سید رضی شیرازی معتقد بود طلبهای که فلسفه نداند به درد نمیخورد
خسروی از شاگردان آیت الله سیدرضی شیرازی در برنامه رادیویی سوفیا گفت: ایشان معتقد بودند هر طلبه ای باید فلسفه بداند و اگر متوجه میشدند طلبهای فلسفه نخوانده میفرمودند به هیچ دردی نمی خوری.
خسروی از شاگردان آیت الله سیدرضی شیرازی در برنامه رادیویی سوفیا گفت: ایشان معتقد بودند هر طلبه ای باید فلسفه بداند و اگر متوجه میشدند طلبهای فلسفه نخوانده میفرمودند به هیچ دردی نمی خوری.
به گزارش خبرگزاری مهر، در برنامه شب گذشته سوفیا که به مناسبت درگذشت فیلسوف الهی، آیت الله سید رضی شیرازی به بررسی آرا و خصایص اختصاص داشت منوچهر صدوقی سها، استاد فلسفه و عرفان، سعید بهشتی استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبائی و محمدعلی خسروی نویسنده حوزه فلسفه اسلامی درباره این فقید و فیلسوف گفتگو کردند.
صدوقی سها به عنوان اولین میهمان این برنامه گفت: ایشان در اواخر عمرشان در رأس هرم حوزه تهران به لحاظ سن و صیانت و کمالات اخلاقی و رفتاری بودند. تاریخ اجمالی حوزه تهران به این نحو است که خان مروی در عصر فتحعلی شاه در تهران مدرسه مروی را برپا می کند و از فتحعلی شاه درخواست می کند که از آخوند ملا علی نوری که در اصفهان بودند به این مدرسه تشریف بیاورند اما ایشان می گویند در اصفهان حدود دو هزار طلبه مشغول درس هستند که چهارصد نفر از آنها مشغول به درس من هستند، من اگر به تهران بیایم این ها سرگردان خواهند شد و عدرخواهی می کنند. خان مروی دوباره از ایشان درخواست میکنند که فردی از شاگردان خود را به این مدرسه در تهران بفرستند که آخوند ملا علی نوری شاگرد برتر خودش را آخوند ملا عبدالله زنوزی که پدر آقا علی حکیم است در سال 1237 هجری قمری به مدرسه تهران می فرستند و پس از آنکه ایشان می آیند بزرگانی از اصفهان و سبزوار هم به این مدرسه آمده و این حوزه تاسیس می شود.
وی در ادامه به خصایص حوزه تهران پرداخت و اشاره کرد:
1- در این حوزه اقبال به فارسی نویسی می شود.
2- بسیاری از امهات متون فلسفی به فارسی ترجمه می شود مثل شفاء، اسفار و اشارات.
3- در آنجا به تفسیر فلسفی و عرفانی آیات معارفی قرآن کریم و احادیث پرداخته می شود.
4- به مثنوی مولانا پرداخته می شود.
5- منتقل شدن به نجف اشرف و پس از آن به قم یعنی حوزه ی فلسفی نجف اشرف در این 200 سال اخیر و بعد از آن قم هر دو فرعی از فروع حوزه تهران هستند به این ترتیب که حکمایی که در حکمت کمال یافته بودند برای تحصیل علوم منقول و فقه و اصول به عتبات مشرف میشوند در ضمن تحصیل فقه و اصول تدریس فلسفه و عرفان می کنند.
6- با نظر به اینکه تمام افراد از تمام بلاد شیعی برای تحصیل به نجف می رفتند اما افراد عراقی الاصلی هستند که برای تحصیل از نجف به تهران آمدند که دو برادر شیخ عبدالکریم و شیخ محمد جواد جزایری این افراد هستند.
7- آشنایی ایرانیان با فلسه غرب در این حوزه اتفاق افتاد.
در ادامه ادبی خطاب به خسروی گفت: آیت الله سید رضی شیرازی میراثدار اساتید مهمی از جمله آیت الله شعرانی و فاضل تونی و سید ابوالحسن رفیعی قزوینی است که در زندگیشان بسیار موثر بودند، ایشان میراث اساتید خودشان را چه کرده اند؟ آیا در وجود خودشان ترکیبی از تعالیم فلسفی متعالی را به ظهور و بروز رساندهاند؟
حجت الاسلام خسروی پاسخ داد: ایشان علاوه بر اینکه در حوزه فلسفه و فقه در درجات متعالی بودند امام جماعت ساده ای هم بودند. اگر فلسفه در وجود آدمی به معنای و تماما متوجه خالق باشد فقط باید اینچنین صفاتی چون آیت الله سید رضی شیرازی داشته باشد. ایشان در هفته دو روز فقه، دو روز فلسفه و دو روز اصول را در منزلشان تدریس می کردند و همه ی افراد میتوانستند در این مدرس ها شرکت کنند. در مسجد بعد از نماز جماعت برمی گشتند، رو به مردم می نشستند و هرکس سوالی داشت به ایشان مراجعه میکرد و حتی به سوال بچه ی 12 ساله هم با حوصله پاسخ می دادند و بعد از مسجد خارج می شدند.
