قصه؛ مادر همه هنرهاست
قصه مادر همه هنرهاست چراکه زمینه شکلگیری موسیقی، تئاتر و نقاشی است و پشت همه تولیدات هنری به قصه گرم است.
داستان و قصه از ژانرهای محبوب بشر از همان دوران اولیه زندگی است. داستان خلقت بشر، داستانهای پیامبران و دیگر داستانها نشان از اهمیت قصه در زندگی و نقش آن در آموزش دارد. در روزگاران کهن، تاریخ سنتها، مذهب، آداب قهرمانیها و غرور قومی به وسیله قصهگوها از نسلی به نسل دیگر منتقل میشد. هم چنین اینکه روایت قصههای کودکانه مشاغل و یا قصههای معرفی نقشهای اجتماعی، در رشد هوش اجتماعی کودکان تاثیرگذار هستند.
قصهگویی ایرانی ثبت ملی شد
روز گذشته قصهگویی ایرانی طی آیینی با حضور مسئولان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و میراث فرهنگی به ثبت ملی رسید. ثبت ملی، یکی از وظایف وزارت میراثفرهنگی، گردشگری و صنایع دستی است تا عناصر ملموس و ناملموس را ثبت و پاسداری کند. عنصر مهم ادبیات و قصهگویی در هویت ملی و جاذبههای فرهنگی ایران جای دارد و قصهگویس ادبیات و تاریخ را با ظرفیتها و ظرافتهای آن به نسلهای آینده منتقل میکند.
قصه میراثی گرانبهاست
سجاد عباسی، کارشناس حوزه هنری کودک و نوجوان درباره قصهگویی میگوید: خواندن یک کتاب با صدای بلند بنظرم کار سختی نیست، ولی آن زمان که قصهگویی میرود که دایره خیال را گسترده کند و زندگی را نه آنطور که هست مجسم کند هنری میشود گرانبها و میراثی ارزشمند که باید سینه به سینه و نسل به نسل حفظ شود. میراثی که ما را گرد هم میآورد تا بشنویم و بخوانیم و همراه هنری که قصههای خوب میسازد برای بچههای خوب، هنری از قلم آذریزدیها تا مصطفی رحماندوست و علی خانجانی.
او معتقد است: قصهگویی آن میراثی است که میتواند حافظ باقی داشتههایمان نیز باشد، آداب و سنتهایمان و ویژهتر از همهی اینها قهرمانانهای این مرز و بوم که بخشی جدا نشدنی از بازیهای کودکان، هویت نوجوانان و پرچم افتخار جامعه ایرانی است با قصه حفظ و منتقل میشود. آنهم وقتی که نظریه پردازان کتاب چراغ قرمز فقر فزاینده خواندن را روشن کردهاند تا شاید کسی دوباره به یاد بیاورد که جامعه باید بخواند، بداند، بفهمد و انتخاب کند تا اینگونه اندیشه مردم سالاری زنده بماند. پس بیراه نیست که دوباره خانواده ایرانی و والدین فرزندان این سرزمین کهن را به پاسداشت و حراست از این میراثمان دعوت کنیم و تا، چون صدها عادت روزانه خوب ایرانی که در گذر زمان از دست رفت، این یکی را خوب حفاظت کنیم تا شاید آیندگان بیشتر قدر بدانند.
کلاغی که به خانهاش نرسید نماد ملی قصهگویی شد
نماد ثبت ملی قصهگویی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان یک کلاغ به نام «آقار» است. آقار یعنی آقای قارقار. مراحل ثبت این نماد هم به صورت ملی شکل گرفته است.
فلاح، معاون فرهنگی کانون پرورش فکری درباره نماد قصهگویی این طور توضیح داد: «آقار» همان کلاغی است که همیشه آخر قصهها میگوییم «قصه ما به سررسید کلاغه به خونه اش نرسید» این همان کلاغ است، اما دارد تلاش میکند که به همه خانههای ایرانیها برسد و بتواند قصه گویی را به عنوان یک فرهنگ و یک شیوه تربیتی به عنوان یک مدلی که خود قرآن کریم برای هدایت انسانها استفاده کرده است به کار ببرد.
ثبت ملی قصهگویی تلنگری به مردم است
همچنین علیرضا تابش، مشاور معاون میراثفرهنگی، گردشگری و صنایع دستی نیز با بیان اینکه کانون پرورش فکری در همکاری با وزارت میراثفرهنگی، گردشگری و صنایع دستی قصهگویی را به ثبت ملی رساند، ادامه داد: ثبت ملی قصهگویی تذکری به همه ایرانیان برای توجه به این مهم است.
مشاور معاون میراثفرهنگی، گردشگری و صنایع دستی با اشاره به ثبت ملی شاهنامهخوانی و نقالی، بیان کرد: نقالی و شاهنامهخوانی سالهای گذشته ثبت ملی شد و حالا نوبت به قصهگویی رسید تا به این وسیله مشخص کنیم پاسداری از فرهنگ و هنر وظیفه همه مردم است.
به گفته او برای ثبت ملی و جهانی یک اثر در وزارت میراث فرهنگی نیاز به پروندهای شامل اسناد و پژوهشها است تا کارشناسهایی که آن را بررسی میکنند قانع شوند که آن اثر ویژگیهای لازم برای ثبت ملی و جهانی را دارد.
باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری سایر حوزه ها