قلم رماننویسها و فیلمنامهنویسها در شرایط سوپرمارکتی امروز
حاتم ابتسام در نشست نقد و بررسی رمان «حریر» گفت: امروز فضا سوپرمارکتی است و ما در حال ژانرآزمایی هستیم. رماننویسها به سمت فیلمنامهنویسی و فیلمنامهنویسها به سمت رمان میروند.
حاتم ابتسام در نشست نقد و بررسی رمان «حریر» گفت: امروز فضا سوپرمارکتی است و ما در حال ژانرآزمایی هستیم. رماننویسها به سمت فیلمنامهنویسی و فیلمنامهنویسها به سمت رمان میروند.
به گزارش خبرگزاری مهر، نشست نقد و بررسی کتاب «حریر» اثر فاطمه سلطانی، سهشنبه، بیستویکم تیرماه با حضور علیاصغر عزتیپاک و حاتم ابتسام در خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار شد. مریم فردی دبیری این نشست را برعهده داشت.
در ابتدای این نشست، مریم فردی با بیان اینکه کتاب «حریر» یک عاشقانه در بستر تاریخی بر اساس ماجرای محوری حضور زنانی از دربار در حرم حضرت معصومه (س) در سال 1307 است، بیان کرد: این زنان با کشف حجاب در حرم حضرت معصومه (س) حاضر شدند که اعتراض آیت الله بافقی را به دنبال داشت و شخص رضا شاه در این موضوع ورود کرد. نویسنده کتاب یک عاشقانه بر محوریت این صحنه به نگارش درآورده است.
کتاب «حریر» یک مبنای تاریخی دارد
در ادامه این نشست، فاطمه سلطانی با تاکید بر اینکه کتاب «حریر» یک مبنای تاریخی دارد، گفت: نویسنده باید به این موضوع توجه داشته باشد که چه شگردی به کار ببرد تا مخاطب را به خواندن کتاب جذب کند؛ از این جهت که در دوران کنونی جوانان حوصله خواندن کتابهای مفصل را ندارند و همه چیز فستفودی شده است. بر همین اساس سعی کردم شخصیتی خلق کنم که نسل جوان را به خواندن کتاب جلب کند و بهترین بستر برای تحقق این هدف بستر عاشقانه است؛ در نتیجه شخصیتهایی طراحی شد تا این بار را به دوش بکشند.
رمان «حریر» باید در بافق دیده شود
در ادامه حاتم ابتسام از دیگر سخنرانان حاضر در این نشست گفت: در تاریخ معاصر در تمام شهرهای مهم ایران به همان میزان که شهرها و اتفاقات تاریخی در مکانها مهم هستند آدمها هم مهم تلقی میشوند؛ مکانها باقی ماندهاند اما از آدمها نام و نشانی نمانده است. جای خوشحالی است که این مواد تاریخی در روزگار ما وجود دارند و دست ما باز است تا ارجاعات تاریخی را به مکانها پیوند بزنیم. حرم حضرت معصومه (س) به عنوان یک مکان مهم و تأثیرگذار در قلب شهر قم قرار دارد و محمل و بستر اتفاقات تاریخی مهم بود. عدهای که به حرم حضرت معصوم (س) مشرف شدند ممکن است از وجود مقبره پروین اعتصامی، آیتالله بافقی و سایر بزرگان تاریخ معاصر در این شهر اطلاع نداشته باشند. شخصیت آیت الله بافقی به عنوان کسی که دو اتفاق مهم کشف حجاب خانواده درباری و احیای مسجد جمکران را در تاریخ معاصر رقم زد تا حدی ناشناخته مانده است و درباره این موضوع کار نشده است. خانم سلطانی این سوژه را دوست داشت و به آن مسلط بود و بهصورت حرفهای به طرح داستانی رسید که نتیجه آن انتشار کتاب «حریر» شد.
