طاهریان و هموار کردن مسیر استقلال ایرانیان از یوغ خلفای عباسی
حکومت طاهریان آغازی برای استقلال ایرانیان از خلافت عباسی بود که با وجود کوتاهی دوران و محدودیت قلمرو، اعتماد به نفس را به ایرانیان بازگرداند و روح امید را در آنان دمید.
حکومت طاهریان آغازی برای استقلال ایرانیان از خلافت عباسی بود که با وجود کوتاهی دوران و محدودیت قلمرو، اعتماد به نفس را به ایرانیان بازگرداند و روح امید را در آنان دمید.
خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: محمدجواد گودینی در تازهترین یادداشت ارسالی خود به مهر درباره سلسله طاهریان و اهمیت آن برای زمینه چینی در جهت استقلال ایران از خلفای عباسی نوشته است. گودینی مدرس دانشگاه و نویسنده کتابهایی چون «صعود و سقوط ادبیات سیاسی در عصر بنیامیه»، «تاملی بر زندگانی ابوالاسود دؤلی و شرح گزیدهی اشعارش»، «چهل حدیث در ستایش حسن خلق»، «تحولات سیاسی عصر امامت حضرت سجاد (ع)»، «درآمدی بر زندگانی و سرودههای صاحب بن عباد»، «بررسی و تحلیل زندگی سید حمیری و گزیده اشعارش»، «بررسی، شرح و تحلیل قصیده فرزدق در ستایش امام سجاد (ع)» و... است.
مشروح یادداشت گودینی را در ادامه بخوانید:
طاهریان نام سلسلهای ایرانی است که با حکمرانی طاهر بن حسین بن زریق خزاعی سردار دلاور و نامدار دستگاه خلافت عباسی در سرزمین خراسان آغاز شد. این حکومت نقطه آغازین استقلال بخشهایی از ایران از خلافت دودمان عباسی محسوب میشود؛ این حکومت نیمه مستقل، راه را برای دستیابی حکومتهای پسین (همانند صفاریان، سامانیان، آل بویه و...) به استقلال کامل از خلافت عباسی، هموار کرد و این هدف را دست یافتنی قرار داد. سلسله طاهری، نخستین سلسله ایرانی در دوران پس از اسلام به شمار رفته که پس از سقوط شاهنشاهی ساسانی تأسیس شد و از این رو در تاریخ اهمیت داشته و شایان توجه و تدقیق است.
طاهر بن حسین از مشهورترین فرماندهان مامون عباسی (هفتمین خلیفه عباسی که از زیرکی، دانایی و سیاست ورزی بسیاری برخوردار بود و از نامدارترین خلفای خاندان عباسی محسوب میشود) بود که به «ذو الیمینین اشتهار داشت. او در نبرد با علی بن عیسی بن ماهان (سردار لشکر محمد امین عباسی؛ ششمین خلیفه از دودمان عباسیان)، بر او غلبه یافت و در ادامه، بغداد را محاصره کرد و در روند این تحولات، طاهر بن حسین با درایت و استفاده از ظرفیت ایرانیان و جانبداری آنان از مامون، خلیفه عباسی محمد امین را شکست داد و به قتل رساند. (تاریخ خلیفه بن خیاط، ص 460)
لازم به یادآوری است محمد امین پس از وفات پدرش هارون الرشید به سال 293 هجری به خلافت رسید. مادرش أم جعفر زبیده دخت جعفر بن أبی جعفر (از مشهورترین زنان خلافت عباسی) بوده است. پس از خلافت امین، روابط خلیفه جوان و خوشگذران با برادرش مامون به تیرگی گرایید و در اقدامی خودسرانه، مامون را از حکومت خراسان و ولایتعهدی پس از خود برکنار کرد و همین مساله، زمینه نبردی خونین میان دو فرزند هارون را فراهم آورد؛ در جریان این رویارویی، محمد امین از حمایت خاندان عباسی برخوردار بود و مامون نیز که مادرش مَراجل زنی ایرانی بوده، از سوی ایرانیان مورد جانبداری قرار گرفت. فرجام این نبرد، پیروزی مامون و ورود شکوهمندانه طاهر بن حسین به بغداد بود.
