عدم عرضه «رستاخیز» همچنان پولساز خواهد بود؟!
این وضعیت که به نوعی نگه داشتن استخوان لای زخم است و شاید از دل آن، یک سامانه اکران و نظایر آن بیرون بیاید و لابد فارابی به عنوان مالک 60 درصد فیلم، باید 60 درصد هزینه این پروژهها را نیز بدهد، نمیتواند تداوم داشته باشد.
فیلم سینمایی «رستاخیز» ساخته احمدرضا درویش با وجود آنکه مدتهاست مجوز اکران آنلاین آن صادر شده، زمینه عرضهاش در ماه محرم نیز فراهم نشده و سرمایه کلانی که صرف ساختش شده و بخشی از آن متعلق به منابع عمومی کشور است، بلاتکلیف مانده و موکول به امور ناممکنی شده که صرفا به عمر این فیلم سوخته و فاقد قدرت بازگرداندن سرمایه دامن میزند؛ وضعیتی که ریشههایش به سوءتدبیرهای چند متولی سینمای ایران در دورههای پیشین در مماشات و همراه با این پروژه بازمیگردد.
به گزارش «تابناک»؛ فیلم سینمایی «رستاخیز» آخرین ساخته احمدرضا درویش که از مقطع تاریخی مرگ معاویه تا شهادت امام حسین (ع) در روز عاشورا را روایت میکند، سرنوشت شگفت انگیزی داشت که عوامل متعددی در آن دخیل بودهاند و اکنون به گرهای کور تبدیل شده که هزینهای سنگین بر روی دست دولت گذاشته است اما چرا این فیلم شرایطی چنین یافته است؟
از نمایش تا انتقاد پیوسته مراجع
«رستاخیز» که حاضران چشم انتظارش بودند، روز 16 بهمن 1392 در کاخ جشنواره فیلم فجر رونمایی شد و بلافاصله واکنشهایی را در پی داشت به مرور بر شدت این واکنشها افزوده شد. نخستین واکنش از جانب آیتالله مکارم شیرازی بود که در زمینه خطاب به رئیس وقت سازمان سینمایی گفت: «آقای ایوبی! عده قابل توجهی به دفتر ما شکایت کردهاند که چرا در فیلم رستاخیز چهره حضرت قمر بنی هاشم (ع) و جمعی دیگر از شهدای کربلا به طور مشخص نشان داده شده و میدانیم این کار آثار نامطلوبی دارد و نیز به بعضی از وقایع تاریخی آن ایراد کردهاند. آیا بنا بر این است که سازمان سینمایی قداست مقدسات را بشکند و از خطوط قرمز بگذرد!»
پیش از این آیت الله وحید خراسانی درباره نمایش چهره حضرت عباس در سریال «مختارنامه» هشداری داده بود که پس فیلم رستاخیز بازنشر شد. ایشان تاکید کرده بود: «غلطی میخواهند انجام بدهند که اگر این غلط را انجام دادند من وظیفهام این است که به آنها گوشزد کنم اگر سعادتمند باشد در دنیا بیچاره خواهند شد و اگر اهل شقاوت باشند، در دنیا آسیبی بهشان نخواهد رسید ولی آن وقتی که دست بریده او وارد محشر شود، کمر همه آنها را خواهد شکست که برای ابد از رحمت خدا محروم باشد و آن کلمه این است که شنیدهام می خواهند قمر بنی هاشم را به نقش هنرپیشهها درآوردند... باید جوانهای غیرتمند فانی در قمر بنی هاشم، تاسوعای امسال محشری سرپا کنند (گریه حضار)... ای روزگار، ای دنیای ناپایدار. باید روزگاری شود که ما زنده باشیم و در این روزگار هنرپیشهها نقش او را به مردم نشان دهند. مردم بدانید این نقشهها برای این است که وقتی قمر بنی هاشم را به آن صورت نشان دهند، دیگر این سوز و گداز در هیاتها نخواهند بود...»
سپس آیتالله علوی گرگانی در بیانیهای چنین اعتراض کرد: «متأسفانه در آستانه سیوپنجمین بهار انقلاب که با اعتقاد و ایمان مردم و رهبری، مراجع عظام، مخصوصا امام خمینی رحمهالله به بار نشست، بر خلاف نظر عموم مراجع مبنیبر عدم جواز نشان دادن تصویر ذوات مقدسه در فیلمها، در فیلمی در جشنواره فجر این ذوات نشان داده شد. لذا این موضوع نوعی بیاحترامی و بیتوجهی به نظر دینی مراجع تقلید میباشد و باعث حرمت شکنی عظمت امامزادگان بزرگوار خواهد شد و بنابراین اینجانب این عمل را محکوم میکنم. شکی نیست که اینگونه رفتارها در سایه سهلانگاری وزارت ارشاد محقق شده است که باعث سوءاستفاده برخی فیلمسازان شده است و لذا توصیه میشود وزارت محترم ارشاد در نظارتهای خود دقت بیشتری به خرج داده و شرایط و نکات شرعی را رعایت کنند.»
