فرهنگ ملی و دینی چگونه از ادبیات کودک و نوجوان پیش از انقلاب رخت بربست؟
سرمایهگذاری تربیتی و سرمایهسالاری ناشران و سیاستگذاری کلان فرهنگی و استعماری پیش از انقلاب جغرافیایی جدیدی را که همان زدودن فرهنگ ملی و دینی یک کشور است، پدید آورد.
خبرگزاری تسنیم، سعید تشکری:
پیگیریهای تحقیقی و تحقق یافته درباره ادبیات کودکان و نوجوانان در پیش از انقلاب اسلامی امری را اثبات میکند که سرمایهگذاری تربیتی و سرمایهسالاری ناشران و سیاستگذاری کلان فرهنگی و استعماری چگونه میتواند جغرافیای جدیدی را به وجود بیاورد. مقصود از جغرافیا زدودن فرهنگ ملی و دینی یک کشور است.
در سال 1327 دو نشریه به نامهای «زندگی هفتگی مخصوص دانشآموزان» و «دانشآموز» منتشر شدند. هدف هر دو نشریه، که اولی به شکل خصوصی و دومی از سوی اداره کل نگارش وزارت فرهنگ منتشر میشد، آن بود که با نفوذ گسترده در میان دانشآموزان، به نیازهای جنبی آنها در فراگیری درسها یاری میرساندند و نقش یک رسانه کمک آموزشی را به ظاهر بازی میکردند.
«حسین آموزگار خراسانی»، صاحبامتیاز و مدیرمسئول «زندگی هفتگی مخصوص دانشآموزان» بود. این نشریه که دو هفته یکبار منتشر میشد، با آنکه خصوصی بود بر نقش کمک آموزشی خود و توجه به برنامههای آموزش و پرورش تکیه داشت. بخش کوچکی از مطالب نشریه را ادبیات داستانی، کمیکاستریپ و شعر، که در واقع ادامهدهنده روند شعر سنتی یا شعرهای اندرزی بود، در بر میگرفتند. دیگر مطالب نشریه، زندگینامه و مطالب علمی و دانستنیهای مذهبی بود. علاوه بر آن، داستانهایی از خوانندگان؛ یعنی دانشآموزان دبستانی و دبیرستانی نیز منتشر میشد.
نشریه «دانشآموز»، که به ترتیب با مدیریت محمدحسن مشایخ فریدنی، ابراهیم دیلمقانیان، عباس یمینیشریف و اقبال یغمایی منتشر میشد، از همان آغاز با هدف آموزشی و پرورشی به روش مجله نو نهالان شروع به انتشار کرد. بخش بزرگی از مطالب نشریه «دانشآموز» به زندگینامهها و مطالب علمی اختصاص داشت، ولی رفتهرفته شیوه خود را دگرگون کرد و به نیاز مخاطبان به مطالب داستانی و سرگرمکننده پاسخ مثبت داد. دولتی بودن نشریه سبب شد که بتواند تا سال 1339 بدون وقفه با روشی غیرخلاق و البته با تفکر یکسانسازی استعماری منتشر شود.
در دوره «یمینیشریف» اتفاق خوبی رقم خورد. بارزترین ویژگی ساده شدن زبان بود و افزایش حجم شعر در نشریه. آخرین دگرگونی در مدیریت مجله در سال 1332 با آمدن «اقبال یغمایی» انجام شد. مهمترین تحول مجله «دانشآموز» در این دوره، افزایش مطالب سرگرمکننده مانند: داستانهای بلند و افسانهها و کاهش مطالب آموزشی و پرورشی بود. در این دوره شمار داستانهای تألیف و ترجمه کمابیش یکسان بود و افسانههای تاریخی، حماسی و ماجرایی فراگیرترین گونههای ادبی آن را تشکیل میدادند.
انتشار مجلات دینی برای کودکان و نوجوانان
در این دوره شمار زیادی بازنویسی از ادبیات کهن منتشر شد. با افزایش توجه به این گروه سنی، برخی از نشریههایی که آشکارا با گرایشهای ویژه دینی بر رشد فکری نوجوانان دینی تأثیر خوبی داشتند، شروع به انتشار کردند. برای نمونه نشریه «نور دانش برای فرزندان» در سال 1331 از سوی سازمان وحدت نوین اسلامی، به مدیریت «عطاءالله شهابپور» و «محمود حیدرتفرشی»، به شکل هفتگی آغاز به کار کرد.
