شوک بزرگ کرونا در حوزه اقتصاد و سیاست
به گزارش خبرگزاری اقتصادی ایران، کووید -19 یا همان ویروس کرونا همچنان صدرنشین اخبار است و زندگی را در جهان مختل کرده است. مدعیان رهبری دنیا هم که شاهد بودیم اوضاعشان چنان وخیم بود که به ماسکدزدی روی آوردند! قاره سبز هم دیگر اتحادی به خود نمیبیند و ابراز تاسفهای گاهگاه مسئولان اتحادیه اروپا مرهمی برای آشفتهبازار و داغ کشورهای این قاره محسوب نمیشود. تغییرات چنان سریع اتفاق میافتد که بوریس جانسون روزی از ضرورت مواجهه با کرونا میگوید و ابتلای 70درصدی مردم کشورش را تنها راه مبارزه با این ویروس میخواند و روز دیگر خود راهی بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان میشود و حالا که جان سالم از نبرد تنبهتن با کرونا به در برده، از اظهارات قبلیاش عذرخواهی میکند. در این میان زیارتگاههای مذهبی نیز بسته شده و حتی پاپ فرانسیس هم جشنهای آیینی هرساله را در کلیساهای خالی برگزار میکند و برای جمعیتی که نیستند، دست تکان میدهد. براساس همین بهت و بههمریختگی جهانی است که برخی، اثرات کرونا بر جهان را به سقوط دیوار برلین در دوران جنگ سرد تشبیه میکنند و برخی دیگر کرونا را نقطهعطفی برای تغییر شاکله نظام بینالملل میخوانند. برای بررسی ابعاد مختلف اثرات شیوع کرونا بر عرصه سیاست در سلسله گفتوگوهایی با تحلیلگران این حوزه به بحث نشستیم. در شمارههای پیشین روزنامه، امیرعلی ابوالفتح، سیدمحمد مرندی، ابراهیم متقی و حمیدرضا آصفی آینده پژوهشی و تحلیلشان را از جهان پساکرونا شرح دادند.
فواد ایزدی، عضو هیات علمی دانشگاه تهران، در گفتوگو با «فرهیختگان» از شوک بزرگ کرونا در حوزه اقتصاد و سیاست گفت؛ شوکی که به گفته استوان والت، استاد دانشگاه هاروارد، مرگ کارآمدی آمریکا را در پی خواهد داشت و ایزدی معتقد است کرونا روند افول کشورهای غربی را بیش از پیش خواهد کرد. این کارشناس مسائل آمریکا تاکید دارد کرونا افول آمریکا را برای همگان بیش از پیش محرز کرده و از سوی دیگر نابودی اتحادیه اروپا هم که پیش از کرونا شروع شده بود، شتاب بیشتری گرفته است، تا آنجا که مشهود شده نهتنها بین کشورهای اروپایی که میان ایالات آمریکا نیز اتحادی نیست و رقابت بین آنها چنان عمیق است که یکدیگر را به چشم دشمن دیده و با هم در رقابت هستند.
اثرات کرونا در حوزههای اجتماعی و فرهنگی نیز مشهود خواهد بود و از این رو به داروینیسم اجتماعی حاکم بر تفکر سرمایهداری اشاره میکند که با شیوع کرونا بروز و ظهور ویژهای یافته است. از این رو ایزدی تاکید دارد که کرونا گسلهای موجود در دنیا را نمایانتر و مشکلات را برجستهتر کرده و ضایعات این بحران را بهحدی میداند که دنیای متفاوتی را رقم خواهد زد و از سوی دیگر به آموزههای دوران کرونا نیز تاکید دارد؛ آموزهها و عبرتهایی که به گفته این استاد دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران، اگر به آنها توجه نشود، تنها ضایعات و سختیهای دوران کرونا بر بشر متحمل میشود. از این رو ایزدی به مشکلات الگوی غربی که با پاندمی کرونا بروز و ظهور ویژهای یافت، پرداخت و گریزی نیز به شرح اوضاع کنونی این کشورها زد.
آنچه در ادامه میآید، مشروح گفتوگو با فواد ایزدی، عضو هیات علمی دانشگاه تهران است.
