درباره میرزا عبدالجواد ادیب نیشابوری
تهران - ایرنا - ادیب نیشابوری، شاعر، محقق و عالم ادب عربی و فارسی که دارای مشربی عرفانی نیز بوده است؛ اما با همه این فضایل، مهمترین بخش کارنامه علمی و عملی ادیب، به معلم بودن و مدرس بودن او بازمیگردد. ملکالشعرای بهار، بدیعالزمان فروزانفر، محمدتقی ادیب نیشابوری (ادیب ثانی)، محمد پروین گنابادی، ادیب بجنوردی، محمدتقی مدرس رضوی، محمود فرخ، محمدامین ادیب طوسی، مجدالعلی بوستان و سید جلالالدین...
در تاریخ معاصر از دو اندیشمند با عنوان «ادیب نیشابوری» یاد شده است؛ یکی مرحوم استاد میرزا عبدالجواد ادیب نیشابوری، معروف به «ادیب اول» (م. 1305 خورشیدی) و دیگری مرحوم استاد شیخ محمدتقی ادیب نیشابوری، مشهور به «ادیب ثانی» (م. 1355 خورشیدی) هر دو این بزرگان جزو چهرههای درخشان فرهنگ و ادب ایران زمین، بهویژه خراسان بزرگ به شمار میروند. هر دو ادیب، هم شاعر بودهاند و هم مدرس و هم محقق و در ادب فارسی و عربی جزو سرآمدان روزگار خویش بهشمار میآمدهاند. ادیب نیشابوری ثانی که خود از شاگردان برجسته ادیب نیشابوری اول بودهاست، شعری درباره خود و استاد خویش سروده که همین شعر، تا حدی گویای مقام و منزلت و شخصیت آن دو استاد ادب تواند بود:
«ملک دانش زیب و زیور یافته در دیر پیر /// از بیان دو ادیب نکتهپرداز خبیر
هر دو اندر عصر خود در گفتهسنجی بیهمال /// هر دو اندر صفحه گیتی به دانش بینظیر
هر دو عالم را منور ساختند از نور علم /// هر دو بهر مردمان بودند چون مهر منیر
هر دو مهد ملت و دین را به جهد آراستند /// هر دو خیل خفته را بیدار کردند و هژیر
هر دو بیمنت به سر بردند در خدمت درست /// هر دو آوردند نیکو نکتههای دلپذیر
هر دو پروردند ابنای وطن را بندهوار /// هر دو بگرفتند رزق خویش از حی قدیر
هر دو گفتند آنچه گفتند از ره شرع مبین /// هر دو دیو نفس را کشتند روز دار و گیر
قد به پیش خلق بهر جیفه ننمودند خم /// چهره بهر سیم و زر هرگز نکردندی زریر [1]
از در انصاف اگر آرند مردم گفتوگوی /// حلقه در گوشند نزد هر دو تن، برنا و پیر». [2]
امروز ششم، خرداد، سالروز درگذشت استاد میرزا عبدالجواد ادیب نیشابوری (ادیب اول) است و مقصود از نگارش این سیاهه، یادکردی است از آن استاد بزرگ و آن ادیب یگانه.
استادی که استادی نداشت
مرحوم استاد میرزا عبدالجواد ادیب نیشابوری در سال 1281 قمری در روستای بجن گرد (بیژن گرد) از توابع نیشابور دیده به جهان گشود. اما هنوز چند سالی دیدگانش به روی دنیا باز نشده بود که دست تقدیر در همان کودکی، چشم راست او را به آبله مبتلا کرد و قدرت بینایی عبدالجواد خردسال را بهطرز چشمگیری کاهش داد. با این حال وی ادب عربی را در همان زادگاه فرامیگیرد و در سال 1297 به مشهد میآید.
کاهش توان بینایی، مانع از عشق به دانش در وجود ادیب نشده بود و وی با همان اندک سوی باقیمانده در چشم چپ خویش و به مدد حافظه بسیار قوی خود، طریق فراگیری دانش را با جدیت و اراده پیش گرفت.
