حکومت علوی، گمگشته دنیای مدرن / امام علی (ع)؛ الگوی مهربانی و عدالت
نه دوستان، که حتی دشمنانش او را مردی خاکسار و عرشاندیش، عدالتگرایی بیامان، مجاهدی خستگی ناپذیر، فدایی نبی مکرم اسلام و شهید راه فضیلت و عدالت میدانند و معتقدند که حکومت 4 سال و اندی او میتواند برای همیشه تاریخ الگوی بشریت باشد.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از بلاغ، 19 رمضانالمبارک 40 هجری، محراب مسجد کوفه شاهد شکاف فرق عدالتگستر و تقواپیشهای بود که او را تنها خداوند و آخرین پیامبرش شناخت و به توصیف عظمت او پرداخت. او و مولایش پیامبر خاتم در جهان خلقت تنها کسانی هستند که خداوند بزرگ را در عالیترین سطح شناختند و او و خداوند نیز تنها مدرکان جایگاه پیامبر خاتم (ص). بشریت بویژه، وامدار اولین شهید بزرگ محراب است. انسانیت، فضیلتها را در وجود علی علیهالسلام به کمال یافت. آنچه که در فطرت پاک انسانها از سوی خداوند بودیعت گذارده شده، مشق عینی آن را در وجود پیشوای اول شیعیان جهان میتوان بوضوح مشاهده کرد. این روزها، که کشورمان همانند سایر کشورهای جهان، درگیر بیماری کروناست و همه فعالیتهای جامعه متاثر از این پدیده، بسیاری از تجمعات و مراسمها و برنامهها را به تعطیلی کشانده، مراسم شهادت حضرت علی علیهالسلام و شبهای احیاء هم باید بگونه دیگری برگزار شود تا از فضیلتهای آن یعسوبالدین و عبد صالح خداوند شب زندهداران ماه مهمانی حضرت ربالعالمین بهره بیشتری عاید خود سازند. مروری مختصر به سیره آن حضرت با تمرکز بر مشیء حکومتداری آن حضرت در انتصابها، هدیهای است که میتواند کام ما را بصیرانه شیرین نماید. دوران زندگی مولا امیرالمومنین زندگی امام را میتوان به چهار دوره تقسیم کرد: الف دوران کودکی. ب دوران اعلان رسالت حضرت محمد (ص). ج دوران بعد از وفات پیامبر (ص) و آغاز دوران خلافت ابوبکر، عمر و عثمان. د دوران آغاز خلافت آن حضرت تا شهادت که علاوه بر اینکه تنها الگوی حکومت اسلامی مورد نظر شیعه است، از ماندگارترین نمونههای حکومت اسلامی و آئینه تمام نمای عدالت و انسانیت میباشد. در این مقال مختصر سعی میشود به اختصار کامل، نمایی از سیره حضرت مولا در بخش حکومت به تصویر کشیده شود. زمامداری خلفای ثلاثه از آنجا که حکومت بر مردم منوط به بیعت و پذیرش آنان است، هرچند که افراد از جانب خداوند تعیین شده باشند، به دلیل جریان سقیفه و کنار گذاشته شدن حضرت علی علیهالسلام از خلافت و حکومت بر مردم، مسلمانان و تاریخ بشری از آن وجود بینظیر در عرصه حکومت آنچنان که شایسته بود، بهره نبرد. محافظت از قرآن و سنت رسولالله (ص) رسالت این ایام امام علی (ع) بود. بنابراین، بهترین نوع تعامل با زمامداران (هرچند ناحق) را آن حضرت از خویش به یادگار گذارد و این از زرینترین معارف و عالیترین الگوی رفتار و بهترین مصلحتاندیشی در تعامل با زمامداران عصر غربت امام (ع) میباشد. عمر بارها اعتراف به امداد علی (ع) نمود تا جایی که از او نقل شده که مکرر اظهار علنی کرده بود که: اگر نبود علی (ع)، هلاک میگردید عمر. قضاوتها و راهنماییهای آن امام همام همواره راهگشای مسلمانان و حتی خلفاء بود. حضور فرزندان معصومش حسنین (ع) در میان لشکر اسلام و مددکاری به مردم و صبر در مقابل از دست دادن مهمترین ابزار اجراء احکام دین، و ارتقاء زندگی دنیوی و اخروی مردم، یعنی حکومت، مصلحتاندیشی حضرت در بقاء اسلام، یکپارچگی و وحدت امت اسلام و نشر معارف اسلامی از عالیترین نوع برخورد امام علی (ع) با زمامداران عصر خویش است و عالیترین ترسیم از حکومت بر مردم (حکومت بماهو حکومت). از مهمترین و ژرفاندیشانهترین عمل حضرت در این دوران، دست نزدن به قیام علیه زمامداران (خلفاء) است که برای امام بقاء دین و