سه‌شنبه 6 آذر 1403

قالب رباعی پیشینه‌ای در ادب عرب ندارد و یک قالب کاملاً ایرانی است

خبرگزاری مهر مشاهده در مرجع
قالب رباعی پیشینه‌ای در ادب عرب ندارد و یک قالب کاملاً ایرانی است

سید محمد عمادی حائری مصحح «خلاصه الاشعار فی الرباعیات» در نشست هفتگی شهر کتاب گفت: قالب رباعی پیشینه‌ای در ادب عرب ندارد و یک قالب کاملاً ایرانی و سازگار با زبان و فرهنگ و طبع ایرانی‌هاست.

سید محمد عمادی حائری مصحح «خلاصه الاشعار فی الرباعیات» در نشست هفتگی شهر کتاب گفت: قالب رباعی پیشینه‌ای در ادب عرب ندارد و یک قالب کاملاً ایرانی و سازگار با زبان و فرهنگ و طبع ایرانی‌هاست.

به گزارش خبرگزاری مهر، کتاب «خلاصه الاشعار فی الرباعیات» تألیف ابوالمجد تبریزی با تصحیح و تحقیق سید محمد عمادی حائری توسط نشر هرمس به تازگی منتشر شده است.

این کتاب رباعی‌نامه‌ای موضوعی است که در نیمه نخست قرن هشتم هجری در پنجاه باب مشتمل بر پانصد رباعی تألیف و تدوین شده است. گردآورنده و کاتب آن ابوالمجد محمدبن‌مسعودبن‌مظفر تبریزی از فضلای نیمه‌ی نخست قرن هشتم است که در حدیث و تاریخ و ادب و ریاضی نزد استادان برجسته تبریز درس خوانده و رساله‌های مجموعه سفینه تبریز که توسط او گردآوری و کتابت شده گویای آگاهی او از علوم گوناگون است.

نشست هفتگی شهر کتاب در روز سه‌شنبه سیزدهم دی به بحث و گفت‌وگو درباره کتاب «خلاصه الاشعار فی الرباعیات» اختصاص داشت که با حضور سیدعلی میرافضلی، جواد بشری و سید محمد عمادی حائری برگزار شد.

در ابتدای این نشست، علی‌اصغر محمدخانی، معاون مرکز فرهنگی شهر کتاب گفت: رباعی یکی از قالب‌های کهن و اصیل شعر فارسی است که اکثر دوستداران شعر و ادب فارسی در ایران و دیگر کشورها با آن آشنایند. بسیاری از شاعران قدیم ما، از رودکی در قرن سوم تا قرن‌ها بعد، رباعی سروده‌اند. در برخی قرون شاعران رباعی‌های بسیاری سروده‌اند و در قرون دیگر استقبال از رباعی‌سرایی کمتر بوده است. ابوالمجد تبریزی در کتاب خلاصه الاشعار فی الرباعیات رباعی‌ها را در پنجاه باب تنظیم کرده است که هر باب به موضوعی ویژه اختصاص دارد؛ از قبیل درباره‌ی توحید و معرفت، در حکمت و موعظت، در مدح، در عشق و احوال عشق، در غم و احوال غم. موضوع بسیاری از ابواب خلاصه الاشعار فی الرباعیات در وصف معشوق است.

وی افزود: کتاب مشهور دیگر در حوزه‌ی رباعی، نزهه المجالس جمال خلیل شروانی است که دکتر محمدامین ریاحی آن را تصحیح کرده و مرجع مهمی در حوزه‌ی رباعی است. ریاحی قرون ششم و هفتم را عصر رباعی خوانده و در مقدمه‌ی کتاب نوشته است که «عارفان و حکیمان و شاعران بسیاری را در این دوره مثل اوحدالدین کرمانی و افضل‌الدین کاشانی می‌شناسیم که فقط یا بیشتر رباعی گفته‌اند. در دیوان‌های موجود شاعران بزرگ آن روزگار رباعی فراوانی می‌بینیم، مثلاً در دیوان عطار 2090 رباعی، مولوی 1983، اوحد کرمانی 1650، کمال اسماعیل 867، انوری 276، سنایی 421 و خاقانی 297 رباعی هست. در کتاب‌های نثر آن دوره هم، مخصوصاً در آثار صوفیان، رباعی بیش از هر نوع شعر دیگر چاشنی سخن شده است.» همین اقبال عمومی باعث شده است که در قرون ششم و هفتم چند رباعی‌نامه‌ی موضوعی تألیف شود.

