برخی از مسافران پیاده شده و عده زیادی نیز به خیل مسافران این قطار پیوسته‌اند. برخی از مسافران کماکان با تردید بلیت‌های خود را که مقصد عدالت، قسط و و رفاه عمومی در آن درج شده است نگاه می‌کنند؛ گروهی ادامه می‌دهند و گروهی نیز قطار را ترک می‌کنند. در طول این سال‌ها مسافرانی با ملیت‌های غیر ایرانی از کشور‌های نیجریه، لبنان، یمن، افغانستان و... به خیل مسافران این قطار پیوسته‌اند و امروز این قطار با خیل عظیمی از پیوستگان، تردیدکنندگان، جاماندگان و در راه ماندگان در چهل و پنجمین ایستگاه سرنوشت خود در حال حرکت است.

واقعیت این است که دوازدهم فروردین هر سال که مصادف است با سالروز رأی «آریِ» مردم ایران به جمهوری اسلامی، ما را به این فکر فرو می‌برد که وضعیت این رأی در روزگار ما چگونه است و آیا توانسته‌ایم از آن صیانت کنیم و اگر امروز نیز بخواهیم با همین وضعیت فعلی، رأیی از مردم مبنی بر تداوم جمهوری اسلامی بستانیم، نتیجه چه خواهد شد؟ برخی از دوستان از این آزمون و حتی از طرح آن هراس دارند چرا که ممکن می‌دانند با طرح این مسئله سرنوشت این قطار و مسافران آن به‌طور کلی تغییر کند. برخی نیز سودجویانه با طرح کلید واژه رفراندوم از آن برای تحقق حُقه‌های خود بهره می‌برند. مطلوب آن است که نه با طرح این مسئله بزدلانه برخورد کرد و نه جسورانه، بلکه واقع‌بینانه آن را طوری هدایت کرد که مردم نیز این حق خود را دست‌یافتنی بدانند.

12 فروردین 1358 را به یاد بیاوریم. چه کسانی حق داشتند به حقانیت جمهوری اسلامی مُهر تأیید بزنند و چرا؟ پاسخ: تنها ایرانیان واجد این حق بودند، زیرا آن‌ها در آن روز تنها مسافران این قطار بودند که باید برای سرنوشت آینده این قطار در حال حرکت تصمیم‌گیری می‌کردند.

سؤال این است که امروز چه کسانی باید برای حقانیت و تداوم این قطار در حال حرکت تصمیم گیری کنند؟ پاسخ اولیه این است که طبعاً مسافران این قطار نسبت به سایرین در اولویت قرار دارند. اما جمهوری اسلامی امروز مسافرانی جدید دارد. مسافرانی که سرنوشت آنان محتوم به سرنوشت جمهوری اسلامی است. جمهوری اسلامی امروز به تنهایی یک بلوک تمام عیار سیاسی و اعتقادی در جهان است و نمی‌تواند نسبت به سرنوشت مسافران جدید خود بی‌تفاوت باشد. امروز اگر چه با مشکلات اقتصادی گوناگونی در داخل کشور دست و پنجه نرم می‌کنیم که بخشی از آن در اثر تحریم‌های ظالمانه و بخش دیگری از آن ناشی از سوء مدیریت‌ها در دوره‌های مختلف است؛ اما حیثیت وجودی جمهوری اسلامی در جهان عظمتی است که با هیچ چیز قابل معاوضه نیست. در آفرینش این عظمت وجودی بسیاری از کسانی که ملیت آنان غیر ایرانی است نقش داشته‌اند و نمی‌توان نقش آنان را کتمان کرد.

حال بر فرض که روزی بخواهیم از مردم نظرخواهی کنیم که بعد از چهل و اندی سال شما بگویید که جمهوری اسلامی «آری» یا «خیر»؛ در این نظرخواهی لزوماً فقط کسانی که از حیث ملیت با ما مشترکند حق نظرخواهی نخواهند داشت بلکه کسانی که در مرز عقیدتی با ما به سر می‌برند و حیثیت جمهوری اسلامی حیثیت آنان به‌شمار می‌رود نیز باید بتوانند حق انتخاب داشته باشند.

طبیعی است که برخی این برداشت حقوقی را به معنای گسیل داشتن منابع جمهوری اسلامی برای اداره شهروندان سایر کشور‌ها می‌دانند و شروع به کوبیدن این نظر خواهند کرد اما نباید فراموش کرد که اولاً باید «ایرانِ قوی» وجود داشته باشد تا هم‌فکران عقیدتی و سیاسی ما نیز بتوانند تحت حمایت جمهوری اسلامی به حیات خود ادامه دهند؛ ثانیاً گسترش مرز‌های امنیتی، اعتقادی و حتی علمی مولفه عجیبی محسوب نمی‌شود، بلکه هر کشوری که بخواهد امنیت، اعتقاد راسخ و عمیق و دانش ثروت‌ساز را برای شهروندان خود به ارمغان آورد، چاره‌ای ندارد جز آنکه این مرز‌های تمدن‌ساز را در خارج از مرز‌های جغرافیایی خود بگستراند.