جمعه 9 آذر 1403

رئیسی تنها می‌ماند؟ / آغاز پروژه "هرج ومرج سازنده" در افغانستان؟ / دوقلو‌های خطرناک در نفت

وب‌گاه تابناک مشاهده در مرجع
رئیسی تنها می‌ماند؟ / آغاز پروژه "هرج ومرج سازنده" در افغانستان؟ / دوقلو‌های خطرناک در نفت

لامبدا در آستانه ورود به کشور، پس لرزه‌های انفجار کم سابقه و خونین کابل، یک مجلس و 58 فراکسیون رنگارنگ! تاکید بورل بر اعلام تاریخ تهران برای نشست وین، طرحی عجیب‌تر از طرح صیانت! وعده وزیر جدید بهداشت قابل تحقق است؟ همه وعده‌های کابینه سیزدهم، صعود طالبان و سقوط آزاد یک ملت و ورشکستگی داروخانه‌های خصوصی در سایه دولتی‌ها، از مواردی است که موضوع گزارش‌های خبری و تحلیلی روزنامه‌های امروز...

به گزارش «تابناک»؛ روزنامه‌های امروز شنبه ششم شهریورماه در حالی چاپ و منتشر شد که پس لرزه‌های انفجار کم سابقه وخونین کابل، سفر سرزده رئیسی به خوزستان و فرمان‌های نخست رئیس‌جمهور در صفحات نخست روزنامه‌های امروز برجسته شده است.

-->

در ادامه تعدادی از یادداشت‌ها و سرمقاله‌های منتشره در روزنامه‌های امروز را مرور می‌کنیم؛

*س_ دوقلو‌های خطرناک در نفت_س*

وحید حاجی پور طی یادداشتی در شماره امروز جوان نوشت: این روز‌ها دو گروه در کنار وزیر نفت، به بازارگرمی مشغول هستند، به رسانه‌ها پول می‌دهند تا مصاحبه‌های خود را درباره شخصیت وزیر جدید نفت منتشر کنند و در گروه‌های واتس‌آپی و تلگرامی، اوجی را بهترین وزیر نفت طی 40‌سال اخیر ارزیابی می‌کنند. امید دارند با این دست فرمان، به قدرت برسند و یا به نفوذ بیشتری در تصمیمات و انتصابات دست یابند. برای یکدیگر پرونده‌سازی می‌کنند و یکی، دو رسانه را نیز به استخدام خود در آورند تا در این بازی، گوشت خورشت را برای خود جدا کنند و به مابقی، سبزی و لوبیا برسد.

دو گروه در کنار دست وزیر نفت دیده می‌شوند یا حداقل دوست دارند این را جا بیندازند که به وزیر جدید نزدیک هستند. گروه اول بانیان وضع موجود هستند، همان‌هایی که در دوره وزیر پیشین نفت صاحب سمت و مدیریت بودند، ولی امروز، با انتقاد‌های محتاطانه از وزیر سابق، به ستایش اوجی مشغول هستند. او را وزیری می‌دانند که استانداردهایش بالاتر از مدیران موفق صنعت نفت جهان است و به سبب نفتی بودنش می‌تواند معجزه کند.

تا پیش از رأی اعتماد اوجی، همه کار کردند تا دیده شوند بدون آنکه به یاد بیاورند چگونه خود را برای زنگنه، تکه تکه می‌کردند و هر انتقاد از وزیر سابق نفت را به مثابه محاربه با نظام قلمداد می‌کردند. این گروه، شب و روز خود را برای تبلیغ وزیرجدید وقف کرده‌اند و از هر فرصتی برای چاپلوسی بهره می‌برند. معتقدند در دوره زنگنه، به آن‌ها ظلم شده و اگر با او کار کرده‌اند به‌خاطر منافع نظام بوده‌است، تا می‌توانند برای خود توجیه می‌تراشند و به چند مصاحبه اخیرشان دل خوش کرده‌اند تا در سمت‌های خود بمانند یا سمتی بزرگتر را از آن خود کنند. این گروه به هیچ چیز پایبند نیستند و برای یک صندلی که قطعا با منافع مالی‌شان گره خورده است، حتی حاضرند خود را مقابل پای وزیر، به خاک بیندازند!