محمدخانی گفت: مختارنامه عطار نیشابوری نیز مجموعه‌ای از رباعیات فارسی است که در پنجاه باب تنظیم شده است. ولی برای ما فارسی‌زبانان، چه در داخل مرزهای جغرافیایی ایران و چهه در خارج از ایران، بی‌شک مشهورترین رباعی‌سرا خیام نیشابوری است. می‌دانیم که تعداد زیادی رباعی به او منسوب شده است، اما تعداد رباعی‌هایی که واقعاً از او باشد زیاد نیست. در قرن هشتم و نهم از شمار رباعی‌سرایان کاسته شده است و از دوره‌ی صفوی به بعد این کاهش شدت گرفته است.

وی در پایان گفت: خلاصه الاشعار فی الرباعیات برای علاقه‌مندان به قالب رباعی و آشنایی با موضوعات رباعی در قرون مختلف متن ارزشمندی است. در این اثر، پیش از هر رباعی نام سراینده‌ی آن آمده و مخاطب از این طریق می‌تواند با مجموعه‌ای از رباعی‌سرایان در تاریخ شعر فارسی آشنا شود.

داستان شعر اصیل فارسی

سید محمد عمادی حائری، مصحح خلاصه الاشعار فی الرباعیات، در آغاز سخن خود گفت: داستان رباعی به نوعی داستان شعر اصیل فارسی است. رباعی، هم از نظر وزن هم از نظر قالب شعری، یک شعر اصیل ایرانی است. برخلاف قصیده و غزل، که در اصل تشبیب آغاز قصاید بود و بعداً به عنوان قالبی مستقل از قصیده جدا شد، که از ادب عرب وارد ادب فارسی شد و اتفاقاً در زبان فارسی پس از اسلام هم کاملاً جا افتاد و تثبیت شد، قالب رباعی پیشینه‌ای در ادب عرب ندارد و یک قالب کاملاً ایرانی و سازگار با زبان و فرهنگ و طبع ایرانی‌هاست. حکایت منقول شمس قیس رازی در المعجم فی معاییر اشعار العجم که منشأ رباعی را به کودک گردوباز غزنوی بازمی‌گرداند که گردویی را می‌اندازد و سپس می‌گوید: «غلتان غلتان همی رود تا بُن گو»، نشان می‌دهد که این وزن که از زبان یک کودک بیان می‌شود به طور طبیعی با طبع ایرانیان سازگار است، گو اینکه این حکایت نوعی حسن تعلیل ناخودآگاه و توجیهی برای عنوان ترانه در مقابل عنوان رباعی است. بعدها هم که کسانی مانند قاضی نظام‌الدین اصفهانی کوشیدند رباعی را وارد ادب عربی کنند و رباعی عربی بگویند، توفیقی نیافتند، چه در میان ایرانیان آشنا به زبان عربی و به طریق اولی در میان عرب‌زبانان. چون اساساً وزن رباعی با طبع عرب و ادب آنان هماهنگ نیست.

وی افزود: شاید رباعی به نوعی با فهلویات و ترانه‌های محلی شش خطی و هشت خطی در پیوند باشد، ترانه‌هایی که ادامه‌ی آنها در زبان‌های محلی باقی‌مانده و به نظر محققان ریشه در اشعار پهلوی اشکانی و ساسانی دارند. می‌توان حدس زد که ایرانیان بعد از مدتی خواسته‌اند همانند غزل و قصیده که ریشه‌ی عربی داشتند، وجهی عالمانه‌تر و دانشورانه‌تر به رباعی بدهند و آن را به‌عنوان قالبی مستقل مطرح کنند تا از حالت شعرهای عمومی و افواهی دربیاید. به نظر می‌رسد توجه به این نکته هم برای تحلیل ایجاد عنوان «رباعی» به‌جای عنوان «ترانه» و هم برای تحلیل علت گسترش رباعی در میان شاعران و اهل فضل و فکر و فلسفه اهمیت دارد.

