سرنوشت محتوم مردی که میخواست امیرکبیر باشد!/ چرا براندازی نظام با خرافات و توهم امکان پذیر نیست؟
بسنده کردن به امکانات و واقعبینی در نگاه ظریف تا آنجا پیش رفته که او از عهدنامه ترکمانچای هم دفاع میکند. سرتاسر و خط به خط نوشته او در تقابل با امید و روشنبینی نسبت به آینده است.
سرویس سیاست مشرق -در میان انبوهی از گزارشها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل بانام «ویژههای مشرق» شمارا در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامههای کشور قرار میدهیم.
در این ویژهنامه، نگاهی به آخرین مواضع جناحهای سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته میشود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافتهای مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید.
******
روزنامههای امروز سه شنبه 16 خردادماه در حالی چاپ و منتشر شد که بیانات مهم رهبر معظم انقلاب اسلامی بر ترویج ایمان و امید در مراسم سالگرد امام خمینی، احیای برجام؛ توافق موقت؛ یا توافق جدید؟ تاکید سیگنال مثبت هستهای از وین و حرفهای رازگونه قالیباف پس از یادداشت عجیب ظریف در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
رهبر معظم انقلاب در مراسم سی و چهارمین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی (س) رهبر کبیر انقلاب اسلامی در حرم مطهر بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی ایران بیانات قابل تاملی داشتند، این سخنرانی مورد توجه و ارزیابی تمامی روزنامههای امروز قرار گرفته است.
روزنامه همشهری در سرمقاله خود در باب ایمان و امید نوشته است:
یمانهای چهارگانه که عبارت است از ایمان به خدا، مردم، مسیر و موفقیت پایان کار است، امام را دارای سرمایههایی کرد که توانست این معجزه رسانهای را رقم بزند. ایمان به خدا به انسان این قدرت را میدهد که بتواند ایمانهای خفته در وجود انسانها را اثاره و شکوفا کند. در طول تاریخ غیبت، هیچ عالم و مصلحی مثل ایشان نتوانسته بود که این چنین به ایمانهای مردم اعتماد کند و ایمانهایی که به اندازه یک تاریخ به حجاب رفته بودند و امتداد اجتماعی پیدا نکرده بودند را به صحنه بیاورد.
او با قدرتی که از ایمان به خدا و مردم آورده بود به مسیر و پایان موفقیتآمیز خود هم ایمان داشت؛ چراکه قدرت مردم وقتی متکی به ایمانهای بینهایتشان شود، هیچ قدرتی یارای مقابله با آنها را ندارد و کسی که خود را متکی به این قدرت لایزال بداند، مطمئن و آرام است و از نهایت کار خود یقین دارد؛ یقین به فلاح و پیروزی. طبعا در این فضا و بستر، امید یک امید واقعی و مبتنی بر واقعیتهای میدان است؛ واقعیتی که با حضور آحاد مردم مومن ساخته میشود.
سازش کاری ظریف به چه معناست؟
محمدجواد ظریف، وزیر خارجه سابق کشورمان روز 13خرداد پست اینستاگرامی منتشر کرد که جنجال بسیاری بهپا کرد و مخالفان بسیار به آن تاختند و موافقان نیز در فضای مجازی درباره آن بسیار سخن گفتند.
روزنامه هممیهن در مقام دفاع از ظریف برآمدهع و نوشته است:
ظریف در نوشته خود پرسشی تاریخی را مطرح کرده است: «راستی نهتنها ما مردم بلکه نخبگان ما کدامیک را بیشتر نکوهش میکنند: آنها که با آرزوی بازپسگرفتن سرزمین ازدسترفته در قرارداد گلستان، بخشهای بیشتری از سرزمین و حتی استقلال ایران را به باد دادند، یا آنها که با قرارداد ترکمانچای دستکم قسمتی از سرزمین تازه ازدسترفته را بازپس گرفتند؟» مجید تفرشی، پژوهشگر تاریخ نیز در ارزیابی محتوای یادداشت اینستاگرامی ظریف، وزیر خارجه سابق نوشت: «با سوءمحاسبه از توان و اهداف خودمان چالش و گفتوگو نکنیم. هنر مذاکره و فن دیپلماسی را بلد باشیم. نگاهمان به حل معضلات کنونی میانمدت و راهبردی باشد. توهم را با واقعیت اشتباه نگیریم، رؤیا را با تصورات غلط به کابوس تبدیل نکنیم.
