ذبح حقیقت خدمت به کرمانشاه نیست
این خیانت به فرهنگ کرمانشاه و تاریخ آن است که بدون تحقیق قدیس سازی کنیم و آن را به خورد مردم مظلوم استان بدهیم.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از مرصادنیوز نگارنده پیش از این در مطلبی با عنوان "جعل تاریخ و ساختن قدیس یارمحمد خان خدمت به کرمانشاه نیست" نقدهایی مستدل و تاریخی را بر قدیس سازی از یارمحمدخان مطرح کرد که با واکنش های بیش از حد انتظاری مواجه شد.
از جمله حزب توسعه در نشریه و سایت خود با سیاسی کردن ماجرا و اصولگرا و اصلاح طلب بازی!، آن حقیقت را کلا نادیده گرفت و راه دیگری را در وارونمایی تاریخی در پیش گرفت.
در پاسخ به آن مطلب، جوابیه ای را جهت دبیرکل محترم حزب ارسال کردم و از وی خواستم در رسانههای حزب که نقد بر مطلب اینجانب منتشر شده این پاسخ درج گردد که در سایت حزب مذکور منتشر گشت که از این بابت از وی تشکر میکنم.
اما علی رغم اینکه باید در هفته نامه حزب نیز منتشر می شد اما دست اندرکاران آن نشریه، به راحتی آن را کنار گذاشتند و در کمال تعجب در مصاحبه ای با جناب آقای کشاورز، باز هم جدال مبتذل و بی مایه حیدری - نعمتی و اصولگرا - اصلاح طلب را در پیش گرفتند و پا را فراتر گذاشته و دروغ هایی را به اینجانب منتسب کردند. به عنوان نمونه نمی دانم کجا نوشتهام که مقبره میلیاردی برای او ساخته می شود که این افراد آن را به نقل از من نوشتهاند؟
آنچه برای نگارنده مهم بوده و هست آن است که تاریخ کرمانشاه دچار تحریف نشود و افراد ناشایست به عنوان الگو معرفی نشوند و شان و حرمت تاریخ و فرهنگ کرمانشاه را بالاتر از بازیهای کودکانه و مبتذل سیاسی می دانم که در کمال تاسف عزیزان آن نشریه حداقل در این ماجرا کاملا در آن غوطهور شدهاند.
با تمام این مطالب، آنچه در مصاحبه با جناب آقای کشاورز به دست آمده نه رد مطالب اینجانب بلکه صرفا توجیهی بر برخی اقدامات غیر قابل توجیه و ایضا تایید ناخواسته فراوان بر ادعاهای سابق اینجانب بوده است که در ادامه به آنها اشاره می شود.
پیش از این باید عرض کنم که برای زحمات آقای کشاورز ارزش و احترام بسیار قائلم و قطعا ایشان نقشی اساسی در احیای تاریخ کرمانشاه داشتهاند که قابل کتمان نیست اما با تاسی به ارسطو باید بگویم که حقیقت از هر کس و هر چیز بالاتر است. مساله ای که مغفول تاریخ نویسی در باب یارمحمد خان است و تعصب و سیاست آن را به حاشیه برده است.
بخش اول) نقدی تئوریک:
1- در مطالب آقای کشاورز برخی تعابیر به چشم می خورد که به واقع خیره کننده است. مثلا برای توجیه ترورها و قتل های یارمحمد خان و در جواب اینکه خود او گفته که مثل گنجشک آدم کشته است جناب کشاورز اینگونه توجیه کرده که "به هر حال در شرایطی کشور دچار جنگ های داخلی و هرج و مرج می شود و در جنگ هم نان و حلوا تقسیم نمی کنند. اگر نکشی دشمن تو را می کشد!"
قطعا بر خوانندگان محترم تبعات این نگاه و فلسفه آشکار است. تفکری که در آن می توان هرگونه دشمنی و خونریزی و جنایت را توجیه کرد، چرا؟ چون اگر نکشی تو را می کشند! دیگر انسانیت، تدبیر و رحم و شفقت هم طبیعتا در این نگاه جایی ندارد. این یکی از همان مواردی است که عرض کردم حقیقت در پای تعصب ذبح می شود و نه تنها این اتفاق می افتد بلکه برای جنایت و خونریزی هم مبنا سازی می شود.
