شنبه 3 آذر 1403

راز نامگذاری محله امانیه؛ چرا معیرالممالک سر تپه‌های شمال تهران را برید؟

وب‌گاه فرارو مشاهده در مرجع
راز نامگذاری محله امانیه؛ چرا معیرالممالک سر تپه‌های شمال تهران را برید؟

تپه‌های برادران امان‌پور از جنوب الهیه شروع می‌شد و تا شرق خیابان، ولی عصر (عج) امتداد داشت. قبل از این 2برادر، شخصی به نام معیرالممالک در باغ فردوس خانه‌ای داشت که از طبقه سومش می‌توانست منظره تهران را ببیند، اما تپه‌های شمال دره مزاحمش بودند.

زمانی جردن کنونی زمینی از زمین‌های جنوب شمیرانات بود. آن زمان فاصله بین بلندی‌های الهیه و زرگنده از شمال تا تپه‌های عباس‌آباد و داودیه در جنوب را «دره قشلاق شمیران» می‌گفتند.

به گزارش همشهری، این دره، زمینی پر از پستی و بلندی بود. سال 1309 برادران امان‌پور، فضل‌الله و نصرالله، بخشی از زمین‌های شمالی دره قشلاق شمیران را خریدند. فضل الله، کاپیتان نیروی دریایی و نصرالله، سرلشکر و اهل سروستان استان فارس و از یک خانواده یهودی.

وقتی برادران بخشی از تپه‌های شمال دره را خریدند، نام کنیه خود، «امانیه» را روی آنجا گذاشتند و به این شکل پایه‌های اولیه خیابان آفریقا امروزی شکل گرفت و باعث شد در این گزارش از لابه لای خاطرات و برگ‌های تاریخ تهران قدیم سرگذشت کوچه‌پسکوچه‌های آن را جمع‌آوری کنیم.

تپه‌های برادران امان‌پور از جنوب الهیه شروع می‌شد و تا شرق خیابان، ولی عصر (عج) امتداد داشت. قبل از این 2برادر، شخصی به نام معیرالممالک در باغ فردوس خانه‌ای داشت که از طبقه سومش می‌توانست منظره تهران را ببیند، اما تپه‌های شمال دره مزاحمش بودند. به همین دلیل دستور داده بود سر تپه‌ها را بتراشند که این اقدام معیرالممالک فرصت بسیار مناسبی را برای برادران امان‌پور فراهم کرده بود. از یک طرف، تپه‌های هموار شده جای مناسبی بود تا روی آن‌ها ساخت‌وساز انجام شود.

از طرف دیگر، نقشه‌های قدیمی تهران که سال‌ها قبل از آمدن برادران امان‌پور طراحی شده بود، نشان می‌داد جاده‌ای که از نجف‌آباد روستای دولاب در شرق دارالخلافه تهران شروع می‌شد خارج از محدوده تهران است که پس از عبور از اراضی دره قشلاق تا تجریش ادامه می‌یابد. اینکه زمین‌های دره، درست کنار یک جاده (تقریباً بزرگراه مدرس فعلی) قرار داشت، انگیزه خوبی بود تا برادران امان‌پور شمال دره را بخرند وآباد کنند. بعد از آن، برادران زمین‌ها را به افراد دیگری فروختند و نخستین جایی که‌آباد شد امانیه بود.

وقتی محله شکل گرفت

خانواده‌های یعقوب سلیم، ایوب اصیل‌زاده، مشیری، نادری، علیزاده، بنی‌اسدی، شهنواز و علوی، زمین‌ها را از برادران امان‌پور خریدند، در آن خانه ساختند و نخستین ساکنان محله امانیه شدند. وسعت زمین‌های سلیم و اصیل‌زاده تا شرق محله هم تخمین زده شده است. بنی‌اسدی‌ها قبل از خرید بخشی از زمین‌های شمال دره، در امجدیه ساکن بودند، جایی که بعد از ورودشان از اراک، مدت‌ها در آنجا زندگی می‌کردند.

از افراد خانواده شهنواز دو نفر پزشک بودند. خانواده علوی هم جزو نخستین شاغلان محله شدند، چون یک باب مغازه در محل ایجاد کردند. یکی از افراد خاندان مشیری از بالای کاخ سعدآباد قناتی به محله کشید و اسم همسرش عزت را روی آن گذاشت: «قنات عزتیه» او سال 1325 منبع آبی بالای تپه‌های امانیه ساخت و با لوله‌هایی که از انگلستان وارد کرده بود آب را به همه خانه‌های محله رساند.