پس از ورود به مشهد مقدس، ادیب مدتی را در مدرسه خیراتخان میگذراند و پس از آن به مدرسه فاضلخان میرود و سپس مقیم مدرسه نواب میشود. ادیب «ضمن فراگیری مقدمات علوم ادب، کتابهای نهجالبلاغه، مغنی، مطول، مقامات بدیعی، مقامات حریری، حاشیه و شمسیه را بدون استاد فراگرفت و مقداری فقه و اصول و حکمت و کلام را نزد اساتید آن عصر حوزه تلمذ کرد و به نیشابور بازگشت و پس از درگذشت پدر در حدود سال 1310 قمری بار دیگر به مشهد آمد و در یکی از حجرههای مدرسه نواب مستقر شد و تا پایان عمر هرگز به سفر نرفت». [3]
مدرسی با شاگردانی نامدار
در سرآغاز این سیاهه اشاره شد که ادیب نیشابوری، هم شاعر بوده است و هم محقق و هم عالم ادب عربی و فارسی و به جز اینها او دارای مشربی عرفانی نیز بود؛ اما با همه این فضایل، مهمترین بخش کارنامه علمی و عملی ادیب، به معلم بودن و مدرس بودن او بازمیگردد. به قول مرحوم سید حسن طبسی که خود از معاصران و مصاحبان ادیب نیشابوری بوده و زندگینامه مختصری هم پس از وفات ادیب برای وی نگاشته است،[4] «خدمت مرحوم ادیب منحصر به شعر او نیست، بلکه عمده، مسئله تدریس است که متجاوز از چهل سال این مرد بزرگ لاینقطع مشغول درس گفتن بوده و ذوق ادبی را در طلاب و محصلین تا درجه مهمی ایجاد و تقویت کرده، سبک شعر ترکستانی [5] را که قریحه خراسانی طبعا به آن متمایل است منتشر و شعرشناسی، که رکن عمده فن ادب است، رواج داده؛ اینها خدماتی است هر یک در جای خود مهم». [6]
با این حال ادیب نیشابوری تنها در مقام یک مدرس صرف که معدودی درس را مسلط باشد و بخواهد هر سال آنها را تکرار کند، نبوده است. استاد میرزا عبدالجواد ادیب نیشابوری «در حکمت الهی و طبیعی نیز مهارت داشت و نظریات ملاصدرا را میپسندید و در نجوم، جبر و مقابله و حساب و هندسه از دانایان بود و با موسیقی نیز آشنایی داشت. اما بیتردید تخصص او در علوم ادب بود. تمام قاموس و برهان قاطع را حفظ داشت و افزون بر دوازده هزار بیت از اشعار عرب جاهلی را به خاطر سپرده بود. ادیب هر شعری را با همان حال و هوای خود شعر، با لهجه ای بسیار دلنشین و سحرانگیز میخواند». [7]
مرحوم ادیب از نظر موقعیت علمی و مقام ادبی، خود یکی از چهرههای برجسته و صاحبمقام بود. وی این ویژگی را با سختکوشی و پشتکار و مطالعه بهدست آورده بود و در پی آن بود که شاگردانش نیز به همین شیوه بتوانند به چنان موقعیت ممتازی برسند؛ و تاریخ گواه است که ادیب در این راه نیز بسیار موفق بوده است.
استاد ادیب نیشابوری دوم (از شاگردان ادیب اول)شماری از برجستهترین چهرههای ادبی در روزگار معاصر افتخار شاگردی ادیب نیشابوری را داشتهاند. استادان مرحومان، ملکالشعرای بهار، بدیعالزمان فروزانفر، محمدتقی ادیب نیشابوری (ادیب ثانی)، محمد پروین گنابادی، ادیب بجنوردی، محمدتقی مدرس رضوی، محمود فرخ، محمدامین ادیب طوسی، مجدالعلی بوستان و سید جلالالدین تهرانی از جمله شاگردان نامدار ادیب نیشابوری هستند. با دقت در نام بلند همین شاگردان، بهخوبی میتوان به بزرگی کار ادیب پی برد.
