سندروم گل لاله چیست؟/ همه چیز در رابطه با جنون یا سندروم گل لاله، اولین حباب اقتصادی تاریخ
سندروم گل لاله چیست؟
سندروم گل لاله ()، اصطلاحی است که برای توصیف دورهای از جنون در سرمایهگذاری روی گل لاله استفاده میشود که مربوط به اوایل قرن هفدهم در هلند است. این اولین حباب قیمتی (speculative bubble) ثبتشده در تاریخ در نظر گرفته میشود. همچنین، بهعنوان یک داستان هشداردهنده در مورد خطرات هیجان غیر منطقی و سفتهبازی (Speculation) در بازار، شهرت دارد. همچنین، بهعنوان هیستری گل لاله (tulip hysteria) و جنون گل لاله (tulip craze) نیز شناخته میشود.
- جهت خرید بیت کوین و بیش از 500 ارزدیجیتال به صرافی ارزینجا مراجعه نمائید.
سندروم گل لاله چه زمانی رخ داد؟
سندروم گل لاله در اواخر دهه 1620 شروع شد، زمانی که لالهها از ترکیه به هلند آمدند. گلها بهسرعت در میان طبقه ثروتمند هلند محبوب شدند و نادر بودن و زیبایی، آنها را به نمادی از ثروت و موقعیت اجتماعی افراد تبدیل کرد. با افزایش تقاضا برای گل لاله، قیمتها شروع به افزایش کرد و در اوایل دهه 1630، پیاز گل لاله به یک دارایی سوداگرانه (speculative) تبدیل شد.
بازار پیاز گل لاله، خیلی سریع سازماندهی شد و معاملهگران متخصصی که به دلال لاله معروف بودند، پیازها را در مزایدهها و با تراکنشهای خصوصی، خریدوفروش میکردند. قیمت پیاز گلها، رکوردهای سرگیجهآوری ثبت کرد، بهطوریکه برخی از پیاز گلها تا 10 برابر درآمد سالانه یک صنعتگر ماهر به فروش میرسید. در زمان اوج جنون، یک پیاز گل از نادرترین نوع، سمپر آگوستوس (Semper Augustus)، به قیمتی معادل یک عمارت در آمستردام فروخته شد.
سندروم گل لاله چه زمانی و چرا پایان یافت؟
سندروم گل لاله، در فوریه 1637 بهطور ناگهانی پایان یافت، زمانی که کاهش ناگهانی قیمتها باعث وحشت سرمایهگذاران شد. بسیاری از معاملهگران (تریدرها) صرفا کالایی بیارزش در دست داشتند و اقتصاد هلند در نتیجه آن دچار رکود شدیدی شد. در حال حاضر، سندروم گل لاله بهعنوان نمونهای از یک حباب قیمتی دیده میشود. حباب قیمتی به وضعیت میگویند که قیمت داراییها از ارزش ذاتی آنها جدا و منجر به افزایش قیمتهای ناپایدار و در نهایت سقوط قیمت میشود.
تاثیر همیشگی سندروم گل لاله بر بازارهای مالی
سندروم گل لاله تأثیری ماندگار بر حوزه بازارهای مالی داشته است. این موضوع به یک کیس مطالعاتی کلاسیک در علم مالی رفتاری (behavioral finance) تبدیل شده است. علم مالی رفتاری، به بررسی نقش روانشناسی و رفتار انسانی در تصمیمگیریهای مالی میپردازد. سندروم گل لاله را بهعنوان نمونهای از غریزه گلهای (herd mentality) یاد میکنند. غریزه گلهای به این معناست که سرمایهگذاران اقدامات دیگران را بدون توجه به ارزش ذاتی دارایی مورد معامله دنبال میکنند.
نقش سندروم گل لاله در تبیین مقررات در بازارهای مالی
سندروم گل لاله همچنین اهمیت وجود مقررات در بازارهای مالی را برجسته میکند؛ چراکه در زمان رخ دادن آن، هیچ قانون یا مقرراتی برای انجام معاملات پیاز گل لاله وجود نداشت و بازار تا حد بسیار زیادی بینظموقانون بود. این فقدان نظارت اجازه داد تا سفتهبازی و دستکاریهای کنترلنشده، منجر به فروپاشی بازار شود. امروزه، نظارت شدیدی بر روی بازارهای مالی جهت جلوگیری ازاینگونه وقایع و حمایت از سرمایهگذاران، وجود دارد.
دموکراتیزه کردن امور مالی با سندروم گل لاله
یکی از جنبههای جالب، نحوه گسترش سندروم گل لاله در سراسر جامعه هلند است. جنون در ابتدا در میان طبقه ثروتمند آغاز شد که پیاز گل لاله را نمادی از وضعیت و راهی برای نمایش ثروت خود میدیدند. بااینحال، با ادامه افزایش قیمتها و انتشار اخبار مرتبط با کسب سود، افراد بیشتری به خریدوفروش پیاز گل لاله علاقهمند شدند. بهزودی مردم از هر قشری وارد بازار شدند، از صنعتگران و مغازهداران گرفته تا کشاورزان و کارگران.