در این هنگام اهالی با این قنات‌کشی‌ها می‌توانستند باغ‌های گردو، گیلاس، انگور و انجیر را آبیاری کنند. می‌گویند شخصی به نام نادری بخش بزرگی از محله را خرید؛ بخشی که وسعتش از جنوب تپه‌های امانیه تا خیابان عاطفی و در شرق تا زرگنده بود. بعد از آن زمین‌ها را اشخاصی مثل دولتشاه و حسن پیرایش از نادری خریدند و باغ‌های مسکونی معروف دره قشلاق، «دولتشاه» و «پیرایش» را ساختند.

خانواده‌های بزرگ

مردم شمال دره خانواده‌های بزرگی با خدم و حشم بودند. آن‌ها برای تأمین آب خانه‌هایشان به مشیری کمک و سعی کردند در آن بیابان بزرگ بدون سکنه، امنیت به وجود آورند، اما باز هم وسعت و ناامنی زمین‌های دره قشلاق و آبادی‌های محله‌های اطراف آن باعث می‌شد اهالی تهران قدیم کمتر رغبت داشته باشند در تپه‌های امانیه زمین بخرند و آنجا ساکن شوند.

به همین دلیل روی نقشه‌های قدیمی هرچه از شمال به سمت جنوب می‌آییم، نقطه‌های پررنگی که دور هم جمع شده‌اند تا سکونت را در محله شکل دهند کمتر می‌شود و گاهی فقط همین باغ‌های مسکونی تنها نقاط پررنگ روی نقشه می‌مانند. وقتی سرتپه‌های کوتاه امانیه هموار می‌شد مردم فکر می‌کردند که شاید دولت می‌خواهد کمربندی سبزی از آب و درخت بین تهران و شمیرانات بکشد تا شهر دیگر به آنجا نفوذ نکند؛ هم شهر نفس بکشد و هم شهروندان و تفرجگاهی هم باقی بماند که مردم اوقات فراغتشان را آنجا بگذرانند، اما این خیال خوش برای همیشه فقط در ذهن مردم ماند.

اواسط دهه 30 خیابان پهلوی (خیابان، ولی عصر (عج) فعلی) دسترسی به شمال را خیلی راحت کرده بود و تعداد ساکنان اطراف خیابان را افزایش می‌داد. اینجا بود که راهی طولانی و شمالی جنوبی در مرکز محله شکل گرفت. خیابان را به نام دکتر جردن آمریکایی نام گذاشتند. او بانی و مؤسس مدرسه البرز تهران بود که سال‌ها در ایران زندگی کرد و آن را وطن دوم خود می‌دانست.

سرازیری جمعیت

از سال 1345 به بعد در ایران اتفاقاتی افتاد که مستقیم روی تهران و جمعیتش اثر گذاشت. ساختار اقتصادی کشور دگرگون شده بود. قانون اصلاحات ارضی به اجرا درآمده بود. نفت صادراتی کشور را در بازار‌های بین‌المللی با قیمت بالا می‌خریدند. اشتغال کاذب به وجود آمده بود و فرهنگ مصرف بین مردم رواج پیدا کرده بود.

جمعیت زیادی که جویای کار بودند به تهران سرازیر می‌شدند. آن زمان در تهران عملیات عمرانی برای بهتر کردن زیرساخت‌های شهری انجام می‌شد و از همین جمعیت برای کار در این عملیات‌ها استفاده می‌کردند. مهاجران شاغلان فنی و حرفه‌ای بودند یا روستایی‌هایی که مهارت لازم را نداشتند. همه این‌ها باعث می‌شد سرمایه‌داران در تهرانی که در حال تبدیل به یک شهر مدرن بود سرمایه‌گذاری کنند. جمعیت «غریبه» که وارد تهران شد دنبال جایی برای سکونت می‌گشت. ساکنان اصلی از محله‌های خود جدا شدند و خودشان را به قسمت‌های بالاتر شهر رساندند تا دور از ساکنان جدید زندگی کنند.

مکان‌هایی که قبلاً آنان زندگی می‌کردند خانه ساکنان جدید تهران شد. شهر رو به شمال گسترش پیدا می‌کرد. از شمال خیابان انقلاب به بالا، مکان‌هایی بود که قدیمی‌های شهر ترجیح می‌دادند در آنجا ساکن شوند و فاصله‌شان را با مهاجران حفظ کنند. این فاصله‌ها فقط فیزیکی نبود.

شمال تهران آب و هوای خوبی داشت و رو به توسعه بود و درآمد ساکنانش از درآمد مهاجران بیشتر بود. به این‌ترتیب، فاصله‌های فرهنگی و اقتصادی بین مردم شکل گرفت. تپه‌های بایر جردن با مناطقی که سابقه زیستی طولانی‌تری داشتند مثل الهیه و داودیه و قلهک، همسایه بود. به خیابان، ولی عصر (عج) هم راه داشت. به همین دلیل جای مناسبی برای ایجاد خانه‌های 2، 3 طبقه با زیربنای بالای 500‌مترمربع برج، ویلا و باغ‌های مسکونی بود.

