فقر مستاجران بیشتر پدیدهای شهری است / مشکل فقر مسکن در کشور همچنان حل نشده است
به گزارش گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو به نقل از وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، در این گزارش سیاستی که روز چهارشنبه منتشر شد، آمده است: در حد فاصل سالهای 1395 تا 1401، تعداد خانوارهای مستأجر درگیر فقر در کشور رشدی 48 درصدی داشته است. در سال 1401، بیش از یک میلیون خانوار مستأجر درگیر فقر در مناطق شهری (82 درصد)، درآمدی کمتر از خط فقر داشته و 233 هزار خانوار (18 درصد) با اضافه شدن...
به گزارش گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو به نقل از وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، در این گزارش سیاستی که روز چهارشنبه منتشر شد، آمده است: در حد فاصل سالهای 1395 تا 1401، تعداد خانوارهای مستأجر درگیر فقر در کشور رشدی 48 درصدی داشته است.
در سال 1401، بیش از یک میلیون خانوار مستأجر درگیر فقر در مناطق شهری (82 درصد)، درآمدی کمتر از خط فقر داشته و 233 هزار خانوار (18 درصد) با اضافه شدن هزینه تأمین مسکن استیجاری به سبد هزینه آنها، درگیر فقر شدهاند. در روستاها گروه اول معادل 75 هزار خانوار (71 درصد) و گروه دوم، معادل 31 هزار خانوار (29 درصد) بودهاند.
با توجه به اینکه تنها 8 درصد از خانوارهای مستاجر درگیر فقر در روستاها سکونت دارند، فقر مستأجران را بیشتر میتوان پدیدهای شهری دانست؛ در مقابل، محرومیت مسکونی که با ویژگیهای کالبدی مسکن تعریف میشود، چهرهای روستایی دارد بهطوری که در سال 1401 معادل 48 درصد (2 میلیون خانوار) از خانوارهای درگیر محرومیت مسکونی در مناطق شهری و 52 درصد (2.2 میلیون خانوار) در مناطق روستایی سکونت داشتهاند.
وضعیت فقر و محرومیت مسکن در استانهای مختلف نیز متفاوت است؛ برای مثال، در استانهایی چون البرز و قم، 100 درصد مستأجرین به دلیل درآمد نامکفی دچار فقر هستند و در استانهای کردستان و آذربایجان غربی نرخ فقر ناشی از هزینههای تأمین مسکن استیجاری بالاست (46 و 38 درصد).
همچنین با وجود اسکان بیشترین تعداد خانوار مستاجر درگیر فقر در استان تهران، نرخ محرومیت مسکونی در این استان پایین و تنها 5 درصد است درحالی که این نرخ در استانهایی مانند سیستان و بلوچستان نزدیک به 60 درصد است.
در ایران، تاکنون سیاستهای متعددی برای تأمین مسکن برای خانوارهای درگیر فقر اجرا شده است. این سیاستها طیف متنوعی را از پروژههای پرهزینهای چون طرح مسکن مهر یا احداث شهرهای جدید تا طرحهایی چون تعیین سقف اجارهبها و اعطای وام ودیعه مسکن در سالهای اخیر در برمیگیرند. با اینحال نتایج بررسیها نشان میدهد که هیچ یک از این طرحها نتوانستهاند مشکل فقر مسکن در کشور را رفع کنند.
گزارش حاضر با بررسی آمارها و ویژگیها فقر و محرومیت مسکن در کشور، پیشنهاد داده است که اجرای هر نوع سیاستی در حوزه مسکن بایستی مبتنی بر بر نیازسنجی مسکونی خانوارهای درگیر فقر و محرومیت و ویژگیهای مکانی محل اسکان آنها باشد.
بهعنوان مثال، برای رفع فقر مسکن در شهرها اولویت بایستی با اجرای سیاستهای کوتاهمدتی در زمینه تأمین هزینه مسکن استیجاری مانند کمکهای بلاعوض مسکن، کنترل اجارهبها و بستههای حمایتی برای تأمین اقلام ضروری باشد.
در حالیکه در روستاها میتوان تمرکز را بر سیاستهای بلندمدتتری چون ساخت و بهسازی مسکن قرار داد. همچنین با توجه به تفاوتهای استانی در زمینه فقر و محرومیت مسکن باید نگاهی اختصاصی به هر استان داشت. با ترسیم نقشه فقر و محرومیت مسکن در استانهای کشور به تفکیک شهرستان، میتوان این تفاوتها را در سیاستگذاریها لحاظ کرد.