گروه دوم، اما داستان جالب‌تری دارند، همان‌هایی که در دولت احمدی‌نژاد با «دمپایی» وارد نفت شدند، بلافاصله با پرونده‌سازی برای سایرین خود را بالا کشیده و در دولت تدبیر و امید گوشه‌نشین شدند. این جماعت اغلب، نفت را با گعده‌های خودمانی اشتباه گرفته‌اند و از چند هفته پیش، در نفت جولان داده و «نفس‌کش» می‌طلبند. به سایرین پیام می‌دهند که اگر دیر بیعت کنید، خونتان پای خودتان است. با ایجاد فضای رعب و وحشت، خود را عناصری پرنفوذ در نفت می‌دانند که کافی است برای اوجی لب‌تر کنند تا حساب کارشان، با کرام الکاتبین باشد.

از قضا، خطر این گروه از منافقان نفتی بیشتر است؛ چراکه اقداماتشان موجب بدبینی کارکنان نفت و کناره‌گیری مدیران انقلابی و جهادی است که نمی‌خواهند با این افراد در یک سطح قرار بگیرند. متأسفانه این گروه، خود را صاحب وزارت نفت می‌دانند و بدون هیچ هزینه‌ای در هشت‌سال گذشته، خود را داعیه‌دار انتقادات علیه زنگنه می‌دانند.

نکته جالب اینجاست که این گروه، تنها خود را وارث دولت رئیسی و وزارت اوجی می‌دانند و بر این باورند، هر کسی در دایره‌شان نیست، در اتمسفر نفت به «نیستی» پیوند خورده‌اند. این نگاه خطرناک، تندتر از نگاه خودی و غیرخودی زنگنه است که با همین فضا، حتی تکنوکرات‌های نفت و همسو با جریان سیاسی دولت گذشته را خانه‌نشین کرد و عده‌ای بله قربان گو و مدیران قدکوتاه را به همه جا رساند.

اوجی کار سختی دارد با این جماعت؛ یا باید سمت‌های مدیریتی را برای آن‌ها کنار بگذارد تا به سهمشان برسند و یا به شاخصه‌های خود برای عزل و نصب‌ها پایبند باشد که در این صورت، باید در انتظار هیاهو و بازی‌های رسانه‌ای فیک بنشیند. بسیاری برای نفت کیسه دوخته‌اند با نیات مختلف، یکی برای تضمین جریان فساد، یکی برای انتقام از گذشتگان و یکی برای گرد و خاک کردن در صنعت نفت. دو گروهی که خود را به اوجی چسبانده‌اند، اگر به قدرت برسند، بدون تردید باید حسرت روز‌های حضور زنگنه را در صنعتی خورد که خود به ویرانه‌ای بزرگ تبدیلش کرد.

*س_رئیسی تنها می‌ماند؟_س*

احمد غلامی. سردبیر روزنامه شرق با عنوان رئیسی تنها می‌ماند؟ در سرمقاله امروز این روزنامه نوشت: کابینه دولت سیزدهم، نه از گردنه صعب‌العبور مجلس بلکه از اتوبان بهارستان به پاستور رفت. در‌این‌میان دور از انتظار نبود که وزیر پیشنهادی آموزش‌وپرورش با اینکه تفاوتی جدی با دیگر وزرا نداشت، در ایستگاه پاستور از قطار کابینه جا بماند. این را هم به حساب بداقبالی حسین باغگلی بگذارید که مجلس برای نمایش اقتدار خویش به او رأی اعتماد نداد. در‌صورتی‌که در روز‌های منتهی به رأی‌گیری، وزیر ارشاد هم مانند او به یک میزان مورد انتقاد افکار عمومی و نخبگان سیاسی و فرهنگی قرار گرفته بود؛ اما نکته تأمل‌برانگیز در این هنگامه، سخنان نمایندگان مخالف و موافق و سخنان وزرا در تشریح و دفاع از برنامه‌های‌شان بود. سخنانی فرازمانی و مکانی. این برنامه‌ها در هر زمان و هر مکان دیگر هم قابل طرح بود. به جرئت می‌توان گفت این سخنان می‌توانست اصولگرایان پرسابقه و نهاد‌های رسمی را به یک اندازه متعجب و برآشفته سازد.