منافع مسلمین بر همه چیز ترجیح داشت گرچه در بیان حقدیق و معارف دین، کمک به آرامش جامعه و گسترش اسلام همواره در صحنه بود. امام درباره اشتباهات و خطاهای خلفای ثلاثه سخن فراوانی دارد به عنوان نمونه درباره عثمان میفرماید: همه قدرتی که بدست او بود در راه شکمبارگی و به کار گماردن بستگان خود (بنی امیه) صرف کرد و سرانجام هم از خشم مردم ایمن نیافت و دنیا و دینش به باد داده شد. در این کلام، پیامی عمیق و دقیق نهفته است. در حکومت، شایستهسالاری اساس انتخاب کردن و سپردن مسئولیت است. بیتوجهی به شایستهسالاری، بسیاری از تبعیضها و رخنه فساد در حکومت و بدبینی مردم نسبت به نظام و حکومت را موجب میشود و این فساد، آغاز بیبهره ماندن بسیاری از شایستگان و کسانی است که اهلیت زمامداری و مسئولیت را دارند و جامعه از توانمندی این عناصر با کفایت محروم میشود. حقوق متقابل مردم و حکومت امام علی (ع) میفرماید: بدون تردید برای مردم حاکم و فرماندهی لازم است نیک یا بد، به عبارت دیگر، داشتن حاکم بد بهتر از نداشتن حاکم برای جامعه است. از جمله مسائل مهم که در هر زمان مورد توجه جوامع انسانی است، نوع تعامل حکومت و مردم است. مردم از آن جهت که صاحب اصلی جامعهاند و از روی اراده و خواست خویش کسانی را بر خود حاکم میکنند تا موجبات رشد و تعالی و رفاه و آسایش خود را فراهم آورند، بر حکومت حقی دارند و آن چیزی جز اصلاح دین و دنیای آنان نیست و حکومت و رهبری (زمامدار) نیز حق و حقوقی بر مردم دارد؛ چراکه ضامن اجراء سلسله اعمالی است تا فرآیند آن، منافع مردم را موجب میشود. هرگاه چنین روابطی بین دستگاه و مردم برقرار شود، فضایی ایجاد خواهد شد که همگان در سایه آن به شکوفایی استعدادهای خویش نائل میآیند و عدالت در جامعه جاری میگردد و زمینههای رشد و شکوفایی و رفاه عمومی و مهمتر اینکه، رضایت عمومی حاصل و عوامل تعالی انسانها مهیا میشود. امام (ع) میفرماید: ای مردم، حق شما بر من است که از خیرخواهی شما دریغ نورزم و بیتالمال را در راه شما خرج کنم و شما را تعلیم دهم و تربیت نمایم تا کمال یابید و حق من بر مشا این است که از من اطاعت کنید و از من به درستی فرمان ببرید. و نیز فرمود: این فریضهای است که خداوند برای هریک از زمامداران و رعابا بر دیگری قرار داده است و آن را نظام الفت و پیوستگی آنان با یکدیگر و عزت و نیرومندی دینشان گردانید. بنابراین رعایا هرگز اصلاح نمیشوند مگر با اصلاح شدن والیان زمامداران، و زمامداران اصلاح نمیشوند جز با روبه راه بودن رعایا؛ پس آنگاه که رعایا حق حکومت را ادا کنند و حکومت نیز حق رعایا را مراعات نمید، حق در میانشان قوی و نیرومند خواهد شد و جادههای دین صاف و نشانه عدالت و اعتدال میپذیرد و راه و رسمهای فرهنگ درست در مجرای خویش بکار میافتد، بدین ترتیب زمان صالح میشود. امیر سخن و عدالت چنان با ظرافت در همه امور سخن میراند و در میدان عمل به آن عمل میکند که طبیعی خواهد بود هر که غیر آن رفتار کند، خسارت و زیان فراوانی را به بار خواهد آورد. اگر حاکمان و مسئولان جز به صلاح دین و دنیای مردم اندیشه کنند و اسیر هواهای نفسانی گردند، چه ناسپاساند که با برخورداری از تجربه کاملا موفق حکومت امیرالمومنین حضرت علی علیهالسلام، باز هم بخواهند دل به مکاتب و مشارب دیگران بسپارند که کعبه آمال آنان خود در گرداب هزاران مشکل درمانده و مستاصل شدهاند. نمونه این استیصال را میتوان در شرائط کروناییشان بوضوح مشاهده کرد. تعیین فرمانداران رفتار و نگرش حضرت علی (ع) در خصوص زمامداران و مسئولان نظام در عصر خلافت خویش بسیار درسآموز و بس دقیق است. امام (ع) افراد را با توجه به توانایی تابعیت از رهبری، تقوا، عدالت، لیاقت و مردمی بودن آنان انتخاب مینمود و آنچنان