بیشتر مطالب آن را ادبیات داستانی و غیرداستانی ترجمه تشکیل میداد و تنها در سرمقاله هر شماره، درباره یک موضوع مذهبی به کودکان اندرزهایی داده میشد. برای کودکان خردسال بخشی به نام «برای بچههای کوچک» داشت که مطالب آن بیشتر از داستانهای کوتاه نو، با اندرونهای طنزآمیز و سرگرمکننده گزینش میشدند. صفحه پایانی مخصوص به پدر و مادر و اولیا بود. در این نشریه گاه زندگینامه شخصیتهای گوناگون و شعر نیز منتشر میشد. این مجله در دوره اول تا 18 شماره منتشر شد. شمارههایی نیز از سال 1342 به دست آمده است که مربوط به دوره دوم انتشار آن است. دوره جدید انتشار این مجله از دوشنبه 15 مهر1342 آغاز به کار کرد.
این مجله در دوره جدید هر دو هفته یکبار منتشر میشد و زیر نظر شورای هنرمندان و نویسندگان جوان قرار داشت. مجلهای که در کنار دیگر مجلات روشی نو در نظام تربیت دینی به کار گرفت. بدینسان دور جدیدی در تاریخ نشریههای کودکان و نوجوانان آغاز شد و شاهد توجه مجلههای خصوصی به مبحث سرگرم کردن کودکان بهجای تنها هدایت و آموزش آنان هستیم.
این موضوع با ورود گستردهتر نشریههای غربی به ایران و دسترسی به نشریههای گیرا و سرگرمکننده کودکان غرب شتاب بیشتری گرفت. افزایش میزان مطالب سرگرمکننده همچون داستانهای مصور و کمیک استریپها، سبب بالا رفتن شمارگان نشریهها شد.
ورود دو مجله «کیهان بچهها» و «اطلاعات کودکان» به بازار مطبوعات کودکان، از جنبه گستردگی مخاطبان، تحولی بنیادی در مطبوعات کودکان پدید آورد. این دو مجله با برخورداری از ساز و برگ فنی و شبکه توزیع گسترده مؤسسههای بزرگ کیهان و اطلاعات، نشریههای کودکان را در دسترس قشر بزرگی از خوانندگان گذاشتند و برای نخستینبار از گنجایشهای واقعی آنها به شکل کامل بهرهبرداری کردند.
کیهان بچه ها و بیرون کردن رقبا از بازار
در این گستره رقابت، بسیاری از نشریهها نتوانستند در برابر نفوذ دو نشریه «کیهان بچهها» و «اطلاعات کودکان» ایستادگی کنند و از میدان به در رفتند. ابتدا «کیهان بچهها» در 6 دی 1335 با صاحبامتیازی «جعفر بدیعی» و مدیریت «عباس یمینیشریف» گام به میدان نهاد. انتشار داستانهای شیرین و مطالب سرگرمکننده، توجه به سرگرمی و افزایش شمار مطالب ترجمه از مجلههای خارجی، به ویژه افسانهها و داستانهای ماجرایی و فکاهی بهجای متنهای غیرداستانی، سبب شد که شمارگان این نشریه سیری بالارونده داشته باشد. از همان سال نخست فعالیت، ادبیات داستانی پایه اصلی مطالب این نشریه را تشکیل میداد. در میان ادبیات ترجمه، افسانههای ملل، به ویژه در قالب کمیک استریپ، به فراوانی در «کیهان بچهها» منتشر میشدند. بخش غیرداستان در سنجش با ادبیات داستانی جای بسیار کمی را به خود اختصاص میداد. شعر نیز در «کیهان بچهها» جایگاه همیشگی و گسترده نداشت.
