روایتی از زندگی عابری که بیگناه در تجریش آسمانی شد

فضلالله فرجی، شهروند 60ساله، کابینتساز و پدر دو دختر، در حمله هوایی صهیونیستها به میدان قدس تجریش در 25 خرداد، در حالیکه برای انجام کارهای روزمره از خانه خارج شده بود، شهید شد.
به گزارش مشرق، فضلالله فرجی، شهروند 60ساله، کابینتساز و پدر دو دختر، در حمله هوایی صهیونیستها به میدان قدس تجریش در 25 خرداد، در حالیکه برای انجام کارهای روزمره از خانه خارج شده بود، شهید شد. او که سابقه حضور داوطلبانه در دفاع مقدس را داشت، در منطقه نیاوران به خوشنامی و خوشخلقی شناخته میشد. فرجی از جمله شهروندان بیادعایی بود که در زندگی روزمرهاش، صادق بود و کارمحور. با اینکه جانباز دفاع مقدس بود، هیچگاه درباره آن سخن نمیگفت.
کابینتسازی خوشنام در جاجرود
شهید فضلالله فرجی سالها به حرفه کابینتسازی در جاجرود اشتغال داشت. مراجعهکنندگان از او نهتنها بهعنوان یک کاربلد، بلکه بهخاطر صداقت، خوشقولی و رفتار محترمانهاش یاد میکنند. او از جمله افرادی بود که به «نان حلال» باور عمیق داشت. به گفته خانوادهاش، هیچگاه در کار تعلل نمیکرد و تحویل سفارشها را دقیق و مسئولانه انجام میداد. برای او، کار نه فقط منبع درآمد، بلکه ابزاری برای ساختن زندگی آبرومندانه بود.
دقیق، آرام و متعهد
فضلالله در خانه هم، همان آدم آرام، دقیق و خوشرفتار بود. همسرش، فریده بابایی، میگوید: «هیچوقت کسی را نمیرنجاند. خیلی مراقب بود کسی از او دلگیر نشود. در همه سختیها، لبخند از چهرهاش نمیرفت.»
هانا فرجی، یکی از دخترانش، با بغضی در گلو اضافه میکند: «پدرم همیشه ما را «دختر گلم» صدا میکرد. دلم برای این صدا کردن بابا تنگ شده! هنوز هم طنین صدای او را در خانه میشنوم. عادت داشت هر صبح قبل از رفتن به سرکار و حتی وقتی برمیگشت ما را ببوسد. بابای من یک آدم عادی بود و دنبال یک لقمه نان حلال. اسرائیل حتی به غیرنظامیها هم رحم نمیکند.» روابط گرم خانوادگی، سادهزیستی و توجه همیشگی به نیازهای خانه، بخشی از ویژگیهای شخصیتی او بود که حالا در خاطرات خانواده برجایمانده است. خانهای که با رفتن او، دیگر حس و حال همیشگی را ندارد.
بانی هیئت «قمر بنیهاشم (ع)»
شهید فرجی در مجالس مذهبی هم حضوری پررنگ داشت. ارادت خاصی به امام حسین (ع) داشت و سالها بانی و مسئول هیئت قمر بنیهاشم (ع) در خیابان دلاوران بود؛ هیئتی که بسیاری از اهالی محل و جوانان، نخستین حضور خود را در آنجا تجربه کردهاند.
در روزهای منتهی به ماه محرم، او مانند همیشه مشغول برنامهریزی برای برگزاری مراسم بود اما غم ازدستدادن یکی از دوستان نزدیکش که از ارکان هیئت بود، باعث شده بود نگران آینده شود. در جمعی دوستانه گفته بود: «نمیدانم امسال بدون او چطور هیئت را اداره کنیم؟» پرسشی که حالا تلختر شده است. فضلالله فرجی پیش از محرم رفت، اما نام و یادش، بیتردید در هیئت قمر بنیهاشم زنده خواهد ماند؛ هیئتی که با عشق به اهلبیت (ع) بنا شد و حالا جای خالی بانیاش را در دل محرمها حس خواهد کرد.
جانباز روزهای سخت وطن
فضلالله فرجی در سالهای ابتدایی دهه 60، 3سال در جبهههای جنگ حضور داشت و جانباز شد. سالها از ناحیه گوش دچارمشکل بود و شنواییاش ضعیف شده بود. با این حال هیچ وقت پیگیر گرفتن کارت جانبازیاش نشد. به اطرافیانش گفته بود که اگر دوباره کشور نیاز داشته باشد، تردید نخواهد کرد و به میدان جنگ برخواهد گشت. اما سرنوشت، شهادت او را در جبههای دیگر رقم زد؛ در میانه خیابان، در کنار مردم عادی، در حملهای که نه نشانی از جبهه داشت، نه هشدار و نه فرصت دفاع.
آرامش در قطعه 42
این شهید نه با درجه و عنوان که با اخلاق و رفتار، در یاد مردم ماندگار شده و پیکرش در گلزار شهدای بهشت زهرا (س) در کنار هم رزمان شهیدش آرام گرفته است. دختر شهید از خاکسپاری پدرش در قطعه 42 اینطور می گوید: «این روزها تنها جایی که آرام میگیریم قطعه 42 بهشت زهرا (س) است. اینجا اصلا شبیه قبرستان نیست. یک تکه از بهشت است که آرامش عجیبی به قلب ما و همه بازماندگان این جنگ تحمیلی میدهد.»
منبع: همشهری