حائری گفت: به ابوسعید ابوالخیر رباعیات بسیاری نسبت داده شده است که می‌دانیم این نسبت‌ها نادرست است. اما همین انتساب‌ها گویای این نکته است که ویژگی کوتاهی و قصارگونه بودن و ظرفیت انتقال معانی عمیق و بلند در کلامی کوتاه و موجز به مخاطب، ویژگی خاصی به رباعی بخشیده که دستمایه خوبی برای دانشوران و متفکرانی همچون خیام شده است تا افکار خود را در این قالب بیان کنند. بدین ترتیب، در قرون ششم و هفتم که سرایش رباعی اوج می‌گیرد و در دیوان‌های شاعران تعداد زیادی رباعی وجود دارد، ما از دانشمندان و متفکرانی مانند خواجه نصیرالدین طوسی نیز رباعیاتی در اختیار داریم.

وی درباره رباعی‌نامه‌های موضوعی گفت: به نظر می‌رسد این رباعی‌نامه‌ها در موضوعات خودشان از یک سنت ادبی مشخص پیروی می‌کنند. مثلاً اگر به فهرست موضوعات رباعیات مختارنامه عطار نگاه کنیم، موضوع ابواب نخستین آن رنگ و بوی عرفانی دارد که مطابق با جهان‌بینی عطار است. این مجموعه با توحید باری شروع می‌شود و با پیامبر و فضیلت صحابه، یک رباعی در مدح امام حسن و یک رباعی در مدح امام حسین ادامه می‌یابد که با مقدمه‌ی مثنوی‌های او هماهنگ است، ولی از باب 26 و 27 به بعد موضوعات ابواب مختارنامه با موضوعات نزهه المجالس و خلاصه الاشعار فی الرباعیات شباهت پیدا می‌کند، چنان‌که با موضوعاتی مانند در شکایت کردن از معشوق، در صفت آمدن معشوق، در صفت روی معشوق، در صفت زلف معشوق و در ادامه در صفت شمع روبه‌رو می‌شویم. ما با توجه به محتوای سفینه تبریز روحیات ابوالمجد تبریزی را می‌شناسیم و معلوم است که او گرایش‌های خاص کلامی و فلسفی و مخصوصاً عرفانی دارد، اما نمود این گرایشها را در موضوعات ابواب خلاصه الاشعار فی الرباعیات نمی‌توان دید. چون رباعی‌نامه‌ها از یک سنت ادبی مشخصی در موضوعاتشان پیروی می‌کرده‌اند.

عمادی حائری افزود: محققان به شباهت‌های نزهه المجالس و خلاصه الاشعار فی الرباعیات توجه داده‌اند. ابوالمجد تبریزی از نزهه المجالس بهره برده است و توجه به نقل‌های ابوالمجد تبریزی به رفع اغلاط و مشکلات نسخه‌ی موجود نزهه المجالس و تصحیح آن کمک می‌کند. او نمونه‌هایی از این اغلاط را برشمرد و در باب اهمیت خلاصه الاشعار گفت: یکی از موارد حائز اهمیت خلاصه الاشعار باب 49 در موضوع معماست که شامل پنج تا شش رباعی است که تاکنون هیچ‌کدام در نزهه المجالس و دیگر منابع یافت نشده است. نکته‌ی مهم دیگر این است که آغاز و انجام نسخه‌ی نزهه المجالس افتاده است و حاوی هیچ مقدمه‌ای نیست. همین‌طور فقط چند برگی از خلاصه‌ی مجمع الرباعیات عبدالکریم بن ابوبکر به دست ما رسیده است که آن هم مقدمه‌ای ندارد، ولی خوشبختانه خلاصه الاشعار مقدمه‌ای دارد که درباره چرایی مورد توجه قرار گرفتن رباعی عبارت مهمی دارد. در این عبارت آمده است که «و از انواع کلام منظوم رغبت بیشتر مردمان از عام و خاص و وضیع و شریف به رباعی می‌باشد و نیز هر معنی بعید و غریب که در غزلی باشد در رباعی نیک آن معنی می‌توان گفتن». او متذکر شد: من احتمال داده‌ام که ابوالمجد حداقل سطور اول دیباچه‌اش را از جایی گرفته باشد، چراکه گاهی تطابق میان نهاد و فعل وجود ندارد، ولی خود این مقدمه که درباره‌ی جایگاه رباعی در میان ایرانیان بحث می‌کند، درخور اهمیت است. مقدمه‌ی عطار بر مختارنامه نیز بسیار ارزشمند است، مخصوصاً از این حیث که اطلاعاتی دست اول را در باب احوال و آثار عطار در اختیار ما قرار می‌دهد، ولی عطار در باب قالب رباعی ساکت است و چیزی نمی‌گوید.