آغاز انتشار اطلاعات کودکان
از سال 1344 تا 1346 نام نشریه «کیهان بچهها» به مجله «دخترها و پسرها» تغییر یافت، اما در سال 1347 دوباره با نام پیشین منتشر شد. قطع نشریه در سالهای 1349 تا 1351 بزرگتر شد. با بزرگتر شدن قطع نشریه، مخاطب مطالبش بیشتر نوجوانان بودند. ولی رویهمرفته مطالب به گونهای گزینش میشدند که دامنه گستردهتری از کودکان در گروههای سنی گوناگون بتوانند موضوعهای مورد پسند خود را در نشریه بیابند. «اطلاعات کودکان» در 28 اسفند 1335 با امتیاز و مدیریت «عباس مسعودی» و سردبیری «حسین بنیاحمد» منتشر شد.
این نشریه نیز به سبب به کار بستن تجربه مطبوعاتی گردانندگان مؤسسه اطلاعات، توانست در جذب مخاطب کودک و نوجوان همگام با «کیهان بچهها» فعالیت کند و با شمارگان درخور توجهی به طور منظم به کار خود ادامه دهد. در آغاز، در این نشریه افسانهها و حکایتها جای مهمی داشتند، به گونهای که نیمی از ادبیات داستانی آن به افسانهها اختصاص داشت. در نشریه اطلاعات کودکان، ادبیات ترجمه بیش از تألیف بود. شعر بسیار اندک بود و ادبیات غیرداستانی نیز بخشی از مطالب بودند. در سال 1336 از شماره 47، نام «اطلاعات کودکان» به اطلاعات دانشآموز تغییر پیدا کرد. در پی تغییر عنوان، اندرونه نشریه نیز دگرگون شد و در کنار ادبیات داستانی، مطالب علمی و آموزشی جایگاه مهمتری یافتند. داستانها در این دوره بیشتر ترجمه یا اقتباس بودند و تألیف سهم بسیار ناچیزی داشت. در بخش ادبیات ترجمه، افسانههای ملل بیش از دیگر گونهها منتشر میشدند. شعر در این دوره از اهمیت بیشتری برخوردار شد. «اطلاعات کودکان» از فروردین ماه سال 1338، چهارمین دوره انتشار خود را آغاز کرد.
آثار استاد آذریزدی خلاء حوزه ادبیات کودک و نوجوان را پر کرد ادبیات کودک و نوجوانان به قدمت تاریخ ایران زمین / از نویسندگان کودک و نوجوان برای چاپ اثر حمایت میکنیم روز ادبیات کودک و نوجوان | آثار مرادی کرمانی و شعباننژاد با نوستالژی چند نسل ایرانی گره خورده استنشریه دیگری که در این دوره پا به میدان نهاد، مجله «تهران مصور کوچولوها» بود که از سال 1336 منتشر شد. این نشریه وابسته به مجله هفتگی تهران مصور، با مدیرمسئولی «عبدالله والا» و سردبیری «لعبت شیبانی» به شکل هفتگی منتشر میشد. تهران مصور کوچولوها دارای طیف گستردهای از ادبیات داستانی در قالب افسانهها، داستانهای کوتاه، داستانهای بلند دنبالهدار و کمیک استریپ بود. بخش بزرگی از آنها گزیدههایی از افسانههای ملل بود که ترجمه میشدند. شعر در تهران مصور کوچولوها صفحه ثابتی داشت. بخشی از مطالب نشریه را نیز ادبیات غیرداستانی، شامل دانستنیها و مطالب علمی تشکیل میداد. این نشریه بیش از یک سال در مقابل «کیهان بچهها» و «اطلاعات کودکان» دوام نیاورد و از انتشار باز ایستاد. کیهان بچهها در صدر مجلات به همراه پیکهای دانش آموزشی توانست در بین کودکان و نوجوانان در بخش آموزشی و پرورشی و سرگرمی تواما به توفیق بسیاری دست یابند، آمدن مجله «مکتب اسلام» روشن شدن چراغ ادبیات دینی در این سالها بود.