مرحوم ادیب همچون بسیاری از استادان برجسته علوم ادبی، بر اینکه شاگردان متنهایی را از آثار شاخص ادبی از حفظ داشته باشند، بسیار تأکید داشت. همین رویه را میتوان در شیوه تدریس استادانی چون بدیعالزمان فروزانفر و جلالالدین همایی هم دید. اما امروز متأسفانه این رویه در دانشکدههای ادبیات بهشدت مغفول واقع شده است. بسیاری از دانشجویان حال و حوصله از بر کردن حتی چند غزل از حافظ و سعدی و مولانا را هم ندارند و متأسفانه بسیاری از استادان نیز به این کاهلی دانشجویان که البته نتیجه زمانه امروز است، تن دردادهاند و متأسفانه فراوان دیده میشود که سر و ته یک درس از واحدهای درسی رشته زبان و ادبیات فارسی، با همراهی و همدلی استاد و دانشجویان، با یک جزوه مختصر و نحیف هممیآید؛ و پرواضح است که از سر چنین کلاسی نه ادیب نیشابوری بیرون خواهد آمد، نه بدیعالزمان فروزانفر، نه مهدی محقق و نه هیچ بزرگ دیگری.
شخصیت و سلوک فردی ادیب نیشابوری
همه آنانی که درباره استاد میرزا عبدالجواد ادیب نیشابوری نوشتهاند، به جدیت وی در کار علم و نیز به مناعتطبع و قناعتپیشگی او اشاره کردهاند. مرحوم استاد تا پایان عمر تجرد اختیار کرد و همه عمر و جوانی خویش را در راه آموختن دانش و بازآموختن آن به دیگران هزینه کرد.
وی از همان کودکی با ضعف شدید بینایی کنار آمده بود. در واقع عشق به خواندن سبب شده بود که این نقص را مانعی بر سر راه خویش نبیند. ضعف بینایی استاد بهحدی بود که برای مطالعه، میبایست کتاب را بسیار به چشم خویش نزدیک میکرد و آن را بهحالت مورب نگاه میداشت تا بتواند نوشتههای روی کاغذ را ببیند و بخواند. [8] آری، ادیب نیشابوری با همین طرز خواندن کتاب، شد ادیب نیشابوری و آنهمه متن عربی و فارسی را به حافظه سپرد.
مرحوم ادیب اول، عشق خویش را در تحصیل و تدریس علم یافته بود و به همین دلیل عمده وقت خویش را به مطالعه و تدریس مشغول بود و کمتر به رفت و آمد با دیگران میپرداخت و «معاشرتش مخصوص بود به ملاقات یک عده دوستان که در اوقات تعطیل به حجره مدرسه رفته، از صحبت او استفاده میکردند و گاهی هم به منزل بعضی از رفقای خیلی خصوصی میرفت، اما خیلی کم و فقط در ایام تعطیل». [9]
مناعت طبع ادیب نیشابوری نیز زبانزد بوده است؛ به حدی که استاد روزگار خویش را با همان مختصر عایدی برآمده از حقالتدریس و ملک موروثی خود در نیشابور به سر میبرد و کمتر از وجوهات استفاده میکرد. [10] بنابر نوشته مرحوم سید حسن طبسی، مرحوم ادیب «هیچگاه حتی از نزدیکترین دوستان و صمیمیترین معتقدان خود مساعدتی قبول نمیکرد». [11]
گریز از ریاکاران؛ خاطره شهید مطهری
روانشاد ادیب نیشابوری، از تظاهرگران و ریاکاران بسیار گریزان بود. روحیه خود او نیز به گونه ای بود که از هر گونه جلوهگری کنارهگیری میجست. اکتفا کردن به کنج حجره ای در مدرسه نواب خود گویای همین خلق و خوی استاد است؛ و آشکار است که مردی با دانش و فضل ادیب، اگر میخواست، چه موقعیتهای مادی و دنیایی که در دسترسش قرار میگرفت.