در ادامه این گزارش آمده است:
اگر با حریف گفتوگو نکنیم، سوژه گفتوگوی حریفان خواهیم شد. در دور دوم جنگهای ایران و روس نیروهای روسیه تا آستانه تهران پیشروی کرده و در آستانه فتح کامل ایران بودند. بهتر این بود که جنگ نمیکردیم، بهتر این بود شکست نمیخوردیم، ولی گزینه بهتری از ترکمانچای منفور ملعون نبود. عدم پذیرش آن توافق ننگین و ظالمانه یعنی که ایران امروز وجود نداشت.» قرارداد ترکمانچای در پی دو دور جنگ بین ایران و روسیه تزاری بسته شد. دور اول جنگها از سال 1183 تا 1192 شمسی منجر به معاهده گلستان شد و در دور دوم جنگ بین سالهای 1826 تا 1828 که ایران آغازکننده آن بود، قرارداد ترکمانچای بین طرفین بسته شد. این دو قرارداد چون یادآور جدایی هفده شهر ایرانی در قفقاز است در تاریخنگاری عصر پهلوی و پس از آن با عنوان عهدنامههای ننگین خطاب شدند و در خاطره ایرانیان نقش بستند، اما در میان پژوهشگران تاریخ درباره ننگین بودن آنها تردید وجود دارد.
روزنامه شرق نیز در سرمقاله خود با عنوان «سازشکاری» و «سازشناپذیری» مینویسد:
بیشک، آرزوپروری و تبدیل آن به برنامه سیاسی بدون توجه به امکانات، عواقب وخیم و تالی فاسدهای خطرناک خود را همیشه در سیاست کشور داشته است؛ ازجمله آنکه همیشه مخالفان آرزوپروری تحت عنوان «سازشکار» هدف قرار میگیرند و عملا به جای اینکه عرصه سیاست محل تبادل نظر درباره مسائل اصولی و عینی جامعه باشد، به محل نزاع بین «سازشناپذیران» و «سازشکاران» تبدیل میشود و کسانی که سادهاندیشانه در پی آرزوها هستند، مخالفان را به «سازشکاری» متهم میکنند. در مقاطعی در تاریخ 200ساله کشورمان شاهد چنین نزاعی بودهایم. دکتر ظریف بهدرستی روندی را که به انعقاد معاهده «ننگین» ترکمنچای انجامید، مثال میزند.
توجیه سازش با عناوینی چون کمبود امکانات در کشور بیش از آنکه نشانه فهم درست او از سیاست خارجی باشد ناشی از تواناییهای محدود جریان اعتدالی در کشور است. ضعف یک جریان سیاسی نشانه ضعف همه ارکان کشور نیست! آنچه ظریف در درک آن ناتوان است بخشی از همان «دیپلماسی التماسی» است که دولت تدبیر امید هشت سال دنبال آن در پاریس، لندن و برلین دنبال آن دوید. احتمالا اقای ظریف یادش مانده است که روزی برای برداشتن تحریمها راهی آمریکا شده بود در حالی که حتی به او اجازه نمیدانند از محدوده 800 متری سازمان ملل خارج شود.
