شنبه 3 آذر 1403

روحانی تابعیت بریتانیا را دارد اما لاریجانی مانع از رسانه‌ای شدنش شد / انتساب بذرپاش به شریان، بازی رسانه‌ای است / لقب «مجلس انقلابی» انشایی است یعنی انقلابی باش + فیلم

خبرگزاری دانشجو مشاهده در مرجع
روحانی تابعیت بریتانیا را دارد اما لاریجانی مانع از رسانه‌ای شدنش شد / انتساب بذرپاش به شریان، بازی رسانه‌ای است / لقب «مجلس انقلابی» انشایی است یعنی انقلابی باش + فیلم

به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، مجتبی بیگلری؛ با داغ شدن تنور انتخابات برای دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی و ششمین دوره مجلس خبرگان رهبری، اظهار نظر‌هایی از سوی برخی جبهه‌ها، احزاب و شخصیت‌های سیاسی دیدگاه‌های خود را در خصوص مجلس آینده نمایان تر کرده است. در همین ارتباط حجت الاسلام حمید رسایی عضو سابق جبهه پایداری نیرو‌های انقلاب اسلامی و رئیس کمیته انتخابات شبکه راهبردی یاران...

رهبر انقلاب اخیرا در یکی از دیدار‌های خود فرموده بودند: «هر کسی که با انتخابات مخالفت کند با جمهوری اسلامی مخالف است». در حالی که برخی از احزاب تاکید بر تحریم بی تفاوتی و یا گزینه خیابان صحبت می‌کنند و به جای صندوق رای این گزینه‌ها را مطرح می‌کنند. نظر شما چیست؟ در نظامی که مردم سالاری دینی حاکم است و در چارچوب دین هرچه مردم بخواهند باید انجام شود، رای و اراده مردم نقش خیلی اساسی دارد. متاسفانه سال‌های متمادی است که جریانی از این فرصت انتخابات برای باج گیری از نظام استفاده می‌کند. چون خود این جریان دچار تغییر ایدئولوژیک و تغییر فکری شده است. به دلیل تغییر سبک زندگی و منش مدیران منتسب به این جریان است و تلاش می‌کند نظام را هم به آن سمت ببرد. البته این موضوع اختصاص به اصلاح طلبان ندارد، اما متاسفانه بیشتر مربوط به این جریان است. ما در اصول‌گرا‌ها هم از این تیپ افراد که از آرمان‌های 57 دور شدند هم داریم. این‌ها شباهتی به مردم عادی ندارند و دیگر اهل مبارزه نیستند. خود و فرزندان‌شان صاحب شرکت‌های اقتصادی فراوان شدند و از رانت به وجود آمده در این سال‌ها استفاده می‌کنند. این جماعت دنبال کوتاه آمدن، سازش و جعل خاطره هستند. در مقطعی جعل خاطره کردند که حضرت امام مخالف شعار مرگ بر آمریکا بوده است. چون خودشان به دلیل از دست دادن شرایط نمی‌توانند در انتخابات شرکت کنند، در شیپور ناامیدی می‌دمند و تلاش می‌کنند مردم نیز پای صندوق نیایند. شما در مجلس یازدهم حضور نداشتید، مجلس یازدهم نسبت به مجالس گذشته عنوانی را به نام انقلابی یدک می‌کشید. به نظر شما عملکرد آن چطور بود و چه نمره‌ای به آن می‌دهید؟ چه اتفاقی باید بیفته که مجلس دوازدهم انقلابی‌تر از مجلس یازدهم باشد؟ گفت انقلابی برای مجلس در مقایسه با عملکرد مجالس دیگر بود. این که رهبر انقلاب فرمودند این مجلس انقلابی است، خب مقایسه کردند با مجالس قبلی. در مقایسه با مجلس ششم حتما انقلابی بوده در مقایسه با مجلس دهم هم مجلس بهتری بود در مقایسه با مجالسی که شما حضور داشتید چطور؟

در مقایسه با آن‌ها به نظر من بینابین بوده یعنی خیلی نزدیک بوده به آن مجالس (اما در اندازه آن‌ها نبوده است) تعریفی که رهبر انقلاب از صفت انقلابی به کار بردند، به دلیل وجود شخصیت‌های که این ویژگی‌ها را دارند. شاید بشود گفت حتی بهتر از آن‌ها در مجلس نهم و هشتم بودند. بالاخره کسانی که در آن مجالس بودند اشخاص ترازی بودند. پس در درجه اول به صورت نسبی و مقایسه این عنوان به کار برده شد و گاهی اوقات هم استفاده از این القاب و صفات به اصطلاح خبری نیست انشایی است.