میدانیم که فاخرترین و بزرگترین متن فارسی که در قرن هفتم هجری به دنیای ادب فارسی تقدیم شد و سرآمد نثر فارسی و زبان معیار ما شد «گلستان سعدی» است که توسط استاد سخن «ابومحمد مصلح الدین بن عبدالله» مشهور به «سعدی شیرازی» نوشته شده و کاملا مشخص است که سعدی گلستانش را برای تعلیم و تربیت و آموزش فرزندان ایران زمین به رشته تحریر درآورده است. «گلستان» در یک مقدمه و هشت باب تحریر شده است و کافی است به عناوین بابها توجه شود تا گفته فوق که «گلستان» مخصوص نوجوانان و جوانان نوشته شده به اثبات برسد. ابواب گلستان سعدی عبارتند از: در سیرت پادشاهان، در اخلاق درویشان، در فضیلت قناعت، در فواید خاموشی، در عشق و جوانی، در ضعف و پیری، در تأثیر تربیت و در آداب صحبت. حکایات شیرین و پندآموز، متن سلیس و روان و زیبا و پندهای اخلاقی مؤثر، گلستان سعدی را بر تارک نثر فارسی نشانده است.
با چنین پشتوانه مثالی در ادبیات کهن ایران، نویسندگان ادبیات کودکان و نوجوانان در سالهای قبل و بعد از انقلاب اسلامی همچنان در اکثر موارد دور از دیار خود هستند. در گذشته وجود صفحاتی اختصاصی برای کودک و نوجوان در روزنامههای مشروطه و توجه شعرایی مثل ملک الشعراء بهار، نسیم شمال و پروین اعتصامی و سرودن اشعاری برای کودکان و نوجوانان جانی تازه به اینگونه ادبیات داد. ولی شعر «پروین اعتصامی» و یا حتی «نسیم شمال» را باید در شمار ادبیات مقاومت ملت ایران به شمار آورد نه ادبیاتی که مورد حمایت رژیم رضاخان باشد.
همگانی و اجباری شدن آموزش و پرورش در سال 1285، بر اساس قانون اساسی مشروطه بود و طبعا مسئله تألیف کتب درسی به زبان ساده و قابل فهم را به دنبال داشت. البته از آنجا که اکثر روشنفکران این دوره متأثر از فرهنگ و تمدن غرب بودند نوشتههایشان نیز همان رنگ و لعاب را داشت. درست همانطوری که برخی از روشنفکران در آسیای مرکزی به ستایش روسیه پرداختند، روشنفکران غربزده در ایران نیز چشم امید به انگلیس داشتند.
به همین دلیل ترجمه خصوصا از زبان فرانسه شروع شد؛ اما فاصلهای تا استبداد رضاخانی نبود که این حرکت شکل جدیتری به خود بگیرد و پس از روی کار آمدن رضاخان و تا سال 1308 که حکومت او مستحکم شد؛ اتفاق خاصی در عرصه فرهنگ و هنر نیفتاد و در این سال بود که مجلس شورای ملی «کمیسیون معارف» را تشکیل داد و گروهی مسئول تدوین کتب درسی شدند.
در این دوره «فضلالله مهتدی» شروع به جمعآوری قصههای عامیانه، فولکلور و افسانهها کرد و از سال 1315 در رادیو این قصهها را بازگو کرد و بعدها آن را تبدیل به کتاب کرد و نیز «عباس یمینیشریف» که میتوان او را از متقدمین شعر کودک به حساب آورد، مجموعههای «آواز فرشتگان»، «گربههای شیپورزن» و «بازی با الفبا» را منتشر کرد. برخی از نویسندگان صاحبنام ما جهت انتقال پیام خود قالب ادبیات کودک را برگزیدند و مثلا «علی اسفندیاری» که به نام «نیما یوشیج» معروف شد. دو کتاب قصه «آهو و پرنده» و «توکای در قفس» را درآورد و دو شعر «بچه ها بهار» و «آواز قفس» را سرود و حتی «صادق هدایت» هم کتاب «اوسانه» را که جنگی است از شعر و ترانه و قصههای عامیانه تألیف و منتشر ساخت.
با وجود فضای تقلید و تأثیرپذیری از غرب و فرهنگ غربی، بازار ترجمه در این دوره داغتر از تألیف بود. «ایرج میرزا» تعدادی از قصههای «لافونتن» فرانسوی را ترجمه کرد و کتابهای «رابینسون کروزوئه»، قصههای «شارل پرو» و «برادران گریم» ترجمه و منتشر شد و اولین مجله مخصوص کودکان و نوجوانان به نام «مجله دانشآموز» در سال 1314 توسط وزارت فرهنگ منتشر شد.
