خاطرات عضو سابق شورای حزب بعث از صدام و سیاستهایش چاپ شد
کتاب «قاتل مودب؛ خاطراتی صریح از حزب بعث، صدام و سیاستهای داخلی و خارجی رژیم عراق» به روایت صلاح عمر العلی با ترجمه وحید خضاب توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر و راهی بازار نشر شد.
کتاب «قاتل مودب؛ خاطراتی صریح از حزب بعث، صدام و سیاستهای داخلی و خارجی رژیم عراق» به روایت صلاح عمر العلی با ترجمه وحید خضاب توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر و راهی بازار نشر شد.
به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «قاتل مودب؛ خاطراتی صریح از حزب بعث، صدام و سیاستهای داخلی و خارجی رژیم عراق» به روایت صلاح عمر العلی عضو سابق شورای رهبری حزب بعث عراق، بهتازگی با ترجمه وحید خضاب توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر و راهی بازار نشر شده است. اینکتاب اولینعنوان از مجموعه «جمهوری وحشت» است که کتاب دومش «جنگ جنگ تا نابودی؛ خاطرات ارتشبد نزار الخزرجی فرمانده سپاه اول و رئیس ستاد مشترک ارتش عراق در زمان جنگ با ایران» است و کتابهای نویسندگان عرب و غیرعرب را درباره عراق زمان صدام و دوران دفاع مقدس ایران شامل میشود.
مدیران انتشارات شهید کاظمی میگویند هدف از انتشار اینمجموعه، شناخت حکومت صدام از ابعاد مختلف است؛ از همین رو در این کتابها شناخت جنبههای مختلف سیاست داخلی، سیاست خارجی، امنیت، فرهنگ و اقتصاد این رژیم (در کل دوران 35 ساله حکومت بعثی از 1347 تا 1382 که 24 سال آن تحت حاکمیت مستقیم صدام قرار داشت) مدنظر است و اگر به موضوع جنگ پرداخته شود به عنوان «یکی» از قضایای این رژیم مخوف خواهد بود.
صلاح عمرالعلی راوی «قاتل مودب»، متولد سال 1316 در شهر تکریت، از اعضای فعال حزب بعث عراق بود که توانست در ردههای مختلف حزبی رشد کند و به مسئولیتهای بالایی حزبی از جمله مسئول کل شاخههای حزب بعث در سراسر عراق به جز بغداد و سپس عضویت در شورای رهبری حزب برسد. همینمسائل باعث شد عمرالعلی پس از قدرتگیری نهایی حزب بعث در سال 1347، به مناصب مختلف حکومتی مثل عضویت در شورای رهبری انقلاب و وزارت فرهنگ و رسانهها برسد.
راوی کتاب پیشرو، سال 2003 مهمان سلسله برنامههای چالشی «شاهد یک دوران» بود و خاطرات خود را از دوران فعالیت در حزب بعث و سپس مناصب حکومتی و در نهایت جداشدن از رژیم بعث بیان کرد. اینگفتگوها با فردی بهنام احمد منصور روبرو بود که سوالات گفتگو را از او میپرسید. «قاتل مودب» متن آنگفتگوها را در خود جا داده است.
عمرالعلی به واسطه آشنایی مستقیم با میشل عفلق موسس حزب بعث، در مصاحبههایش با احمد منصور وارد گفت و گویی پرچالش در خصوص عملکرد و افکار میشل عفلق شد و تصویری مستقیم و دقیق از تاسیسکننده حزب بعث عراق ارائه کرد.
عناوین موضوعی گفتگوهای انجامشده با صلاح عمرالعلی در اینکتاب به ترتیب زیر هستند:
عضویت راوی در حزب بعث و نگاهی به ساختار سازمان حزب، کودتای 1958 سرنگونی نظام پادشاهی و دوران فشار بر بعث، ترور نافرجام عبدالکریم قاسم توسط بعثیها و افزایش فشار، کودتای فوریه 1963 سرنگونی قاسم و قدرتگیری موقت حزب بعث، اعدام عبدالکریم قاسم، «گارد قومی» ابزار حزب بعث برای سرکوب کمونیستها، آشفتگی ادبیات سیاسی حزب بعث حتی در مفهوم بنیادین وحدت، کودتای نوامبر 1963 سرنگونی مجدد حزب بعث و آغاز دورانی تازه از فشار بر بعثیها، مرگ مرموز عبدالسلام عارف به قدرت رسیدن عبدالرحمن عارف و بازشدن فضای سیاسی، زمینهسازیهای بعث برای کودتا علیه عبدالرحمن عارف، تحلیلی از ارتباط یا عدم حزب بعث با آمریکاییها، قدرتگیری حزب بعث در سوریه و اختلافات حزب بعث سوریه و حزب بعث عراق، مقدمات کودتای 1968 برای سرنگونی عارف و قدرتگیری مجدد بعث در عراق، کودتا و فعالیت مخفی راهی نادرست برای ایجاد تغییر، اولیننشانههای شک برانگیز در رفتار بکر و صدام در خصوص آمریکا، عبدالرزاق نایف و تحمیل خود به بعثیها برای کودتا و ماجرای قمار بعثیها و موفقیت کودتای 17 جولای 1968، ماجرای کودتای 30 جولای 1968 و بیرون انداختن نایف از قدرت و آغاز حکومت مطلق بعث، تحلیلی از قدرتگیری تکریتیها و سنیها