پاندمی کرونا چه تغییراتی را در حوزههای مختلف به دنیا و بهخصوص نظام سرمایهداری متحمل میکند؟
کرونا شوکی را در حوزه اقتصادی و سیاسی ایجاد میکند. در حوزه اقتصادی وضعیت معلوم است؛ ما اقتصادهای بزرگ دنیا را داریم که عادت به محدودیتهای اینچنینی ندارند و چرخ اقتصاد یکباره تا حد زیادی متوقف شده است. میلیونها نفر بیکار شدند. خیلی از این دولتها، سیاستهای تفکر سرمایهداری را اجرا میکردند. از این جهت هم در حوزه خدمات اجتماعی ضعیف هستند و هم در کمک به قشرهای ضعیفتر جامعه مشکل دارند. اگرچه ادعاهایی در این حوزه میکنند ولی شما شاهد هستید در آمریکا تقریبا حدود یکماه است که درگیر کرونا هستند ولی قولهای محدودی هم که دادند در عمل اجرا نشده است. از این جهت هم اقتصاد کشورها از کرونا متاثر شده و هم مردمی که این چرخ اقتصاد را میگردانند متاثر از تحولی که در حوزه اقتصادی ایجاد میشود، هستند. این تحول در حوزه اقتصادی در حوزه سیاسی هم تاثیر خود را میگذارد. این ناکارآمدی در این دولتها کاملا مشهود است؛ دولتهایی که قبلا ادعای کارآمدی داشتند. مقاله استوان والت، استاد دانشگاه هاروارد با تیتر «مرگ کارآمدی آمریکایی» بهنظرم متن قابلتوجهی است و نشان میدهد روند افولی که در کشورهای غربی داشتیم، با داستان کرونا بیشتر میشود و مشکلات افزایش مییابد. از این جهت باید گفت هم در حوزه اقتصادی و هم در حوزه سیاسی تاثیرگذار است.
اثرات پاندمی کرونا تنها به حوزه اقتصاد و سیاست محدود خواهد بود؟
خیر. کرونا در بحثهای فرهنگی و اجتماعی هم اثرات خود را دارد. در حال حاضر شاهد هستیم تفکر داروینیسم اجتماعی (به این معنا که شایستهترها و قویترها حفظ شوند و اقشار ضعیف رها شده و از بین بروند) به وضوح خودش را دارد نشان میدهد؛ دستورالعملهایی که صادر میشود اعم از اینکه افراد سالمند در اولویت درمان نیستند، افرادی که دچار معلولیتهای ذهنی هستند و افرادی که بیماری دیگری دارند در اولویت درمان نیستند، بهعبارتی در تفکر سرمایهداری ارزش افراد بر اساس کارکردشان در نظام سرمایهگذاری است. از این رو فردی که بازنشسته است چون کارکرد کمتری دارد، ارزش کمتری دارد و اگر بیمار باشد با توجه به محدودیتهای گستردهای که در تجهیزات پزشکی در این کشورها وجود دارد، آن بیمار دیگر اولویت ندارد چون در رساندن ثروت به قشر ثروتمند کارکرد کمتری دارد! از این جهت در حوزههای مختلف این گسلهایی که در گذشته نیز در دنیا وجود داشت، در پساکرونا نمایانتر و مشکلات برجستهتر شد. این باید درسی برای افرادی باشد که نگاه مثبتی به غرب داشتند و غرب را الگوی خود یا کدخدا برای خودشان میدانستند دیگر باید به وضوح وضعیت دنیا را متوجه شوند و این سوال که آیا الگوی غربی الگوی خوبی است حتی در خود این کشورها هم مطرح است. شاهد بودیم حتی افرادی مانند تیم کین، سناتور آمریکایی سوالش این است که چرا کشورهایی همانند کرهجنوبی عملکردشان در مواجهه با کرونا نسبت به آمریکا بهتر است؟ بهعبارت دیگر، بین نخبگان و عموم مردم این کشورها این سوال مطرح است که الگوهایی که غربیها ادعا میکردند الگوهای برتر حکمرانی است، آیا واقعا اینچنین است یا خیر؟ چون در عمل این الگوها جواب ندادهاند. از این جهت دنیای بعد از کرونا دنیای متفاوتی خواهد بود و این ضایعاتی که کرونا برای بشریت خواهد داشت و جمعیتی که فوت خواهند کرد قطعا ضایعه بزرگی است. درعینحال شفاف شدن این واقعیتهای موجود میتواند درسی برای افرادی باشد که تا زمانی که درسهای تلخ را نبینند متوجه وضعیت موجود نمیشوند.