2- در جای دیگری نیز در دفاع از ترور آیت الله بهبهانی به اقدامات فداییان اسلام متوسل شده اند که به واقع عجیب است. بعید است ایشان تفاوت ترور و اعدام را نداند. اعدام فعالیتی حقوقی و قانونی است که با حکم دادگاه و یا حکم مجتهد انجام می شود و تبعیت از حکم مجتهد در از بین بردن افراد مهدورالدم، ترور نیست. اما ترور آیت الله بهبهانی با رای کدام دادگاه و کدام فقیه انجام شده است؟ اینجا باز هم همان حکایت توجیه متعصبانه در میان می آید.
نکته عجیب تر عبارت ایشان این است که "به هر حال وقتی فضای نامناسبی بر یک کشور حاکم می شود و مردم در تنگنا قرار می گیرند یک سری تحرکات و اختلاف نظرها بین مردم و احزاب سیاسی به وجود می آید و چه بسا شخصی هم در این بین کشته شود!"
وانندگان محترم مشاهده می فرمایند که ایشان برای توجیه، چگونه به راحتی کشتن یک انسان را عادی نشان می دهد گویی که گنجشکی کشته شده است! و عجیب اینجاست که این سخنان را درباره ترور آیت الله بهبهانی می گوید که از سران و مهمترین افراد در مشروطه بوده و نه اقدامی کرده که مردم در تنگنا قرار گرفته باشند و نه ظلم و زوری به کسی کرده بود!
بخش دوم) نقد تاریخی:
1- قبل از هرچیز به بخشی می پردازم که ایشان نادیده و ناشناخته!! اینجانب را وصف کردهاند. جناب کشاورز در پاسخ سوالی که گفته بود اینجانب یارمحمدخان را جوانی بی سواد و ساده لوح دانسته ام پس از ابراز تاسف از آمار پایین مطالعه در کشور! و اعلام خبر از اینکه نگارنده مطالعه کمی دارد پرسیده است که از کجا فهمیده ام که یارمحمد خان ساده لوح بوده است!!!
در جواب باید عرض کنم که سوای اینکه خبرنگاری که این سوال را پرسیده در این حد وقت نگذاشته که بداند این جمله از من نیست ظاهرا جناب آقای اردشیر کشاورز بزرگوار هم به دلیل کثرت کار و مشغله فرصت نفرموده که به کتابهای تاریخی مراجعه کند و فراموش کرده که این سخن از من نیست و از مهدی ملک زاده، از اعضای برجسته حزب دموکرات و نویسنده صاحب نام کتاب " تاریخ انقلاب مشروطیت ایران" است و خود از کسانی بوده که با یارمحمد خان در حزب فعالیت می کرده است و در کتاب هفتم صفحه 1568 این نکته را آورده است.
اگر قرار باشد کسی راجع به ویژگیهای شخصیتی او سخن بگوید قطعا این ملک زاده است که به واسطه ارتباطات حزبی می تواند شخصیت یارمحمد را توصیف کند و من نیز از او نقل کردهام و قاعدتا آقای کشاورز در این زمینه استحقاق بیشتری نسبت به ملک زاده ندارد!
2- درباره ترور آیت الله بهبهانی هم ایشان برای رفع اتهام از حزب دموکرات آن را مجعول دانسته و گفته که "هیچ سندی مبنی بر اینکه حزب دموکرات در ترور آیت الله بهبهانی نقش داشته وجود ندارد!"
قابل باور نیست که آقای کشاورز مطالب ملک زاده را ندیده باشد. ملک زاده که خود زمانی عضو حزب دموکرات و همراه آنان بوده است می گوید کار افراد حیدر عمو اوغلی بوده است. وقتی سخن به این وثاقت و همراه با نشانه های دیگر وجود دارد چگونه ممکن است که ایشان آن را نادیده گرفته و این گونه با قاطعیت اعلام کند که هیچ سندی نیست؟
سوالی که پیش می آید این است که حزب دموکرات و اعضای آن باید چند نفر را ترور می کردند که ایشان به این نتیجه برسد که این حزب جنایتکار و خونریز بوده است؟ همچنانکه خود ایشان در همان مصاحبه می گوید که علاءالدوله را یارمحمدخان به دستور حزب دموکرات کشته است!