وی افزود: ایشان معتقد بودند هر طلبه ای باید فلسفه بداند. آیت الله سید رضی شیرازی از طلابی که محضر ایشان می آمدند میپرسیدند که چه خوانده ای؟ و اگر می گفتند فلسفه نخواندهام، ایشان میفرمودند به هیچ دردی نمی خوری و می گفتند امروز ذهن جوانان پر از سوالات و شبهات است و یک روحانی باید بتواند به این شبهات فکری پاسخ مستدل و عقلی بدهد و شما اگر مسلح به فلسفه نباشید نمی توانید جواب دهید. کتاب ایشان در باب اصول عقاید از نظر بنده جامع ترین و روان ترین است. ایشان حدود 10 دفتر 100 برگ تعلیق به اسفار اربعه داشتند و مطالبی است که در محضر سید ابوالحسن رفیعی قزوینی فراگرفته اند که به صورت دو جلد کتاب چاپ شده است. آیت الله سید رضی شیرازی بسیار مسلط و خوش بیان و بیانی روان در توضیح مباحث سنگین فلسفی داشتند. ایشان حدود60 سال در تهران در حوزه فلسفه تدریس و تألیف کردند و در رفع گرفتاری های مردم نقش پر رنگی داشتند.
سعید بهشتی استاد تمام فلسفه دانشگاه علامه طباطبائی میهمان دیگر برنامه سوفیا بود.
ادبی از بهشتی پرسید ورود آیت الله سید رضی شیرازی به مباحث فلسفی با چه روش شناسی است؟
وی پاسخ داد: بنده بیش از 20 سال فلسفه و عرفان و فقه و اصول را در محضر ایشان تلمذ نمودم. روش شناسی ایشان حکمت متعالیه است که به تعبیر خود ایشان که در اولین جلسه شواهد الربوبیه فرمودند عرض می کنم: «حکمت متعالی نقطه به وحدت رسیدن و انسجام میان تلفیق عقل و کشف و دین است.» در جلد هفتم کتاب اسفار ملاصدرا می گوید هیچ گونه تضادی بین وحی و عقل نیست.
بهشتی در ادامه خاطره ای از جلسهی اول شواهد الربوبیه که با مرحوم سیدرضی شیرازی داشته است بیان کرد و گفت: بحث در جسمانی الحدوث و روحانی البقاء بودن نفس بود استاد فرمودند: «پس از آخوند هم کسی که حرفی داشته باشد نیامده، ما ندیدیم، آنها که شاگردان آخوند بودند مثل آخوند ملا علی نوری چیزی نیاورده اند و آنهایی که ما با ایشان معاصر بودیم دست و پا کردند یک چیزهایی بگویند اما چیز تازه وحسابی نیاوردند.» از زمان صدرالمتألهین موضوع اصالت الوجود که البته به تعبیر آیت الله مطهری ریشه اصالت الوجود در تعبیر عرفا بوده است که البته استاد ما هم این موضوع را مطرح کردند. اصالت الوجود برنوشت فلسفه اسلامی را عوض کرده و مهمترین مسئله در کل علوم فلسفه اسلامی است. نظریه اصالت الوجود در اسفار اربعه در سفر اول و دوم و سوم و چهارم امتداد پیدا می کند.
در ادامه مجری برنامه از بهشتی پرسید که آیا روش و ورود آیت الله سید رضی شیرازی به مباحث فلسفی همان روش آیت الله شعرانی و سید ابوالحسن رفیعی قزوینی است یا به سبک دیگری است؟
وی بیان کرد: در بحث هایی که خدمت ایشان بودم می فرمودند سید ابوالحسن رفیعی قزوینی قدری احتیاط می کردند و درس فقه را بر درس فلسفه مقدم می کردند. ملاصدرا اثبات کرده است که معاد جسمانی است، در بحث حساس معاد در جلسات استاد می فرمودند ما اینجا نقال هستیم اصل همین ظواهر احادیث و قرآن است. آیت الله سید رضی شیرازی از سید ابوالحسن رفیعی قزوینی نقل می کردند که وقتی به آیات قرآن در بازخوانی اسفار می رسیدند، سید ابوالحسن رفیعی قزوینی می فرمودند به این آیات چکار دارید این آیات را به حال خودش بگذار. منظور آن است که در بحث های فلسفی همان روش استدلالی را دنبال کنیم.
ادبی سپس خطاب به صدوقی سها گفت نظرتان راجع به اینکه بخش اصلی اصالت الوجود را از عرفان بگیریم و بعد به فلسفه بیاوریم چیست؟
استاد فلسفه وعرفان گفت: در مقدمه قیصری درباب وجود در فصل اول می گوید: «الوجود لیس أمرا اعتباریا کما یقول الظالمون» و در گلشن راز هم آمده است که:
وجودم اندر کمال خویش ساری است
تعین ها امور اعتباری است
یکی از ارکان حکمت متعالیه عرفانیات است اما چنین نیست که صدرالمتالهین کلا پیرو عرفا بوده باشد و این چنین نیست که او جزء عرفا باشد. او ذاتا فیلسوف است. یک جایی که نظر او با نظر عرفا اصطکاک دارد داستان اسفار اربعه است. اسفار اربعه فلسفی در اسفار وارد از عرفان مخصوصا از اصطلاحات الصوفیه ملا عبدالرزاق کاشانی است.
اسفار اربعه ملاصدرا به این ترتیب است:
من الخلق الی الحق - سفراول
من الحق الی الحق - سفر دوم
من الحق الی الخلق - سفر سوم
من الخلق الی الخلق مع الحق - سفر چهارم
درحالیکه نظر عرفا مخصوصا ملا عبدالرازق کاشانی برخلاف این است.
در منظر عرفانی بدین گونه است:
من الخلق الی الحق - سفراول
من الحق الی الحق - سفر دوم
فی الخلق مع الحق - سفر سوم
من الحق الی الخلق - سفر چهارم
ملاصدرا جای سفر سوم و چهارم را عوض کرده است و این اصلا قابل دفاع نیست.
«سوفیا» سه شنبه شبها ساعت 22 با اجرای محمد جواد ادبی، تهیه کنندگی بهزاد محمودزاده و سردبیری سارا فرجی از شبکه رادیویی گفتگو بر روی موج اف. ام ردیف 103.5 به صورت زنده پخش می شود.