شنبه 3 آذر 1403

قطر به‌مثابه یک قدرت عاریه‌ای

وب‌گاه دنیای اقتصاد مشاهده در مرجع
قطر به‌مثابه یک قدرت عاریه‌ای

موضوع آمادگی قطر برای جام جهانی یکی دیگر از نگرانی‌ها بود که در آغاز بحران2017 خلیج‌فارس این نگرانی‌ها افزایش یافت. در آن زمان، بحث‌هایی درباره آمادگی قطر برای جام جهانی وجود داشت؛ زیرا انتظار می‌رفت آن محاصره بر ساخت ورزشگاه‌ها و سایر زیرساخت‌های لازم تاثیر بگذارد. قبل از بحران خلیج‌فارس، مذاکراتی درباره استفاده بالقوه از زیرساخت‌های کشورهای همسایه وجود داشت. گذرگاه قطر - بحرین به...

همچنین نگرانی‌هایی درباره سفر به قطر به دلایل متعددی وجود داشت که ممکن بود روی روال معمول هواداران در جریان جام جهانی تاثیر بگذارد. باتویف بیان می‌کند که هواداران میهمان در جام جهانی شرکت می‌کنند «نه‌فقط به خاطر فوتبال، [بلکه] برای رفتن به بارها، برای دیدن برخی مکان‌ها» و شهرت قطر به‌عنوان یک کشور کوچک به این معنی است که هواداران «نمی‌دانند آنچه می‌خواهند انجامش دهند آنها را از تماشای فوتبال جدا می‌کند.» علاوه بر این، هواداران «فکر می‌کردند چون این کشور مسلمان است، محدودیت‌هایی درباره آنچه می‌توانند انجام دهند وجود دارد.» یکی از نگرانی‌های هواداران، معرفی یا به‌کارگیری «مالیات گناه» است؛ مالیات 100 درصدی بر فروش الکل. در نتیجه، «قیمت الکل احتمالا موضوع حساسی در آستانه جام جهانی بحث‌برانگیز 2022 بود.»

مسلما خیلی زود است پیش‌بینی کنیم که «هزینه» یا «وزن» به‌عنوان معیاری برای قدرت عاریه‌ای قطر از طریق فیفا، در نهایت بالاتر خواهد بود یا خیر؟ سیاست‌هایی که بحث‌ها و نگرانی‌هایی را برانگیختند باید بخشی از «هزینه» در نظر گرفته می شدند. اتهاماتی مبنی بر رشوه دادن، خرابکاری رقبا، جنجال درباره زمان برگزاری مسابقات، انتقاد از نقض حقوق بشر، نگرانی درباره آمادگی قطر و عدم اطمینان درباره اینکه آیا هواداران سفر به قطر را انتخاب می‌کنند یا خیر، وجود داشت. علاوه بر این، محدودیت‌های ناشی از همه‌گیری جهانی کووید نگرانی دیگری بود، از جمله اینکه در صورت اعمال محدودیت‌های همه‌گیر بر ظرفیت، چقدر درآمد بالقوه از دست می رفت. با این حال، سوابق امیدوارکننده‌ای وجود داشت؛ زیرا رویدادهای بزرگ ورزشی به تعویق افتاده، مانند «المپیک 2020 توکیو» و «مسابقات قهرمانی یورو 2020 یوفا» که در سال2021 برگزار شد، به‌عنوان الهام‌بخش بزرگی برای ورزشکاران، تماشاگران و جهان در نظر گرفته شد. به‌عنوان‌مثال، فینال «یورو2020»، جایی که انگلیس با ایتالیا بازی کرد، تقریبا 31میلیون بیننده تلویزیونی تنها در بریتانیا آن را تماشا کردند. با توجه به این، محاسبه قطر این بود که انتقاد و موشکافی موقت بر این مناسبت تاریخی و میراث آن غلبه می کند و درهرصورت توجه منفی می‌توانست تا حدی با سیاست‌های رسانه‌ای که پیش‌تر بحث شد، جبران شود.

دوم) هزینه حمایت از باشگاه پاری سن‌ژرمن

هزینه‌ای که قطر برای حمایت از پاری سن‌ژرمن پرداخت کرد، به خرید باشگاه توسط «سرمایه‌گذاری قطر اسپورتس» و معاملات مالی پس‌ازآن مرتبط بود. قرارداد اسپانسری امضاشده بین پاری سن‌ژرمن و «سازمان گردشگری قطر» در سال2013، با ادامه حمایت مالی توسط «بانک ملی قطر» و تعامل «سازمان گردشگری قطر» با پاری سن‌ژرمن، «پرسش‌های جدی‌ای را از جامعه اروپایی درباره این مساله مطرح کرد که آیا به نظر می‌رسد چنین رابطه‌ای برای یافتن خلأ در مقررات «بازی جوانمردانه‌ی مالی یوفا» است. در تابستان2017، پس از آغاز بحران خلیج‌فارس، پاری سن‌ژرمن «نیمارِ» فوتبالیست را با مبلغ رکورد جهانی 203.6میلیون پوند (263 میلیون دلار) خرید و قرارداد دیگری برای «امباپه» به ارزش 165.1میلیون پوند (213میلیون دلار) منجر به تحقیق از سوی هیات حاکمه فوتبال اروپا درباره این موضوع شد که آیا پاری سن‌ژرمن از قوانین «بازی جوانمردانه مالی یوفا» پیروی می‌کند یا خیر؟ جریمه‌های نسبتا کوچکی که چنین تخلفاتی از هیات حاکمه دریافت می‌کند، ممکن است برای جلوگیری از اتفاقات بعدی ناکافی باشد. به‌عنوان یک تیم پیشرو در لیگ ملی فرانسه، پاری سن‌ژرمن در سیستم فوتبال فراملی اروپا، از جمله حضور بالقوه در هر لیگ اروپایی آینده، فعالیت می‌کند.

