حاج حسین همدانی یک فرمانده تاکتیکی، عملیاتی و راهبردی بود / در ده سال آینده، باید فضا را برای نسل سوم و چهارم باز کنیم و مسئولیت بپذیرند / در صحنه جنگ، امکان حریت و توانایی مخالفت را برای بچهها باز گذاشته بودیم
استاد دانشگاه جامع امام حسین (ع) گفت: ما در جنگ، با برادرانمان یکی شده بودیم. رابطه ما ولایی بود و حرف فرماندهان را حرف امام حساب و اعتماد می کردند. وقتی به آقای همدانی در جزایر بوارین گفتم که آن قطعه را حفظ کنید، سه روز مقاومت کرد تا لشکرهای دیگر، مسیر شلمچه را باز کردند.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام، در شب اربعین حضرت اباعبدالله الحسین (ع) با حضور در شبکه استان همدان، یاد و خاطر شهید حاج حسین همدانی را در پنجمین سالگرد شهادت او، گرامی داشت.
به گزارش «تابناک»، دکتر محسن رضایی، شامگاه چهارشنبه شانزدهم مهرماه در برنامه زنده تلویزیونی استان همدان پیرامون انتخاب حاج حسین همدانی گفت: وقتی حضرت امام من را مامور کردند که سپاه را فرماندهی کنم و اوضاع را تغییر بدهم چرا که در سال نخست جنگ تلاشهایی شده بود، اما موفقیتی حاصل نشده بود. از ماهشهر تا اشنویه رفتم و جبههها را بازدید کردم. دیدم در هر 60 -70 کیلومتر خط دفاعی جبهه ایران، بچههای انقلاب دور یک نفری جمع شده اند. احمد متوسلیان، حاج همت، حسین خرازی و احمد کاظمی... هر کدام مظلومانه و بدون کوچکترین امکانات میجنگیدند.
فرمانده سپاه پاسداران در دوران دفاع مقدس ادامه داد: به پایگاه منتظران شهادت در اهواز برگشتم و با آقا رشید و آقای حسن باقری و سردار رحیم صفوی گفتگو کردم. به آنها گفتم که در خطوط مقدم انسانهایی دیدم که اگر به آنها مسئولیت بدهیم و حمایت شوند، و در عمل هم درست مربیگری داشته باشیم، بغداد را که آزاد میکنند تا آزادسازی قدس و فلسطین هم پیش میروند. حسن باقری نگاهی به رشید کرد و آن روز لبخندی زد. چند ماه بعد در عملیات فتح المبین، شهید باقری به من گفت: «از شما طلب حلالیت دارم! آن وقت که گفتی عملیات پی درپی میکنیم، من به آقا رشید، لبخندی زدم. بعد از جلسه به ایشان گفتم که برادر محسن از تهران آمده نفسش از جای گرم بلند میشود. امروز که عملیات فتح المبین اتفاق افتاده آمدهام طلب حلالیت کنم.»
او خاطرنشان کرد: یکی دیگر از همان جوانانی که در خط دفاعی سرپل ذهاب بسر میبرد حسین همدانی بود. به خاطر دارم که پس از جلسات، سال 1361 حاج حسین همدانی را صدا کردم و مسئولیت تشکیل تیپ انصارالحسین (ع) را به او دادم و او وارد صف فرماندهان رده بالا سپاه شد. در یک زمان دیگر او را فرمانده لشکر قدس گذاشتیم و تا این اواخر ایشان در صحنه دفاع و فداکاری به سر میبرد.
فرمانده سپاه پاسداران در دوران دفاع مقدس در مورد معیارهای تشخیص فرماندهان بزرگ از دل جوانان رزمنده گفت: اگر از یک معمار در مورد ساختمان سوال کنید، به شما میگوید که این ساختمان چند سال بعد فرو میریزد. او چیزی در دانش تجربی اش به دست آورده که چنین تخمینی میزند. من هم در تخصص سیاسی نظامی خود، تجاربی کسب کردم که از آنها در اداره جنگ استفاده کردم.
محسن رضایی با بیان اینکه از سال 50 مبارزه را با رژیم شاه و ساواک شروع کردم، یادآور شد: در سال 58 با هشت سال سابقه مبارزاتی وارد سپاه شدم و اطلاعات سپاه را با جوانانی مانند آقایان حسن باقری و رشید و زین الدین آغاز کردم و در سال 1360 فرمانده سپاه شدم. در دوران مبارزه و زندان و مخفی گاهها و بعد از انقلاب در مبارزه با گروههای ضد انقلاب که یکی از آن تجربه ها، خنثی کردن کودتا نقاب بود، فهمیده بودم که اگر انسانها را درست بشناسیم و تواناییهای آنها را درست تشخیص بدهیم و به کار بگیریم، موفقیتهای بزرگی خواهیم داشت. تجربه آدم شناسی در این دوران ده ساله به من کمک کرد که بتوانم با سوالاتی دقیق، فرماندهان را از میان صدها رزمنده داوطلب با کمک مشاورینی مانند برادر حسن باقری و رشید و شمخانی و آقا رحیم بشناسم. همت و همدانی وقتی گزارش لشکر 27 را میدادند، از پاسخ هاشان حد و حدود هر کدام از توانایی هایشان را تشخیص دادم.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در توصیف ابووهب، شهید همدانی گفت: حاج حسین همدانی، یک فرمانده استراتژیک بود. هم تاکتیک را میدانست و لشکر را هدایت میکرد، هم یک فرد عملیاتی بود برای هماهنگی و هم یک فرمانده راهبردی در صحنههای جنگی بود. او شم راهبردی داشت. تاکتیکی، عملیاتی و راهبردی بود. او را برای مستندسازی، تجارب و فرهنگ دفاع مقدس مدتی جانشین خودم در قرارگاهی به همین نام دانشگاه امام حسین انتخاب کردم تا دفاع مقدس را مستند کند.