این مشارکت گسترده در سندروم گل لاله اغلب بهعنوان نمونهای از دموکراتیزهکردن امور مالی (democratization of finance) ذکر میشود. دموکراتیزهکردن امور مالی به این معناست که بازارهای مالی برای طیف وسیعتری از مردم قابلدسترس شوند. بااینحال، خطرات سفتهبازی و رفتار گلهای را هم برجسته میکند، زیرا بسیاری از این سرمایهگذاران جدید درک کمی از بازار داشتند و صرفاً اقدامات دیگران را دنبال میکردند.
سندروم گل لاله و بازار فیوچرز
پیازهای گل لاله اغلب قبل از کاشته شدن با قراردادهایی که تحویل و پرداخت آتی آنها را مشخص میکردند، فروخته میشدند. این یک سیستم معاملات آتی (futures trading) را ایجاد کرد که در آن سرمایهگذاران میتوانستند روی قیمت آتی پیازهای لاله شرطبندی کنند، بدون اینکه واقعاً مالک آن باشند. این سیستم معاملات آتی هنوز هم در بسیاری از بازارهای مالی استفاده میشود و سندروم گل لاله بهعنوان یکی از اولین نمونههای استفاده از آن دیده میشود.
نمونههای مشابه سندروم گل لاله در تاریخ
درحالیکه جنون گل لاله شاید مشهورترین و نمادیترین نمونه حباب قیمتی در تاریخ باشد، اما موارد مشابه آن در طول تاریخ زیاد رخ داده است. در اینجا تعدادی از آنها را به طور خلاصه بررسی میکنیم:
حباب دریای جنوبی (1720)
این یک حباب قیمتی در انگلستان بود که توسط شرکت دریای جنوبی، یک شرکت تجاری که انحصار تجارت با آمریکای اسپانیایی را در اختیار داشت، شدت گرفت. قیمت سهام شرکت در سال 1719 بهشدت افزایش یافت و بسیاری از سرمایهگذاران با وعده بازدهی بالا جذب آن شدند. با این حال، محاسبه سود شرکت بر اساس انتظارات غیرواقعی و رویههای مبهم بود و در نهایت حباب در سال 1720 ترکید و باعث زیان مالی گسترده شد.
حباب می سی سی پی (1719-1720)
این یک حباب قیمتی در فرانسه بود که توسط جان لاو، اقتصاددان اسکاتلندی که شرکت می سی سی پی را تأسیس کرد، ایجاد شد. انحصار تجارت با مستعمرات فرانسه در لوئیزیانا و کانادا به شرکت داده شد و لاو سرمایهگذاران را تشویق به خرید سهام شرکت کرد. قیمت سهام بهسرعت افزایش یافت، اما سود شرکت بر اساس انتظارات غیرواقعی بود و حباب در سال 1720 ترکید و باعث بحران مالی در فرانسه شد.
بحران خطوط راهآهن (دهه 1840 تا دهه 1860)
در آن زمان، سرمایهگذاران مشتاق خرید سهام شرکتهای راهآهن بودند که نوید بازگشت سرمایهگذاری بالا را میدادند. بااینحال، بسیاری از این شرکتها مدیریت ضعیفی داشتند و سود آنها بر اساس پیشبینی های غیرواقعی از رشد آتی بود. این حباب در اواخر دهه 1860 ترکید و باعث خسارات مالی گسترده و ورشکستگیهای زیادی شد.
حباب دات کام (اواخر دهه 1990 - اوایل دهه 2000)
رشد اینترنت و ظهور شرکتهای فناوری دلیل اصلی رخداد حباب دات کام بود. سرمایهگذاران، بسیار مشتاق بودند تا سهام شرکتهای مرتبط را خریداری کنند که نوید انقلابی در شیوه زندگی و کار را میدادند. با اینحال، بسیاری از این شرکتها سودآور نبودند و شانس کمی برای موفقیت داشتند و حباب در اوایل دهه 2000 ترکید و موجی از ورشکستگی و ازدستدادن مشاغل در بخش فناوری را به همراه داشت.
در تمام این موارد، سرمایهگذاران با وعده بازدهی بالا به یک بازار جدید و بهسرعت درحالرشد جذب شدند. بااینحال، عوامل بنیادی این بازارها اغلب ضعیف بودند یا وجود نداشتند و حبابها ناشی از حدسوگمان و انتظارات غیرواقعبینانه بودند. زمانی که این انتظارات برآورده نشد، حبابها ترکیدند و خسارات مالی و آسیبهای اقتصادی گستردهای به بار آوردند.