همین خلقیات ادیب سبب شده است که اندیشمند بزرگی چون مرحوم شهید مرتضی مطهری، به هنگام بحث از ملامتیان و انتقاد به شیوه رفتار آنان، سلوک فردی ادیب نیشابوری را نمونه بیاورد. مرحوم شهید مطهری این مطلب را در زمانی که مرحوم شیخ محمدتقی ادیب نیشابوری (ادیب دوم) هنوز در قید حیات بوده، بیان کرده است؛ و عین مطلب از این قرار است:
«در مشهد یک کسی بوده به نام ادیب نیشابوری. بعد از او کس دیگری به نام ادیب ثانی بوده، که الآن هم هست. این دومی را من خیلی دیدهام و واقعا هم آدم خوبی است، یعنی خیلی خوبیها دارد و مرد باایمانی است. ولی این دو نفر، هم آن ادیب و هم این ادیب، کوششی داشتند بر ضد ریاکاران، یعنی اعمالی بر ضد ریاکاران انجام میدادند. ریاکاران تظاهر میکنند به عبادت و عبادت نمیکنند؛ اینها بهعکس تظاهر میکردند به اینکه ما عبادت نمیکنیم، ولی در سر السر عبادت میکردند. مثلا هیچ وقت کسی اینها را ندیده بود که به زیارت حضرت رضا (ع) بروند؛ ولی گاهی دیده شده بود که اینها به زیارت رفتهاند. البته این یک مقداری هم عکسالعمل ریاکاری ریاکاران است. شعرایی مثل حافظ نیز که در قسمتی از تعبیرات خود دم از رندی و قلاشی میزنند، یعنی همان تظاهرکردن ضد آنچه ریاکاران تظاهر میکنند. اینها هم روششان یک چنین روشی است، ولی این هم تظاهر است.
یک کسی که از شاگردان مرحوم ادیب اول بود - و خودش هم مرد ادیبی بود و بعد از معلمان بزرگ وزرات معارف آن وقت شد و مرد فاضلی بود - میگفت که من یک خدمتی در آستانه داشتم و شاگرد ادیب هم بودم و شاگردی بودم که غالبا نزد او بودم و حتی کارهاش را انجام میدادم؛ چای برایش درست میکردم، سیگارهایش را برایش بهاصطلاح میپیچیدم و از این کارها. یک وقتی هنگام سحر آمده بودم در صحن و مشغول جاروب زدن بودم. یک وقت دیدم استاد عبایش را به سر کشیده که هیچکس او را نشناسد. از در صحن که آمد، من متوجهش شدم. از هیکل و راه رفتنش در آن تاریکی فهمیدم که این استاد است. تعجب کردم که آخر این وقت شب کجا میخواهد برود. بهعجله هم میرفت درحالیکه عصایش را نیز به دست گرفته بود. او بهاصطلاح خراسانیها خیلی غراب راه میرفت، ولی آن شب عصایش را برداشته بود و تند راه میرفت. یک وقت دیدم آمد در صحن کهنه، مقابل پنجره که رسید، همانجا به حالت سجده افتاد روی زمین. یک مدتی در حالت سجده بود، بعد دومرتبه عصایش را برداشت، عبایش را به سر کشید - که هیچکس صورتش را ندید - و رفت». [12]
شعر ادیب نیشابوری
آنچه امروز از شعرهای مرحوم ادیب اول در دست است، مجموعه شعرهایی است نزدیک به شش هزار بیت. البته مرحوم استاد شعرهایی بیش از این سروده بوده، اما برخی از آنها را در اواخر عمر نپسندیده و کنار گذاشته است. شماری از سرودههای وی نیز در دست این و آن بوده و پراکنده شده است. با این همه، طبق آنچه در مقدمه دیوان اشعار استاد، که به «لآلی مکنون» موسوم است، آمده، اشاره دارد به اینکه اشعار مرحوم ادیب بنابر آنچه خود نیز تأیید کرده، به سه دسته تقسیم میشود:
«قسم اول، اشعاری که به سبک قاآنی [13] گفته و این قسم گویا زیاد هم بوده، لکن در اواخر، چون این سبک را زیاد نمیپسندید، از این قسمت نمیخواند و از انتشارش هم به قدر امکان جلوگیری میکرد. قسم دوم، اشعاری است که در بیست سال آخر عمر گفته اغلب به سبک شعرای ترکستانی [یا همان سبک خراسانی] و اینها نسبتا کمتر ولی جزلتر و محکمتر است و در انتخاب الفاظ نهایت دقت به عمل آمده. قسم سوم، اشعاری که در عرفان به سبک مولوی و حکیم صفا [ی اصفهانی] و امثال آنها گفته و در اواخر عمر، خود همین قسم را بیشتر میپسندید و بیشتر میخواند». [14]
به هر روی مرحوم استاد میرزاعبدالجواد ادیب نیشابوری پس از شصت و سه سال زندگی، در روز جمعه ششم خرداد ماه 1305، برابر با نیمه ذیالقعده سال 1443، در بیمارستان منتصریه مشهد، به رحمت حق پیوست. پیکر استاد را پس از تشییع، در رواق دارالحفظ آستان ملک پاسبان حضرت امام علی بن موسی الرضا (ع) به خاک سپردند.
