چهارشنبه 7 آذر 1403

سرگیجه در چندشنبه بازار!

خبرگزاری ایسنا مشاهده در مرجع
سرگیجه در چندشنبه بازار!

پرونده سیزدهیمن نمایشگاه بین‌المللی گردشگری و سی‌وسومین نمایشگاه ملی صنایع دستی درحالی بسته شد که طرفداران این دو حوزه را چندان راضی نکرد و جامعه متخصص را بر آن داشت تا فضای این نمایشگاه را به «چندشنبه بازاری بی‌کیفیت و گیج‌کننده» تشبیه کنند.

به گزارش ایسنا، نمایشگاه صنایع دستی و گردشگری از 23 تا 26 بهمن‌ماه در تهران برگزار شد. صنایع دستی و گردشگری برای نخستین بار به شکلی گسترده در یک نمایشگاه ادغام شدند. معاون صنایع دستی در نشست خبری نمایشگاه گفت که به خواست وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی این اتفاق افتاده است اما درباره علت آن دیگر توضیحی داده نشد.

هرچند این ادغام به عقیده برخی مقامات این وزارتخانه، اتفاق مبارکی بود اما آشفتگی در غرفه‌آرایی‌ها، چینش استان‌ها در هر سالن، پراکندگی و چندپاره شدن اجزای برخی استان‌ها و سنخیت نداشتن برخی محصولات با موضوع نمایشگاه، باعث شد برخی از متخصصان گردشگری و صنایع دستی و حتی بازدیدکنندگان، فضای آن را گیج‌کننده، درهم، آشفته و چیزی شبیه چندشنبه بازار توصیف کنند؛ فضایی که حتی نتوانست طرفداران صنایع دستی و گردشگری را از تصمیم تازه برای ادغام، راضی کند.

تبلیغات و اطلاع‌رسانی درباره این نمایشگاه که حداقل در حوزه گردشگری مهم‌ترین رویداد کشوری به حساب می‌آید، همانند دوره‌های گذشته در ضعیف‌ترین حالت ممکن صورت گرفت. تا چند کیلومتر آن‌طرف‌تر از محل نمایشگاه بین‌المللی تهران به سختی می‌شد یک بنر تبلیغاتی که سریع نظر مخاطب را جلب کند، پیدا کرد. خیابان جنوبی و جنوب غربی نمایشگاه بین‌المللی کامل در قرق تبلیغات تورهای خارجی یک آژانس مسافرتی بود. ترافیک در خیابان‌های منتهی به نمایشگاه بین‌المللی تهران در در روزهای پایان هفته، این امید را می‌داد که بیشتر این خودروها راهی نمایشگاه صنایع دستی و گردشگری هستند اما ورودی‌های خلوت، حدیث دیگری را نقل می‌کرد.

بیشتر بازدیدکننده‌ها از آنچه قرار بود در این نمایشگاه عرضه شود، اطلاعی نداشتند. خیلی‌ها از طریق شبکه‌های اجتماعی یا بخش‌های خبری تلویزیون در جریان این نمایشگاه قرار گرفته بودند و از روی علاقه، خود را به آن رساندند، شاید برای همین نمایشگاه در آغاز و خاتمه، خلوت‌ترین روزهای خود را سپری و تنها در تعطیلات پایان هفته ازدحامی از جمعیت را تجربه کرد.

برگزارکنندگان هم با علم به این‌که اجرای گروه‌های موسیقی هر سال با استقبال مواجه شده است، امسال هم از ریتم و نوای این گروه‌ها، درحالی که برخلاف دروه‌های پیشین از همراهی زنان محلی محروم شده بودند، استفاده کرد؛ تا بازدیدکننده‌های بیشتری را جذب کند، به طوری که برخی از غرفه‌داران می‌گفتند: نمایشگاه شاید شلوغ و پر بازدید بود اما کیفیت نداشت و بیشتر آن‌ها آمده بودند تا اجرای گروه‌های اقوام و موسیقی محلی را تماشا کنند و یک کاسه آش و یک سیخ کباب هم بخورند. این شکایت از ناحیه فروشندگان صنایع دستی که برای نخستین بار ادغام در نمایشگاه گردشگری را تجربه می‌کردند، بیشتر مطرح شد.

یکی از غرفه‌داران صنایع دستی می‌گفت، تحت تاثیر تبلیغ و تعریف دیگر هنرمندان استان به نمایشگاه تهران آمده اما در چهار روز، فروش خوبی نداشته است. بقیه هنرمندان به همین اندازه از فروش‌شان ناراضی بودند، درحالی‌که همیشه از نمایشگاه صنایع دستی تهران تعریف می‌کردند.