وزرای پیشنهادی پیش از اعلام برنامه‌های خود موضع‌گیری ایدئولوژیک کرده و نمایندگان مجلس هم در تأیید و نقد آنان، به نکوهش و ستایش کردار‌ها و گفتار‌های ایدئولوژیکی آنان پرداختند. بعید است از سوی رئیس‌جمهور، نهاد‌های رسمی، نظامی و امنیتی، توصیه یا اراده‌ای برای ابراز این‌گونه موضع‌گیری‌ها صورت گرفته باشد؛ به‌ویژه آنکه آنان اینک با آگاهی از وضعیت حساس کشور بیش‌از‌پیش نگران اوضاع‌اند. شاید ابراهیم رئیسی باور دارد وزرا زمانی که در موقعیت اجرائی و در مقابل مسائل واقعی کشور قرار بگیرند، ناگزیرند برای برون‌رفت از مسائل و مشکلات چاره‌ای بیندیشند. اگر این باور محقق نشود، با صراحت باید گفت او رئیس‌جمهور تنهایی است در پاستور که باید دیگر حامیانش به یاری‌اش بشتابند؛ اما رأی اعتماد به وزرای پیشنهادی بیش از کابینه، آزمونی برای مجلس بود. آزمونی که نمایندگان نتوانستند از آن سربلند بیرون بیایند. نمایندگان مجلس به‌ویژه مخالفان وزرای پیشنهادی، درصدد بودند چهره‌ای مستقل از خود نشان دهند؛ اما در نهایت تلاش آنان هم باورپذیر نبود. البته این به آن معنا نیست که اگر تعدادی از وزرای پیشنهادی رأی اعتماد نمی‌گرفتند، در باور مردم نسبت به نمایندگان تغییری ایجاد می‌شد. نه اصلا. مسئله رأی اعتماد یا عدم اعتماد به وزرای کابینه نیست.

نمایندگان مجلس و وزرای پیشنهادی با درک مسائل مردم و بیش از هر چیز با «فرهنگ سیاسی» جامعه، فاصله معرفتی بعیدی دارند که سخنان فرازمانی و مکانی آنان گواه این فاصله بود. فرهنگ سیاسی، یعنی باور‌ها و هنجار‌ها و ارزش‌های واقعی مردم و سیر تحول این باور‌ها در طول زمان. نمایندگان مجلس و وزرای کابینه نشان دادند شناخت دقیقی از نگرش و جهت‌گیری‌های مردم نسبت به دولت، نخبگان و قدرت سیاسی ندارند. عیان است که آنان در این چهار دهه گذشته با آگاهی کاذب از امور دست‌وپنجه نرم کرده‌اند و این تعبیر افلاطون، «حالت ذهن» را نادیده گرفته‌اند.

حالت ذهن، واقعیت‌هایی است که گفتار و کردار سیاسی افراد را در مواجهه با مردم و نخبگان سیاسی شکل می‌دهد. به‌همین‌دلیل بعید است مجلس و دولت بتوانند رابطه جدیدی از دولت - ملت تعریف کنند. رابطه‌ای که در دو دهه گذشته آسیب فراوانی دیده است. البته این نگرانی هم وجود دارد که آنان اصلا باور راسخی به ایده دولت - ملت نداشته باشند؛ دولت - ملتی که بر‌اساس منافع ملی شکل می‌گیرد و به‌ندرت در دولت‌های گذشته، مورد توجه قرار گرفته است. دولت اصلاحات تا حدودی از این قاعده مستثنا است؛ چراکه شعار «ایران برای همه ایرانیان» را سرلوحه کار خود قرار داده بود. از دولت روحانی تاکنون رفته‌رفته مردم در معنای یک ملت دچار غیابی طولانی شدند. نه دولت مقتدری وجود داشت، نه مردمی پایه کار. اینک در هیچ جای دولت سیزدهم که با انتقاد از دولت روحانی روی کار آمده است، مردم نمود عینی ندارند. از مجلس انتظاری نبوده و نیست؛ اما چرا اعضای کابینه هیچ‌یک سخنی از هویت ملی و مردم نگفتند. آن‌هم در دوره و زمانه‌ای که مردم سودای بازگشت به هویت ملی خویش را در سر می‌پرورانند و این سودا را به یکی از جنبه‌های مهم فرهنگ سیاسی خود بدل کرده‌اند. این همان فاصله معرفتی است که بین نمایندگان، کابینه و مردم وجود دارد؛ یعنی کابینه برداشت دقیقی از جهت‌گیری‌های مردم نسبت به نهاد‌ها و ساختار‌های سیاسی و عملکردشان ندارد. مردم با نگرش‌های متفاوتی با دولت روبه‌رو می‌شوند. اگر نگرش آنان «ادراکی» باشد، وضعیتی مانند دولت اصلاحات را تداعی می‌کند که دولت را براساس توانایی‌ها و اختیاراتش می‌سنجد و از آن انتظار دارد. اگر نگرش «احساسی» به دولت داشته باشد، دولت احمدی‌نژاد را تداعی می‌کند.