در دهه 40 چندین مرکز برای تربیت نسل آینده شاهنشاهی تأسیس شد، مراکزی مانند کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، سازمان جوانان شیر و خورشید، سازمان پیشاهنگی، کاخ جوانان، سازمان انتشارات آموزشی، مجلات پیک، سازمان فرانکلین. در این شرایط طبعا نیروهای متعهد و مبارز هم شیوههای جدیدی برای مبارزه و افشاء رژیم به کار بردند. دسته اول به طور مداوم در بند تفکر نظام شاهنشاهی و ادبیات باستانی بودند. دسته دوم با اندیشههای چپ، ماهی سیاه کوچولونویسی را رواج دادند.
در میان دسته دوم گروهی از نویسندگان مسلمان هستند که هم زبان و ادبیات کودک را میشناختند و هم وظیفهشان را ترویج مبانی معرفتی و دینی برای مخاطبان خود میدانستند. در این دوره نویسندگان بزرگی ظهور کردند. «مهدی آذریزدی» با مجموعه «قصههای خوب برای بچههای خوب» و چندین مجموعه دیگر، «مصطفی زمانی» با کتابهایی مثل قصههای قرآن، سلیمان و بلقیس، کارنامه محمد، پیشگوییهای علمی قرآن و مجموعه داستانهای کوتاه برای کودکان، خواندنیهای زیبا و آموزندهای برای بچهها آفریدند.
«غلامرضا امامی» با انتشار یک مجموعه کتاب ارزشمند دینی نقش مؤثری در این زمینه داشت. کتابهای «عبادتی چون تفکر نیست»، «فرزند زمان خویشتن باش»، «آنها زندهاند»، «حقیقت بالاتر از آسمان» از این نوع کتابهاست. این کتابها در کانون منتشر شد و امامی در جایی مصاحبه کرده و گفته است: «وقتی مرحوم «سیروس طاهباز» که جزء طرفداران نیروی سوم بود و با «جلال آل احمد» و «نیما یوشیج» هم ارتباط داشت، مدیر انتشارات کانون شد از من خواست چند کتاب مذهبی درآورم، قبول کردم ولی سه شرط با او گذاشتم. اول آن که نفیس دربیابد، دوم در نوشته من دست نبرند و سوم این که نوشتهها را قبل از چاپ استاد «محمدرضا حکیمی» ببیند و با این شرایط بود که کتابهای فوق منتشر شد.
غلامرضا امامی اولین کسی است که با ترجمه کتاب «قندیل کوچک»، غسان کنفانی فلسطینی را به جامعه ادبی ایران معرفی کرد که بعدها کتابهای دیگری هم از او به چاپ رسید.
شروع نویسندگی «حمید گروگان» در این سالهاست و اولین کتاب او به نام «دستها بیکتاب، پاها بیجوراب» در دهه پنجاه منتشر شد. یک کتاب خیلی خوب و ریتمیک. «حسنک کجایی» از «محمد پرنیان» در این سالها منتشر شد و به شدت مورد استقبال قرار گرفت.
«ماهی سیاه کوچولو» شناختهشدهترین اثر «صمد بهرنگی» در حوزه کودک و نوجوان است که در سال 1347 با تصویرگری «فرشید مثقالی» از سوی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر شد و تصویرهای این کتاب جایزه «براتیسلاوا» را از آن خود کرد. «صمد بهرنگی» در سال 1339 زمانیکه 19 ساله بود نخستین داستان منتشرشدهاش به نام «عادت» را نوشت. یک سال بعد داستان «تلخون» را که برگرفته از داستانهای آذربایجان بود، با نام مستعار «ص. قارانقوش» در کتاب هفته منتشر کرد. بعدها از بهرنگی مقالاتی در روزنامههای «مهد آزادی»، «توفیق» و غیره به چاپ رسید با امضاهای متعدد و اسامی مستعار فراوان از جمله داریوش نواب مرغی، چنگیز مرآتی، بابک، افشین پرویزی، ص. آدام و آدی باتمیش.
ادامه دارد...