در خصوص تروریست بودن یارمحمدخان قبلا مطالبی گفته شد اما در اینجا باید اشاره کنم که آقای سهراب یزدانی در کتاب مجاهدان مشروطه که البته با دید همدلانه نسبت به آنها نوشته شده است درباره یارمحمدخان میگوید "او در گرماگرم اولتیماتوم روسیه سلسله جنبان ترور بزرگان مخالف مشروطه شناخته شد" و چنانک ه آقای کشاورز هم تصریح کرده اند او در این موارد کاملا گوش به فرمان حزب دموکرات بود.
نکته دیگر که باید از جناب کشاورز پرسید این است که کمیته تروریستی مجازات را چه کسانی تشکیل دادند و آیا این افراد نزدیکان به حزب دموکرات نبودند؟ آیا با این همه استنادات عجیب است که کسی حزب دموکرات را حزبی خونریز بداند که دست به اقدامات تروریستی می زده است؟
3- جناب کشاورز در توجیه خیانت یارمحمدخان به فرمانفرما می گوید که مجلسی وجود نداشته است و این را عیب ناصرالملک معرفی می کند. اما ذکر نمی کند که پس از اولتیماتوم روسیه این یارمحمد خان و برخی دیگر چون یفرم ارمنی بودند که در نامه ای شگفت انگیز بجای آنکه اعلام کنند تا آخرین نفس در مقابل روسیه می جنگند مصرانه خواستار تعطیلی مجلس و حل اولتیماتوم شدند و تهدید کردند که باید در چند ساعت این اتفاق بیفتد! (مجاهدان مشروطه، صفحه 272-273) و تعطیلی مجلس خودکرده این افراد است و نمی توانند بر دیگران خرده بگیرند!
4- در جای دیگری از مصاحبه برای توجیه آدم کشی های یارمحمد خان، از مراجع ثلاث بهره می گیرد و دفاع آنان از مشروطه را دلیل موجه بودن کشتارها می خواند. اگر این سخن را بپذیریم قطعا مربوط به دوره قبل و حین فتح تهران است و پس از آن تندروها علی الخصوص حزب دموکرات چنان کردند که مراجع را از پشتیبانی ای که از مشروطه کردند پشیمان کردند. چنانکه جمله مشهور آخوند خراسانی هست که گفته "ما انگور انداختیم که سرکه شود آن را شراب کردند" نمونه واضح دیگر بر رد این سخن آقای کشاورز، نامه آخوند خراسانی و دیگر مراجع نجف در مورد تقی زاده است که او را دارای مسلک سیاسی فاسد خواندند! و باید به آقای کشاورز عرض کنم که برخلاف نظر جنابعالی که عضویت در حزب دموکرات را عیب نمی دانید عرض می کنم که عضویت و آلت فعل شدن تا پای مرگ در حزبی که امثال تقی زاده که به تعبیر مراجع بزرگ زمان فاسد سیاسی بود و امثال رسول زاده و حیدر عمو اوغلی در آن نقش داشتند عیب و بلکه ننگ آور است و آقای کشاورز بزرگوار اگر سخن مراجع در خصوص مشروطه ملاک است باید همه سخن آنها را دید و نه اینکه به بخشی از آن استناد کرد و موارد معارض را به گوشه برد!
5- یکی از نکات جالب توجه دیگر در مطالب آقای کشاورز این جمله است که به نقل از برخی مورخان درباره یارمحمدخان می گوید "همگی این نویسنده ها در کتاب های خود پاکی و قداست سردار یارمحمد خان را گواهی داده اند" نمی خواهم ایشان را به خلاف گویی متهم نمایم اما امیدوارم نشان دهند که کدام یک از نویسندگان یارمحمد خان را پاک و قدیس اعلام کرده و در کجا به این گواهی داده اند؟ نمی شود ما بدون توجه به بار معنایی الفاظ و عبارات برای توجیه علایق خود بدون تامل از آنان استفاده کنیم هرچند واضح است که این نظر آقای کشاورز است و نگارنده خرسند است که در مطلب اول، بر مبنای کتاب ایشان نشان دادم که می خواهند او را قدیس نشان دهند و البته چقدر پاکی و قداست مظلومند که کسی چون یارمحمدخان تروریست و آدمکش را براحتی به این صفات می آرایند!
