سه‌شنبه 6 آذر 1403

عربستان؛ مواضعی که به رغم سکوت روشن است

خبرگزاری ایرنا مشاهده در مرجع
عربستان؛ مواضعی که به رغم سکوت روشن است

تهران - ایرنا - دولت سعودی تاکنون به توافق ابوظبی با تل آویو و علنی شدن روابطی که از سالها پیش شکل گرفته بود، فعلا واکنش رسمی نشان نداده است و با وجود حمایت رسانه ای از این تحول، تصمیم به سکوتی گرفته است که از آن معنای مخالفت به ذهن متبادر نمی‌شود. به نظر می‌رسد عوامل داخلی و خارجی در این تصمییم ریاض تاثیرگذار باشد.

توافق عادی سازی روابط امارات و رژیم صهیونیستی با میانجی گری آمریکا پنجشنبه گذشته اعلام شد. این تصمیم اگر چه با حمایت کشورهای غربی روبرو شد اما نفرت کشورهای اسلامی و عربی، سازمان ها و تشکل های اسلامی را به اوج رساند. دولت خودگردان فلسطین هم این اقدام را خیانت به

آرمانهای فلسطین خواند.

ابوظبی با این تصمیم ارزش های جامعه اماراتی را که مشخصه آن محافظه کاری و عشیره ای است، هدف قرار داد. رژیمی که ادعا داشت جنگ این کشور علیه اسلام سیاسی است امروز با تصمیمی که گرفته است به جنگ با خود اسلام رفته است و به نظر می رسد اسلام سیاسی فقط توجیه و بهانه ای

برای نبرد با اسلام بود.

در این میان دولت های مصر و بحرین بلافاصله از این تصمیم حمایت کردند. منابع آگاه دولتی در کویت هم با تاکید بر موضع ثابت این کشور در قبال مسئله عادی سازی روابط با اسراییل تاکید کردند که احتمالا آخرین کشوری خواهند بود که با اسراییل روابطش را عادی می کند.

سخنگوی رسمی وزارت‌خارجه عمان هم ضمن تأیید اقدام امارات، ابراز امیدواری کرد «این تصمیم در برقراری صلح فراگیر، عادلانه و دائم در خاورمیانه نقش داشته باشد و در راستای خدمت به آرمان‌های مردم منطقه در خصوص پایداری پایه‌های امنیت و ثبات در منطقه باشد و زمینه پیشرفت و شکوفایی

را برای همه فراهم کند».

این کشور در دوران حیات پادشاه پیشین (سلطان قابوس) میزبان نخست وزیر رژیم صهیونیستی بود.

دولت قطر هم به واسطه اختلافاتی که با امارات دارد، در سطح رسانه ای این اقدام را تقبیح می کند اما به صورت رسمی به آن واکنش نشان نداده است. دوحه از سال 1996 میلادی روابط تجاری با رژیم صهیونیستی از طریق دفتر تجاری این رژیم که دیپلمات های رژیم صهیونیستی در آن فعالیت می

کردند، برقرار کرد هر چند این دفتر را بعدها در حمایت از مردم غزه بست.

اما آنچه توجه ناظران را به خود جلب کرده است سکوت رسمی دولت عربستان در قبال این اقدام متحد خود است. اگر چه رسانه های این کشور از این تصمیم حمایت به عمل آورده اند اما محمد بن سلمان ولیعهدی که تقریبا زمان امور را در اختیار گرفته است به این امر واکنشی نشان نداده است.

ریاض در موضع گیری‌های سیاسی بعضا به نقل از یک مقام وزارت خارجه - بدون ذکر نام - بیانیه های رسمی را منتشر می کند اما در این مورد خاص، این نوع بیانیه هم صادر نشده است.

پذیرفتنی نیست که بگوییم دولت عربستان با تصمیم امارات مخالف است، چرا که اظهارات گاه و بیگاه مقامات سعودی به ویژه ولیعهد این کشور شناسایی رژیم اشغالگر قدس از سوی آنها را تداعی می کند، ضمن اینکه همراهی بحرین با تصمیم امارات نمی تواند بدون اذن و اجازه ریاض باشد چرا که

منامه در حوزه سیاست خارجی به شدت از ریاض دنباله روی و حرف شنوی دارد. در حقیقت مواضع سیاسی منامه همیشه تابع ریاض است.

به نظر می رسد برخی عوامل داخلی و خارجی سکوت سعودی ها موثر باشند:

اول؛ اینکه سعودی ها در سال 2002 در طرح صلح موسوم به طرح فهد به روشنی تاکید کرده اند که به رسمیت شناختن اسراییل بسته به تشکیل دولت فلسطینی است.

طرح صلح عربستان براساس نسخه «صلح کامل با اسرائیل دربرابر استرداد سرزمین» تنظیم شده است. این طرح درسال 2002 که عبدالله بن عبدالعزیز ولیعهد عربستان بود و در زمان حیات ملک فهد، از سوی وی به اتحادیه عرب تسلیم شد و سران اتحادیه عرب آن را درنشست بیروت تصویب کردند.

چند سال پس از به پادشاهی رسیدن ملک عبدالله در عربستان نیز، اتحادیه عرب در مارس 2007، دوباره این طرح را مورد تصویب قرار داد.

اگرچه 18 سال از ارایه این طرح گذشته و اکنون نسل جدیدی در عربستان روی کار آمده است اما به نظر می رسد عقب نشینی از این طرح به معنای بی اعتنایی به طرحی باشد که پیشتر از سوی یکی از پادشاهان این کشور ارایه شده است و این موضوع برای بن سلمان که سودای پادشاهی دارد می تواند

موجب بالا گرفتن اختلافات در میان خاندان سلطنتی و افزایش مخالفین وی در میان آنها شود، شرایطی که ممکن است همراهی خاندان سلطنتی برای به قدرت رسیدن او را دشوار سازد.