دولتی میان عشق و نفرت با مردمی که احساسات، ملاک ارزیابی‌شان است. به‌این‌ترتیب، به نظر می‌رسد حامیان دولت سیزدهم نگرش «ارزشی» به دولت دارند. اگرچه نگرش ارزشی غیرشخصی است و بر ارزش‌های سیاسی، اخلاقی و دینی استوار است؛ اما این نگرش در شرایطی که اقتضا می‌کند دولت براساس مصلحت تصمیم بگیرد، دچار تزلزل خواهد شد. اگر این برداشت از حامیان دولت رئیسی درست باشد، دولت سیزدهم به دلیل مشکلات عدیده آحاد مردم به‌ناچار باید به سوی مردم برود و نگرش ادراکی آنان را تقویت کند و مهم‌تر از آن اعتمادشان را به دست آورد؛ حتی اگر این رویکرد به بهای از‌دست‌رفتن مردمی باشد که نگرشی ارزشی به دولت سیزدهم دارند. * در نوشتن این یادداشت از مقاله «فرهنگ سیاسی؛ یک بررسی مفهومی و نظری» نوشته حسین رفیع، مجید عباس‌زاده مرزبالی و میثم قهرمان (فصلنامه سیاست، سال پنجم بهار 1397، شماره 17) استفاده شده است.

*س_ آغاز پروژه "هرج ومرج سازنده" در افغانستان؟_س*

حامد رحیم پور طی یادداشتی در شماره امروز خراسان نوشت: یکی از سوال‌هایی که درباره انفجار‌های پنج‌شنبه در فرودگاه کابل وجود دارد این است که چه کسانی از این حملات سود می‌برند؟ در این حملات انتحاری که گفته می‌شود «داعش خوراسان» مسئو لیت آن را پذیرفته است. 28 نیروی طالبان و 13 نظامی آمریکایی و 62 نفر از غیرنظامیان کشته و 150 نفر دیگر نیز زخمی شده اند. اگر چه این حملات به لحاظ سیاسی جو بایدن رئیس جمهور آمریکا را در داخل این کشور در وضعیت بغرنجی قرار داده است، اما شاید بتوان گفت نتایج این حملات و پیامد‌های آن در حوزه میدانی و حتی بلند مدت به نوعی فرصت‌هایی را برای دولت او پدید آورد. این حملات یک روز پس از آن انجام شد که جو بایدن رئیس جمهور آمریکا هشدار داد به هر اندازه که نظامیان آمریکایی بیشتر در کابل بمانند، با تهدید بیشتر حمله داعش مواجه خواهند شد.

انگلیس نیز از روز قبل از انفجار در پیام‌های متعدد از نیرو‌ها و شهروندانش خواسته بود که از فرودگاه کابل دور شوند که این نکته نیز در جای خود تامل‌برانگیز است. به نظر می‌رسد یکی از پیامد‌های این انفجار‌ها می‌تواند ایجاد هراس در هزاران شهروند افغان باشد که برای خروج از افغانستان به فرودگاه کابل هجوم آورده و دولت آمریکا را در تنگنا قرار داده اند. از اکنون دیگر وحشت و هراس در فرودگاه کابل حکم‌فرماست و بی‌شک مردم برای مراجعه به فرودگاه با تردید جدی روبه رو هستند و از حجم ورودی مردم به فرودگاه کاسته خواهد شد. حتی می‌تواند این مشروعیت را برای نیرو‌های خارجی ایجاد کند که هرگونه برخورد تند و مسلحانه را علیه مردم برای متفرق کردن‌شان در فرودگاه کابل به کار گیرندو این امر درمقابل، خروج نیرو‌ها و امکانات آمریکایی‌ها و دیگر خارجی‌ها را تسهیل می‌کند. پیامد دیگر نیز با توجه به سخنان بایدن در خصوص تهدید داعش علیه نیرو‌های آمریکایی می‌تواند سرپوشی بر فرار مفتضحانه آمریکا از افغانستان و مدیریت افکار عمومی در داخل آمریکا باشد. بر این اساس هر چند 13 آمریکایی در این انفجار کشته شدند، اما این مسئله همچنان دستاویزی برای مداخله دوباره در افغانستان ر ا باز خواهد گذاشت. همچنان که بایدن پس از این انفجار‌ها گفت: "می‌دانیم عاملان حمله کابل چه کسانی هستند و به دنبال راه‌های مناسب برای حمله به آن‌ها در هر کجا که هستند، خواهیم بود! از «مسئولان افغانستان» می‌خواهم برنامه روشن برای مبارزه با شاخه داعش در افغانستان ارائه کنند! ".