6- چنانکه عرض شد نکات فراوانی درباره کتاب آقای کشاورز و همچنین این مصاحبه ایشان هست که به جهت اینکه این مطلب برای آگاهی خوانندگان از یک تحریف تاریخی و تذکر به مسئولان برای جبران اشتباهشان نوشته شده و به دنبال یک نقد مفصل نیست بیان آنها را به وقت دیگری می گذارم. اما ذکر یک نکته مهم است و آن توجیه آقای کشاورز در خیانت یارمحمدخان به فرمانفرما و همراهی با سالارالدوله مستبد و فتنه گر است. که در ادامه می آید: " تصمیم تقی زاده و هم مسلکان ایشان این می شود که یک شاهزاده قجری علیه ناصرالملک اقدام کند و این سیاست اعضای حزب دموکرات بود.
سالارالدوله به کمک یارمحمدخان موفق می شود ناصرالملک را کنار بزند البته این تصمیم حزب دموکرات به یارمحمد خان هیچ ربطی ندارد و آنها قصد داشتند یک شخص فاسد را توسط یک شخص فاسد یعنی سالارالدوله از میان بردارند و سپس پیشرفت که کردند خود سالارالدوله را نیز از سر راه بردارند" هیچ سخنی از نگارنده بخوبی این قسمت بی اصولی، فرصت طلبی و خیانت کاری حزب دموکرات را نشان نمی دهد. خود آقای کشاورز اقرار می کند که آنان به فرمانفرما خیانت کردند و با سالارالدوله فاسد همدست شدند تا باز به او خیانت کنند و خود کار را بدست بگیرند! و حیرت آور اینکه آقای کشاورز در همین مصاحبه حزب دموکرات خیانت پیشه را " حزب ایران خواه و مشروع" میخواند!
نکته مهم دیگر که اثبات مطالب نگارنده است آن است که آقای کشاورز هم در این جمله ناخواسته تایید کردند که یارمحمد خان آلت فعل اعضای حزب دموکرات و علی الخصوص تقی زاده فاسد بوده است و حیرت آور اینکه مرگ در راه مطامع تقی زاده فاسد را هم به ما به عنوان شهادت معرفی کردند!
بخش سوم) جمع بندی:
هر چند در خصوص یارمحمدخان_ و چون گنجشک آدم کشتن های او!!_ حرف های دیگری هست اما گمان می کنم با این چند مطلب معلوم شد که او در چه حال و احوالی بوده است. با خواندن مصاحبه آقای کشاورز تاسف اینجانب از اقدامات مسئولان در گرفتن مراسم برای او بیشتر شد. امیدوارم در اسرع وقت این اشتباه بزرگ در تحریف تاریخ را جبران کنند زیرا در شان استان شهید پرور و بزرگ کرمانشاه نیست که افراد مساله دار و سیاه و آدم کشی چون یارمحمدخان در آن به صورت قهرمان جا زده شوند. با برجسته کردن این افراد، آبروی کرمانشاه را در تاریخ می برند و این مساله ای نیست که به راحتی از آن بگذریم.
این خیانت به فرهنگ کرمانشاه و تاریخ آن است که بدون تحقیق قدیس سازی کنیم و آن را به خورد مردم مظلوم استان بدهیم. اگر نگارنده هفته ها از وقت خود را بر سر کشف حقیقت این مساله گذاشت صرفا از باب نگرانی از این تحریف آشکار تاریخی و نقد و پالایش کتاب ها و آثار در این زمینه بوده و هست و قطعا تا زمانی که مسئولان این اشتباه خود در قدیس سازی یارمحمدخان را جبران نکننداز تلاش فروگذار نخواهم کرد. اشاءالله
والسلام علی من اتبع الهدی
محمدامین بهرامی
انتهای پیام /