طاهر پس از این پیروزی درخشان، امین را کشت و سرِ وی را برای مامون به خراسان فرستاد. بدین ترتیب دفترِ عمر کوتاه محمد امین در سن 27 سالگی بسته شد و وی در 25 محرم سال 198 هجری (سال 813 میلادی) به قتل رسید. (سیاست و قدرت در عصر عباسی اول، ص 98- 88). مامون هفتمین خلیفه عباسی که پس از قتل برادرش امین بر اریکه قدرت سوار شد، از همان دوران کودکی، مورد علاقه فراوان پدرش هارون الرشید خلیفه قدرتمند عباسی بود. در این خصوص از هارون چنین نقل شده است: «من در عبد الله [مامون] دوراندیشی منصور، عبادت مهدی و عزت نفس هادی را میبینم... اما محمد امین را بر او مقدم داشتم؛ در حالی که میدانم او [امین] از هوای نفس خویش پیروی میکند و آنچه را به دست میآورد، اسراف کرده و تباه خواهد ساخت و کنیزان و زنان را در رأی و اندیشهاش شریک میکند. اگر ام جعفر [زبیده] و تمایل بنی هاشم به او [امین] نبود، عبد الله را مقدم میداشتم.»
با قتل محمد امین و سقوط شهر بغداد به دستور سردار ایرانیِ مامون با نام طاهر بن حسین ذو الیمینین در سال 198 هجری، دوران خلافت هفتمین عبد الله مامون آغاز و تودههای مردم نیز با وی بیعت کردند.
وی که توانسته بود با کمک ایرانیان و مشورتهای خردمندانه مشاوران نظامیاش، برادرش امین را از سر راه برداشته و به مقام خلافت دست یابد، تصور میکرد همه این موفقیتها را به دلیل کاردانی و لیاقتش به دست آورده است؛ اگر چه مامون در مقایسه با برادرش امین، مردی با کفایت و باهوش به شمار میرفت، اما بدون حمایت ایرانیان (بویژه طاهربن حسین و فضل بن سهل) نمیتوانست شتر چموش خلافت را برای خویش راهوار کند.
وی پس از پیروزی بر برادرش امین (با وجود حمایت قاطع بنی عباس از امین)، دچار خود شیفتگی شد و این جمله از او نقل شده است: «معاویه [با کمک و یاری مشاورش] عمرو بن عاص [به این جایگاه دست یافت]؛ عبدالملک با [کمک] حَجاجش [توانست مخالفان را سرکوب کرده و خلافتش را مستقر نماید] و من [با تلاش، همت و تدبیر] خودم به این جایگاه دست یافتم.»
مامون در سال نخست خلافتش (198 هجری)، حسن بن سهل (برادر فضل بن سهل) را به فرمانداری سرزمین مهم و استراتژیک عراق منصوب کرد. وی در سال 201 هجری، در اقدامی ناباورانه، برادرش مؤتمن را از مقام ولایتعهدی برکنار کرد و امام علی بن موسی الرضا (ع) را که از محبوبیتی فزاینده در میان تودههای مردم (بویژه ایرانیان که مامون را بر تخت خلافت نشانده و برادرش را شکست داده بودند) برخوردار بود، به مقام ولایتهدی خویش برگزید. (تاریخ الیعقوبی، ج 2 ص 444).
پس از شهادت امام رضا (ع) با توطئه مامون عباسی، خلیفه به مسیر خود به سمت بغداد ادامه داد و زمانی که وی در سال 204 قمری، نزدیک این شهر شد، سردار دلاورش طاهر بن حسین در شهر رقه (سوریهی امروزی) قرار داشت. به دستور مامون، طاهر به دیدار او شتافت و خلیفه عباسی با همراهی طاهر بن حسین وارد شهر بغداد شد و بدین ترتیب خاندان عباسی را مرعوب قدرت خویش کرد و به نوعی شکوه خود را به رخ آنان کشید. (تاریخ ایران از آغاز اسلام تا پایان صفویان، ص 347).