به اعمال و رفتار آنها نظارت داشت که هرگاه خطاء، ناتوانی، خبانت و... از آنان مشاهده میشد با توجه به جمبع جهات، دست به عزل و یا جابجایی آنان میزد. درباره عزل معاویه، هرگز له معامله با او راضی نشد و چون او را ناحق میدید اصرار بر عزل او داشت. در مورد عدم سپردن فرمانداری به غیر اهل آن، بهترین نمونه طلحه و زبیر میباشند؛ چراکه تنها سابقه دینداری و مبارزات ملاک عمل نبود؛ آنان که همراهی خویش را با امام مننوط به دست یافتن به قدرت و امکانات بیشتر میدانستند و این خواهش ناروای نفسانی با آنان چنان کرد که در تاریخ اسلام مثالزدنی شدند. کارآمدی از جمله معیارهای حضرت در انتصاب فرمانداران بود. یکی از بهترین نمونهها دراین زمینه، عزل محمدبن ابوبکر و نصب مالک اشتر به جای او بود. با همه صفات نیک، توانایی، اطاعت از امام و دیگر صفات پسندیده محمدبن ابوبکر، به جهت موقعیت و شرائط خاص مصر، این تغییر را به مصلحت نظام اسلامی دیدند اقدام به آن نمودند؛ البته ذکر این نکته خالی از ضرورت نیست که امام بسیار ظریف و عالی با محمدبن ابوبکر برخورد نمودند تا او بتواند در سنگری دیگر انجام وظیفه کند. به راستی که امانت را به اهل آن باید سپرد. هرگز قرابت و نزدیکی، عنصر تعیینکننده برا ی انتصابات نبود. تعیین خطمشی زمامداران ایجاد قانونمندی یا تعیین حیطه عمل برای فرمانداران و مسئولان در سیره امام علی (ع) از نکات برجسته است و الگوی جکومتی بشمار میآید. حضرت پس از انتخاب و نصب فرمانداران، در احکام صادره به آنها چهارچوب عمل، اعمال صلاح و فسادزا را متذکر میشدند. معیار اصلی را رضایت خداوند معرفی و از اطاعت اوامر نفس نهی مینمود. در گرفتن زکات از مردم سفارش به رعایت حال مردم میفرمود. نکات ظریف و دقیق در نامهها و احکام صادره از ناحیه حضرت فراوان است. ژرفاندیشی حضرت، که برگرفته از نص تعالیم اسلامی بود، قابل مقایسه با یافتههای امروزی در امر حکومت نیست. نگرش به مردمسالاری حتی در اومانیسم، که محور را منافع و لذات انسانها میداند و قائل به اصالت لذت است و یا لیبرالیسم، که آزادی مطلق انسان را مرکز توجه خود قرار داده است، هیچ کدامشان نمیتوانند آرامش و سعادت انسان و جامعه را بوجود آورند. در نظام اسلامی، انسانها با هر عقیده و تفکری (انسان بما هو انسان) حق حیات و استفاده از مواهب خداوندی و برخوردار از منافع حکومت اسلامی مانند: امنیت، آزادی، کرامت، شغل و دیگر مواهب است که نمونه زیبای آن را میتوان در حکومت امیرالمومنین علی (ع) سراغ آورد. مسئله دیگر، ارزشیابی و به رسمیت شناختن ارزشیابی توسط مردم است. رضایت و نظرگاه مردم، که بر آنها فرد به عنوان حاکم فرمان میراند و اعمال مدیریت میکند، از ملاکهای عمل حاکم بهشمار میآید. در این باره به مالک میفرمایند: همچنانکه تو در مورد دیگران (حکام گذشته) به قضاوت مینشینی، در خصوص تو نیز دیگران (مردم) به قضاوت میپردازند. بخشش و عفو، نادیده انگاشتن خطاهای مردم و آسان گرفتن بر آنان از جمله وظائف ارزشمند حکومت است. در فرمان به مالک میفرمایند: کارهایت، پس از رضایت خدا (حق و عدالت)، باید موجب رضایت توده مردم باشد که رضایت توده مردم از رضایت خواص مهمتر است. چه زیبا فرمود: پستهای مهم میدان آزمایش مردانند. درسآموزی از حکومت علی علیهالسلام در ابعاد مختلف حکومت اعم از اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی بیش از هر تفکری، متوجه مسئولان و کارگزاران جمهوری اسلامی است. آنانی که مردم با اندیشه نظام اسلامی و در راستای تقویت بنیادهای عمای تفکر حکومتی اسلام، این مسئولان را انتخاب کرده و از آنها نتظار دارند تا الگوی حکومتی خود را از مولای متقیان امیرالمومنین علی علیهالسلام اخذ و اجراء کنند. انتهای پیام /