روایتی از شهید «حامد ربانی»؛ از زمین فوتبال تا اسکله شهید رجایی

بجنورد - حامد ربانی، سرباز وظیفه 24 ساله از روستای حسینآباد خراسان شمالی، در حالی که روزهای پایانی خدمت سربازی خود را میگذراند، در حمله هوایی رژیم صهیونیستی به شهادت رسید و نامش جاودان شد.
بجنورد - حامد ربانی، سرباز وظیفه 24 ساله از روستای حسینآباد خراسان شمالی، در حالی که روزهای پایانی خدمت سربازی خود را میگذراند، در حمله هوایی رژیم صهیونیستی به شهادت رسید و نامش جاودان شد.
خبرگزاری مهر، گروه استانها: اول تیرماه 1404 حمله رژیم منحوس و متجاوز رژیم صهیونیستی به پایگاه یکم دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران منتشر شد، هیچکس فکر نمیکرد این حادثه تلخ روزی قرار باشد نام و یاد جوانی اهل سنت و فوتبالیست را در دلهای مردم ایران حک کند.
حامد ربانی، سرباز وظیفه 24 سالهای از روستای حسینآباد در خراسان شمالی، در حالی که روزهای پایانی خدمت سربازی خود را میگذراند، در حمله هوایی به شهادت رسید و نامش به عنوان قهرمانی جوان، همزمان با آتش توپخانه دشمن، در تاریخ ثبت شد.
آغاز زندگی؛ کودک مهربانی که بزرگ شد
حامد، فرزند آخر خانواده ربانی، «سوگلی» خانه بود؛ اما سوگلیای متفاوت. او با تمام ظرافت و حساسیتی که داشت، گاهی با کوچکترین ناراحتی چهرهاش پر از غم میشد، اما این غم هیچگاه بر دل او نمیماند و زود میگذشت. او نهتنها غرور را کنار میگذاشت، بلکه اولین کسی بود که برای آشتی قدم برمیداشت، حتی زمانی که حق با خودش بود. این ویژگیها نشاندهنده قلب مهربان و روح بزرگ او بود.
حامد اهل سنت بود و به خانواده و اعتقاداتش پایبند؛ اما این اعتقادات هرگز مانع از آن نشد که او خود را متعلق به مردم و جامعهاش نداند. «با شادی دیگران خوشحال و با غم دیگران ناراحت بود»؛ جملهای که از زبان نزدیکانش بارها تکرار شده و عصارهای از شخصیت والای او است. او همیشه به دیگران کمک میکرد، بیهیچ چشمداشتی.
عشق به فوتبال؛ رؤیای یک جوان در میان دغدغهها
فوتبال برای حامد فقط یک بازی نبود، بلکه زبان مشترکی بود که با آن با دنیا حرف میزد. او به عنوان بازیکن تیم فوتبال راه آهن، با شور و شوق فراوان بازی میکرد و در زمین مسابقه، پرتلاش و خوشقلب بود.
اما زندگی حامد پیچیدگیهایی داشت. خانواده و به ویژه جد پدریاش، به دلیل اعتقادات مذهبی و فرهنگ سنتیشان، آن را برای او مناسب نمیدانستند. این تفاوتها گاهی باعث ایجاد فاصله و ناسازگاری میشد؛ اما حامد همواره با احترام رفتار میکرد، به کسی بیاحترامی نکرد و سعی داشت همه را راضی نگه دارد، بیآنکه از هدفهایش کوتاه بیاید.
او آرزو داشت روزی به شهرت برسد، اما آنچه بعدها برایش رخ داد، شهرتی متفاوت و عظیمتر بود؛ نامش با ایثار و فداکاری گره خورد و به جای یک ستاره فوتبال، ستارهای در آسمان افتخارات وطن شد.
در بهترین سالهای جوانیاش، در اوج دوران ورزشیاش، حامد به خدمت سربازی اعزام شد. او دوره آموزشیاش را در بندر انزلی گذراند و سپس به نیروی دریایی بندر عباس پیوست.
اول تیرماه، روزی که هیچکس انتظارش را نداشت، حامد در حمله موشکی به سولهای که در آن حضور داشت، به شهادت رسید.
خانواده در غم از دست دادن فرزند؛ پدر جانباز، مادر صبور، برادر داغدار
پدر جانباز حامد در آن روزها در سفر حج بود و خبر شهادت پسرش را با تأخیر دریافت کرد. ابتدا به خانواده اعلام کردند که حامد مجروح شده و در بیمارستان است، اما اندکی بعد واقعیت تلخ بر همه روشن شد.
برادر شهید روایت میکند که چگونه خانواده برای آخرین وداع به بندر عباس رفتند و چگونه پس از 4 مرحله تشییع باشکوه در بندرعباس، شهرستان راز، شهر یکه سعود و روستای حسینآباد، پیکر پاک حامد به خاک سپرده شد.
میراثی ماندگار؛ قهرمانی که برای همیشه در قلبها خواهد ماند
حامد ربانی، نه تنها قهرمان خانوادهاش، بلکه قهرمان مردم و کشورش شد. مردی که با همه محدودیتها و چالشها، با مهربانی، فروتنی، عشق به مردم و عشق به فوتبال زندگی کرد و در نهایت جانش را برای حفظ امنیت و آرامش ایران فدا کرد.
نام و یاد او، همواره به عنوان نمادی از جوانمردی، ایثار و عشق به وطن، زنده خواهد ماند و الهامبخش نسلهای آینده خواهد بود.


