دوشنبه 1 بهمن 1403

سلام دوباره مهران مدیری به جاده خاکی / حکایت مردی که پوچ شد

وب‌گاه مشرق نیوز مشاهده در مرجع
سلام دوباره مهران مدیری به جاده خاکی / حکایت مردی که پوچ شد

بلاگرهای اینستاگرامی را می‌توان در نقطه بالاتری از مهران مدیری قرار داد. شاید او هم به مانند پرویز صیاد به حاشیه برود و تنها یک «خاطره خوش» از او باقی بماند.

به گزاش مشرق، بدون لحاظ هیچ تعارفی، «مهران مدیری» یکی از مهم‌ترین چهره‌های تلویزیونی و سینمایی، از آغاز شکل‌گیری این صنعت - هنر در ممالک محروسه ایران است و کمتر کسی مانند او در پیش و پس از انقلاب توانسته جایگاه استواری در میان حافظه جمعی و تاریخی مردم ایران به دست بیاورد و کماکان در صحنه حضور داشته باشد. اما پس از ذکر این نکته بهتر است دست از کلی‌گویی‌ها در مورد او برداریم و وارد کارنامه مدیری، به‌عنوان یکی از شمایل‌های کُمدی و چهره‌های اثرگذار در جریان سریال‌سازی در صداوسیما و شبکه نمایش خانگی شویم.

این «ساعت خوش» بود که با شوخی‌های انضمامی و عینی دقیقش با اتفاقات روز در ظرف آیتم به اثری شاخص و تاریخی تبدیل شد و جریان کمدی‌سازی در تلویزیون و حتی تمام مدیوم‌های تصویری را به پیش و پس از خود تقسیم کرد؛ به‌طوری‌که همچنان بسیاری از بخش‌های این مجموعه همچنان می‌توانند از مردم خنده گرفته و ایضاً آن‌ها را به فکر وادار کنند. از مهران مدیری در حال حاضر مجموعه «قهوه پدری» در حال پخش است که چندان باب میل مخاطبان و منتقدان نبوده و بسیاری این کار را ضعیف‌ترین اثر او، حتی بسیار بدتر از «جایزه بزرگ»، «ویلایی‌ها» و فیلم سینمایی «ساعت 6 صبح» قلمداد کردند. قصد ما در گزارش پیش‌رو این است که به بهانه انتشار قهوه پدری سری به کارنامه مهران مدیری بزنیم و نقاط اوج و فرود آن را بررسی کنیم.

او یک آیتم‌ساز بالفطره است

با وقوع انقلاب و پس از آن تحمیل جنگ به مردم ایران، ساخت آثار کمدی به‌ویژه در تلویزیون با موانع زیادی روبه‌رو شد. دلایل هم منطقی بود، افکار عمومی درگیر دفاع مقدس و زندگی کوپنی بود و نمی‌شد از آن انتظار جز مراقبه و دفع شر داشت. اما خوشبختانه با پایان جنگ و پذیرش قطعنامه 598 چرخ کمدی در تلویزیون به حرکت درآمد و بسیاری از پدیده‌های بالقوه وارد صحنه اصلی رقابت با کُمدین‌های سینما نظیر اکبر عبدی و علیرضا خمسه شدند.

داریوش کاردان و پس از آن مهران مدیری و تیمش در ابتدای دهه 70 وارد گود جام‌جم شدند و به یکباره فضای کهنه و ساکن ایام را عوض کردند. کاردان با برنامه آیتمی «نوروز 72» - که اتفاقاً امثال مهران مدیری، آرش میراحمدی، حمید لولایی و... را هم با خود در مقام بازیگر به‌همراه داشت - چراغ اول را روشن کرد ولی این «ساعت خوش» بود که با شوخی‌های انضمامی و عینی دقیقش با اتفاقات روز در ظرف آیتم به اثری شاخص و تاریخی تبدیل شد و جریان کمدی‌سازی در تلویزیون و حتی تمام مدیوم‌های تصویری را به پیش و پس از خود تقسیم کرد؛ به‌طوری‌که همچنان بسیاری از بخش‌های این مجموعه همچنان می‌توانند از مردم خنده گرفته و ایضاً آن‌ها را به فکر وادار کنند.

به این کاری نداریم که پس از ساعت خوش چه اتفاقی افتاد که بازیگران و افرادی که دست‌اندرکار این مجموعه موفق بودند برای چندسال به حاشیه رفتند و کمتر خبری از آن‌ها شد، ولی کاری که مدیری و نویسندگان و طراحان آیتم‌های ساعت خوش انجام دادند کمتر از یک رستاخیز فرهنگی نبود.

آن‌ها نه‌تنها تعداد قابل‌توجهی از افراد بااستعداد نظیر رضا عطاران، رضا شفیعی‌جم، نصرالله رادش، سعید آقاخانی و... را با هدایت نویسندگان خوش‌ذوق و خوش‌قریحه‌ای همچون داوود اسدی و ارژنگ امیرفضلی به بدنه تلویزیون معرفی کردند، بلکه توانستند بر این فکر که کُمدی هم باید جایی اساسی در میان تولیدات تلویزیون داشته باشد صحه بگذارند و حتی نمایش آن را به خواست، تمایل و مطالبه عموم مردم تبدیل کنند.

