قلب اعراب در مشت چین
دنیایاقتصاد: مایکل رابینز، امانی جمال و مارک تسلر در مقاله ای مشترک در نشریه فارن افرز نوشتند، چین بهرغم ارائه حمایت مادی و لفاظی محدود درباره غزه، ذینفع اصلی کاهش شهرت ایالات متحده در میان مردم عرب بوده است. شبکه تحقیقاتی «عرب بارومتر» در بررسی های 2022-2021 خود نشان داد که حمایت اعراب از چین رو به کاهش است. اما در ماه های اخیر این روند معکوس شده است. در تمام کشورهایی که پس از 7...
پاسخدهندگان در سه کشور از پنج کشوری که بعد از 7 اکتبر مورد بررسی قرار گرفتند، در پاسخ به این سوال که آیا سیاست های ایالات متحده یا چین برای امنیت منطقه آنها خوب است یا خیر، گفتند که رویکرد چین را ترجیح میدهند. حضور واقعی چین در منطقه حداقل بوده است، زیرا تعامل آن بیشتر بر معاملات اقتصادی از طریق ابتکار یک کمربند و یک جاده متمرکز شده است. به نظر میرسد افکار عمومی عرب در خاورمیانه درک میکنند که چین نقش محدودی در وقایع غزه ایفا کرده است: تنها 14درصد از پاسخدهندگان لبنانی، 13درصد از مراکشی ها، 9درصد از کویتی ها، 7درصد از اردنی ها و 3درصد از موریتانیایی ها موافق بودند که چین متعهد به دفاع از حقوق فلسطینیان است.
بنابراین، این احتمال وجود دارد که دیدگاه های مثبت فزاینده پاسخ دهندگان نسبت به چین نشان دهنده نارضایتی آنها از سیاست های ایالات متحده و غرب باشد. هنگامی که سوالات سیاسی خاص تری پرسیده شد، پاسخدهندگان پاسخ های دوسوگرایانه تری دادند. بسیاری از کویتی ها، موریتانیایی ها و مراکشی ها در پاسخ به این سوال که آیا آنها فکر میکنند سیاست های چین در «حفاظت از آزادی ها و حقوق» بهتر است یا سیاست های آمریکا، یا سیاست پکن و واشنگتن به یک اندازه خوب هستند یا به یک اندازه بد هستند، گفتند: سیاستهای ایالات متحده بهتر از سیاستهای چین است. با این حال، پاسخ دهندگان در دو کشور هم مرز با اسرائیل برعکس این احساس را داشتند: در نظرسنجی های عرب بارومتر در اردن و لبنان پس از 7 اکتبر، تعداد بیشتری از پاسخ دهندگان موافق بودند که سیاستهای چین در حمایت از حقوق و آزادی ها بهتر از ایالات متحده است.
سابقه چین در حمایت از حقوق و آزادی ها در داخل و خارج ضعیف است، اما مردم لبنان و اردن اکنون سابقه ایالات متحده را بدتر می دانند. این یافته نشاندهنده روند بزرگتری در داده های عرب بارومتر است؛ به این معنا که جغرافیا اهمیت دارد. مردمی که نزدیک به درگیری در غزه زندگی میکنند و کشورهایشان در طول تاریخ تعداد زیادی از پناهندگان فلسطینی را در خود جای داده اند، کمترین اعتماد را به سیاست های خاص ایالات متحده در خاورمیانه ابراز کردند.
گزارش اقلیت
بررسی های ما نشان میدهد که کاهش حمایت اعراب از ایالات متحده اجتناب ناپذیر نیست و افکار عمومی عرب با حساسیت به تفاوت ها در سیاست ایالات متحده در قبال مسائل کلیدی در منطقه واکنش نشان میدهند. این نشانه قوی تر از نتایج در مراکش پدیدار میشود؛ کشوری در منطقه که روند شک و تردید فزاینده در مورد سیاست ایالات متحده را شکست داده است. در سال 2022، 69درصد مراکشیها دیدگاه مثبتی نسبت به ایالات متحده داشتند که تاکنون بیشترین حمایت را در جهان عرب دارد. این حمایت قوی در واقع افزایش یافته است: بررسی زمستان 2024-2023 توسط عرب بارومتر نشان داد که 74درصد مراکشی ها اکنون به ایالات متحده نگاه مثبت دارند. مراکش همچنین تنها کشوری است که جمعیت آن به وضوح سیاست های امنیتی خاورمیانهای ایالات متحده را با 13درصد بر سیاست های چین ترجیح میدهند.
نقشی که ایالات متحده در حمایت از مراکش در یک مناقشه ارضی ایفا کرده است تقریبا به طور قطع دلیلی است که نظر مراکشی ها متفاوت است. برای دهه ها، دولت مراکش بخش اعظم صحرای غربی را اداره میکند، جایی که جنبشی با حمایت الجزایر به دنبال ایجاد یک کشور مستقل است. تا سال 2020، هیچ کشور عضو سازمان ملل، حاکمیت مراکش را به رسمیت نمیشناخت. در آن سال، ایالات متحده ادعای مراکش بر صحرای غربی را در ازای رسمی کردن روابط دیپلماتیک مراکش با اسرائیل به رسمیت شناخت. بهویژه در نیمه دوم سال 2023، دولت بایدن به شدت این سیاست را تایید کرد.