این موارد در طول تاریخ بهعنوان داستانهای هشداردهندهای در مورد خطرات سفتهبازی و رونق غیرمنطقی بازار هستند. آنها بر اهمیت تجزیهوتحلیل دقیق و دقت در هنگام تصمیمگیری سرمایهگذاری و اهمیت مقررات و نظارت در حفظ ثبات بازارهای مالی تأکید میکنند.
چگونه یک حباب قیمت را تشخیص دهیم؟
شناسایی یک حباب قیمتی قبل از ترکیدن میتواند چالشبرانگیز باشد، زیرا حبابها اغلب با ترکیبی از روانشناسی بازار، رفتار گلهای و انتظارات غیرواقعبینانه تقویت میشوند. بااینحال، برخی از علائم هشداردهنده وجود دارد که سرمایهگذاران میتوانند برای شناسایی یک حباب قیمتی، به دنبال آن باشند که در زیر به چند مورد اشاره میکنیم:
1. افزایش سریع قیمت: یکی از نشانههای کلاسیک برای تشخیص حباب قیمتی، افزایش سریع و ناپایدار قیمت است. اگر قیمت یک دارایی بسیار سریعتر از آنچه ارزش اصلی آن نشان میدهد در حال افزایش باشد، ممکن است نشانهای از گرمشدن بیش از حد بازار و تشکیل حباب باشد.
2. سطوح بالای سفتهبازی: وقتی تعداد زیادی از سرمایهگذاران یک دارایی را عمدتاً به این دلیل میخرند که انتظار دارند قیمت آن افزایش یابد، نه به دلیل ارزش اساسی یا مفید بودن آن، ممکن است نشانهای از شکلگیری حباب باشد. این میتواند منجر به ذهنیت گلهای شود که در آن سرمایهگذاران اقدامات دیگران را بدون توجه به ارزش واقعی دارایی، دنبال میکنند.
3. پوشش بیش از حد رسانهای: زمانی که یک دارایی یا بازار مورد توجه و هیاهوی رسانهای زیادی قرار میگیرد، میتواند باعث ایجاد حس هیجان و FOMO (ترس ازدستدادن) در بین سرمایهگذاران شود. این موضوع میتواند منجر به افزایش سفتهبازی و افزایش قیمتها شود و میتواند نشانهای از شکلگیری حباب باشد.
4. سطوح بالای اهرم: وقتی سرمایهگذاران مقادیر زیادی پول برای سرمایهگذاری در یک دارایی وام میگیرند، سطح بالایی از ریسک را متحمل میشوند. اگر حباب ترکیده و قیمتها بهسرعت کاهش یابد، سرمایهگذاران دارای اهرم بالا ممکن است مجبور شوند داراییهای خود را بفروشند تا به تعهدات مربوط به بدهی خود عمل کنند که میتواند رکود را تشدید کند.
5. فروش خودی: اگر افراد داخلی، مانند مدیران شرکت یا سهامداران عمده، داراییهای خود را در بازار بفروشند، ممکن است نشانه آن باشد که معتقدند آن سهام بیش از حد ارزشگذاری شده است و یک اصلاح قیمتی، قریبالوقوع است.
6. فقدان مقررات: در برخی موارد، فقدان مقررات یا نظارت در بازار میتواند به شکلگیری حباب کمک کند. اگر قوانین کمی برای جلوگیری از سفتهبازی یا دستکاری بازار وجود داشته باشد، باعث میشود شکلگیری حباب و جداشدن قیمتها از ارزش ذاتی داراییها، آسانتر شود.
شایانذکر است که هیچ یک از این علائم هشداردهنده بدون خطا نیستند و تمایز بین رشد سالم بازار و حباب قیمتی دشوار است. اما باتوجهبه این شاخصها و انجام تحقیقات و تحلیلهای کامل، سرمایهگذاران میتوانند خطر گرفتار شدن در یک حباب قیمتی و متحمل شدن زیانهای قابلتوجه را کاهش دهند.
جمعبندی
در نهایت، ماهیت و میزان دقیق سندروم گل لاله موردبحث مورخان و اقتصاددانان قرار گرفته است و برخی استدلال میکنند که این رخداد بهاندازهای که معمولاً تصور میشود گسترده یا از نظر اقتصادی مهم نبوده و عمدتاً به گروه کوچکی از دلالان ثروتمند محدود بوده است. دیگران نیز به تأثیر این جنون بر جامعه و اقتصاد هلند و همچنین درسهای ماندگاری که در مورد خطرات سفتهبازی کنترلنشده و اهمیت مقررات و نظارت در بازارهای مالی ارائه میدهد، اشاره میکنند.
تماشاخانه