مهران مدیری و گروهی که وی آن‌ها را مدیریت می‌کرد به دلیل کیفیت بالای کار خود در طراحی آیتم‌های طنز و ساخت تیپ‌هایی مثل «خان‌دایی جان و سعید» و «کارآگاه دِرِک» ماندگار شدند و خط‌شکن بودند. جریانی که با ساعت خوش آغاز شده بود راهش را در تولیدات رسانه ملی باز کرد و بسیاری را به فکر خلق ایده در این حوزه انداخت. رضا عطاران با «سیب خنده» و «قطار ابدی»، داریوش کاردان با «جُنگ 39»، سیدعلی سمنانی با «سلام سلام»، مهران غفوریان با «گل‌های 77 تا 79» و «حرف تو حرف» به وادی تولید آیتم‌های طنز کشیده شدند ولی همگان مهران مدیری را مغز متفکر این سبک از کار می‌دانستند.

مدیری پس از ساعت خوش و پس از چندین سال وقفه کار در تلویزیون را با قوت و شدت بیشتری پی گرفت و باز هم تمام تخم‌مرغ‌هایش را در سبد آیتم‌سازی قرار داد. او با «جُنگ 77»، «نوروز 78»، «ببخشید شما» و «پلاک 14» به انتهای ظرفیت خود در خلق موقعیت‌های کمیک در دل آیتم‌های متفاوت رسید و پیش از آن که حوزه کاری‌اش در تلویزیون را تغییر دهد بهره زیادی از ساعت خوش و متعلقات آن بُرد. البته مدیری در سال‌های بعد هم سراغ قالب محبوب خویش رفت و از دل آن «بمب خنده»، «شوخی کردم» و «عطسه» را تولید کرد که در اجرا و پرداخت چندان حرکت روبه‌جلویی محسوب نمی‌شدند.

«سیتکام» به سبک ایرانی

نقطه‌عطف دوم، یا بهتر است بگوییم دوران جدید اوج مهران مدیری سریع‌تر از آنچه تصور می‌شد رقم خورد. وی البته قدم‌های اولش برای معرفی خود در جایگاهی غیر از یک آیتم‌ساز ذاتی را لرزان برداشت، چون سریال «نَوَد شب» مدیری را به موفقیتی که انتظارش را می‌کشید، نرساند و حتی دو قسمت آخرش هم به آنتن شبکه سوم سیما نرسید.

برخلاف «نَوَد شب» که تقریباً هیچ جایگاهی در حافظه جمعی ما ندارد و کمتر کسی ماجرای زوج جوانش با بازی مهران مدیری و ساناز سماواتی را به خاطر می‌آورد، داستان سریال بعدی و حواشی‌های آن به کُل متفاوت است.

«پاورچین» تبدیل به اولین و یکی از موفق‌ترین سیتکام‌های ایرانی شد و مهران مدیری را هم در قامت یکی از مهم‌ترین چهره‌های تلویزیونی در کنار عادل فردوسی‌پور، محمد حسینی، مهدی فخیم‌زاده و... قرار داد.

تولید سیتکام در آن سال‌ها انتخابی ارزان برای صرف بودجه صداوسیما در حوزه سرگرمی و خنداندن مردم بود و چون شیوه کارگردانی مدیری هم بسیار وابسته به متن پیش می‌رفت، وی کار چندان سختی در پیش نداشت. این تیم نویسندگان با هدایت پیمان قاسمخانی بودند که راه مدیری برای رسیدن به قله‌های شهرت و محبوبیت میان مردم را هموار کردند. از طرف دیگر موفقیت سیتکام‌هایی نظیر «ساینفلد»، «کینگ آف کوئینز» و از همه این‌ها مهم‌تر: «فرندز» جرقه ایده تولید پاورچین را در ذهن برادران قاسمخانی - به‌ویژه قُل بزرگ‌تر، یعنی پیمان - ایجاد کرد و بازیگران و کارگردان اثر را به دلیل متن‌محور بودن پاورچین زیاد به زحمت نینداخت؛ هرچند نَوَد قسمتی بودن این مجموعه کار را تا حد زیادی فرسایشی می‌کرد. موفقیت این سریال باعث شد مهران مدیری با اعتماد به‌نفس بیشتر ایده‌های تیمش را پیگیری کند و آن‌ها را به نتیجه برساند.

«نقطه‌چین» و «جایزه بزرگ» هم پس از پاورچین از شبکه 3 سیما پخش شدند، ولی چندان نظر مردم و مهم‌تر از آن مهران مدیری را به خود جلب نکردند. زمان پوست‌اندازی فرارسیده بود. «شب‌های برره» با طراحی ایده‌ای که درخشان و بکر بودن از سر و روی آن می‌بارید به مرحله اجرا و درنهایت پخش از شبکه 3 رسید.