سرلشکر محسن رضایی در توصیف رفاقت و برادری خود با شهید همدانی گفت: میدانید که فامیلی همدانی را من روی او گذاشتم. بعد از پایان جنگ، فامیلی اش را با پیشنهاد من به همدانی تبدیل کرد. نامهای برای ثبت احوال نوشتم و او با آن نامه رفت و عنوان شناسنامه اش را به همدانی تغییر داد. این کار از موضع فرماندهی نبود، از موضع برادری بود.
فرمانده سپاه پاسداران در دوران دفاع مقدس گفت: من و حاج حسین همدانی و خیلی از شهدا و فرماندهان دیگر، اول برادر بودیم تا فرمانده؛ مثلا در جلسهای که با حضور شهید باقری و حسن سعدی تشکیل دادیم، گفتم حاج احمد متوسلیان انشاءالله فردا شب حمله میکند و ارتفاعات رادار را میگیرد، با اینکه این کار در ماموریت ایشان نیست، اما این کار را انجام میدهند. ایشان به حالت مخالفت گفت من عمل نمیکنم. او را بیرون سنگر بردم و با او صحبت کردم. گفتم که اگر ارتفاعات رادار را نگیریم، کل این مناطق از دست میرود. برگشت و به فرماندهان دیگر گفت، من فردا حمله میکنم و ارتفاعات را میگیرم. در فرماندهی جنگ برادریها بر فرماندهیهای کلاسیک ارجح بود. در صحنه جنگ، امکان حریت و توانایی مخالفت را برای بچهها باز گذاشته بودیم و اقناع پذیری را در مدیریت جهادی یک اصل مهم میدانستیم.
استاد دانشگاه جامع امام حسین (ع) گفت: ما در جنگ، با برادرانمان یکی شده بودیم. رابطه ما ولایی بود و حرف فرماندهان را حرف امام حساب و اعتماد میکردند. وقتی به آقای همدانی در جزایر بوارین گفتم که آن قطعه را حفظ کنید، سه روز مقاومت کرد تا لشکرهای دیگر، مسیر شلمچه را باز کردند.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: یکی از نگرانیهای جدی من این است که در ده سال آینده، نسل اول و دوم حداکثر ده سال وقت دارند که مسئولیتها را به نسل سوم و چهارم بدهند. ترس دارند از انجام این کار. این ترس ناشی از عدم شناخت جوانان است. نمیتوانند تشخیص بدهند و از ریسک مسئولیت دادن میترسند. مرحله بعد از تشخیص این است که شایسته پروری کنیم. دولتمردان ما در شایسته پروری و بالا کشیدن استعدادها ضعیف اند. در جنگ، سه چهارماهه، یک فرمانده گردان را به فرمانده تیپ تبدیل و تربیت میکردیم و ترفیع میدادیم. البته جنگ را دانشگاه ساختیم و عملیات را با کالبدشکافی دانشی که روی میز بود، فهم آنها را بالا میبردیم. این سبک الان در اداره کشور متاسفانه وجود ندارد.
محسن رضایی با تاکید بر اینکه «در دهه اول انقلاب، کارآمدی مهم بود، قوم و خویش و جناح مهم نبود»، خاطرنشان کرد: در ده سال آینده، باید فضا را برای نسل سوم و چهارم باز کنیم و مسئولیت بپذیرند. در خاطرات شهید همدانی هست که با حاج احمد متوسلیان و شهبازی گفتوگو کرده. آقای شهبازی به احمد میگوید: «احمد، شنیدم که برادر محسن به تو گفته است که بیا و یک تیپ درست کن.» احمد میگوید: «بله برادر محسن به من گفته است که یک تیپ درست کن.» شهبازی میگوید: «آخر احمد، ما در مریوان برای چند نفر نیرو که کم داریم، چقدر اذیت میشدیم. چطور میخواهی یک تیپ درست کنی؟» احمد میگوید: «من همین سوال را از برادر محسن کردم. تیپ موضوع بزرگی است شما چطوری به ما امکانات میدهید؟ برادر محسن گفته که شما مطمئن باش. شما برو جلو، ما امکانات و نیرو به تو میرسانیم.»
او خاطرنشان کرد: این دیالوگی است که حسین همدانی در کتاب خاطراتش نقل میکند. با این که احمد متوسلیان از فرماندهان شجاع و توانمند ما بوده، یک لحظه در مورد تیپ تردید میکند. مدیران باید از جوانان حمایت کنند و استعداد جوانان را به درستی تشخیص دهند و در میدان مسئولیت، دست او را مانند مربی بگیرند و انتقال نسل مدیران را سرعت بدهند.