فراموش نکنیم ترکی الفیصل رئیس سازمان اطلاعات پیشین عربستان هم اخیرا گفته بود که بدون اجرای ابتکار عمل عربی هیچ عادی سازی انجام نمی شود.

دوم ؛ دولت سعودی مدعی رهبری کشورهای اسلامی سنی و عربی را دارد. حمایت علنی از عادی سازی روابط با اسراییل در این برهه می تواند به این جایگاه ادعایی لطمه وارد کند و صهیونیست ها را در پیشبرد اهدافشان گستاخ تر نماید. لذا ریاض در این مورد خاص نقش رهبری را به دیگر کشورها از

جمله امارات سپرده است ضمن اینکه مخالفت موثری با اقدام کشورهای کوچکتر همسایه در این زمینه به عمل نخواهد آورد تا با بررسی شرایط و ارزیابی واکنش ها به این موضوع در مرحله بعدی خود نیز به آنها بپیوندد.

سوم ؛ به رغم سرکوب های به عمل آمده یک طیف قوی مذهبی همچنان در داخل عربستان وجود دارد که عادی سازی روابط با اشغالگران را نفی می کند و حتی ممکن است (‌از نگاه سعودی ها) با بهانه قرار دادن عادی سازی روابط اقدام به بسیج توده ها نمایند و اعتراضات را در شهرهای مختلف آغاز

نمایند. این شرایط به هیچ وجه برای بن سلمان که منتظر رسیدن به اریکه پادشاهی در کشور است، رضایت بخش نخواهد بود.

تاریخچه حضور جریان های اسلامی در عربستان، جایگاه فلسطین در میان امت اسلام، وجود حرمین شریفین (‌مکه مکرمه و مدینه منوره) دولت سعودی را تحت فشار قرار داده است تا برای عادی کردن روابط خود با اشغالگران عجله به خرج ندهد.

چهارم؛ کشورهای حاشیه خلیج فارس با توجه به علاقه مفرطی که برای حفظ قدرت دارند مایلند به سود سیاسی ناشی از به قدرت رسیدن دوباره ترامپ در انتخابات آینده آمریکا برسند لذا به ابزار سیاست خارجی آمریکا برای اهداف داخلی تبدیل شده اند؛ هدفی که نتیجه نهایی آن پیروزی ترامپ در

انتخابات ریاست جمهوری و دور نگه داشته شدن دمکراتهایی باشد که دستکم کشورهای حوزه خلیج فارس به ویژه امارات و عربستان دل خوشی از آنها به خصوص در دوران باراک اوباما ندارند.

مصداق این مدعا آن است که عربستان و امارات در حمایت از تلاش های آمریکا برای ادامه تحریم تسلیحاتی ایران دونالد ترامپ را همراهی کردند هر چند این تیر آنها به سنگ خورد و شکست دیگری برای دستگاه دیپلماسی آمریکا و سران کشورهای یاد شده به ثبت رسید.

در ماموریت جدید قرار است که کشورهای شورای همکاری خلیج فارس عادی سازی روابط با اسراییل را در دستور کار خود قرار دهند تا از این برگه ترامپ بتواند در انتخابات آبان ماه آینده استفاده نماید و از آن به عنوان یکی از دستاوردهای مهم خود در سیاست خارجی یاد کند.

این دستاورد خیالی به این دلیل مهم است که دونالد ترامپ تاکنون نتوانسته در دو موضوع مهم ایران و کره شمالی دستاوردی قابل توجهی داشته باشد.

بر اساس این گزاره، عادی شدن روابط با اسراییل، از امارات آغاز شده است و با اقدام مشابه برخی کشورها مانند بحرین، عمان و حتی کویت ادامه خواهد یافت و در روزهای نزدیک به انتخابات 13 آبان با ورود عربستان کامل خواهد شد تا دونالد ترامپ به نتایج دلخواه خود برسد.

باقی ماندن ترامپ در قدرت می تواند علاوه بر حفظ قدرت در کشورهای یاد شده تضمینی برای به پادشاهی رسیدن محمد بن سلمان در عربستان باشد و آنان را در کاهش قدرت منطقه ای و بین المللی ایران حمایت کند.

بر خلاف ادعای امارات که اعلام داشته این تصمیم را بدون مشورت با هر کشوری گرفته است، بدیهی است امارات نمی تواند بدون در نظر گرفتن نظر عربستان دست به این کار زده باشد. سعودی، امارات را به جای خود انتخاب کرده است تا در این مسیر دشوار گام اول را بردارد. به عبارتی فشار ناشی از

اعتراض به عادی سازی روابط با ورود امارات و احتمالا کشورهای دیگری مانند بحرین، عمان و کویت گرفته می شود تا شرایط برای ورود عربستان به این بازی و تکمیل شدن پازلی که دونالد ترامپ برای منطقه ترسیم کرده است، فراهم شود.

عربستان سعودی سالهاست که از موضع خود در خصوص جهان اسلام فاصله گرفته است. مواضع دولت سعودی علیرغم سکوتی که در خیانت اخیر در پیش گرفته است کاملا روشن است و اگرچه مخفیانه اما موضع آن در قبال رژیم صهیونسیتی هیچ تفاوتی با امارات ندارد.

*س_برچسب‌ها_س* *س_پرونده خبری_س*