شاعری که خونبهایش بیش از یکهزار درهم بود و کمتر از یک کیسه کاه
تهران - ایرنا - روایت است هنگامی که عطار نیشابوری به اسارت لشکر مغول درآمد شخصی میگوید این پیر را مکش، که به خونبهای او، یکهزار درم بدهم؛ عطار به سرباز میگوید: نفروش که مرا بهتر از این میخرند. پس از ساعتی، شخص دیگری آمد و گفت: این پیر را نکش که به خونبهای او یک کیسه کاه به تو میدهم.
به گزارش خبرنگار تاریخ و اندیشه ایرنا، 25 فروردین در تقویم رسمی جمهوری اسلامی ایران، به نام روز بزرگداشت عطار نیشابوری نامگذاری شده است. عطار از شعرا و عرفای نامدار قرن های ششم و هفتم هجری قمری است. آنچه در پی می آید نگاهی گذرا به زندگی و آثار این شاعر و عارف نامی ایرانی است.
به گفته محمدرضا شفیعی کدکنی ادیب معاصر، شخصیت عطار در «ابرابهام» است و اطلاعات درباره شاعری چون سنایی که یکصد سال قبل عطار زندگی می کرده است بسیار بیشتر از آن چیزی است که از عطار می دانیم.
بنا به برخی روایات به سال 540 هجری قمری در نیشابور پا به دنیای خاکی گذاشت و در 618 قمری توسط یک سرباز مغول به قتل رسید.
کودکی هولناک
6 یا 7 ساله بود که غزها(بخشی از اقوام ترک) طغیان کردند. نیشابور محل زندگی عطار نابود شد. تجاوز به زنان، شکنجه، مرگ و ویرانی ها کودکی هولناکی را برای او رقم زد. شاید همین عامل باعث مرگ اندیشی فراوان عطار از همان خردسالی شد.
چندسالی از غائله غزها نگذشته بود که راهی مکتب شد. در مکتب حکایات فراوانی از زندگی چهره هایی چون عباس طوسی، مظفرعبادی، محمدبن یحیی و غیره شنید که بعدها دستمایه خلق مشهورترین کتابش، تذکره الاولیا شد.
اما در نهایت علاقه ای به درس و مشق نشان نداد و داروشناسی و داروسازی را از پدر یاد گرفت و به این کار مشغول شد. ذهن متفاوت عطار او را وادار می کرد دنبال عطاری نه برای درآوردن پول صرف، بلکه برای یافتن راهی به عرفان و خداشناسی از طریق این حرفه باشد. او به مرور شعر گفتن را هم آموخت. درآمد ناشی از عطاری، عطار را از شعرگفتن تملق آمیز برای دریافت صله از پادشاهان بی نیاز کرد؛ کاری که بسیاری از شاعران وقت به آن تمسک جسته بودند.
بیشتر زندگی او به تنظیم اشعارش گذشت. آوازه او به مرور، شرق و شمال شرق کشور را در نوردید و به غرب ایران رسید.
گفته شده عطار، کلاس هایی را در شاعری و عرفان در نیشابور برگزار کرد که بسیار مورد توجه قرار گرفت و بسیاری از بزرگان در آن شرکت کردند.
روایت شایع
با این وجود روایات مختلفی درباره زهد و پشت پا زدن عطار به مال دنیا وجود دارد. معروف ترین این قصه ها می گوید: عطار در دکان خود مشغول کاسبی بود که درویشی وارد شد و پولی از عطار خواست. درویش دل چرکین شد و گفت: تو که تا این حد به زندگی دنیوی وابستهای، چگونه میخواهی روزی جان بدهی؟ عطار به درویش گفت: مگر تو چگونه جان خواهی داد؟ درویش در همان حال کاسه چوبین خود را زیر سر نهاد و جان به جانآفرین تسلیم کرد.
گویند این واقعه اثری عمیق بر عطار گذاشت و او را دگرگون کرد.
اما به نظر می رسد این روایت درست نباشد چرا که شواهد تاریخی نشان می دهد عطار از همان کودکی دستی بر آتش عرفان داشته و گرفتار مال اندوزی نشده است.
نقاشی دیگری از عطارقتل عطار
تاریخنویسان، در مورد مرگ عطار نیشابوری در زمان یورش مغولان به ایران، دو روایت مختلف ثبت کردهاند، براساس روایت نخست، گفته شده که هنگام یورش مغولان به نیشابور، اهالی این شهر، به دست لشکر جرار تاتار، قتل عام شدند و عطار هم با ضربه شمشیر یکی از سربازان این لشکر، زخمی شد و زمانی که فهمید زمان مرگش رسیده، با خون خود، رباعی زیر را بر دیوار نوشت: در کوی تو، رسم سرفرازی این است مستان تو را، کمینه بازی این است با این همه رتبه، هیچ نتوانم گفت شاید که تو را، بندهنوازی این است طبق روایت دوم، تاریخنویسان آوردهاند که پس از تسلط چنگیز خان مغول بر سرزمین خراسان، عطار نیشابوری به اسارت لشکر مغول درآمد. براساس این روایت، یکی از مغولان میخواسته عطار نیشابوری را بکشد، که در این هنگام، شخصی میرسد و میگوید: این پیر را مکش، که به خونبهای او، هزار درم بدهم! اما عطار نیشابوری در این هنگام به سرباز مغول میگوید: به این قیمت نفروش که مرا بهتر از این میخرند. پس از ساعتی، شخص دیگری نزد سرباز مغول آمده و گفت: این پیر را نکش که به خونبهای او، یک کیسه کاه، به تو میدهم! فریدالدین در این لحظه گفت: بفروش که بیش از این نمیارزم! سرباز مغول، از گفته عطار نیشابوری خشمناک شد و وی را از پای درآورد.
مقبره عطار در نیشابورآثار
عطار نیشابوری در مقدمه دو کتابش خسرونامه و مختارنامه آثار خود را نام برده است که شامل نُه اثر به نظم و یک اثر به نثر است.
بااینهمه، در نسبتدادن آنها به عطار تردید شده است. علت انتساب آثار مختلف به عطار نیشابوری را آن دانستهاند که افراد بسیاری تخلص عطار داشتهاند.
آثار عطار عبارتاند از:
آثار منظوم: الهینامه، اسرارنامه، جواهرنامه، خسرونامه، شرح القلب، مصیبتنامه، منطق الطیر، دیوان اشعار، مختارنامه.
آثار منثور: یکی از معروفترین کتابهای عطار تذکرهالاولیا است که به نثر نوشته شده است. این کتاب حکایتها و گفتارهایی از اولیای الهی را از امام صادق(ع) تا منصور حلاج شامل میشود. و با ذکر مختصری از امام باقر(ع) پایان مییابد. همچنین در آن، از افرادی مانند ابوحنیفه، شافعی و احمد بن حنبل سخن آمده است.
از ده کتاب عطار، هشت کتاب باقی مانده است و از دو اثر او، یعنی جواهرنامه و شرحالقلب نشانی نیست. تخلص عطار نیشابوری در اشعارش فرید و عطار است.