نظرسنجی عرب بارومتر در مراکش مصادف شد با سفر بسیار تبلیغاتی جاشوا هریس، دیپلمات ارشد ایالات متحده، از الجزایر و رباط برای تاکید بر این موضع سیاسی. به نظر میرسد که سیاست مراکش در صحرای غربی تا حد زیادی ایالاتمتحده را از کاهش حمایتی که در سایر کشورهای عربی متحمل شده بود، مصونیت داد. سایر کشورهای غربی که از آمریکا در به رسمیت شناختن حاکمیت مراکش بر صحرای غربی پیروی نکردند، حمایت مردم مراکش را حفظ نکرده اند. بین سالهای 2022 و زمستان 2024-2023، درصد مراکشی هایی که می گفتند دیدگاه مثبتی نسبت به بریتانیا دارند از 68درصد به 30درصد کاهش یافته که کاهشی بزرگتر از سایر کشورهای مورد بررسی است. نظر مراکشی ها در مورد فرانسه نیز 10 امتیاز کاهش یافت.
در هر کشوری که ما بررسی کردیم، پاسخدهندگان نشان دادند که معتقدند کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا، و نه بازیگران جهانی، بیش از همه متعهد به حمایت از حقوق فلسطینیان هستند. با این حال، این نظر به معنای تمایل به اتخاذ بیطرفی یا خروج ایالات متحده از خاورمیانه نیست. بهرغم خشم از سیاستهای ایالاتمتحده در قبال غزه، افکار عمومی عرب به صراحت اعلام کردند که می خواهند ایالاتمتحده در حل بحران اسرائیل و فلسطین مشارکت داشته باشد.
یکی از پرسش های نظرسنجی عرب بارومتر از پاسخ دهندگان این بود که کدام موضوع باید در رأس دستور کار دولت بایدن در خاورمیانه و شمال آفریقا باشد و هفت گزینه را ارائه داد: توسعه اقتصادی، آموزش، حقوق بشر، زیرساخت ها، ثبات، مبارزه با تروریسم و مساله فلسطین. در سه کشور از چهار کشوری که این سوال در نظرسنجی های پس از 7 اکتبر پرسیده شد، تعداد زیادی از پاسخ دهندگان موافق بودند که بایدن باید مساله فلسطین را، حتی بیش از سایر نگرانیهای کلیدی پیش روی کشورهایشان، در اولویت قرار دهد. در واقع، نسبت شهروندان عرب که به این موضوع پاسخ دادند که اولویت اصلی دولت بایدن در منطقه باید مساله فلسطین باشد، طی دو سال گذشته به طور چشمگیری افزایش یافته است. 21 امتیاز در اردن، 18 امتیاز در موریتانی و مراکش، و 17 امتیاز در لبنان؛ داده های ما از تونس نشان میدهد که این افزایش تقریبا بلافاصله پس از شروع عملیات نظامی اسرائیل در غزه رخ داده است.
جنگ غزه، حمایت اعراب از عادیسازی روابط با اسرائیل را از سطح پایینی کاهش داده است. با این حال، این به آن معنا نیست که جهان عرب مخالف حل و فصل صلحآمیز مساله اسرائیلی ها و فلسطینی هاست. تحقیقات ما در تونس در ابتدا نشان داد که وقوع جنگ در غزه ممکن است باعث کاهش حمایت از راهحل دو دولتی شود. در واقع، در نظرسنجی هایی که بین دسامبر 2023 و مارس 2024 در اردن، موریتانی و مراکش انجام شد، درصد بیشتری از پاسخ دهندگان حمایت خود را از راه حل دو دولتی نسبت به راه حل یک دولتی، کنفدراسیون، یا «دیگری» بدون پایان نشان دادند. رویکردی که از این گزینهها در سال 2022 پشتیبانی کرده بود.
قبل از حوادث 7 اکتبر، به نظر می رسید که نظم منطقه ای جدیدی در خاورمیانه در حال ظهور است. از آنجا که برخی از دولت های عربی به دنبال عادی سازی روابط با اسرائیل بودند که شامل اولین توافقنامه هایی از این دست در حدود 30 سال گذشته می شد، به نظر می رسید که ممکن است شکاف اولیه در منطقه بین اسرائیل و کشورهای عربی نباشد، بلکه بین تهران و کشورهایی که به دنبال مهار نفوذ ایران هستند بروز کند.
ممکن است هنوز هم ایالات متحده بتواند چنین ائتلافی را ایجاد کند: کمک اردن به اسرائیل در دفع حمله موشکی و پهپادی ایران در 13 آوریل، و تصمیمات عربستان سعودی و امارات برای ارائه اطلاعات به ایالات متحده قبل از آن حمله، تا حدودی نشان میدهد که رهبران کلیدی عرب همچنان بر این باورند که همسویی مجدد منطقه ای به نفع آنهاست.