روزنامه کیهان در گزارشی یا عنوان آقای ظریف از تقبیح ترکمنچای به تحسین آن رسید نوشته است:
حالا که تشت رسوایی برجام و امضا کنندگان آن از بام افتاده و خسارات 8 سال معطل کردن ظرفیتهای کشور به پای این توافق بیش از پیش عیان شده، جناب ظریف به جای عذرخواهی در پیشگاه ملت به زبان به تحسین قرار داد ننگین ترکمنچای گشوده است چرا که خود نیز با دست فرمان ترکمنچای پای برجام را امضا کرده است. از سوی دیگر ظلم بزرگ جناب ظریف این است که تلویحا اقتدار امروز را با دوره انحطاط پهلوی و قاجاریه یکی وانمود میکند؛ در حالیکه به استناد عباراتی هم چون «امضای کری تضمین است»، «برجام فتح الفتوح است»، «امکان ندارد آمریکا از برجام خارج شود»، «تحریمها لغو شده و امکان ندارد برگردد» و... رویکرد شخص او و روحانی در برجام، برخلاف ادعای واقعگرایی، آرزواندیشی و خاماندیشی بود.
روزنامه رسالت نیز با اشاره به یادداشت وزیر سابق خارجه مینویسد:
جواد ظریف در یک فایل صوتی که در اواخر دوران وزارتش و پس از شهادت سردار سلیمانی انتشار یافت، مرتب تکرار میکرد در جمهوری اسلامی همیشه دیپلماسی به کمک میدان آمده و فدای میدان شده است و در طرف مقابل، میدان هیچگاه آوردهای برای دیپلماسی نداشته است. حال خود انصاف دهد که بازگشت متحد ایران به اتحادیه عرب که تشکلی سیاسی و بینالمللی است، درنتیجه مذاکره است یا مقاومت مردان میدان؟ اگرچه هر دو بال میدان و دیپلماسی مؤثرند، اما اینجا کدام به کمک دیگری آمده است؟
در ادامه این یادداشت آمده است:
بسنده کردن به امکانات و واقعبینی در نگاه ظریف تا آنجا پیش رفته که او از عهدنامه ترکمانچای هم دفاع میکند. سرتاسر و خط به خط نوشته او در تقابل با امید و روشنبینی نسبت به آینده است.
نظام با خرافات و توهم نمیرود!
از استوریهای مضحکی که در روزهای تعطیل 14 و 15 خرداد در فضای مجازی دست به دست شد، این محتوا بود که از این تعطیلات استفاده کنید، شاید سال دیگه این موقع تعطیل نباشد! کنایه از اینکه تا سال دیگر، براندازان موفق شدهاند و ایران را گرفتهاند! سال گذشته هم میگفتند «امسال سال خونه» و از سرنگونی جمهوری اسلامی ایران شعار میساختند، با این حال سال تمام شد و اتفاقی نیفتاد.
روزنامه جوان درباره این ماجرا نوشته است:
سردمدار این قصههای مضحک و خیالی جانبولتون، مشاور سابق امنیت ملی امریکا بود که در سال 2018 و در جمع منافقین مدعی شد که قبل از سال 2019 کریسمس را در تهران جشن میگیریم؛ رهبر انقلاب هم بعداً به این ادعا پاسخ دادند و فرمودند: «اخیراً هم یک دلقک امریکایی گفت کریسمس را در تهران جشن خواهد گرفت. از این حرفها هست، میزنند، منتها خب واقعیت با آنچه آنها دلشان میخواهد و دنبال میکنند، فاصله زیادی دارد.»
جوان در ادامه این خبر ویژه آورده است:
زمانی در دهه هفتاد حتی عوامل ضدایرانی شمارش معکوس پایان نظام را خواندند و اعلام کردند که از این لحظه به بعد، رژیم سقوط کرده است و با یکدیگر روبوسی هم کردند! سال گذشته، اما اوج این توهمات بود. عکس کلاغ سفید میگذاشتند و میگفتند نشانه سقوط حکومت است و از مشاهدات خود از کلاغهای سفید مطلب در مجازی میگذاشتند و رسانههای فارسی زبان غربی هم بعضاً پوشش میدادند. تیم آرژانتین قهرمان جام جهانی شد، گفتند سال 57 که این تیم قهرمان شده، انقلاب اسلامی ایران رخ داده، پس حالا هم منتظر تغییر حکومت باشیم!