او که برای اجاره غرفه‌اش در نمایشگاه بین‌المللی تهران حدود یک و نیم میلیون تومان پرداخته بود، از برگزارکننده یا مجری نمایشگاه ناراضی بود و می‌گفت که حضور در تهران برای هنرمند صنایع دستی با این حجم فروش، گران تمام می‌شود. «مجری نمایشگاه، این یک و نیم میلیون تومان را برای اجاره غرفه، یک میز و صندلی گرفته و هیچ خدمات دیگری نداده است، به هر وسیله دیگری نیاز داشتیم حتی لامپ باید پول می‌دادیم و حتی روزهای نخست برای ورود به نمایشگاه باید بلیت می‌خریدیم».

غرفه‌هایی هم بودند که در سالن جای مناسبی داشتند و قیمت اجاره‌شان به بیش از چهار میلیون تومان می‌رسید، اجاره‌کنندگان این غرفه‌ها هم نسبت به سطح خدماتی که گرفته بودند، شکایت داشتند.

این نارضایتی از برگزارکننده و کیفیت بازدیدکنندگان وقتی بیشتر به چشم می‌آید که اغذیه‌فروشی‌ها هم با آن صف طولانی و استقبال‌کننده به جرگه ناراضیان نمایشگاه صنایع دستی و گردشگری بپیوندند. دختری که سوغات شیراز را می‌فروخت، می‌گفت، کارش شرکت در نمایشگاه‌های این چنینی است، هر جای تهران باشد شرکت می‌کند، اما نمایشگاه صنایع دستی و گردشگری جزو گران‌ترهایشان بوده است. او برای غرفه‌ای 30 متری بیشتر از چهار و نیم میلیون تومان داده بود که با تعدادی سوغاتی فروش دیگر در آن حضور داشت، می‌گفت: درآمدی که به‌دست آوردیم، سر به سر با هزینه‌ای بود که پرداخت کردیم. مردم آمده بودند اما بیشتر گشت می‌زدند.

زنی میانسال از استان کرمانشاه هم ناراحت بود که بخش زیادی از روغن‌ها، شیره‌های خرما و سوغاتی‌هایی که به تهران آورده را باید به شهرش برگرداند. او فکر می‌کند اوضاع اقتصادی روی انگیزه و خرید مردم اثر گذاشته بود، می‌گفت: خیلی‌ها با ذوق می‌آمدند قیمت می‌پرسیدند، بعد لبخند می‌زندند و می‌رفتند. مردم قدرت خرید ندارند. سال‌های قبل این‌طور نبود، امسال بیشتر این صحنه‌ها را دیدم.

در این بین، غرفه‌دارانی هم بودند که با حمایت سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان در نمایشگاه شرکت کرده و در غرفه‌ای رایگان حضور داشتند، آن‌ها شاید راضی‌ترین شرکت‌کنندگان این نمایشگاه به حساب می‌آمدند، چون پولی نداده بودند، خسارتی هم متحمل نشده بودند یا رویابافی از بابت حضور پر سود در تهران نداشتند.

کیفیت پایین محصولات صنایع دستی، قیمت بالا، عرضه محصولات غیرصنایع دستی در غرفه‌ها یا آثار تلفیقی که صنایع دستی محسوب نمی‌شود، تفکیک نشدن غرفه‌های صنایع دستی از هتل، آژانس و ایجاد فضای تلفیقی و کمبود محصولات خلاق و متفاوت، از جمله انتقادهای وارده برخی کارشناسان صنایع دستی و بازدیدکنندگان بود. در چهار روز برپایی نمایشگاه، حضور ناظران، بازرسان و حتی متولیان صنایع دستی در نمایشگاه نیز کمرنگ بود. مشخص نبود معیار تعیین قیمت محصولات چه بود و چه کنترلی روی کیفیت محصولات صورت گرفته بود. از طرفی با وجود ادغام صنایع دستی در نمایشگاه گردشگری برخی از فعالان و کارشناسان این حوزه بر این عقیده بودند که صنایع دستی به حاشیه رانده شده و حتی کارگاه‌های آموزشی به آن اختصاص داده نشد.

یکی از کارشناسان صنایع دستی می‌گفت: خیلی خوب است که صنایع دستی و گردشگری کنار هم قرار گرفته‌اند شاید این باعث شود مثلا هتل‌ها و بومگردی‌ها از صنایع دستی اصیل بیشتر استفاده کنند یا دست‌کم با آن آشنا شوند، تا محصولات اصل و تقلبی را از یکدیگر تمییز دهند؛ اما آشفتگی در غرفه‌ها و سالن‌ها باعث می‌شد مشخص نباشد این نمایشگاه، صنایع دستی است یا گردشگری، همه چیز درهم عرضه شد، فیروزه‌تراشی کنار تجهیزات هتلی قرار گرفت، حتی دقت و توجه نشد چه محصولی در کنار چه خدمات گردشگری قرار داده شود.