اما تا زمانی که کاهش حمایت منطقه ای از ایالات متحده ادامه داشته باشد، تلاش ها برای یک هم سویی کامل با مشکل مواجه خواهد شد. پیمان های صلح سرد، مانند توافق هایی که بین اسرائیل، مصر و اردن منعقد شده اند، همیشه در معرض خطر پاره شدن هستند. ایالات متحده به عنوان یک واسطه برای عادیسازی معاملات غیرقابل جایگزین است. توافقنامه صلح مصر - اسرائیل و اسرائیل- اردن عمدتا به دلیل کمکهای عظیم ایالات متحده به هر دو کشور عربی برقرار شد. قراردادهای عادیسازی در نیم دهه گذشته به وعدههای ایالات متحده برای رسیدگی به نگرانیهای کشورهای عربی، از جمله به رسمیت شناختن حاکمیت مراکش بر صحرای غربی، حذف سودان از فهرست کشورهای حامی تروریسم، و فروش جتهای جنگنده F-35 به امارات وابسته بوده است.
در شرایط پس از 7 اکتبر، از دست دادن حمایت شهروندان عرب نه تنها به معنای به خطر انداختن حمایت رهبران عرب است، بلکه ثبات داخلی متحدان اصلی عرب ایالات متحده را نیز به خطر می اندازد. خشم مردم در مورد رنج فلسطینیان قبلا به خیابان ها سرازیر شده است. در اردن، اعتراضات پیش از این پروژه رفاه، یک توافقنامه مورد حمایت امارات و ایالات متحده بین اردن و اسرائیل در مورد آب و انرژی را از مسیر خود خارج کرده است. رژیم های عربی پس از همکاری با اسرائیل و ایالات متحده برای مقابله با حمله ایران، به دلیل ترس از برافروختن بیشتر خشم شهروندان خود، در مورد نقش خود سکوت کرده اند.
ایالات متحده باید تلاش کند تا فشار عمومی را که دولت های عربی به دلیل همکاری با اسرائیل برای مقابله با نفوذ ایران احساس میکنند، کاهش دهد. منطقه در نقطه محوری قرار دارد و ایالات متحده از نظر تئوری در موقعیت خوبی قرار دارد تا از اهرم های لازم برای کمک به تضمین آتشبس در غزه و کمک به حرکت اسرائیلی ها و فلسطینی ها به سمت صلح استفاده کند. با این حال، برای بازگرداندن اعتبار منطقه ای خود، ایالات متحده باید گام های عینی و عمل گرایانه ای به سمت راه حل دو دولتی بردارد و مشخص کند که حکومت موثر در غزه پس از جنگ چگونه خواهد بود و اسرائیلی ها و فلسطینی ها چه کاری باید انجام دهند تا اطمینان حاصل شود که پیشرفت به سوی صلح حاصل میشود.
ایالات متحده نه تنها باید از مذاکرات صلح حمایت کند، بلکه باید بر توقف گسترش شهرک های اسرائیلی در کرانه باختری نیز پافشاری کند. برای مدت طولانی، اعراب تصور می کردند که ایالات متحده برای تامین منافع خود و رهبران عرب متحد پیش از منافع شهروندان عادی تلاش میکند - حتی زمانی که شهروندان عرب به دنبال حمایت بیشتر از تلاش های دموکراسی سازی و مبارزه با فساد هستند. علاوه بر این، یک رویارویی دیگر ایران و اسرائیل ممکن است به اندازه رویارویی که در آوریل 2024 رخ داد، موثر نباشد. ممکن است ویرانگر باشد. ایالات متحده باید تلاش کند تا اعتماد مردم عرب را برای مهار ایران، نه تنها به صورت مخفیانه، بلکه با سیاست های علنی، شجاعانه و موثر جلب کند.
وضعیت کنونی خطرات و فرصت هایی را برای ایالات متحده فراهم میکند. در بیشتر کشورهای عربی معادل مستقیمی برای مساله صحرای غربی مراکش وجود ندارد. اما مورد مراکش روشن میکند که وقتی شهروندان عرب احساس میکنند که ایالات متحده از منافع آنها دفاع میکند، در مورد آن به نحو مطلوب تری قضاوت میکنند. خطرات ناشی از عدمرسیدگی به کاهش حمایت اعراب از ایالات متحده فراتر از غزه است. بدون تغییر قابلتوجهی در حمایت ایالاتمتحده از جنگ اسرائیل، و بدون تغییرات هوشمندانه در سیاست ایالات متحده برای بی حرکتی درازمدت ضدآمریکایی فزاینده اعراب، سایر بازیگران - از جمله چین - به تلاش خود در خاورمیانه ادامه خواهند داد تا ایالات متحده را از نقش خود خارج کنند.
--> اخبار مرتبط