عبور سیاستگذاری صنعتی از مسیر علم
امیرحسن کاکایی - عضو هیات علمی دانشگاه علم و صنعت
این روزها اتفاقات عجیبی در بازارهای مختلف در حال وقوع است؛ به ویژه بازار خودرو. واقعا ترسناک است. در کمتر از 20 روز نرخ تیبا بهعنوان ارزانترین خودرو بازار از 210 به 250 میلیون تومان رسید؛ یعنی حدود 20 درصد افزایش قیمت. البته تقریبا درباره تمام خودروها این اتفاق افتاد، اما مگر وزیر محترم قول نداده بودند نرخ خودرو امسال 15 درصد کاهش یابد؟ مگر قرار نبود تولید 50 درصد افزایش یابد؟ پس چرا بازار این قدر مشوش است؟ هر روز صبح رادیو پیام، یک برنامه کوتاه دارد که در تیتر آن، کلام حضرت آقا را میگذارند: «العلم سلطان» و ایشان فرمایشی در این مضمون دارند: علم، کلید اقتدار است.
البته رادیو پیام این جملات ارزشمند را برای تبلیغ کارهای دانشبنیان مانند دارو، لوازم پزشکی، کشاورزی مدرن و... بهکار میبرد، اما واقعیت این است که این موضوع در همه زمینهها از جمله حکمرانی و سیاستگذاری صنعتی صحت دارد. بله؛ امروز در قرن 21 میتوانیم بهجرات ادعا کنیم سیاست و سیاستگذاری برای توسعه و پیشرفت، یک علم تمامعیار است. متاسفانه بسیاری از مسئولان چنین علمی را قبول ندارند و تصور میکنند وقتی به دیگران دستور میدهند مثلا نرخ پایین بیاید، نرخ در بازار پایین میآید. مسئولان مسیر خطرناکی را بهعنوان راهحل در پیش گرفتهاند؛ برای آوردن رای و کسب پست و مقام، ابتدا رویاهای خود را بهعنوان برنامه ارائه میکنند، سپس با نشستن بر سریر قدرت، شروع به زیرورو کردن تمام برنامههای جاری میکنند و از خود به ظاهرا نوآوری بروز میدهند؛ چنانکه انگار قبلیها کاملا راه را اشتباه رفتهاند و آنها بهعنوان منجی وارد صحنه نبرد شدهاند. مشاوران و متخصصان دائم نهیب میزنند که روشها نباید خلاف معیارهای اقتصادی باشند، اما آنها تمام قدرت خود را بهکار میگیرند تا مسیری غیراقتصادی را اقتصادی جلوه دهند و سپس هر روز حتی جمعهها، صبح تا شب جلسه میگذارند. با این حال واقعیتهای اقتصادی کار خودشان را انجام میدهند و قیمتها بالا میرود. در این مرحله هم آنها بهجای آنکه از واقعیت درس بگیرند، با تصور اینکه مشکلات ناشی از کمکاری بوده، پا را روی گاز میگذارند و مسیر رسیدن به دره سقوط اقتصادی را با سرعت بیشتری طی میکنند. در مواردی مانند مرغ و تخممرغ که دستیابی به آنها در بازار جهانی راحتتر است، ارز بیزبان مملکت را برای واردات صرف میکنند تا تولیدکننده را که بهظاهر راه مخالف رفته، فرمانبردار کنند و به مسیر آورند. صدالبته خودشان هم تعیین میکنند که آن ارز دولتی را چند حساب کنند. نتیجه میشود کاهش موقتی نرخ در بازار و البته بعد از آن، کاهش تولید. بعد از مدتی ضمن اینکه تولیدکننده با زیان مواجه میشود، دوباره قیمتها بالا میرود و دولت برای جبران مافات باید از آن ارز بیزبان بهرهبرداری کند؛ برای چه؟ برای پیش بردن برنامههای بازارمحور پوپولیستی. این در حالی است که اگر آنها پای درددل تولیدکننده مینشستند و با کمک علوم سیاستگذاری و اقتصاد، همین ارز را برای رفع موانع تولید و توسعه فناوری در زنجیره ارزش صرف میکردند، حداقل میتوان ادعا کرد مشکل جدیدی پیش نمیآمد. البته اعتقاد دارم اگر این ارز درست مصرف و این همه تلاش مطابق با معیارهای علمی در مسیر درست انجام میشد، قطعا اوضاع صنعت و بازار خیلی بهتر از اوضاع نابسامان فعلی بود. بماند که در این صورت چون مسیر ارزشآفرینی در کشور تسهیل میشد، قطعا ارزش پول ملی هم با این سرعت کاهش پیدا نمیکرد. درباره صنعت خودرو حدود یک سالی است که همین ایده در حال پیاده شدن است: دستور میدهند تولید بالا برود و قیمتها پایین بیاید. در کنارش هم برای اینکه تولیدکننده رانتخوار!!! را سر جای خودش بنشانند، واردات را عَلَم میکنند تا قیمتها را پایین بیاورند. البته درباره بیشتر بازارها این روش حداقل در مقاطعی باعث کاهش قیمتها شد؛ جز صنعت خودرو. علت این موضوع چند بدشانسی سیاستگذاران بود. اولا قرار بود شب سال نو، تفاهمی با غربیها انجام و ارزهای کشور آزاد شود تا آزادانه از آن ارزهای بیزبان برای کنترل بازار استفاده کنند که البته تا این لحظه نشد. اخیرا هم رئیس کل بانک مرکزی اعلام کرد برای واردات خودرو یک میلیارد دلار ارز تخصیص یافته و برای هرگونه وارداتی که وزارت صمت مجوز بدهد، به اندازه کافی ارز داریم. خیلی جالب است؛ هفته پیش فردای شبی که فرمایشات ایشان را از رادیو شنیدم، نرخ خودرو صعود 10 درصدی را تجربه کرد. بدشانسی بعدی این بود که اصولا صنعت خودرو دنیا در 2 سال گذشته دچار تنشهای اساسی شده بود و در نتیجه مسئولان نتوانستند مانند مرغ و تخممرغ، هر آنچه اراده میکنند را از خارج از کشور تهیه کنند و صنعتگران را سر جایشان بنشانند و در نهایت برای افزایش عرضه دست به دامن بخش خصوصی و چینیها شدند و نهایت افتخار این است که تولید خودرو FCKD دوونیم برابر شده تا کسریهای بازار جبران شود. نتیجه آن هم که معلوم است: افزایش تقاضای ارز در بازار و البته افزایش وابستگی صنعت کشور که در نهایت به افزایش سطح عمومی قیمتها و کاهش ارزشآفرینی اقتصاد در بخش صنعتی منجر شد. البته این موارد فقط در حیطه صنعت و بازار خودرو بهچشم نمیخورد و میتوانم با کمی مسامحه ادعا کنم موضوعی تقریبا عمومی در کل اقتصاد و صنعت کشور است. واقعیت این است که افزایش سرسامآور قیمتها در بازار خودرو برای یک اقتصاددان غیرقابل پیشبینی نبود. دوستان اقتصاددان از همان ابتدای سال پیشبینی کردند تورم امسال بین 40 تا 60 درصد است و پیشبینی آنها درست در آمد. بماند که اخیرا پیشبینیها به ارقام بالاتر هم رسیده که امیدوارم این دفعه مسئولان و سیاستگذاران، راضی نشوند برای ماندگاری در پست خود، مجدد قوانین علم اقتصاد را زیر پا بگذارند و اوضاع را از این که هست بدتر کنند. باور کنید «العلم سلطان». با خوردن آویشن و بابونه نمیتوان سرطان را درمان کرد. درمان هر بیماری راه خود را دارد. بعضی از بیماریها را نمیتوان بدون تحمل درد درمان کرد. بعضی را هم نمیتوان بدون جراحی درمان کرد. خیلی وقتها هم حتی بعد از درمان ظاهری بیماری، لازم است سبک زندگی عوض شود تا بیماری عود نکند. باور کنید اقتصاد ما بیمار است. با تلاش شبانهروزی بدون استفاده از علم و تجربه، نمیتوان این اقتصاد بیمار را درمان کرد. امیدوارم لااقل اگر از تجربه و علم قبلی استفاده نمیکنند، با همین تجربه واقعی یک دهه اخیر در میدان عمل، علمی برخورد شود و بر مبنای تحلیل آنها راهحلها اصلاح شوند؛ شاید بشود در میان راه سقوط، این بیمار را نجات داد.