یک کارآفرین در زمینه توانمندسازی زنان روستایی از طریق صنایع دستی نیز نظرش بر این بود که اصالت و هویت صنایع دستی در این نمایشگاه حفظ نشده است. او بیان کرد: به نظر می‌رسد یک‌سری هنرمند را گردهم آورده بودند تا محصولاتشان را در آستانه عید بفروشند. تاسف‌آور است که در جریان این ادغام نمایشگاهی، اصالت صنایع دستی در کالاهای عرضه شده کمتر مورد توجه قرار گرفت. خیلی‌ها متوجه این موضوع نمی‌شوند و کالایی را به اسم صنایع دستی می‌خرند. باید ناظر و بازرس در نمایشگاه می‌بود تا اجازه نمی‌داد محصولات بی‌کیفیت و بی‌هویت فروخته شود.

اما در بخش گردشگری، نظر متخصصان و فعالان گردشگری بر این بود که سطح نمایشگاه نسبت به دوره‌های پیشین تنزل پیدا کرده است، حضور آژانس‌های مسافرتی و بازدیدکنندگان و هیات‌های خارجی به شکل محسوسی کمتر شده و نمایشگاه از حالت تخصصی خارج شده و از استانداردهای بین‌المللی فاصله گرفته بود و رویکرد بین‌المللی نداشت. اگرچه نمایندگانی از ترکیه، اسپانیا و سوئیس در جریان برگزاری نمایشگاه حضور داشتند اما کیفیت بهره‌برداری از آن‌ها همانند دوره‌های پیشین نبود، آنچنان که برخی از آژانس‌داران می‌گفتند اصلا متوجه حضور این نماینده‌ها نشدند.

گردشگری به واسطه تعلیق و لغو سفر گردشگران خارجی به ایران پس از حوادث سیاسی اخیر و کاهش حجم سفرهای داخلی به دنبال سهمیه‌بندی بنزین، روزهای بحرانی را می‌گذارند، فعالان آن انتظار بیشتری برای به بلوغ رسیدن این نمایشگاه، پس از دوازده دوره برگزاری داشتند، اما حالا در مقام منتقد ظاهر شده‌اند. در نظرسنجی که برخی اصناف گردشگری مثل هتلداران راه انداخته‌اند، نمایشگاه امسال امتیاز پایینی را گرفته است. نظر منتقدان نمایشگاه امسال بر این بود که گردشگری به حاشیه رانده شده و بیشتر از خدمات، لوازم و تجهیزات سفر، این صنایع دستی و غذا است که به چشم می‌آمد.

صاحب یکی از بومگردی‌ها در استان آذربایجان غربی، غیبت جامعه مختصص را نقطه ضعف نمایشگاه گردشگری امسال دانست و آن را بی‌رمق‌تر از گذشته توصیف کرد.

یکی از فعالان گردشگری در بازار چین هم می‌گفت: محوطه نمایشگاه چهره نامناسبی را از گردشگری ایران معرفی می‌کرد. انبوهی از غرفه برپا شده بود که آجیل، خشکبار، نان روغنی، کباب، آش و ادویه و شیرینی محلی می‌فروخت، البته این‌ها هم بخشی از ظرفیت و جذابیت گردشگری است اما واقعی نیست، کار بیشتر آن‌ها شرکت در نمایشگاه‌های این چنینی است. تعداد بومی‌ها و محلی‌هایی که حرفه‌شان توریسم عشایر یا خوراک است و از استان‌ها دعوت شده بودند تا مثلا خوراک محلی‌شان را معرفی کنند، به انگشتان دو دست هم نمی‌رسید. در واقع ما افرادی را با عنوان عشایر در این نمایشگاه معرفی کردیم که خیلی وقت است تغییر هویت داده‌اند. بی‌نظمی در معرفی چادرهای عشایری هم ملموس بود. این موضوع درباره غرفه‌ها هم صدق می‌کرد. بازدیدکنندگان زیادی را سردرگم یافتم. خیلی‌ها تا وارد سالن نمی‌شدند نمی‌دانستند قرار است چه چیزی را ببینند، اطلاع‌رسانی نمایشگاه تا این حد ضعیف بود.