مواضع مقامات طالبان درباره حمله اخیر نیز درخور توجه است. عبدالسلام ضعیف سفیر سابق طالبان در پاکستان در گفتگو با الجزیره با متهم کردن آمریکا به داشتن مسئولیت حملات تروریستی در کابل می‌گوید اگر گزارش‌های اطلاعاتی در این باره وجود داشت، چرا مانع آن نشدند؟ این منطقه در کنترل طالبان قرار ندارد، بلکه آمریکایی‌ها کنترل آن را در دست دارند. محمد نعیم سخنگوی دفتر سیاسی گروه طالبان نیز در گفتگو با این شبکه گفت مسئولیت انفجار در اطراف فرودگاه کابل برعهده نیرو‌های بیگانه است، زیرا این نیرو‌ها مسئولیت تامین امنیت فرودگاه را برعهده داشتند. افزون بر این اوضاع داخلی افغانستان پس از سیطره طالبان بر کابل و سناریوی احتمالی آمریکا برای این کشور را باید مدنظر داشت. فراموش نکنیم که بسیاری از تحلیل گران بر استفاده آمریکا از اهرم داعش برای تاثیرگذاری بر معادلات داخلی افغانستان طی سال‌های گذشته سخن به میان آورده بودند حتی برخی پا را فراتر گذاشته اند و به نوعی دست غرب و داعش درحوادثی مانند به خاک و خون کشیدن جنبش روشنایی، حمله به بسیاری از اماکن و مدارس مرتبط با شیعیان و اخلال در هر روندی را که به نفع‌شان نبوده در یک کاسه دیده‌اند. حالا نیز با نبود دولت قوی مرکزی و همسو نبودن بخشی از مردم با حاکمیت طالبان و از سوی دیگر در کنار این دو مقوله اعلام موجودیت گروه‌های معارض در پنجشیر این ظرفیت وجود دارد که طالبان را از یک سو با این نیرو‌ها و از سوی دیگر با داعش درگیر کند. با درنظر گرفتن این موارد می‌توان این احتمال را مطرح کرد که با حمله تروریستی در فرودگاه کابل، گویا پروژه «هرج و مرج به اصطلاح سازنده» در افغانستان استارت خورده که اجرای آن در عراق، سوریه، لبنان، لیبی و یمن نتیجه‌ای جز ویرانی به همراه نداشته است.