این محقق و مصحح گفت: نکته مهم دیگر اینکه گاهی اوقات ضبط‌هایی در خلاصه الاشعار هست که با ضبط‌های دیگر از همان رباعی در جاهای دیگر همخوان نیست. مثلاً ابوالمجد یک رباعی را به خواجه‌نصیرالدین طوسی نسبت می‌دهد: «ای پیش سمن‌زار رخت گل باطل / با یاسمن خط تو سنبل باطل / در دور دو زلف همچو زنجیر تو نیست / هم دور محال و هم تسلسل باطل». بعضی از محققان گفته‌اند که این «نیست» باید «هست» باشد و ضبط «نیست» غلط است، همچنان‌که در نقل‌های دیگر این رباعی نیز به جای «نیست» ضبط «هست» آمده است. من در تعلیقات کتاب این را نکته را یادآوری کردم که لطف سخن در این است که بگوید «نیست»، چراکه ضبط «هست» صرفاً بیان یک گزاره‌ی ساده‌ی منطقی و فلسفی است و بازگویی آن لطفی ندارد. به‌هرحال این ضبط منقول ابوالمجد تبریزی اصیل است و پنجره‌ی تازه‌ای را به روی این رباعی باز می‌کند.

وی افزود: خلاصه الاشعار فی الرباعیات اطلاعات و اشعاری از برخی افراد در اختیار ما می‌گذارد که در جای دیگری نیست و برای ما اهمیت فراوان دارد، از جمله هفت‌هشت رباعی از خواجه‌نصیرالدین طوسی و دو رباعی از دانشمند بزرگ اثیرالدین ابهری که یکی از آنها در نزهه المجالس هم با انتساب به شخصی دیگر آمده است ولی رباعی دوم مأخذی جز این کتاب ندارد.

عمادی حائری درباره جایگاه مسأله‌ی «رباعی‌های سرگردان» در این اثر گفت: ابوالمجد تبریزی یک رباعی را در این کتاب به پدرش نسبت می‌دهد که همین رباعی در نزهه المجالس بدون نام سراینده آمده است. با توجه به تاریخ کتابت نسخه‌ی نزهه المجالس این رباعی نمی‌تواند از پدر ابوالمجد باشد،، اما او این رباعی را در زمان حیات پدرش به پدرش نسبت می‌دهد. این نشان می‌دهد که خیلی از انتساب‌های نادرست رباعی‌ها احتمالاً در این ریشه دارند که کسی شعر دیگری را به خط خودش نوشته و جایی گذاشته و دیگری گمان کرده این شعر از خود این نویسنده است. بنابراین، در اختلاف نام سرایندگان نمی‌توان گفت حتماً شعر به شاعری گمنام‌تر تعلق دارد و بعدها به فرد مشهورتر منسوب شده است. از این نمونه، در واقع می‌توان این قاعده را استخراج کرد که ضرورتاً فرد گمنام‌تر صاحب یک شعر یا کلام یا رباعی سرگردان نیست و رباعی سرگردان می‌تواند در اصل متعلق به فردی مشهورتر بوده و اشتباهاً به فردی گمنام منتسب شده باشد.

او در پایان به فواید خاص این نسخه برای مباحث رسم‌الخط و پیوسته و جدانویسی کلمات اشاره کرد.

