رقابت ژنرالها به کجا ختم میشود؟
ممکن است ورق سیاست برگردد و هیچ یک از گمانهزنیها جامه عمل نپوشد اما آنچه در این میان مهم است، نحوه تعامل مجلس یازدهم و رئیس آن با قوه مجریه پس از 12سال ریاست علی لاریجانی است.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از آناج، هفتم خردادماه امسال با پایان عمر سیاسی مجلس دهم که به گمان بسیاری از تحلیلگران و عموم مردم، در رتبه نخست ناکارآمدترین و بیتاثیرترین مجالس پس از پیروزی انقلاب اسلامی دستهبندی میشود، مجلسی رویکار خواهد آمد که از هماکنون در حال تغییر سریع اهرم سیاستورزی و سپس سیاستگذاری در ایران است.
اگر پروسه تقریبا طولانی وحدت انتخاباتی اصولگرایان در تهران پس از افتراقهای سیاسی یک دهه گذشته این جناح، اولین گام و آزمون سیاسی وحدت و کار تیمی و تشکیلاتی ایشان باشد که بالاخره در قالب لیست «ایران سربلند» با سرلیستی محمدباقر قالیباف و پیروزی بر لیست «یاران هاشمی» به سرمنزل مقصود رسید، دومین گام این جریان برای تداوم پیروزیهای سیاسی خود همانند نیمه اول دهه 80، انتخابات هیئت رئیسه و تشکیل مجلسی قوی است.
در یک نگاه کلی، آرایش سیاسی اصولگرایان در مجلس آینده را میتوان در قالب یک مربع بازنمایی کرد؛ راستهای سنتی، نواصولگرایان، جبهه پایداری، وزرای دولت نهم و دهم در کنار مستقلین ادواری و اصلاح طلبان اقلیت.
تا هفته گذشته و پیش از جلسه 9 نفره لیدرهای جریان اصولگرایی که الیاس نادران آن را در توییتر خود رسانهای کرد؛ محمدباقر قالیباف از طیف نواصولگرایان، مصطفی میرسلیم از راست سنتی، علیرضا زاکانی از ائتلاف با جبهه پایداری و سیدشمس الدین حسینی، علی نیکزاد و حمیدرضا حاجیبابایی از طیف وزرا و نمایندگان ادوار، جدیترین گزینههای ریاست مجلس بودند و به لابی و برگزاری جلسات حضوری و مجازی با منتخبان روی آوردند.
از یاد نبریم که در تقسیمبندی آرایش نیروهای سیاسی؛ لیست «ایران سربلند» حدودا 84 کرسی، لیست «جبهه پایداری» حدودا 14 کرسی و لیست «مشترک جبهه پایداری و ایران سربلند» دارای 86 کرسی است و این مسئله نشاندهنده دست خالی هر یک از این 4 جناح برای تشکیل مجلس احتمالی خواهد بود. لذا نیازمند تعامل و ائتلاف با همدیگر هستند.
با انصراف زاکانی از کاندیداتوری ریاست که به استناد شواهد و قرائن، به کنارهگیری او از رقابت برای نائب رئیسی و بسنده کردن به ریاست مرکز پژوهشهای مجلس منتهی خواهد شد، رقابت میان نمایندگان این 4 شق اصولگرایی به رقابت احتمالی قالیباف، نیکزاد، حسینی، حاجیبابایی و میرسلیم ختم میگردد و طبق شنیدهها احتمالا نیکزاد هم با بخشیدن عطای ریاست بهدلیل اقبال نمایندگان، راهی کرسیهای دیگر مجلس شود؛ همانگونه که سیدمحمدرضا میرتاجالدینی، معاون پارلمانی دولت دهم که در مجلس جدید بهعنوان بالانسر سیاست پارلمانی اصولگرایان شناخته میشود، از «رقابت دوستانه» میان جناحهای این اردوگاه خبر داده است.
از یاد نبریم که در میان نامزدهای بالقوه ریاست تاکنون قالیباف جدیتر از بقیه تحرک داشته و بهخوبی میداند که برای قطع تسلسل ناکامیهای سیاسی گذشتهاش و حضور در سطح ارشد مدیریتی نیازمند ریاست است. احتمال ائتلاف او با نمایندگان مستقل و لیست مشترک ایرانسربلند بسیار محتمل است و میتواند او را به کرسی ریاست برساند.
اما وضعیت نواب رئیس به چه شکل خواهد بود؛ تا دوره نهم مجلس، کرسی نائب رئیسی سمت چندان مهمی نبود، در خلا حضور سیاستورزان شناختهشدهای همچون باهنر و حجت الاسلام ابوترابی، نائبرئیسی اول و دوم مجلس به جایگاهی تبدیل شد که گویا برخی سیاسیون برای رسیدن به این جایگاه ابتدا خود را بهعنوان نامزد کرسی ریاست مطرح کرده و پس از آن به پله پایین تر یعنی نایب ریسی عدول میکنند.
یکی از گزینههای محتمل نائبرئیسی؛ سیدمحمدرضا میرتاجالدینی، عضو هیئت رییسه مجلس هشتم که سابقه معاونت پارلمانی دولت را در کارنامه دارد و با توجه به حمایت روحانیت مجلس و ارتباط با 4 طیف اصولگرایان، میتواند گزینه مرضیالطرفین جناحها برای نائبرئیسی اول یا دوم مجلس باشد.
قاضیزاده هاشمی؛ همشهری قالیباف و کنشگر سیاسی جبهه پایداری دیگر کاندیدای احتمالی است که با توجه به حضور در 3 دور اخیر مجلس، در صورت وفاق پایداری با گروههای سیاسی میتواند به نائب رئیسی برسد.
عبدالرضا مصری، نائبرئیس فعلی مجلس از دیگر گزینههایی است که میتواند با همراهی نواصولگرایان به کرسی نائبرئیسی برسد. هرچند سایه عمل کرد ضعیف هیات رئیسه علی لاریجانی، در مجلس یازدهم دامن گیر او هم خواهد بود.
محمدمهدی زاهدی، الیاس نادران و احمد امیرآبادی هم از دیگر گزینههای احتمالی برای رقابت بر کرسی نائب رئیسی مجلس هستند که انتخابشان برخلاف 3 فرد بالایی به وفاق جمعی و ائتلاف گسترده نمایندگان نیاز دارد.
هرچند ممکن است ورق سیاست برگردد و هیچ یک از این گمانهزنیها جامه عمل نپوشد و یا برخی از گزینههای ریاست مجلس به رقابت بر جایگاه نائب رئیسی رضایت بدهند. اما آنچه در این میان مهم است، نحوه تعامل این مجلس و رئیس آن با قوه مجریه پس از 12 سال ریاست علی لاریجانی است.
شاید از اقبال بلند سیاسی حسن روحانی باشد که «ماه عسل» ائتلاف سیاسی و همراهی کامل علی اردشیر لاریجانی و آیتالله صادق آملی لاریجانی در پایان دوران ریاست جمهوری خود به انتها میرسد. ریاست آیتالله سیدابراهیم رئیسی بر قوه قضائیه که یکی از رقبای سیاسی او در سال 96 بشمار میآمد و همچنین مسندداری چهرههایی که بهصراحت از ترمیم کابینه و بهکار کشاندن کابینه او سخن میگویند در قوه مقننه، سختترین سال سیاسی برای روحانی تا مرداد 1400 رقم خواهد خورد.
انتهای پیام /