در عمل شاهد هستیم خیلی از مباحث تئوریک هم که قبلا مطرح میشد همانند دولت حداقلی که نئولیبرالها روی آن پافشاری داشتند، با پاندمی کرونا به تاریخ انقضای خود رسیدند. مباحث دیگری هم وجود دارد که بهنوعی شرایط فعلی همانند این مبحث باعث انقضا یا اثبات آن شده باشد؟
آن الگویی که در کشورهای غربی ترویج میشود قطعا تاکنون جواب نداده است. حالا اینکه دولت باید حداقلی باشد یا نباشد، یک بحث است و بحث دیگر اینکه دولتی که دارد کار میکند وابسته به چه مجموعهای در جامعه است. مشکلی که در کشورهای غربی وجود دارد این است که یکدرصدیهای جامعه سیستم حکومتی را به نوعی طراحی کردند که بهنفع خودشان باشد. الان هم هیچ مشکل خاصی ندارند، بیمارستانهای خصوصی وجود دارد، اینها اگر بیمار هم شوند به این بیمارستانها رجوع میکنند. خیلی از این افراد هم ممکن است بیمار نشوند زیرا امکانات و ثروتی دارند که در این شرایط از آن استفاده میکنند چون همانند آدمهای معمولی نیستند. برای همین هم بحث داروینیسم اجتماعی که عرض کردم اینجا معنای بیشتری پیدا میکند. این قشر آسیبپذیری کمتری دارند و برای همین در نگاه نظام سرمایهداری بقیه مردم اگر فوت کردند مشکل خاصی ایجاد نمیکند. این مشکلی است که در این کشورها وجود دارد. شما میتوانید به فرض دولت حداقلی هم داشته باشید ولی به فرض دولت حداقلی که دغدغه عموم مردم را داشته باشد و این امکان دارد. ولی ممکن است دولت بزرگتری داشته باشید و این دولت درنهایت در راستای منافع یکدرصدی جامعه کار کند. این هم الگوی خوبی نیست. مشکل اصلی بزرگی یا کوچک بودن دولت نیست؛ مشکل اصلی دغدغه اصلی دولت است؛ و در حال حاضر با پاندمی کرونا بیش از پیش معلوم شده دغدغه اصلی دولتهای غربی چیست.
با این وصف بهنظر شما بعد از کرونا باید دولتهای قویتر یا با دغدغه اکثریت شکل بگیرند؟
در دنیا دعواهایی وجود داشت، عدهای میگفتند دولت باید قویتر باشد و قوه مجریه اختیارات بیشتری داشته باشد، عدهای دیگر میگفتند نه، محدودیت و نظارت باید وجود داشته باشد. در حال حاضر از کرونا توسط این جریانهای مختلف فکری استفاده خواهد شد تا حرف خود را با استفاده از شرایط کرونا اثبات کنند. یعنی این خاصیت خیلیهاست که دنبال فرصتی برای پیشبرد اهداف خود هستند، کارهایی را که از قبل میخواستند انجام دهند با استفاده از کرونا انجام میدهند. بهعنوان مثال شاهد هستید دولت آمریکا میخواست جمهوری اسلامی ایران را سرنگون کند و نتوانست و در حال حاضر از فرصت کرونا استفاده میکند و تحریمها را افزایش میدهد و احساس میکند شاید بتواند این کار را انجام دهد.