این ماهیت فراملی و تلاش قطر برای بهره‌مندی از آن از طریق قدرت عاریه‌ای، باعث شد تا قطر به پاری سن‌ژرمن کمک مالی تزریق کند تا توانایی آنها برای جذب بازیکنان برجسته و بهبود وجهه‌ی باشگاه را افزایش دهد. سرمایه‌گذاری قطر در خرید بازیکنان پاری سن‌ژرمن «بازار فوتبال را تحت تاثیر قرار داد» به‌طوری‌که بارسلونا از بخشی از 200میلیون پوند (258میلیون دلار) که برای نیمار جهت خرید «کوتینیو» از باشگاه لیورپول به مبلغ 142میلیون پوند (183میلیون دلار آمریکا) دریافت کرده بود، استفاده کرد؛ جایی که «حتی با تورم عادی عجیب‌وغریب در فوتبال از طریق حقوق رسانه‌ای... این تورم بیشتر شبیه 70 [90میلیون دلار آمریکا] یا 80میلیون پوند [103میلیون دلار] بود.» این نشان می‌دهد که بودجه قطر ممکن بود باعث تورم بیشتر هزینه‌های نقل و انتقالات شود، که همچنین نگرانی‌ها را درباره رفتار پاری سن‌ژرمن افزایش داد.

ازآنجا‌که ورزش‌ها پویا هستند، قوانین به دلایل اقتصادی یا نمایشی به‌طور مداوم تغییر می‌کنند (مثلا وقفه‌های اواسط مسابقه که در تنیس به امری استاندارد تبدیل شده‌اند و زمانی را برای تبلیغات فراهم می‌کنند). به نظر می‌رسد که فرصت‌های مالی عظیم قطر تا حدی به این کشور اجازه داده تا قوانین ورزش را تغییر دهد یا آنها را دور بزند. این مساله به‌نوبه خود، به ثروت قطر - محرک اصلی قدرت عاریه‌ای‌اش - انجامید و نیز تبدیل به عامل اصلی برای قطر به‌منظور متحمل شدن هزینه برای فعالیت‌هایش شد. نگرانی‌هایی را که با خرید پاری سن‌ژرمن و جذب بازیکنان مشهور به‌وجود آمد، می‌توان به نگرانی‌های مردم فرانسه از جمله از دست دادن هویت باشگاه اضافه کرد. فرانسه یک کشور بزرگ فوتبالی در اروپاست؛ در میان «پنج بزرگ» (در کنار انگلیس، ایتالیا، آلمان، اسپانیا) و یک هویت فوتبالی منطقه‌ای قوی وجود دارد.

باشگاه‌های فرانسوی، حداقل تا زمان نمونه‌های اخیر پاری سن‌ژرمن و موناکو، درباره بودجه بین‌المللی و به‌ویژه مالکیت خارجی محافظه‌کار بودند. واکنش عمومی متفاوت بود، با مقداری تمرکز بر مزایایی که قدرت مالی جدید باشگاه به‌دست می‌داد؛ درحالی‌که دیگران چندان مشتاق نبودند. نگرانی هواداران شامل «از دست دادن کامل هویت برای پاری سن‌ژرمن است» زیرا «آنها احساس نمی‌کنند که باشگاه هنوز به‌نوعی متعلق به آنها است.» بخشی از این نگرانی ناشی از موقعیت پاری سن‌ژرمن به‌عنوان تنها باشگاه برتر پاریس بود.

تحلیل برداشت رسانه‌ها از سرمایه‌گذاری اعراب در باشگاه‌های فوتبال اروپا، با تمرکز بر پاری سن‌ژرمن و با استفاده از تحلیل موضوعی منابع مکتوب - عمدتا مجله‌ی Marianne- نشان می‌دهد که یکی از موضوعات اصلی ناشی از پوشش رسانه‌ایِ فرانسوی از نمونه‌ی پاری سن ژرمن، همانا ارتباط بین «پول و ژئوپلیتیک» بود. قطر به‌عنوان یک «پادشاهی کوچک نفتی»، «اقتدارگرا» با هدف تبدیل‌شدن به یک «غول بزرگ ورزشی» توصیف شد. پوشش فرانسوی همچنین منطق پشت پیشنهاد قطر برای جام جهانی2022 را زیر سوال برد و امتیازاتی را که قطر از سیاستمداران برجسته فرانسوی دریافت کرد، برجسته کرد.

--> اخبار مرتبط