اما آن ایده بر چه مبنایی شکل گرفت؟ مهراب قاسمخانی با بیان خاطره‌ای از زمان ارائه طرح ابتدایی «شب‌های برره» گفت: «وقتی با وقاحت تمام با پیمان جلوی مهران مدیری و محسن چگینی نشستیم تا قصه‌ای که در ماشین با هم هماهنگ کرده بودیم را برای آن‌ها تعریف کنیم، پیمان یک طرح دیگر هم از خودش رو کرد که یک‌جور ادامه‌ای بر پاورچین بود! من گیج شده بودم ولی کم نیاوردم و با هم هر چیزی که به فکرمان رسید را به آن‌ها ارائه دادیم! از دفتر که بیرون آمدیم به پیمان گفتم که از کجا به چنین ایده‌ای دست پیدا کردی؟ گفت یک‌جا که تو داشتی طرحت را تعریف می‌کردی چشمم به یک مجله اُفتاد که روی میز بود و روی جلد آن در مورد «جنگ ستارگان» نوشته شده بود. به ذهنم رسید که بد نیست ما هم یک‌چنین کاری در شب‌های برره انجام دهیم.»

در فرانچایز جنگ ستارگان هم به جای اینکه ماجرا ادامه منطقی قصه در قسمت نخست باشد، بیننده وارد فضایی می‌شد که داستان زندگی نسل‌های قبلی در آن اصل ماجرا بود. شب‌های برره هم به جای آنکه دنباله خطی پاورچین باشد، رجوع به تاریخ ناکجاآباد برره بود. این سریال حتی از پاورچین هم موفق‌تر شد و تلویزیون را وارد طلایی‌ترین دوران خود کرد. مدیری در ادامه هم با ساخت آثاری مثل «مرد هزارچهره»، «مرد دوهزارچهره»، «قهوه تلخ» و... راهش را بر مدار کُمدی‌های موقعیت و اتکای کمتر بر شوخی‌های کلامی ادامه داد و استوار در جایی که برای خودش به وجود آورده بود، ایستاد. زمان خرج کردن از اعتبار هنوز فرا نرسیده بود.

به جاده خاکی سلام کن مربی

مهران مدیری پس از شروع طوفانی قهوه تلخ بدون اینکه رقیبی در میدان برای خود ببیند به کارش ادامه داد، ولی مطول شدن سریال و اضافه کردن شخصیت‌های ریز و درشت به متن و علاوه بر آن ممیزی و سانسور رمق وی را گرفت تا او نتواند قهوه تلخ را به سرانجام برساند.

دوران متأخر کاری مهران مدیری با شکست در نحوه توزیع این سریال آغاز شده بود و دیگر خبری از روزهای اوج نبود. حتی بازگشت وی به تلویزیون پس از تجربه‌های عموماً ناموفق نظیر «ویلای من» و عطسه با «در حاشیه 1 و 2» هم باعث نشد وی بتواند روزهای اوجش را در این آمد و رفت‌های متوالی تکرار کند.

مدیری در تاک‌شوی «دورهمی» هم اگر نسبتاً موفق عمل کرد به این دلیل بود که قواعد بازی در چنین برنامه‌هایی را پیش‌تر در دهه هفتاد فرا گرفته بود و اینبار داشت فقط زمین بازی‌اش را گسترش می‌داد.

او در عرصه سینما هم دوبار پُشت دوربین قرار گرفت که حاصل، بسیار از آن چیزی که تصور می‌شد مأیوس‌کننده‌تر بود. بازی، حضور پُرحجم و گسترده مهران مدیری در متن تصویر، به‌خصوص در این سال‌ها نتیجه عکس داده است و سبب شده تا کیفیت کار او در مقایسه با گذشته‌اش چندان محلی از اعراب و اشاره نداشته باشد. اینطور تصور می‌شود که وی فقط از تتمه اعتباری که پاورچین و آثاری از این دست برایش به وجود آورده، تغذیه می‌کند و سریال‌ها و فیلم‌های جدیدش هیچ ارزش مازاد نمایشی برای شخصِ مدیری، بازیگران و حتی مردم در پی ندارند.

این «برند» مدیری است که همچنان باعث اقبال اولیه به آثار وی می‌شود وگرنه به‌خودی خود، تأکید بیش از حد بر شوخی‌های کلامی، به‌ویژه در «قهوه پدری» نه‌تنها نام مدیری را در میان نسل جدید بر سر زبان‌ها می‌اندازد، بلکه بلاگرهای اینستاگرامی را به دلیل اجرای موفق‌تر در این زمینه در نقطه بالاتری از او قرار می‌دهد تا در آینده شاید مدیری هم به مانند پرویز صیاد به حاشیه برود و تنها یک «خاطره خوش» از او باقی بماند.

منبع: روزنامه فرهیختگان
سلام دوباره مهران مدیری به جاده خاکی / حکایت مردی که پوچ شد 2
سلام دوباره مهران مدیری به جاده خاکی / حکایت مردی که پوچ شد 3
سلام دوباره مهران مدیری به جاده خاکی / حکایت مردی که پوچ شد 4
سلام دوباره مهران مدیری به جاده خاکی / حکایت مردی که پوچ شد 5