از این جهت اتفاقی که دارد رخ میدهد این است که این جریانها که دنبال اثبات نظر خود هستند از این فرصت استفاده میکنند. کاری که مخاطب نشریاتی همانند شما قاعدتا باید انجام دهد این است که واقعیتهای دنیا را آنگونه که هست، ببیند. بهعنوان مثال به گفته اساتید و نشریات خودشان مرگ کارآمدی آمریکا که ثابت شده باید درک شود و اگر این اتفاق بیفتد در کنار همه ضایعات و بحرانی که کرونا ایجاد کرده است نکته مفیدی رقم میخورد. یکی از برجستهترین و پراهمیتترین موضوعات همین برملاشدن و شفافشدن واقعیتهای موجود دنیاست.
کشورهای اروپایی در حال حاضر در شرایط بحرانی قرار گرفتهاند. شرایطی که باعث شده اتحادی بین این کشورها به چشم نیاید و به ناکارآمدی این اتحادیه تاکید میکنند. از این رو بهنظر این کشورها بیش از پیش بهدنبال حفظ هویت ملی و مرزهای خود هستند. با این وصف بهنظر شما کرونا چه تغییراتی را به اروپا متحمل خواهد کرد؟
یکسری روندهایی در دنیا وجود داشت که کرونا به سرعت گرفتن این روندها کمک میکند. بهعنوان مثال کرونا به افول آمریکا کمک میکند و در حال حاضر افول آمریکا برای خیلیها محرز شده است. نابودی اتحادیه اروپا هم پیش از کرونا شروع شده بود؛ انگلیس در قالب برگزیت از اتحادیه اروپا خارج شده بود، جریانهایی در اروپا بودند که مخالف اتحادیه بودند و در حال حاضر این جریانها بیشتر رشد میکنند، چراکه مشخص شده کشورهایی که ادعا میکردند با هم همکاری، اتحاد و وحدت دارند زمانی که قدری سختی میبینند دشمن هم میشوند و حتی تجهیزات پزشکی را از یکدیگر میدزدند! بهعبارتی نهتنها به هم کمکی نمیکنند و اتحادی وجود ندارند بلکه علیه هم کار میکنند. خود آمریکا بهنام ایالات متحده آمریکا است؛ فرماندار نیویورک بهصراحت عنوان داشت فرمانداران این 50 ایالت بر سر تجهیزات پزشکی با هم رقابت میکنند! پس چطور ایالات متحده هستند؟ مشخص است اتحادی در کار نیست و با هم رقیب هستند. از این جهت عرض کردم ویروس کرونا باعث برملاشدن روندهای موجود در دنیا و سرعت گرفتن روندهای موجود میشود و یکی از آنها کوتاهتر شدن عمر اتحادیه اروپاست.
با توجه به اینکه شیوع بیماری کرونا از چین شروع شد و در حال حاضر چین به هر ترتیب توانست این بیماری را در کشور خود کنترل کند و علاوهبر آن این روزها تجهیزات مورد نیاز سایر کشورها را نیز تأمین میکند، موقعیت این کشور را در آینده چطور ارزیابی میکنید؟
باید توجه داشت اینکه این ویروس از چین شروع شده باشد هنوز ثابت نشده است، ویروس برای اولینبار در چین کشف شد و بهعبارتی این چینیها بودند که برای اولینبار در جهان متوجه شدند این ویروس متفاوتی است. ما در تاریخ مواردی از این قبیل را شاهد بودیم. بهعنوان مثال آنفلوآنزای اسپانیایی که به آن اسپانیش فلو (Spanish flu) میگویند و به این نام شناخته شده چون در اسپانیا رشد سریعی داشت. اما آیا این ویروس در اسپانیا تولید شد؟ نه، در مزرعهای در آمریکا این ویروس ایجاد شد و ابتدا در آنجا بود. منتها در اسپانیا شیوع زودتری نسبت به جاهای دیگر داشت و از این جهت مشهور به آنفلوآنزای اسپانیایی شد. در اینکه این ویروس آنفلوآنزای اسپانیایی متعلق به آمریکا بود شبههای وجود ندارد. مورخان 100 سال پیش و در آن بازه زمانی اجماع دارند و کسی مخالف این مساله نیست؛ یعنی اینکه عامل آن ویروس آمریکا بود شایعه و تهمت نیست و در تاریخ بدون مناقشه تثبیت شده است.
