یک‌شنبه 4 آذر 1403

دلم برای جمهوری اسلامی سوخت!

وب‌گاه مشرق نیوز مشاهده در مرجع
دلم برای جمهوری اسلامی سوخت!

یک فعال اصلاح‌طلب خارج‌نشین که در 88 هم فعال بود، طی یادداشتی در روزنامه اعتماد با دقتی زایدالوصف «دامنه آرای احتمالی در انتخابات ریاست‌جمهوری» را واکاوی ریاضیاتی و فرمول‌بندی کرده است.

به گزارش مشرق، غلامرضا صادقیان طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت:

یک فعال اصلاح‌طلب خارج‌نشین که در 88 هم فعال بود، طی یادداشتی در روزنامه اعتماد با دقتی زایدالوصف «دامنه آرای احتمالی در انتخابات ریاست‌جمهوری» را واکاوی ریاضیاتی و فرمول‌بندی کرده است. چنان که شکی برای کسی باقی نمی‌گذارد که با توصیفی از دقیق‌ترین و قوی‌ترین دموکراسی روی زمین روبه‌رو شده است!

او حساب کرده که، چون مجموع نامزدهای اصولگرایان در انتخابات ریاست‌جمهوری قبل، این تعداد و این درصد رأی آورده‌اند، از آنجا که رأی خالص آنان کمتر شده است، و آرای چند میلیونی آن نامزدشان که وعده یارانه داد و در این دوره نیست، به‌همراه مجموع آرای شناور به سبد نامزد اصلاح‌طلبان می‌ریزد، و نیز، چون در مقابل آرای اصولگرایی که ریزش داشته، آرای اصلاح‌طلبی فلان شده و آن شخص دیگر هم چنین شده و دیگری چنان، و اگر نامزد اصلاح‌طلبان بتواند با فلان خصیصه این مقدار از آرای اصولگرایان را نیز جذب خود کند، پس با حدود 55تا 60 درصد واجدان، یعنی با نصاب حدود 17تا19میلیون هم می‌تواند در دور نخست پیروز شود.

سپس محاسبات ریاضی دقیقی هم برای دوردومی‌شدن نامزد اصلاح‌طلبان کرده است که مثلاً می‌تواند در تحت فلان شرایط با 13 میلیون و تحت شرایط دیگری که آرای اصولگرایان بدون اجماع آنان ریزش می‌کند، با 7 میلیون هم به دور دوم برود؛ و محاسبات دیگر و پیش‌بینی‌های دیگر، همگی با فرمول و حساب و کتاب! تاکنون هیچ فعال سیاسی دوست یا دشمن چنین دفاعی از دقت و قوت و سلامت انتخابات ایران نکرده بود، آن هم از زبان کسانی که مروجان انگاره تقلب و تخلف در 88 بودند و کشور را به اعتراف برخی از خودشان با تحمیل تحریم‌هایی که نتیجه همان شرایط سیاسی و اجتماعی 88 بود، دهه‌ها به عقب بردند و اوباما و غرب را به این صرافت انداختند که با تحریم بیشتر می‌توانند به آن وضعیت دامن بزنند و کار جمهوری اسلامی را یکسره کنند.

نکته دقیق مهم‌تری که اصلاح‌طلبان در تحلیل‌های خودشان با آن آشنا نیستند، این است که اصلاح‌طلبی یک تعریف مشخص ندارد و هنوز گفتمان نشده است و نمی‌توان منکر شد که میان حجاریان که رأی نمی‌دهد با خاتمی که می‌خواهد «این‌بار» برخلاف انتخابات چند ماه پیش مجلس، «کنار مردم بایستد» و به نامزد اصلاح‌طلبان رأی بدهد، با آن نخبه‌ای که به این نامزد رأی می‌دهد و آن زن عشایری که همین رأی را به صندوق می‌اندازد، هیچ سنخیت و پیوستگی و حتی هیچ هارمونی وجود ندارد. در مقابل، اما توده اصولگرایان «یک هسته سخت چند میلیون نفری» با عقاید بسیار نزدیک به‌هم هستند که مفهوم «ولایت» به آن شکل داده است و به‌شدت «پای‌کار» اند که می‌توان آن‌ها را با یک فرمان هم پای صندوق رأی آورد، هم مدافع سلامت در کرونا کرد، هم برای کار جهادی به روستا برد و هم برای جهاد با اسلحه به دفاع از حرم گسیل کرد، همچنان که در جنگ تحمیلی چنان شد و این هسته چند میلیونی در بیشتر بحران‌های نیم‌قرن گذشته چونان اهرمی پیش‌برنده و پیش‌رونده، خود را فدای ملت و کشور کرده است.

باقی مردم در یک سلک سیاسی قرار نمی‌گیرند و در انتخابات‌ها گاهی به نامزد اصولگرایان و گاهی به نامزد دیگر گرایش پیدا می‌کنند. با این توصیف اگر در هر انتخاباتی نامزد اصولگرایان رأی آورد، در ذیل گفتمان همین هسته سخت وفادار به نظام است و اگر نامزد اصولگرایان رأی نیاورد، واکنش مردم به ضعف‌های ساختاری، اجماع‌نکردن و برخی کمبودها و نقایص جاری و ماندگار در کشور است تا اینکه نتیجه گفتمان اصلاح‌طلبی باشد که اصولاً به اعتراف نظریه‌پردازان این جریان هنوز چیزی به این اسم نداریم.

نکته مهم دیگر اینکه هم‌اکنون توده‌های مردمی پای ثابت برنامه‌های تبلیغی نامزدها هستند، اما نخبگان چنین نیستند. همین نکته گواهی بر قوت مردم‌سالاری در ایران است. اگر نامزد اصلاح‌طلبان یا یکی از نامزدهای اصولگرایان پیروز انتخابات شود، یعنی توده‌ها بر اساس باور به برنامه‌های یک نامزد و بدون‌توجه به ساخت‌وپرداخت‌های حزبی و تبلیغات کاذب، به آن نامزد گرایش پیدا کرده‌اند.

البته بحث مردم‌فریبی در تمامی دموکراسی‌ها هست و بسیار ابلهانه است که گمان کنیم اگر در فرانسه یا امریکا 60 یا 70 درصد مردم به یک جریان رأی دادند، همگی نوعی آگاهی افلاطونی و دقت نیوتنی و فرااندیشی آینشتاینی داشته‌اند. همین که در انتخابات اخیر پارلمان اروپا به راست‌های فاشیست رأی داده شد، یا فاشیست راست دیگری مثل ترامپ در امریکا پیشتاز است، هویت واقعی این انتخابات‌ها را که ادعا می‌شود انتخاباتی نخبگانی و هوشمند است، برملا می‌کند.

اکنون که اصلاح‌طلبان تمام‌قد به میدان انتخابات آمده‌اند و آن را چونان یک قضیه ریاضیاتی صادق، فرمول‌بندی می‌کنند و برخلاف ادعاهای گذشته خود می‌گویند «مردم هرگز با صندوق قهر نکرده‌اند»، بر تحلیلگران واجب است که این ادعاها را با دقت ثبت و ضبط کنند. دو هفته دیگر اگر نامزد اصلاح‌طلبان پیروز شد، با این پیروزی دیگر نمی‌توانند همچون گذشته مردم‌سالاری را در ایران غیرواقعی و ناراست بدانند و اگر نامزد دیگری پیروز شد، باید براساس همان فرمول‌بندی، به شکست خود اعتراف کنند و به دنبال «اصلاح خود» قبل از اصلاح جامعه ایران بروند.