رئیسی تنها می‌ماند؟ / آغاز پروژه "هرج ومرج سازنده" در افغانستان؟ / دوقلو‌های خطرناک در نفت 2
رئیسی تنها می‌ماند؟ / آغاز پروژه "هرج ومرج سازنده" در افغانستان؟ / دوقلو‌های خطرناک در نفت 3
رئیسی تنها می‌ماند؟ / آغاز پروژه "هرج ومرج سازنده" در افغانستان؟ / دوقلو‌های خطرناک در نفت 4
رئیسی تنها می‌ماند؟ / آغاز پروژه "هرج ومرج سازنده" در افغانستان؟ / دوقلو‌های خطرناک در نفت 5
رئیسی تنها می‌ماند؟ / آغاز پروژه "هرج ومرج سازنده" در افغانستان؟ / دوقلو‌های خطرناک در نفت 6
رئیسی تنها می‌ماند؟ / آغاز پروژه "هرج ومرج سازنده" در افغانستان؟ / دوقلو‌های خطرناک در نفت 7
رئیسی تنها می‌ماند؟ / آغاز پروژه "هرج ومرج سازنده" در افغانستان؟ / دوقلو‌های خطرناک در نفت 8
رئیسی تنها می‌ماند؟ / آغاز پروژه "هرج ومرج سازنده" در افغانستان؟ / دوقلو‌های خطرناک در نفت 9
رئیسی تنها می‌ماند؟ / آغاز پروژه "هرج ومرج سازنده" در افغانستان؟ / دوقلو‌های خطرناک در نفت 10
رئیسی تنها می‌ماند؟ / آغاز پروژه "هرج ومرج سازنده" در افغانستان؟ / دوقلو‌های خطرناک در نفت 11
رئیسی تنها می‌ماند؟ / آغاز پروژه "هرج ومرج سازنده" در افغانستان؟ / دوقلو‌های خطرناک در نفت 12
رئیسی تنها می‌ماند؟ / آغاز پروژه "هرج ومرج سازنده" در افغانستان؟ / دوقلو‌های خطرناک در نفت 13
رئیسی تنها می‌ماند؟ / آغاز پروژه "هرج ومرج سازنده" در افغانستان؟ / دوقلو‌های خطرناک در نفت 14
رئیسی تنها می‌ماند؟ / آغاز پروژه "هرج ومرج سازنده" در افغانستان؟ / دوقلو‌های خطرناک در نفت 15
رئیسی تنها می‌ماند؟ / آغاز پروژه "هرج ومرج سازنده" در افغانستان؟ / دوقلو‌های خطرناک در نفت 16
رئیسی تنها می‌ماند؟ / آغاز پروژه "هرج ومرج سازنده" در افغانستان؟ / دوقلو‌های خطرناک در نفت 17
رئیسی تنها می‌ماند؟ / آغاز پروژه "هرج ومرج سازنده" در افغانستان؟ / دوقلو‌های خطرناک در نفت 18
رئیسی تنها می‌ماند؟ / آغاز پروژه "هرج ومرج سازنده" در افغانستان؟ / دوقلو‌های خطرناک در نفت 19
رئیسی تنها می‌ماند؟ / آغاز پروژه "هرج ومرج سازنده" در افغانستان؟ / دوقلو‌های خطرناک در نفت 20
رئیسی تنها می‌ماند؟ / آغاز پروژه "هرج ومرج سازنده" در افغانستان؟ / دوقلو‌های خطرناک در نفت 21
رئیسی تنها می‌ماند؟ / آغاز پروژه "هرج ومرج سازنده" در افغانستان؟ / دوقلو‌های خطرناک در نفت 22
رئیسی تنها می‌ماند؟ / آغاز پروژه "هرج ومرج سازنده" در افغانستان؟ / دوقلو‌های خطرناک در نفت 23
رئیسی تنها می‌ماند؟ / آغاز پروژه "هرج ومرج سازنده" در افغانستان؟ / دوقلو‌های خطرناک در نفت 24
رئیسی تنها می‌ماند؟ / آغاز پروژه "هرج ومرج سازنده" در افغانستان؟ / دوقلو‌های خطرناک در نفت 25
رئیسی تنها می‌ماند؟ / آغاز پروژه "هرج ومرج سازنده" در افغانستان؟ / دوقلو‌های خطرناک در نفت 26
رئیسی تنها می‌ماند؟ / آغاز پروژه "هرج ومرج سازنده" در افغانستان؟ / دوقلو‌های خطرناک در نفت 27
رئیسی تنها می‌ماند؟ / آغاز پروژه "هرج ومرج سازنده" در افغانستان؟ / دوقلو‌های خطرناک در نفت 28
رئیسی تنها می‌ماند؟ / آغاز پروژه "هرج ومرج سازنده" در افغانستان؟ / دوقلو‌های خطرناک در نفت 29
رئیسی تنها می‌ماند؟ / آغاز پروژه "هرج ومرج سازنده" در افغانستان؟ / دوقلو‌های خطرناک در نفت 30
رئیسی تنها می‌ماند؟ / آغاز پروژه "هرج ومرج سازنده" در افغانستان؟ / دوقلو‌های خطرناک در نفت 31
رئیسی تنها می‌ماند؟ / آغاز پروژه "هرج ومرج سازنده" در افغانستان؟ / دوقلو‌های خطرناک در نفت 32
رئیسی تنها می‌ماند؟ / آغاز پروژه "هرج ومرج سازنده" در افغانستان؟ / دوقلو‌های خطرناک در نفت 33
رئیسی تنها می‌ماند؟ / آغاز پروژه "هرج ومرج سازنده" در افغانستان؟ / دوقلو‌های خطرناک در نفت 34
رئیسی تنها می‌ماند؟ / آغاز پروژه "هرج ومرج سازنده" در افغانستان؟ / دوقلو‌های خطرناک در نفت 35
رئیسی تنها می‌ماند؟ / آغاز پروژه "هرج ومرج سازنده" در افغانستان؟ / دوقلو‌های خطرناک در نفت 36