همچنین آیتالله نوری همدانی در پاسخ به استفتایی درباره فیلم «رستاخیز» تاکید کرد: «چهره حضرت عباس (ع) و حضرت علی اکبر (ع) نباید پخش شود و نیز باید قداست این جایگاهها و شخصیتها حفظ گردد.» از سوی دیگر مدتها بعد ادعاهایی درباره حمایت آیت الله سیستانی از این سریال مطرح شد و حتی بعضا بحث سرمایه گذاری این مرجع تقلید در سریال مطرح شده که در نهایت از اساس این ادعاها تکذیب شد و حتی تایید این فیلم توسط این مرجع تقلید نیز به کل تکذیب شد.
از توقیف رستاخیز تا اکران یک روزه
قاعدتا مدیران وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی حاضر به رویارویی با مرجعیت شیعه، آن هم درباره فیلمی دینی که اساسا حوزه تخصصی مراجع و روحانیت محسوب میشود و ساختش انتظار میرفت حمایت ایشان را در پی داشته باشد، نشدند. با این حال اعتراض سینماگران و فضایی که در افکارعمومی به وجود آورد منجر به صدور پروانه نمایش فیلم و در نهایت اکران یک روزه این فیلم شد. با این حال پیش و همزمان با اکران این فیلم اتفاقاتی رخ داد که اکران آن را متوقف کرد. گروهی زن و مرد در اعتراض به اکران رستاخیز مقابل وزارت فرهنگ و ارشاد و یکی از سالنهای سینما تجمع کردند و حتی اقدام به خودزنی با قمه کردند که فیلم آن در فضای مجازی منتشر شد.
همین سلسله اتفاقات منجر به عقب نشینی کامل وزارت فرهنگ و ارشاد شد و در عصر روز 24 تیرماه، سازمان سینمایی طی اطلاعیه اعلام کرد که اکران فیلم سینمایی «رستاخیز» تا تامین نظر برخی از مراجع بزرگوار تقلید به تعویق میافتد. احمدرضا درویش در واکنش به این اطلاعیه در گفت و گویی لفظ تعویق را زیرسوال برد و از توقیف فیلم گفت و به سرزنش مدیران وقت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی پرداخت و در نهایت با تکیه بر پروانه نمایش صادر شده برای فیلم، از وزارت فرهنگ و ارشاد به قوه قضاییه شکایت کرد.
این صدور پروانه نمایش فیلم برای فیلمی که امکان اکرانش وجود نداشت، بخش نخست از مسیری بود که منجر به وضع موجود شد. البته این اتفاق به واسطه اظهارنظرهای عوامل این فیلم بود که حتی در گفت و گوهایی تاکید کرده بودند که مراجع یا نمایندگان شان فیلم را دیدهاند و تایید کردند. در ادامه و در اواخر دوره حضور حجت الله ایوبی در سازمان سینمایی، بحث حکمیت درباره این پروژه مطرح شد و قرار بر این شد که سازمان سینمایی بخشی از این فیلم را خریداری کند اما چرا؟! شاید برای کاهش فشار و ابعاد رسانهای! ایوبی حاضر به توافق بر سر رقم سنگین نشد اما جانشینش چنین کرد.
پرداخت خسارت بر اساس درآمد 100 میلیاردی؟!
محمدمهدی حیدریان که از مشاوره صالحی امیری به سازمان سینمایی آمد و با سابقه حضور در معاونت سینمایی کار را به دست گرفت، بر سر رقم قابل توجهی توافق کرد که در نهایت حدود 17.1 میلیارد تومان به ازای 60 درصد سهم این فیلم شامل میشد. این رقم توسط بنیاد سینمایی فارابی و موسسه رسانههای تصویری پرداخت شد و اکنون با اقدام موسسه در بنیاد، بنیاد فارابی سهامدار عمده و مالک اصلی فیلم سینمایی «رستاخیز» محسوب میشود. مبنای رقم کارشناسی این فیلم مشخص نیست اما بیشک عدد دقیقی نیست چرا که در واقع ارزش این فیلم حدود 28 میلیارد تومانی در نظر گرفته شده بوده است.