محوطه نمایشگاه را تقریبا دود کباب و بوی روغن سوخته فرا گرفته بود، شلوغ‌ترین غرفه‌های نمایشگاه شاید غذافروشی‌ها بودند، با این حال خیلی از بازدیدکنندگان از کیفیت خوراکی که خریده بودند، رضایت نداشتند. یکی از آن‌ها به وضعیت بهداشت این غرفه‌ها اشاره کرد و گفت که انگار نظارتی نیست، همه چیز آلوده است. ما فکر می‌کنیم غذای محلی می‌خوریم ولی در اصل نمی‌دانیم چه چیزی خریدیم.

تعداد غرفه‌های اغذیه فروشی بیشتر از دوره‌های قبل بود. یکی از مسؤولان گردشگری که خواست نامش منتشر نشود، گفت: ما در دوره‌های پیشین سعی کردیم تعداد این غرفه‌ها را کم کنیم و به نمایشگاه گردشگری حالت تخصصی بدهیم، بنابراین بخش مجزایی را به سوغات و خوراک محلی اختصاص دادیم، اما مجری جدید چند پله پایین‌تر رفت، امسال تعداد غرفه‌های غذا و سوغات خیلی بیشتر شد، نمایشگاه گردشگری و صنایع دستی بوی کباب و ذغال گرفته بود، ظاهرا برای این غرفه‌ها فراخوان داده بودند و کنترلی صورت نگرفته بود.

وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی پس از دوازده دوره، مسؤولیت سیزدهمین نمایشگاه گردشگری و سی‌وسومین نمایشگاه ملی صنایع دستی را به شرکت مادر تخصصی توسعه ایرانگردی و جهانگردی واگذار کرد که آن هم طی فراخوانی، شرکت خصوصی را به عنوان مجری نمایشگاه‌ها در نظر گرفت. تجربه نخست این شرکت خصوصی در آخرین روز برپایی نمایشگاه در نشستی با برخی غرفه‌داران به چالش و اعتراض کشیده شد.

بعضی از شرکت‌کنندگان که فضای نمایشگاه امسال را غیرتخصصی و حضور فعالان گردشگری را در آن کمرنگ ارزیابی کردند، از ظهر روز شنبه (26 بهمن‌ماه) غرفه‌هایشان را جمع‌آوری و خالی کردند. با آن‌که ساعت نمایشگاه در آخرین روز یک ساعت بیشتر و تا 18 عصر تمدید شد اما برخی غرفه‌ها ساعت 16:30، تخلیه و تعطیل شده بودند و عملا آخرین روز نمایشگاه، نیمه‌تعطیل بود.

نمایشگاه صنایع دستی و گردشگری به لحاظ حجم زباله تولیدی و هدر رفت کاغذ و نایلون نیز که با توسعه پایدار گردشگری در منافات است، انتقادهای زیادی را نیز از سوی برخی فعالان گردشگری به همراه داشت.

این نمایشگاه‌ها با وجود ضعف‌ها و انتقادها، برخی بازدیدکنندگان را به خاطر جزئیات استان‌ها به وجود آورد، مثلا یک تاجر که برای خرید به این نمایشگاه آمده بود، می‌گفت: داد و ستد در این فضا جریان دارد، این واقعا جذاب است که همه چیز را از هر نقطه کشور یک‌جا می‌توان دید، فقط باید به این نمایشگاه نظم و برنامه داده شود. و یا امید را در بعضی فعالان و سرمایه‌گذاران به خاطر متوقف نشدن جریان گردشگری با وجود تنش‌های سیاسی زنده کرد. هرچند که کفه این خوش‌بینی‌ها و مثبت‌اندیشی‌ها در ترازوی نمایشگاه گردشگری و صنایع دستی، سبک‌تر بود و بیشتر از آن‌که رنگ دفاع به این رویداد بدهد، خلاء جشنواره‌های شاد و نیاز مردم به آن، کمبود محتوا و اطلاعات از جزئیات جاذبه‌های گردشگری و صنایع دستی استان‌ها، نبود تعامل بین حوزه‌ای، محرومیت از دیدگاه‌های کارشناسی در رویدادها و ناتوانی در شناسایی و جذب مخاطبان واقعی، را نشان می‌دهد.

غذا در داخل غرفه‌ها سرو می‌شد و فضای بیشتر سالن‌ها بوی غذا می‌داد غرفه تخلیه شده قبل از پایان نمایشگاه

انتهای پیام

سرگیجه در چندشنبه بازار! 2
سرگیجه در چندشنبه بازار! 3
سرگیجه در چندشنبه بازار! 4
سرگیجه در چندشنبه بازار! 5
سرگیجه در چندشنبه بازار! 6
سرگیجه در چندشنبه بازار! 7
سرگیجه در چندشنبه بازار! 8
سرگیجه در چندشنبه بازار! 9
سرگیجه در چندشنبه بازار! 10
سرگیجه در چندشنبه بازار! 11