یعنی در حقیقت وقتی رهبر انقلاب می‌گویند مجلس انقلابی یعنی مجلس؛ انقلابی باش. مجلس چگونه انقلابی می‌شود. با مصوباتش، با خروجی‌هایش، با عملکردش و با تصمیماتی که می‌گیرد. آن جا دیگر مردم باید قضاوت کنند که آیا این مجلس با توجه به عملکردش، جهت گیری‌هایش، رفتار‌ها و تصمیمات و مصوباتش انقلابی است یا خیر. با توجه به شعار شفافیت، انتظار از مجلس یازدهم خروجی شفافیت بود. رهبر انقلاب 10 بار در مورد کنترل فضای مجازی سخن گفتند، اما مجلس توجهی نکرد. در این مورد به دولت آقای رئیسی هم می‌شود انتقاد کرد. آقایان می‌گویند، چون رهبری گفته مجلس انقلابی دیگر کسی نباید از ما انتقاد بکند. خصوصا رئیس مجلس. یک سری رسانه، سایت، کانال، خبر گذاری و روزنامه هستند که اگر شما کوچک‌ترین انتقادی داشته باشید دقیقا می‌گویند، چون رهبری گفته مجلس انقلابی باید ساکت شوی. در حالی که رهبر انقلاب پس از لقب مجلس انقلابی، فکر می‌کنم 10 انتقاد محکم از این مجلس داشتند.

رهبری به دولت هم گفتند انقلابی. پس اگر رهبری به مجموعه‌ای لقب انقلابی دادند نشود انتقاد کرد؛ مجلس هم نباید دولت و وزرای دولت را سوال و استیضاح کند. نمره مجلس یازدهم در حد 13-14 است. نمره قالیباف برای ریاست مجلس نمره مردودی است. دخالت‌های آقای قالیباف در عزل و نصب مدیران کار خوبی نیست. البته در ظاهر انکار می‌کنند، اما کیست که نداند. به دلیل این که عملکرد و رفتار ایشان به حیثیت مجلس لطمه زد. البته اگر قالیباف را در جایگاه ریاست مجلس با یک (شخص) اصلاح‌طلب مقایسه کنم نظرم متفاوت است.

به نسبت آقای لاریجانی چطور؟

آقای لاریجانی در مقایسه با آقای قالیباف سیاس‌تر و مسلط‌تر بود حتی در سال اول. آقای قالیباف شخصی اجرایی است و مناسب مجلس نیست. سوابق آقای قالیباف همیشه در جایگاهی بوده که جایگاه بالا به پایین داشته و دستور می‌داده، اما مجلس محیط جمعی و محل شور و مشورت است. چه اتفاقی باعث شد از پایداری جدا شده و به شریان بپیوندید؟

سیاست من با دوستان پایداری هم‌خوانی نداشت و تصمیم گرفتم حضور نداشته باشم. دوستان در پایداری به واکنش‌های رسانه‌ای هفته‌نامه 9 دی نقد‌هایی داشتند و می‌گفتند با سیاست‌های پایداری یکسان نیست؛ که باعث شد تصمیم بگیرم برای دوره‌های پس از آن کاندید شورای مرکزی حزب پایداری نشوم.

به نظر شما صرف تغییر نام در احزاب و گروه‌ها می‌توان مشکلات مردم را حل کنند؟

این انتقادات البته به یک بخشی از جریان اصول‌گرا است. البته انتقاد به تغییر نام‌ها درست است و بیشتر به شانا که قبلا جمنا بود وارد است. دوره‌ای به اسم شانا دوره‌ای به اسم مبنا در حالیکه همه اشخاص همان قبلی‌ها هستند. بعضی از دوستان ما که فقط در عرصه انتخابات پیدایشان می‌شود. معتقدم به جای تغییر نام باید نوع نگاه، نوع حکمرانی، نوع مدیریت و نوع روش عوض شود.

چرا این‌هایی که مدام تغییر نام می‌دهند در بزنگاه‌ها حضور ندارند و در کنار مردم نیستند. این انتقاد من به پایداری و شانا و اصلاح‌طلبان است.