ملاکان محله

جردن جای مناسبی برای ایجاد یک محله مسکونی با گروه‌های مرفه اجتماعی و با فرهنگ آن زمان شد که تا به امروز همچنین است. با ساخته شدن خیابان جردن در سال 1348 سرعت رشد جمعیت و توسعه محله بیشتر شد. اقوام دریانی از جمله کسانی بودند که زمین‌های وسیعی در محله جردن داشتند. سرمایه‌داری یهودی، نبش خیابان روان‌پور امروزی زمین و قصر شخصی داشت. صاحب کارخانه‌های آلومینیوم و یخچال‌سازی و نخستین کارخانه صنایع پلاستیک‌سازی در جنوب زمین‌های جردن صاحب زمین بود.

اقوام دریانی هم که زمین‌های کوچه والی‌نژاد را خریده بودند بیمارستانی به نام خودشان در همین کوچه ساختند. در زمین‌های دره قشلاق گروهی زندگی می‌کردند که از نظر اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی بسیار به هم شبیه بودند. تا قبل از انقلاب، کارمندان عالی‌رتبه دولت، سران نظامی، پزشکان، مهندسان، متمولان بازار و جمع زیادی از هنرمندان سرشناس که تعدادشان به 10، 15 خانوار می‌رسید در جردن زندگی می‌کردند.

دهه 70 تاکنون

بعد از دهه شصت، مهاجرت مردم به تهران بیشتر شد. مهاجران در حاشیه شهر زندگی می‌کردند یا در مراکز قدیمی شهر ساکن می‌شدند؛ بنابراین ساکنان قدیمی بیشتر از قبل به شمال تهران آمدند که هویت اجتماعی جدیدی را هم با خودشان به جردن آوردند.

از دهه 70 به بعد خیابان جردن شاهراهی شد که مردم مرکزنشین را به شمال تهران می‌رساند. کم‌کم اطراف خیابان پر از ساختمان‌های تجاری و اداری بلندمرتبه شد که پی در پی جای ساختمان‌های کوتاه‌تر از 5 طبقه را می‌گرفتند. موج جدید ساختن آپارتمان‌های بالای 4 طبقه از اوایل دهه60 شروع شد که همچنان ادامه دارد.

نتیجه ساخته شدن این آپارتمان‌ها این شد که خانه‌های کوتاه‌تر بین دیوار‌های بلند چند آپارتمان محصور شدند و ارتفاع زیاد ساختمان‌ها باعث کاهش نورگیری کوچه‌ها شد که بسیاری از این آپارتمان‌ها فقط مسکونی نبودند و به دفاتر اداری، تجاری و محیط کار تبدیل شده بودند.

کوچه‌ها به نام باغ‌ها

سال‌های 1351 تا 1357 درآمد نفت ایران باز هم بیشتر شد. صنایع مونتاژ، تأسیسات اداری و خدماتی و آموزشی، بانک‌های بین‌المللی، فرودگاه، ورزشگاه‌های بزرگ و بزرگراه همه به این دلیل ساخته می‌شد که تهران تبدیل به یک کلانشهر بین‌المللی شده بود و امکاناتش به‌عنوان یک شهر مدرن، مهاجران را از دور و نزدیک به سوی خودش می‌کشاند.

بزرگراه‌هایی که در تهران ساخته شد پارک وی، شاهنشاهی (شهیدمدرس) و افسریه شمال و جنوب و غرب و شرق را به هم پیوند داد، اما وقتی بزرگراهی که اکنون مدرس نام دارد ساخته شد، پیوند قدیمی را از هم جدا کرد، چون همزمان با رشد محله، کوچه و خیابان‌های قدیمی و خاکی شکل نویی به خود می‌گرفتند یا کوچه‌های جدیدی ساخته می‌شد. مثلاً کنار باغ‌های قدیمی، کوچه‌هایی همنام باغ به وجود می‌آمد مثل کوچه‌های پیرایش و دولتشاهی و جانسپار.

این کوچه‌ها هنوز هم هستند، ولی اسمشان به آرامش، عاطفی و طاهری تغییر کرده است. همنام بودن بسیاری از این کوچه‌ها در دو طرف بزرگراه مدرس نشان می‌دهد که محله جردن در شرق بزرگراه هم ادامه داشت. ساکنان قدیمی جردن معتقدند وسعت باغ‌های کاووسیه، دولتشاه و پیرایش حتی تا حسن‌آباد قلهک هم می‌رسید. بزرگراه مدرس مثل یک سد محکم، هویت محله را دستکاری کرده است.

از میان اخبار

انیشتین در مازندران

نزاع خونین در فرحزاد؛ انگیزه قاتلان چه بود؟