کارگاه درسی فاخر

جواد بشری درباره اهمیت خلاصه الاشعار فی الرباعیات گفت: در این کتاب به شاعران منطقه‌ای خاص از اقلیم گسترده‌ی زبان فارسی توجه ویژه‌ای شده است؛ نگاهی به فهرست شاعران این کتاب توجه نویسنده را به شاعران شمال غربی قلمرو زبان فارسی نشان می‌دهد. مثلاً رباعیات همام تبریزی، جلال‌الدین عتیقی، سعدالدین وراویجی یا وراوینی در خلاصه الاشعار آمده است که همگی به نواحی شمال غرب این اقلیم تعلق دارند. این ویژگی درباره‌ی کانون‌های شعری اهمیت بسیار دارد. شاید اگر رباعی‌نامه‌ی دیگری را متصور شویم که به قلمرو فعال دیگری در این همان قررون هفتم و هشتم متعلق بوده باشد (مثلاً در اصفهان یا شیراز)، آن وقت احتمالاً از شاعرانی مانند جمال‌الدین عبدالرزاق و رکن‌الدین دعوی‌دار قمی و دیگر شاعران ناحیه‌ی اصفهان نمونه‌های را شاهد بودیم یا اگر آن رباعی‌نامه از شیراز بود، آن وقت از سعدی و مجد همگر و امامی هروی نمونه‌های بیشتری می‌آمد. حال آنکه در خلاصه الاشعار فی الرباعیات فقط یک رباعی از سعدی آمده است ولی در مقابل از همام تبریزی رباعیات متعددی آمده است و می‌دانیم که میان سعدی و همام رقابت شعری و ادبی وجود داشته است و طرفداران آنها همیشه درگیر اثبات برتری هرکدام بوده‌اند و ترجیح بین سعدی و همام از مسئله‌های ادبی آن دوره بوده است. حتی اشعاری هم وجود دارد که گواه مقایسه شاعران قرن هفتم با هم است. این رقابت میان سعدی و همام شدید است و در خلاصه الاشعار غلبه با همام است و سعدی با یک رباعی مقهور شده است. در واقع، مقایسه‌ی این جامعه‌ی آماری فرضی رقابت کانون‌های ادبی را نشان می‌دهد.

بشری درباره پیشینه رباعی‌نامه‌ها و قدیمی‌ترین مجموعه‌های رباعی افزود: بنابر اشاره عوفی در لباب الالباب، ظاهراً در خراسان مجموعه‌هایی از رباعی‌های مردم‌پسند وجود داشته است که به دست ما نرسیده و احتمالاً در حملات مغول یا سایر وقایع از بین رفته است. از مواریث خراسانی رباعی‌نامه‌ها، تنها مختارنامه عطار در دست ماست که از آثار مسجل و قطعی عطار نیز هست. دست‌نویس‌های باقی‌مانده از آن نیز گواه این امر است و حتی نسخه‌ای قرن هفتمی از آن وجود دارد. مجموعه‌های دیگر غالباً به نواحی شمال غربی ایران متعلق‌اند. از مجموعه رباعیات عبدالکریم بن ابی‌بکر از قرن ششم، فقط بخشی از مقدمه و چند رباعی اول آن باقی مانده است که همین‌قدر هم گنجینه‌ای بسیار ارزنده است. از نزهه المجالس دست‌نویس واحدی شناسایی شده بود که نخستین‌بار هلموت ریتر آن را به دکتر محمدامین ریاحی معرفی کرد و ریاحی پس از سال‌ها مداقه در این نسخه دو بار دست به انتشار تصحیح این کتاب زد که در ادامه مبنای بسیاری از مطالعات قرار گرفت.

وی درباره دیگر دست‌نویس‌های نزهه المجالس گفت: دست‌نویس دیگری از این کتاب در اختیار گردآورنده‌ی خلاصه الاشعار بوده که با دست‌نویس مبنای تصحیح دکتر ریاحی تفاوت‌هایی داشته است. این امر در تبارشناسی «نزهت المجالس» اهمیت بسیاری دارد. اما غیر از آن دو نسخه، دست‌نویس سوم این کتاب نیز در دانشگاه استانبول نگهداری می‌شود که هم استاد میرافضلی در تحقیقات خود از آن بهره برده و هم دکتر بهروز ایمانی درباره‌ی آن کار کرده و مقالاتی نوشته که به‌زودی منتشر خواهد شد.

بشری افزود: سفینه رباعی که در دهه هشتاد برای کتابخانه‌ی آیت‌الله مرعشی خریداری شد نیز به قلمرو شمال غربی ایران تعلق دارد و از لحاظ قدمت خلاصه الاشعار بعد از آن قرار می‌گیرد. از آن به بعد در سفینه‌ها و جُنگ‌ها می‌توانیم بخش رباعی را پیگیری کنیم، اما آن رباعی‌نامه‌ها کتاب‌های مستقلی هستند که در این موضوع مشخص پدید آمده‌اند.