شما در دولت‌های اصلاح‌طلب منتقد دخالت دولتی‌ها در انتخابات بودید. نقش آقای بذرپاش به عنوان وزیر دولت سیزدهم در شریان چیست؟

واقعا این طور نیست خبرگزاری تسنیم تمام تلاش خود را می‌کند تا القا کند که آقای بذرپاش با شریان همکاری می‌کند، اما این گونه نیست. حضور و سخنرانی شخصی به معنای عضویت در آن جمعیت یا حزب نیست. آقای بذرپاش یک بار برای سخنرانی آمدند که همه سخنرانی ایشان هم در مورد راه و شهرسازی بود. انتصاب آقای بذرپاش به شبکه راهبردی یاران انقلاب بازی رسانه‌ای است. آقای بذرپاش موسس مجموعه جماران است و بار‌ها این را اعلام کرده است. چرا با توجه به تکذیبیه‌های متعدد آقای وزیر (بذرپاش) و جریان شریان چرا بعضی از رسانه‌های آقای قالیباف اصرار دارند بگویند شریان برای بذرپاش است. مشکل‌شان با شریان این است که شریان با سهمیه بندی در انتخابات زاویه دارد. سهمیه بندی نه مبنای دینی دارد و نه انقلابی. نه بر مبنای اصول است و نه به نفع مردم است. ما زیر لیست سهمیه بندی شده‌ای که اشخاصی به دلیل ارتباط‌شان، دامادبودن‌شان و اسپانسر بودن‌شان در آن حضور داشته باشند را امضا نخواهیم کرد به خودشان هم اعلام کرده‌ایم. نیامدن آقای حدادعادل به عنوان رئیس شانا در برنامه شما (سلسله گفتگو‌های تفصیلی انتخابات 1402) معنا دارد. مستنداتی دارم که شانا از امکانات دولتی استفاده می‌کند.

با توجه به چند دستگی اردوگاه اصول‌گرایان شریان لیست مجزا خواهد داد یا برای وحدت از سهم خود خواهد گذشت؟

معتقدم دوگانه اصلاح‌طلبی - اصول‌گرایی سال‌ها است که از بین رفته است. ائتلاف شریان با دیگر اصول‌گرایان بستگی به اضلاع دیگر این جبهه دارد. اگر اصرار بر سهمیه بندی دارند، قطعا ما ائتلاف نمی‌کنیم. اگر لیست‌ها بر اساس شاخصه‌ها بسته شود شریان قطعا وحدت خواهد کرد؛ که این مورد در حال رخ دادن است. اگر سهمیه بندی باشد قطعا وحدت نخواهیم کرد.

شما قبلا گفتید ما سیاست مداریم و بلدیم دولت مردان را چگونه بتکانیم. ایا در صورت ورود به مجلس دولت مردان دولت سیزدهم را هم می‌تکانید؟

در دولت سیزدهم دولت‌مردان را تکانده‌ام. در تغییر دبیر شورای عالی امنیت ملی، تغییر دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی و دبیر شورای عالی فضای مجازی از موثرین بودم. امید مردم زیاد شده و می‌بینند دولت‌شان، دولت پشت کارتابل نیست. این امیدوار کننده است و باعث افزایش مشارکت می‌شود و مطمئنا با دولت رودروایسی ندارم.

با توجه به عملکرد 8 ساله آقای حسن روحانی برخی معتقد به لزوم محاکمه ایشان هستند. حالا آقای روحانی نامزد مجلس خبرگان رهبری شده‌اند. آیا با محاکمه وی موافق هستید؟

کسانی که منتقد روحانی بودند و درخواست روحانی را داشتند، اکنون به این قانع شدند که فقط تایید صلاحیت نشود. یکی از 800 هزار نفر امضاکننده درخواست محاکمه آقای روحانی بودم. تایید صلاحیت روحانی باعث کاهش مشارکت می‌شود. روحانی صلاحیت فردی ندارد. 17 سال سفر مشکوک به انگلیس داشته و باید بررسی شود. مگراخذ مدرک دکترا 17 سال طول می‌کشد؟!

در پاسپورت آقای روحانی ورود و خروج بعضی از سفر‌ها ثبت نشده است. خاطرم هست تحقیق و تفحصی از دو تابعیتی‌ها شد که نهاد‌های امنیتی ارائه داده بودند. در راس آن لیست شخص حسن روحانی بود که تابعیت بریتانیا را دارد. اما لاریجانی نگذاشت که آن لیست رسانه‌ای شود.

می‌گویند روحانی رای ندارد پس باید تایید شود تا مردم با رای ندادن از دور خارجش کنند این غلط‌ترین منطق در برخورد با انتخابات است. نظریه "رای ندارد پس تایید کن" یعنی هر کسی رد شده؛ رای داشته است. در حالی که باید به قانون عمل کنیم پس با استناد به این منطق مسعود رجوی را هم باید تایید کنیم.