همچنانکه این سیاهه با شعری از مرحوم استاد ادیب نیشابوری ثانی آغاز شد، چه بهتر که این بار با غزلی زیبا از مرحوم استاد ادیب نیشابوری اول پایان پذیرد.
«سالها در سینه سر عشق پنهان کردهایم /// خانه دل از پی این گنج ویران کردهایم
آنچه پنهانی، به یک اشراق پیدا کردهایم /// و آنچه دشواری، به یک افصاح آسان کردهایم
آنچه نتوان گفت جز بالای دار، آن گفتهایم /// و آنچه نتوان کرد جز در زیر تیغ، آن کردهایم
این دل درویش را بی یاری گنج و سپاه /// بر جهان و هرچه در وی هست، سلطان کردهایم
پست و بالای طریق عشق از ما جو که ما /// کاروانسالاری این ره فراوان کردهایم
یوسفآسا گر عزیز مصر فقریم و فنا /// اجر آن صبری است کاندر کنج زندان کردهایم
آشنای قدسیانیم و پی ارشاد خلق /// جای چندی در جهان آخشیجان کردهایم
کی غبار تن حجاب جان بود ما را، که ما /// سالها پاک از غبار، آیینه جان کردهایم
میگساران را ادیبا هان بشارت ده که ما /// زاهد آن شهر را آلودهدامان کردهایم». [15]
ارجاعها:
1. نام گیاهی است با گل زرد رنگ.
2. «یادنامه ادیب نیشابوری» (ادیب ثانی)؛ به اهتمام دکتر مهدی محقق؛ تهران: مؤسسه مطالعات اسلامی دانشگاه مکگیل؛ 1365؛ ص پانزده.
3. مشاهیر مدفون در حرم رضوی؛ گروه پژوهشگران، زیر نظر غلامرضا جلالی؛ مشهد مقدس: بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی؛ 1386؛ ج 1، ص 69 و 70.
4. این زندگینامه در صفحه پنجاه و چهارم از مجله «دبستان» (سال دوم، شماره دوم) منتشر شده و در مقدمه دیوان ادیب نیشابوری (لآلی مکنون) نیز درج شده است.
5. عنوان دیگر سبک خراسانی است.
6. «لآلی مکنون» (دیوان اشعار میرزا عبدالجواد ادیب نیشابوری)؛ بهاهتمام عباس زرین قلم؛ چاپ سنگی، 1333؛ صفحه ه، و.
7. مشاهیر مدفون در حرم رضوی؛ گروه پژوهشگران، زیر نظر غلامرضا جلالی؛ مشهد مقدس: بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی؛ 1386؛ ج 1، ص 70.
8. «لآلی مکنون» (دیوان اشعار میرزا عبدالجواد ادیب نیشابوری)؛ بهاهتمام عباس زرین قلم؛ چاپ سنگی، 1333؛ صفحه ج.
9. همان. صفحه د.
10. رک: «مشاهیر مدفون در حرم رضوی»؛ گروه پژوهشگران، زیر نظر غلامرضا جلالی؛ مشهد مقدس: بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی؛ 1386؛ ج 1، ص 70.
11. «لآلی مکنون» (دیوان اشعار میرزا عبدالجواد ادیب نیشابوری)؛ بهاهتمام عباس زرین قلم؛ چاپ سنگی، 1333؛ صفحه د.
12. «مجموعه آثار استاد شهید مطهری»؛ مرتضی مطهری؛ تهران: صدرا؛ 1377؛ ج 22، ص 939 و 940.
13. مرحوم میرزا حبیب قاآنی شیرازی، شاعر نامدار عهد فتحعلی شاه و محمدشاه قاجار و نیز اوایل عهد ناصری.
14. «لآلی مکنون» (دیوان اشعار میرزا عبدالجواد ادیب نیشابوری)؛ بهاهتمام عباس زرین قلم؛ چاپ سنگی، 1333؛ صفحه د، ه.
15. همان. ص 65.
*س_برچسبها_س*