از آنجایی که طاهر بن حسین، ششمین خلیفه عباسیان (محمد امین) را به قتل رسانده بود، از جانب مامون عباسی احساس خطر میکرد و از دسیسههای وی نگران بود؛ به دیگر سخن، مامون عباسی با آنکه احترام بسیاری برای سردار دلاورش طاهر قائل بود، اما به دلیل قتل برادرش نمیتوانست او را کنار خود تحمل کند؛ از این رو طاهر از احمد بن ابی خالد وزیر خلیفه عباسی درخواست کرد تا زمینه رفتنش به خراسان را فراهم آورد. مامون نیز این درخواست را با تردید پذیرفت.
مامون عباسی در سال 205، طاهر بن حسین را به فرمانداری خراسان گماشت و او نیز رهسپار سرزمین خراسان شد و در دوران حاکمیتش بر این سرزمین مهم، سلسله طاهری را در آن منطقه تأسیس کرد. وی در سال 207 هجری، نام مامون را از خطبه انداخت و به نام او خطبه نخواند و در همان شب نیز به طرز مشکوکی وفات یافت!
طاهر بن حسین در سال 207 هجری از دنیا رفت. پس از مرگ طاهر که زمینه تشکیل حکومت نیمه مستقل طاهریان را فراهم کرد، پسرش طلحه بن طاهر بن حسین بر مَسند حُکم تکیه زد و زمام امور را به دست گرفت. وی را مردی ادیب و فاضل توصیف کردهاند. پس از مرگ طلحه، برادرش عبد الله والی و زمامدار سرزمین خراسان میشود. دولت طاهریان که نخستین دولت نیمه مستقل پس از ورود اسلام به سرزمین ایران است، تا سال 259 هجری (کمی بیش از نیم قرن) دوام آورد و محمد بن طاهر بن عبد الله، آخرین امیر طاهری به شمار میرود. (تاریخ جهان آرا، ص 54).
سلسله نیمه مستقل طاهری، راه را برای ایجاد دیگر خاندانهای سلطنتی در ایران (که به طور مستقل از دستگاه خلافت عمل کرده و تنها در امور دینی و مذهبی از بغداد پیروی میکردند) همانند صفاریان، سامانیان، زیاریان و آل بویه و در ادامه استقلال کامل سرزمین ایران از خلافت عباسی هموار کرد. (تاریخ خاندان طاهری، ص 23).
به دیگر سخن، حکومت طاهریان آغازی برای استقلال ایرانیان از خلافت بود که با وجود کوتاهی دوران و محدودیت قلمرو، اعتماد به نفس را به ایرانیان بازگرداند و روح امید را در آنان دمید که میتوانند برای رسیدن به حکومتی ایرانی تلاش کرده و خود را از یوغِ استبداد خلافت عباسی برهانند.
فهرست منابع
1- جعفریان، رسول، تاریخ ایران از آغاز اسلام تا پایان صفویان، نشر علم 1393
2- خلیفه بن خیاط، تاریخ خلیفه بن خیاط، به کوشش أکرم ضیا العمری، ریاض، دار طیبه 1405 ق
3- غفاری قزوینی، احمد، تاریخ جهان آرا، انتشارات اساطیر 1396
4- گودینی، محمد جواد، سیاست و قدرت در عصر عباسی اول، (با همکاری مجتبی زارعی)، قم، نشر معارف 1399
5- نفیسی، سعید، تاریخ خاندان طاهری، تهران، انتشارات اقبال 1335
6- یعقوبی، أحمد بن أبی یعقوب بن جعفر، تاریخ الیعقوبی، بیروت، دار صادر