در حزب قومگرا و سکولار بعث، شخصیت صدام در آغاز حکومت حزب بعث، روند قدرتگیری صدام در حزب بعث و ساختار دولت کودتا و توطئههای درونی شورای رهبری انقلاب، افزایش نفوذ صدام پس از انتصاب به معاونت شورای رهبری انقلاب و ریاست دستگاه امنیتی کشور، دستگیری مخالفین حزب بعث و اعدام افراد مخالف حکومت، آغاز درگیریهای راوی با صدام و احمد حسن البکر به واسطه خلافکاریهای دایی صدام، دستگیری بیدلیل و شکنجه شامل السامرائی و شدتگرفتن اختلافات، دستگیری و اعدام جاسوسان خارجی در عراق و صحت برخی اتهامات و اعدامها در حکومت بعث، تکیه رژیم بعث بر افراد بدون صلاحیت، ماجرای سفر به برزیل و آوردن میشل عفلق به عراق (نگاهی به ابعاد مختلف شخصیت میشل عفلق)، نقش دایی صدام در القای تفکرات دیکتاتوری و ضد مردمی به او، ظلم صدام به تکریتیها، روند قدرتگیری انحصاری صدام و حذف مخالفانش در بین سران بعثی، ماجرای پرابهام تلاش ناکام ناظم کزار برای سرنگونی احمد حسن البکر و نقش صدام در اینتوطئه، بحثی درباره سربهنیستکردن بعثیها توسط صدام و نقش سران بعثی در قدرتگیری مطلق او، توافق 1975 الجزایر بین صدام و شاه و نقش آن در قدرتگیری بیشتر صدام، طرح حافظ اسد و احمد حسن البکر و ریاست جمهور صدام و ماجرای اعدام خونبار سران بعثی توسط دیگر سران بعثی، بحثی مجدد درباره میزان نقش حزب بعث در حکومت صدام، ملغیکردن القاب توسط صدام پس از به قدرت رسیدن، باقیماندن شورای رهبری انقلاب عراق تا پایان حکومت صدام، دیدار ابراهیم یزدی (وزیر خارجه ایران) و صدام حسین در هاوانا در سال 1358 و قصد صدام برای حمله به ایران، اتحاد نادر بلوکهای رقیب شرق و غرب از صدام در اوج جنگ سرد و بحثی از حامیان خارجی صدام، توهم صدام درباره پیروزی سریع بر ایران، حمله اسرائیل به تاسیسات اتمی عراق در سال 1358 و حواشی دیپلماتیک آن، سفر همسر صدام به همراه حسین کامل به آمریکا در سال 1359، دستگاه الکترونیکی - امنیتی خریداریشده برای صدام از آمریکا، سفارت نزار حمدون در واشنگتن و ارتباط با لابی صهیونیستی، قتل وزیر بهداشت عراق در جلسه هیئت دولت به دست صدام، شکلگیری مجدد رابطه بین عراق و آمریکا در دوره جنگ، استعفای صلاح عمر العلی از نمایندگان عراق در سازمان ملل، شخصیت حسین کامل داماد صدام و طرح او برای سرنگونی حکومت، میزان نفوذ عُدی (پسر بزرگ صدام) در حکومت، تحلیلی از سقوط برقآسای صدام، تحلیلی از آینده حزب بعث.
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم:
* از ایرانیها متنفر بود؟
امام خمینیای که انقلاب را رهبری کرد 16 سال در عراق بود و گروه [نزدیکان] او هم در عراق بودند و به آنها کمک و خدمات برای مبارزه با شاه ارائه میشد.
* صدام از انقلاب ایران میترسید؟
اینها [در عراق] رادیو و امکانات زیادی داشتند. برخیهایشان هم قاچاقی به داخل ایران میرفتند. [در عراق] تسلیح میشدند، آموزش میدیدند. من فکر میکنم یکی از مسائلی که صدام حسین (مثل خیلی دیگر از مسائل) نتوانست آن را درست درک کند و بسنجد آن بود که وقتی شرایط برای تغییر نظام در ایران فراهم شد، باید از وجود امام خمینی در عراق استفاده میکرد. الان وقت استفاده از این مسئله رسیده بود. ولی او برعکس رفتار کرد. خمینی و طرفدارانش را از عراق بیرون کرد. در حالی که سن او هم بالا بود و به این ترتیب صدام همهچیز را باخت.
* ولی تو اینجا برای تاریخ میگویی: که ایرانیها واقعا آمادگی داشتند که بحران [بین دو کشور] رفع شود و با عراقیها مصالحه کنند [و کار به جنگ نکشد.]
استاد احمد، من یک عراقیام و هیچ ارتباطی با هیچ شهروند ایرانیای ندارم، نه مسئول و نه غیرمسئول. نه سفری به ایران داشتهام و نه ارتباطی با ایران دارم. من یک عربم، فارس نیستم. وابستگی به جنبشی دینی هم ندارم که فرضا موجب ایجاد شک و شبههای در این مسئله شود. ولی برای گواهی تاریخی میگویم: من برداشتم از آن دیدار این بود که ابراهیم یزدی با نهایت صداقت و امانت [در نشست] حضور پیدا کرده و بسیار بسیار تمایل داشت که این بحران حل شود. این برداشت من است.
اینکتاب با 320 صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت 80 هزار تومان منتشر شده است.