بههرحال کروناویروس ابتدا در چین کشف شد ولی اینکه این ویروس برای کجاست هیچ سندی برای آن فعلا وجود ندارد و شاید بعدها اصالت این ویروس مشخص شود. منتها بحث افول یا همان تیتر مقاله استونوالت و مرگ کارآمدی آمریکایی خود را در اینجا نشان میدهد. با اینکه چین اولین ضربه اصلی را خورد و آنجا این شیوع گستردهتر را شاهد هستیم، در حال حاضر اگر کمک چین به آمریکا نباشد خیلی از ایالتهای این کشور دچار مشکل میشوند. مشخص میشود مدیریت چینی برخلاف مدیریت آمریکایی توانمندی بالاتری دارد. این مساله کمی نیست. بحثی در کشور ما بود که نگاه به شرق داشته باشیم؛ البته به این معنی نیست که یک زمانی وابسته به غرب بودیم و حالا وابسته به شرق باشیم! بههیچوجه اینگونه نیست. نگاه به شرق به این معنی است افرادی که اروپا و آمریکامحور بودند دنیا را در تمامیت خود ببینند نه در یک نگاه. دنیا را در اطراف و تمام جهات خود ببینند نه در یک جهت. از این جهت با این توانمندی که چین، هم در مدیریت کرونا و هم در تولید منابع از خود نشان داده مشخص میشود الگوی چینی فعلا بهتر از الگوی آمریکایی جواب داده است. البته امیدواریم یک زمانی هم یک الگوی ایرانی - اسلامی باشد که آنهم مرجعی برای این نوع فعالیتها شود. اتفاقا ایران بهخاطر سرمایهگذاریای که در 41 سال گذشته در حوزه بهداشتی داشته جزء کشورهایی است که نسبتا بهتر عمل کرده. حتی این را شاهد هستید کشورهایی که همانند کوبا سالها توسط آمریکا تحریم بودند، در حال حاضر وضعیت بهتری دارند و حالا کوبا برای ایتالیا پزشک میفرستد. از این جهت خیلی از بحثهای ذهن یکسری افراد در داخل کشور ما که هربار بحث مقاومت در مقابل فشار آمریکایی مطرح میشد، میگفتند میخواهید همانند کوبا شوید، تمام شده است. جالب است که حالا ایتالیاییها دلشان میخواهد همانند کوبا شوند چون کوبا مدیریت بهتری دارد و کرونا این را به اثبات رسانده است.
کرونا را میتوانیم به چشم یک فرصت ببینیم و از این فرصت برای اصلاح ایده حکمرانی در کشور خود استفاده کنیم؟
کرونا یکسری درس و عبرت دارد. این درسها را آنگونه که واقعا هست باید یاد گرفت و شناخت. اگر این کار را نکنیم فقط ضرر کرونا برای ما باقی خواهد ماند و هیچ سودی عاید ما نمیشود؛ درسهایی که میتواند برای کشور ما مفید باشد. البته باید مطالعه شود ولی آن چیزی که در حال حاضر میتوانیم بهراحتی بیان کنیم این است که هم الگوی چینی از الگوی آمریکایی بهتر است و هم الگوی ایرانی از الگوی آمریکایی. شاهد هستیم که یک ایالت آمریکا یعنی نیویورک هم در تعداد مبتلایان به کرونا و هم در تعداد فوتیها از ایران جلوتر است. با اینکه این ایالت (نیویورک) 18 میلیون و ایران بیش از 80 میلیون جمعیت دارد. آن یک ایالت از ایران در این دو حوزه پیشی گرفت چراکه ما در خیلی جاها مرخصی استعلاجی داریم و آنجایی هم که مرخصی استعلاجی نداریم سیستم بهگونهای است که کمککننده است. این در آمریکا وجود ندارد. اکثر مردم در ایران بیمه دارند و در آمریکا میلیونها نفر بیمه نیستند. بخش عمدهای از هزینه تست و درمان را دولت در ایران تقبل کرده است و در آمریکا مدتی روی تست بحث داشتند و هنوز درمان را قبول نکردهاند. از این جهت الگوی چینی و ایرانی در مقابله با کرونا بهتر از الگوی آمریکایی بوده است. این را اگر متوجه نشویم مشکل از خود ماست