چهارشنبه 7 آذر 1403

خداحافظی مهدی نصیری: دیگر نمی نویسم / من آنچه شرط بلاغ بود گفتم

وب‌گاه دنیای اقتصاد مشاهده در مرجع
خداحافظی مهدی نصیری: دیگر نمی نویسم / من آنچه شرط بلاغ بود گفتم

نصیری در یادداشتی نوشت: پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 1400 از نظر من مشروعیت نظام از جهت رکن جمهوریت زیر سئوال رفت و احساس کردم باید صریح و بدون تعارف با نهادهای عالی حرف زد و نسبت به آینده کشور و جمهوری اسلامی که حالا دیگر آکنده از نآکارآمدی و بحران و نارضایتی است هشدار داد.

مهدی نصیری در کانال تلگرام خود، از متوقف کردن انتشارمطالب سیاسی خودش خبر داد.

مهدی نصیری در یادداشتی نوشت:

در سال 77 در اوج رونق نشریه صبح بود که نسبت به روند حکمرانی در کشور به خصوص در ارتباط با مساله فساد مالی و اداری دچار مساله و نوعی یأس شدم و در فروردین 79 نشریه صبح را علی رغم تاکید رهبری بر تداوم انتشار آن، تعطیل کردم و به درس و مطالعه و فعالیت کارمندی تا سال 88 پرداختم و در این مدت تا سه چهار سال پیش، از فعالیت سیاسی مطبوعاتی تا حد زیادی جز مواردی معدود برکنار بودم.

ورود مجددم به عرصه مطبوعات و سیاسی نویسی وقتی بود که هر روز اخبار وحشتناکی از اختلاس و ایلغار اموال ملت در رسانه ها و فضای مجازی منتشر می شد و این در واقع تحقق پیش بینی من در اواسط دهه هفتاد بود که هشدار داده بودم اگر امروز این نشتی فساد مالی را در نظام اداری با بیل سد نکنید بعدا با پیل هم نمی توانید سد کنید.

کشتار مردم در آبان 98 برایم بسیار تکان دهنده بود اما در عین حال همچنان بر این باور و امید بودم که می توان از همفکری و همدلی بین جناح ها حرف زد و نظام را نسبت به پاره ای اصلاحات و بازنگری های گفتمانی و عملکردی متقاعد کرد و در این راستا بود که گفتگوهای تصویری عصر حیرت را راه اندازی کردم و با 13 تن از چهره های سرشناس سیاسی گفتگو و در فضای مجازی منتشرکردم.

آخرین انتخابات مجلس که با نظارت استصوابی شورای نگهبان و نهادهای امنیتی صورت گرفت و ضعیف ترین مجلس پس از انقلاب را رقم زد، نگران کننده بود اما با تکرار شدیدتر همین نظارت و مهندسی در انتخابات ریاست جمهوری که آشکارا فاصله گیری اکثریت را از نظام نشان داد، ته مانده امیدهایم برای اصلاحات از بین رفت و دیگر برای ادامه گفتگوهای عصر حیرت هم دلیلی ندیدم، چرا که معلوم شد نظام تصمیم خودش را برای تحقق یک حاکمیت یکدست و صد در صد مطیع و عاری از هر گونه نقد جدی گرفته است و دیگر با کسی شوخی ندارد و حتی آقای علی لاریجانی را هم که در تمام سالهای فعالیت سیاسی اش چیزی از اطاعت و ولایت مداری کم نگذاشته اما بالاخره چون آدم اهل فکری است گاهی نقدی ابراز می دارد، دیگر تحمل نمی کند.

پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 1400 از نظر من مشروعیت نظام از جهت رکن جمهوریت زیر سئوال رفت و احساس کردم باید صریح و بدون تعارف با نهادهای عالی حرف زد و نسبت به آینده کشور و جمهوری اسلامی که حالا دیگر آکنده از نآکارآمدی و بحران و نارضایتی است هشدار داد.

در این ایام با نگارش یادداشت هایی در فضای مجازی به سهم و اندازه درک و فهم و تجربه اندک خودم، هم اشکالات و دردها را به نحوی کلی توضیح دادم و هم درمانها را.

با بروز حوادث اخیر پس از ماجرای گشت ارشاد و مرگ دلخراش و تکان دهنده مهسا امینی که منجر به زلزله ای شد که هنوز با پس لرزه های آن مواجه هستیم، فلش نهادهای امنیتی متوجه روزنامه نگاران و هنرمندان و ورزشکاران و همه کسانی شده که در این ماجرا موضوع گشت ارشاد و حجاب اجباری را نقد کردند در حالی که این برخورد، واجد خطای تحلیلی بزرگی است که همچنان نمی خواهد اعماق بحرانهای موجود در ایران را ببیند و قبل از آن که بسیار دیر شود برای آن چاره اندیشی کند.

در هر صورت احساسم اینست که نظام ممکن است پس از این همه حادثه و ضایعه به جای شنیدن صدای مردم و معترضان وارد فاز برخورد با نویسندگانی چون بنده و صاحبنظران منتقد شود که قطعا هیچ دستاوردی برای نظام نخواهد داشت و تنها ممکن است انفجار اجتماعی را به تاخیر انداخته تا در فرصت و با بهانه ای دیگر با ابعادی سهمگین تر برگردد.

این تحلیلی کاملا ناپخته است که کسانی فکر کنند عامل شورشها و اعتراضات اخیر کنشگری قلمی امثال من ویا مثلا آقای سید مصطفی تاجزاده است. نسل جوانی که این روزها در خیابانها می آید اساسا امثال ماها و حتی چهره های سیاسی مشهور را نمیشناسد تا از نوشته های ما تاثیر بپذیرد. مخاطبان نوشته های امثال من، پیش از هر کس مسئولان و نهادهای نظام است و نه جوانان و مردمی که اکنون به ستوه آمده اند.

احساسم اینست که من ظرف دو سه سال اخیر همه انتقادهایی را که به ذهنم می رسید همراه با راه حلها با مسئولان و عالیترین سطوح سیاسی مطرح کردم و به تعیبر شاعر آنچه شرط بلاغ بود گفتم و اگر تاکنون شنیده نشده، پس از این هم شنیده نخواهد شد و من باید به تکرار مکررات رو بیاورم که برای همه ملال آورست. ضمن آن که اینترنت نیز با انسداد مواجه شده و کار را مشکل کرده. بنا بر این اکنون در این نوشته اعلام میکنم که تا اطلاع بعدی به موضوعات سیاسی حساسیت برانگیز (به استثنای مباحث اندیشه ای و نظری سیاسی و غیر سیاسی) نخواهم پرداخت و مانند میلیونها نفر دیگر منتظر میمانم که ببینم خسروان با این ملک و کشور چه خواهند کرد و آیا مسیری جدید را برای اصلاح امور در پیش خواهند گرفت یا آن که ایران را به دست گردباد و طوفانهایی که در افق نمایان است، خواهند سپرد و زمام اعتراضات را به دست براندازان خواهند داد.

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.