بشری گفت: از برجستگی‌های خلاصه الاشعار به تصحیح دکتر عمادی، غیر از تحلیل و مقایسه و زحمت زیادی که برای تعلیقه‌نویسی کشیده و از تعلیقات استاد میرافضلی نیز به‌صورت مستقل و با حفظ امانت و بسیار زیبا و شایسته استفاده کرده است، می‌توان به این نکته اشاره کرد که با اعمال علائم سجاوندی، کارگاه درس فاخری در خوانش رباعیات برای مخاطب برگزار کرده‌اند. بشری سخنان خود را با برشمردن بعضی نکات بیان‌شده در خوانش و تعلیقات عمادی حائری پایان داد.

از نزهه المجالس تا خلاصه الاشعار

سید علی میرافضلی در سخنرانی خود گفت: خلاصه الاشعار فی الرباعیات بخشی از مجموعه‌ی بزرگ سفینه تبریز است. این کتاب پیش‌ازاین هم به‌صورت عکسی و هم سال‌ها پیش به اهتمام همین مصحح در گنجینه‌ی بهارستان منتشر شده است. در چاپ مستقل اخیر، مصحح هم در متن بازنگری کرده و هم توضیحاتی به کتاب افزوده است. بیشترین رباعیات گردآمده در خلاصه الاشعار متعلق به کمال اسماعیل اصفهانی است و در رتبه‌های بعدی مهستی گنجوی، اوحدالدین کرمانی، ظهیرالدین فاریابی، قطب‌الدین عتیقی، همام تبریزی و جمال‌الدین اشهری نیشابوری بالاترین شمار رباعیات را در این مجموعه دارند. در این میان، کمال اسماعیل اصفهانی، اوحدالدین کرمانی و مهستی گنجوی جز رباعی‌سرایانی‌اند که محبوب سفینه‌ها و جُنگ‌های ادبی و ادبای قرن هفتم و هشتم بوده‌اند.

وی افزود: ابوالمجد تبریزی در تدوین این رباعی‌نامه به نزهه المجالس جمال خلیل شروانی نظر داشته است. نزهه المجالس مشهورترین رباعی‌نامه‌های فارسی است و 280 رباعی از پانصد رباعی خلاصه الاشعار با آن مشترک است، هرچند تفاوت‌هایی در نقل یا ذکر نام شاعران دارند. نزهه المجالس در هفده باب و 94 نمط تنظیم شده است، درحالی‌که خلاصه الاشعار پنجاه باب دارد. اختلاف شمار باب‌ها شاید به چشم بیاید، ولی مقایسه نشان می‌دهد که روش تدوین هر دو یکی است و تقریباً همه‌ی باب‌های دو کتاب مشترک‌اند و از لحاظ نامگذاری و دسته‌بندی اختلاف کمی دارند. او افزود: منبع دیگر ابوالمجد تبریزی درسگفتارهای شیخ امین‌الدین تبریزی است که خود ابوالمجد گردآورده و در سفینه تبریز عرضه داشته است. مقایسه رباعیات مجالس شیخ امین‌الدین و خلاصه الاشعار نشان می‌دهد که برخی رباعیات از آنجا گرفته شده و سلیقه‌ی شاگرد به استاد بسیار نزدیک بوده است.

میرافضلی در خصوص ترتیب تاریخی رباعی‌نامه‌های گروهی ادب فارسی گفت: اولین این رباعی‌نامه‌ها مجمع الرباعیات ابوحنیفه عبدالکریم در قرن ششم و دومی نزهه المجالس جمال خلیل شروانی در اواسط قرن هفتم بوده است. نزهه المجالس که منبع اصلی خلاصه الاشعار نیز هست، برای مجلس خاص شروان‌شاه گردآورده شده بوده و دربردارنده‌ی بیش از چهارهزار رباعی از سیصد شاعر بوده است. سومین رباعی‌نامه منتخب گروهی فارسی سفینه کهن رباعیات گردآمده در اواخر قرن هفتم و به احتمال زیاد در ناحیه‌ی شمال غربی ایران است که حدود 1200 رباعی دارد. در نهایت، خلاصه الاشعار چهارمین آنها است که چون تاریخ دقیق تدوین و گردآوری و کتابت آن را می‌دانیم بسیار اهمیت دارد.

