علیرضا بیگی؛ یک دست، صدا دارد حتی در مجلس یکدست!
جالب است بدانید او از نیروهای اولیه کمیته انقلاب اسلامی و به تعبیر روشنتر کمیتهای بوده و بعد در نیروهای انتظامی فعالیت داشته تا در دولت احمدینژاد استاندار و پس از آن نماینده مجلس شده است...
عصر ایران؛ مهرداد خدیر - اصرار و سماجت احمد علیرضابیگی نماینده تبریز در مجلس شورای اسلامی در پیگیری ماجرای واگذاری اتومبیلهای شاسی بلند حتی بعد از ورود هیات نظارت بر رفتار نمایندگان و بستن میکروفون او متوقف نشده و حالا اوست که میپرسد: باید به صورت شفاف به این موضوع رسیدگی شود که چرا هیات رییسه بر اساس یک نامه فاقد وجاهت قانونی به مدت 40 روز مانع انجام وظایف من شدند؟
علیرضابیگی نه تنها ادعای خود را پس نگرفته بلکه از هیات نظارت بر رفتار نمایندگان که مدتی او را ممنوعالنطق کرده بود خواسته توضیح دهد چرا به موضوع دریافت خودرو از طرف برخی نمایندگان ورود نکرد و به عنوان سوء استفاده از اختیارات و جایگاه نمایندگی ندانست؟
اهمیت فاشگوییهای نماینده تبریز هنگامی بیشتر آشکار میشود که بدانیم مجلس فعلی چگونه در فضای غیر رقابتی و با مشارکت حداقلی شکل گرفته و فاقد فراکسیونبندیهای متعارف و تقریبا کاملا یکدست است و غالبا صدای خاصی از آن شنیده نمیشود مگر آنچه آقای رییس بخواهد.
این یادداشت بر آن نیست داستان ادعای واگذاری خودرو به نمایندگان به قصد تاثیرگذاری بر رای آنان در استیضاح وزیر سابق صمت (فاطمی امین) را تکرار و یادآوری کند خود نماینده معترض هم البته از واژه «رشوه» استفاده نکرده بود تا امکان شکایت وجود داشته باشد بلکه پرسیده بود این ماجرا واقعیت دارد یا نه منتها از او خواسته بودند ثابت کند راشسی و مرتشی و رشوه در کار است حال آن که چه بسا با توصیهای ولوبا پرداخت وجه منتها به قمیت دولتی به نام یکی از بستگان یا دوستان و الزما نه خود شخص ذینفع شده باشد.
بلکه در این یادداشت به قصد ذکر دو نکته دیگر است:
اول این که مواضع احمد علیرضا بیگی و معدود نمایندگانی چون دیگر نماینده تبریز (مسعود پزشکیان) و این دومی البته با لحنی حساب شده تر وسیاسی تر نشان داد که اتفاقا یک دست صدا دارد حتی در مجلس یک دست! چون اگر صدا نداشت وزیر پیشین ماندگار می شد و برای بستن صدای نماینده فاش گو اقدام نمی کردند.
در دورههای گذشته هم تکنمایندهها گاه بیش از فراکسیون ها درخشیدهاند. مواضع علی مطهری در قبال محمود احمدینژاد از این دست است. یا نطق تاریخی محسن آرمین در ماجرای زهرا کاظمی و علیه سعید مرتضوی. کمی قبل تر که برویم مصدق و مدرس هم هیچ یک اکثریت نمایندگان را پشت سر نداشتند و در مقام اقلیت ایفای نقش کردند و اوج هنرنمایی اقلیت هم در ملی شدن صنعت نفت نمود یافت. پس یک دست صدا دارد حتی در مجلس یک دست.
دوم این که جالب است بدانید علرضا بیگی از نیروهای اولیه کمیته انقلاب اسلامی و به تعبیر روشن تر کمیته ای بوده است و بعد در نیروهای انتظامی فعالیت داشته تا در دولت احمدی نژاد استاندار شده است.
معمولا اشخاص ابا دارند سوابق خود در کمیته ها را بیان کنند چون کمیته به مصلحت هایی در شهربانی و ژاندارمری ادغام و نیروی انتظامی تشکیل شد و تصور مردم از نهاد کمیته بیشتر با گشت های ثارالله است در حالی که امنیت شهرها به دست آنها بود و دلیل پاره ای تخلفات به جز ماهیت حرفه هایی که مستقیم با مردم رو به رو هستند نحوه ورود افراد به کمیته ها در ابتدای انقلاب به عنوان اولین نهاد انقلابی بود و این که طیف گونه گونی سلاح در دست گرفتند تا حافظ نظم پساانقلابی باشند و البته با همت و تدبیر وزیر کشور دولت سازندگی با ادغام عملا غربال شدند.
این که علیرضا بیگی به سوابق کمیته ای خود اشاره میکند از این نظر جالب است که کمیته های مشهور دیگر که به مقام و منصب رسیدند معمولا از زمان تاسیس نیروی انتظامی عقب تر نمیروند در حالی که مثلا سردار رویانیان نیز از نیروهای کمیته و گویا هم زمان طلبه هم بوده است و بعد از ادغام طبعا در قابل فرمانده در نیروی انتشامی فعالیت کرده است.
برای کسانی که این سوال مطرح بود که آدمی مثل احمد علیرضابیگی که تر به مجلس ششم میخورد در مجلس یکدست چه میکند این سوابق شاید پاسخ روشنی باشد:
ورود به کمیته در 19 سالگی و حضور در جبهه های جنگ ایران و عراق. فرمانده انتظامی استان اردبیل پس از تشکیل این استان جدید و در آغاز ادغام کمیته ها و شهربانی. سه سال بعد هم فرمانده انتظامی آذربایجان شرقی. از 1378 تا 1379 نیز باز در نیروی انتظامی و به عنوان معاون راهنمایی و رانندگی. از 1379 تا 1382 فرماندهی انتظامی استان اصفهان را برعهده داشت و از 1382 تا 1386 نیز فرمانده انتظامی استان فارس بود.
در دولت احمدینژاد بود که جامه پلیس از تن به درآورد و از 87 تا روی کار آمدن دولت روحانی استاندار آذربایجان شرقی بود و استانداری را تحویل مرحوم جبارزاده داد و خود از 94 وارد مجلس شد.
پس نتیجه میگیریم اولا یک دست صدا دارد حتی در مجلس یکدست. ثانیا همه فرماندهان نیروی انتظامی مانند فرمانده کنونی مازندران فرمان گردن شکستن نمیدهند و پلیس یا کمیتهای سابقی میشناسیم که در 4 استان فرمانده نیروی انتظامی بوده و چنین ادبیاتی نداشته است و در مقام نماینده در سال 98 به اقتضای نمایندگی عمل کرده نه اینکه چون سالهای قبل از فرماندهان نیروی انتظامی بوده تنها جانب آن سو را داشته باشد.
کانال عصر ایران در تلگرام تماشاخانه