روایتی بی بازگشت از «چشم جنگ»
معاون گردان روحالله همه را به خط کرد و گفت:«میخواهم کسانی توی گردان من باشند که به فکر برگشت نباشند. هرکس میخواهد زنده بماند بلند شود. آشپزخانه، ترابری و غیره هم نیرو احتیاج دارند.»
به گزارش ایسنا، کتاب «چشم جنگ» خاطرات رزمنده هشت سال دفاع مقدس، فرید محمدی مقدم و یکی از اولین آثار چاپ شده تاریخ شفاهی دفاع مقدس با موضوع رزمندگان خراسانی است. مصاحبهکنندگان این اثر محمدحجت احمدی زر و محمدمهدی خالقی هستند و خالقی کار تدوین مصاحبهها را نیز انجام دادهاست.
مهمترین ویژگی خاطرات فرید محمدی مقدم در کتاب چشم جنگ، صداقت و راستی تمام در ذکر خاطرات و ارائه تحلیلهاست. این صداقت تمام طوری است که گاهی میتوان با سطور کتاب گریست و گاهی از ته دل خندید. به بیان بهتر، خاطرات آقا فرید یک زندگی تام و تمام از رزمندهای است که در دوران جنگ هیچ مسئولیت سازمانی نداشته و همیشه به عنوان دیدهبانی بسیجی در منطقه حضور داشته است.
فرید محمدی مقدم اهل بجنورد و ساکن مشهد است که در سالهای جنگ، در «واحد دیدهبانی ادوات» خدمت کرده بود. او فارغ التحصیل دانشگاه علوم اسلامی رضوی است.
بخشی از خاطرات این رزمنده را میخوانید:«حسنی، معاون گردان روحالله همه را به خط کرد و گفت: میخواهم کسانی توی گردان من باشند که به فکر برگشت نباشند. هرکس میخواهد زنده بماند بلند شود. آشپزخانه، ترابری و غیره هم نیرو احتیاج دارند.
یک عده بلند شدند و رفتند. من حال و هوای ارتش را داشتم. لحظه اول ترسیدم، اما سریع اتفاقات دو سال سربازی را مرور کردم. با خودم گفتم که اگر خدا بخواهد کاری بشود، میشود و به این نتیجه رسیدم که بلند نشوم. حدود یکسوم بچهها رفتند و بقیه ماندند. به حسنی گفتم: من در ارتش دیدهبان بودم. گفت: ما چیزی بهنام دیدهبانی نداریم، اما بیسیمچی لازم داریم. قبول کردم و به عنوان بیسیمچی گروهان انتخاب شدم.»
انتهای پیام