وی افزود: این چهار رباعی‌نامه همه در حوزه‌ی جغرافیایی شمال غرب ایران و مناطق هم‌جوار آن گردآوری شده‌اند و این نشان می‌دهد که چقدر مردم و ادبا و شاعران این مناطق به قالب رباعی اهمیت می‌دادند. خود ابوالمجد تبریزی در مقدمه خلاصه الاشعار توضیح داده است که «از انواع کلام منظوم رغبت بیشتر مردمان از عام و خاص و وضیع و شریف به قسم رباعی است و طبع سلیم متوجه اختلاف اوزان رباعی نمی‌شود و کسی که به مباحث عروض آشنایی نداشته باشد می‌پندارد که رباعی را یک وزن بیشتر نیست». این توضیح مختصر نشان می‌دهد که در روزگار او قالب رباعی چقدر مورد توجه عام و خاص بوده است. همان‌طور که شمس قیس رازی هم در کتاب المعجم اشاره دارد که رباعی مقبول طبع مردم عادی و خواص هر دو بوده است و این تأکیدی است که ابوالمجد تبریزی بر آن دارد.

وی گفت: همان‌طور که گفتیم یکی از منابع اصلی ابوالمجد تبریزی در گردآوری کتاب نزهه المجالس بوده است و این اتفاقاً یکی از امتیازهای این کتاب است. آنچه از نزهه المجالس به ما رسیده است یک دست‌نویس یگانه کتابت شده در 730 هجری قمری است. تاریخ تدوین این کتاب کهن‌تر است، اما کتابت نسخه باقی‌مانده از آن چند سال بعد صورت گرفته است. روش کار کاتب نزهه المجالس این‌گونه بوده است که اول رباعیات را نوشته و برای اینکه عناوین را با رنگ متفاوتی بنویسد، بعداً قلم را عوض کرده و عناوین را افزوده است. همین باعث شده که بعضاً عناوین و نام شاعران را بالا و پایین بنویسد و موجب لغزش مراجعان به کتاب هم بشود. من سال‌ها پیش در مقاله‌ای مستقل به این نکته اشاره کردم و مصحح دانشمند کتاب نزهه المجالس نیز در مقدمه به این نکته اشاره کرده است. یکی از وجوه اهمیت خلاصه الاشعار در رباعیات مشترک آن با نزهه المجالس است که بالغ بر 280 رباعی است. ابوالمجد تبریزی با عرضه صحیح نام شاعران رباعیات به ما یادآور می‌شود که خطاهای کاتب نزهه المجالس کجا بوده است. البته تعداد رباعیات مشترک به نسبت کل رباعیات نزهه المجالس کم است و بسیاری از خطاهای احتمالی در خلاصه الاشعار همچنان برجا می‌ماند.

میرافضلی در پایان گفت: یکی دیگر از وجوه اهمیت خلاصه الاشعار رباعیات غیرمشترک با نزهه المجالس است؛ یعنی رباعیاتی که ابوالمجد تبریزی آنها را در فاصله‌ی بین تألیف نزهه المجالس و کتاب خودش یافته و انتخاب کرده است. در واقع، ابوالمجد رباعیاتی از شاعرانی در حدود سال 640 هجری قمری تا 721 هجری قمری را در کتاب خود آورده است که قاعدتاً کاتب گردآورنده‌ی نزهه المجالس نمی‌توانسته آنها را بشناسد و رباعیاتی از آنها بیاورد؛ کسانی مثل سعدی، همام تبریزی، مجد همگر شیرازی، امامی هروی، امین‌الدین ابوالقاسم حاج‌بله، جلال‌الدین عتیقی، رکن‌الدین دعوی‌دار قمی، سیف‌الدین باخرزی، علی فخر شوشتری (از شاعران گمنام و رباعی‌گوی آن دوران) و خواجه‌نصیرالدین طوسی (دانشمند معروف). از این نظر، این کتاب سرمایه‌ی مهم رباعی است که به ما کمک می‌کند جریان رباعی را در دوران حکومت ایلخانان رصد کنیم. همچنین ابوالمجد تبریزی بعضاً رباعیات دیگری را از شاعران منتخب نزهه المجالس انتخاب کرده است. مثلاً رباعیاتی از خیام یا رباعیات اوحدالدین کرمانی یا ظهیرالدین فاریابی یا مهستی گنجوی آورده است که با رباعیات آنها در نزهه المجالس یکی نیست. ازاین‌جهت این اثر اهمیتی مضاعف دارد.