آیا روحانی می‌تواند جایگزین آقای هاشمی برای اصلاح‌طلبان باشد؟

اصلاح‌طلبان روحانی را قبول ندارند علاوه برآن روحانی نیز سیاست، درایت و ریشه‌ای که هاشمی رفسنجانی داشت را ندارد تا جایگزین هاشمی برای اصلاح‌طلبان باشد. چون کسی را ندارند سعی می‌کنند شخصی را برای این جایگاه بتراشند.

در مورد جریان خالص‌سا‌زی، به وجودآن اعتقاد دارید؟

دو طیف از خالص‌سازی حرف می‌زنند. رسانه‌های اصلاح‌طلب و رسانه‌های آقای قالیباف. با تعریف آن‌ها خودشان آخر خالصسازی‌اند. سهمیه‌بندی می‌کنند و می‌گویند 15 کرسی تهران برای ماست. این یعنی خالص‌سازی.

عضو شورای مرکزی شریان در تلویزیون گفته بود «مملکت مال حزب الهی هاست». شما با وی هم نظرید؟

من نظرم را همان موقع اعلام کردم. گفتم که حرف دقیق‌تر این است که حزب‌اللهی‌ها مال این مملکت‌اند. چون جان‌شان را برای امنیت مردم می‌دهند. جمله خانم معصومی اصل در بیانات حضرت آقا بود. در رابطه با موضوع رد صلاحیت‌ها. آیا باعث کاهش مشارکت می‌شود یا خیر؟ بله همان طور که شما گفتید یک عده‌ای القا می‌کنند که، چون از مجموعه ما رد صلاحیت بیشتر صورت گرفته پس ما شاهد کاهش مشارکت خواهیم بود و انتخابات رونقی نخواهد داشت. سوال این جا است. رد صلاحیت‌ها در کاهش مشارکت تاثیر دارد یا سبک زندگی برخی از مسئولین؟ رد صلاحیت تاثیر در کاهش مشارکت دارد یا زندگی فرزندان مسئولین در خارج از کشور؟ ما چند تا انتخابات داریم انتخابات محلی، منطقه‌ای و ملی. محلی مثل شورای‌شهر. منطقه مثل انتخابات مجلس و ملی مثل ریاست جمهوری. در دنیا می‌گویند انتخابات‌های محلی مثل شورای شهر، چون تعداد کاندید زیاد است. نزدیک 150 هزار نفر در ایران ثبت نام می‌کنند و مشارکت بالا می‌رود. در چنین انتخاباتی باید 45 تا 55 درصد مشارکت باشد تا بگوییم این جا دموکراسی وجود دارد. در انتخابات محلی می‌گویند، چون تعداد کاندید کم می‌شود قاعدتا مشارکت اگر 35 تا 45 درصد باشد دموکراسی وجود دارد. در انتخابات ملی می‌گویند 25 تا 35 درصد هم باشد دموکراسی وجود دارد. در حقوق اساسی بین‌الملل می‌گویند اگر جایی 40% پای صندوق آمدند و انتخابات به اصطلاح ملی بود آنجا دموکراسی برقرار است. حال مشارکت 50 درصد باشد خوب است. ودرکشورمان سال 88 نزدیک به 84 درصد مشارکت به خود دیده است.

نکته جالب‌تر اینکه سال 58 اصلا قانون اساسی نداشتیم هیچ قاعده‌ای وجود نداشت و هر کسی ثبت نام می‌کرد تایید می‌شد. مسعود رجبی هم آمد. با وجود آنکه همه آمدند مشارکت 52 درصد بود. چند ماه بعد قانون اساسی تدوین شد. قانون اساسی را به رای گذاشتند میزان مشارکت شد 57 درصد. تا این جا در سال 58 هستیم.

درآذرماه سال 58، 13 که همین قانون اساسی بوده بهمن 58 اولین انتخابات ریاست جمهوری بوده میزان مشارکت 67 درصد. اسفند 1358 اولین انتخابات مجلس میزان مشارکت 52 درصد. سال 58 نه رد صلاحیت بوده است نه اختلاس و نه تحریم. مجلس دوم مشارکت 65 درصد. مجلس سوم 59 درصد. مجلس چهارم 57 درصد. مجلس پنجم 71 درصد. مجلس ششم 67 درصد. مجلس هفتم 51 درصد. مجلس هشتم 55 درصد. مجلس نهم 64 درصد. مجلس دهم 61 درصد مجلس یازدهم 42 درصد. اغلب حدودمشارکت بر روی عدد پنجاه و در آخرین انتخابات مجلس 10 درصد کاهش داشته که نشان از خوبی مردم و اعتماد مردم به ما است.