با یک احتساب ساده و با در نظر گرفتن اینکه حدود یک سوم قیمت بلیت هر فیلم در گیشه به مالک فیلم میرسد، این فیلم برای بازگرداندن اصلی رقم فیلم میبایست در حدود 100 میلیارد تومان در سینمای ایران فروش داشت که طبیعتا دستیابی به چنین فروشی ناممکن بود. بنابراین رقم پرداختی نامتعارف و غیرمنتظره بود. اینکه ادعا شود این فیلم میتوانست در سطح بین الملل فروش داشته باشد نیز ادعایی غیرمستند است، چرا که هیچ محدودیتی برای اکران فیلم در سطح بین الملل وجود نداشت و اگر چنین ظرفیتی وجود داشت، باید در این زمان مورد استفاده قرار میگرفت.
اشتباه بعدی در این مقطع رخ داد و با وجود آنکه فیلم در مالکیت عمده وزارت فرهنگ و ارشاد قرار گرفت، تصمیم گیری درباره کیفیت اکران و نمایش فیلم به تهیه کننده آن واگذار شد. این در حالی است که قاعدتا میبایست این تصمیم گیری در حدود اختیارات سازمان سینمایی از سوی حیدریان و همکاران حفظ میشد. شاید علت چنین تصمیمگیری، رفع مسئولیت شکست احتمالی این فیلم در اکران عمومی و عدم انداختن تقصیر از سوی سازندگان به گردن مدیران وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود.
در چنین وضعیتی با وجود آنکه بنیاد فارابی مالک عمده فیلم محسوب میشود، هنوز راشها، نسخه مستر و مجموعه محتواهای تولیدی این فیلم به مالک اصلی تحویل داده نشده و در واقع مدیران بنیاد فارابی حتی امکان تماشای این فیلم در دفترشان را نیز ندارند! در واقع وزارت فرهنگ و ارشاد سرمایه گذاری سنگینی کرد اما کنترلی بر دارایی که آن را خریداری کرده، نداشته و ندارد.
از انتشار نسخه قاچاق رستاخیز تا چالش بر سر اکران آنلاین
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در ادامه پروانه نمایش فیلم در شبکه نمایش خانگی که حساسیت کمتری نسبت به اکران عمومی را داشت در سال 1396 صادر کرد اما این اتفاق رخ نداد تا اینکه در شهریور 1398 و مدتی پس از پرداخت سنگین سازمان سینمایی به مالکان این فیلم، نسخه عربی این فیلم لو رفت و قاچاق شد. این نسخه آنچنان مورد توجه قرار نگرفت اما در نهایت آنهایی که از سر کنجکاوی در پی دیدن این فیلم بودند، این امکان را یافتند و رستاخیز عملا به یک فیلم سوخته برای اکران عمومی تبدیل شد.
در این میان کارگردان این فیلم ادعا کرد که نتفلیکس خواستار اکران بوده اما یک رقم کلی پرداخت میکند و مابه ازی هر بار پخش رقمی نمیدهد اما سندی منتشر نکرد که نشان از درخواست نتفلیکس برای اکران فیلم «رستاخیز» داشته باشد و در این زمینه تردیدهایی وجود دارد که تنها با انتشار سند معتبر قابل رفع است! با همین ادعا، عوامل این فیلم در ادامه درصدد راه اندازی یک سامانه برای اکران این فیلم برآمدند که امکان سرقت از آن وجود نداشته باشد که طبیعتا چنین سامانهای قابل تعریف نیست، چرا که اگر چنین قابلیتی وجود داشت سامانههایی چون نتفلیکس از آن استفاده میکردند.
در این جا سازمان سینمایی ورود کرد تا این فیلم را اکران کند و با توجه به آنکه با وجود حذف فیلم از یوتیوب، نسخه فیلم در کانالهای تلگرام در دسترس است، پیش از آنکه فیلم فاقد ارزش تجاری شود، با اکران آنلاین بخشی از بودجه بیت المال بازگردد و خسارت وارده به حداقل کاهش یابد. در همین راستا علیرضا تابش مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی در سلسله نامه نگاریهایی با سازندگان فیلم از سال 98 تاکنون، ایدههای عجیب مطرح شده را غیرعملیاتی خواند و خواستار اکران آنلاین شد.
کارگردان و تهیه کنندگان این فیلم همچنان اکران را به راه اندازی آن سامانه و جلوگیری از قاچاق فیلمی موکول میکنند، حال آنکه نسخه فیلم اکنون در کانالهای تلگرامی یافت میشود. این وضعیت که به نوعی نگه داشتن استخوان لای زخم است و شاید از دل آن، یک سامانه اکران و نظایر آن بیرون بیاید و لابد فارابی به عنوان مالک 60 درصد فیلم، باید 60 درصد هزینه این پروژهها را نیز بدهد، نمیتواند تداوم داشته باشد. به نظر میرسد سازمان سینمایی میبایست به عنوان مالک فیلم همین محرم فیلم را اکران آنلاین کند تا دستکم مانع از هزینهتراشیهای تازه شود؛ بازگشت بیت المال پیشکش!