وی ادامه داد: این کتاب به شخصیتی میپردازد که آن طور که باید و شاید در تاریخ معاصر نمایش داده نشده است. من یک پرسوجوی کوچک در شهرستان بافق در یزد انجام دادم و متوجه شدم معرفت خاصی نسبت به ایشان در این شهر وجود ندارد و این دردناک است. این رمان باید در بافق دیده شود؛ در این صورت پیوندهای فرهنگی و اجتماعی با یک اثر هنری برقرار میشود اما جای این اتفاق خالی است. اگر کسی این کتاب را بخواند هم کنجکاو میشود و هم درباره اتفاقاتی که در آن ایام رخ داده به نسبت اطلاعات ارائه شده در کتاب، دانش کسب میکند اما مساله اینجاست که بعد از شناخت و درک آیت الله بافقی، ماجرای کشف حجاب، جزئیات حرم حضرت معصومه (س) و زیست زندگی آدمهای آن دوران برای گسترش و توسعه اطلاعات خودمان به ابتدای یک مسیر سخت و سنگلاخی خواهیم رسید. مسیری که نویسنده آن را طی کرده است؛ نویسنده برای نوشتن این کتاب از یک پژوهشگر تاریخی در حوزه تاریخ معاصر کمک گرفته اما کمک ایشان صد در صدی نبود. این مسیر به حدی دشوار است که به تنهایی کار نویسنده نیست بلکه ناشر باید در این مسیر همراه نویسنده باشد و نویسنده را تقویت کند. نویسنده و مخاطب برای کسب اطلاعات بیشتر درباره موضوعات ارائه شده در این کتاب با مسیر سختی روبهرو خواهد بود و انتشار کتابهایی از این دست سنگبنای ابتدایی است و تاکنون باید حداقل بیست رمان یا اثر تاریخی درباره این موضوعها برای مخاطب عام تولید میشد اما اینگونه نیست و این اتفاق، ارزشمندی اثر خانم سلطانی را بیشتر میکند.
در ادامه، مریم فردی با طرح این موضوع که در رمان دو امر واقع و تخیلی داریم. نویسنده برای نوشتن یک رمان باید تخیل خود را وارد کار کند. مرز این دو در کتاب «حریر» به چه صورت است؟ آیا این دو امر در این کتاب با هم تداخل دارند؟ آیا در این کتاب نویسنده به خوبی از پس این موضوع برآمده است؟
علیاصغر عزتیپاک از دیگر سخنرانان حاضر در نشست نقد و بررسی کتاب «حریر» در پاسخ به این سوال گفت: امر واقع و تخیل در جایی از داستان یکدیگر را ملاقات میکنند. امر تخیلی در جایی امر واقع را ملاقات و از ظرفیت آن استفاده میکند و وارد واقعه و از آن خارج میشود. باقی ماجرا باید تخیل باشد چرا که دنیای برساخت است و در بخش واقعیت هم باید دستکاری صورت بگیرد تا جایگاه تخیل حفظ شود. روزنههایی وجود دارد و باید ساخته شود تا داستان برساخته بتواند در دل امر تاریخی نفوذ کند.
در اثر تاریخی باید شخصیت عادی بسازید
فاطمه سلطانی درباره نحوه تعادل بین امر واقع و امر تخیل در کتاب «حریر» توضیح داد و گفت: در نقطه اوج داستان امر واقع را گنجاندم اما مبنای کار اتفاقاتی است که برای شخصیت افتاده و شخصیت هم تخیلی است. سعی کردم شخصیتهای واقعی در رمان با هم تنیده شوند. بازخوردهایی از خوانندگان کتاب داشتم که میپرسیدند کدام شخصیت رمان واقعی است و در پاسخ میگفتم به جز آدمهای معمولی و عادی رمان، مابقی، شخصیتهای واقعی تاریخ هستند. در کار تاریخی مهم است که بتوانید شخصیت عادی بسازید؛ ما با یکسری از شخصیتها مواجه هستیم که تاریخی هستند و مردم آنها را میشناسند اما مردم با آدمهای معمولی ارتباط برقرار میکنند و تلاش کردم در این رمان ارتباط بین شخصیتها را درست بچینم.
مریم فردی با طرح این موضوع که شخصیتها در داستانها مثبت یا منفی هستند، گفت: یکی از شخصیتهای کلیدی در این کتاب تیمورتاش است که یک شخصیت مثبت مقابل آن قرار دارد و برای مخاطب جای کشف نمیگذارد. آیا این موضوع یک ویژگی است یا مشکل محسوب میشود؟
حاتم ابتسام در پاسخ به این سوال بیان کرد: این سوال اشاره غیرمستقیم به مساله درام و دراماتیزه شدن در داستانهای تاریخی دارد؛ ما در داستانهای تاریخی بر مبنای واقعیت، پایانبندی را میدانیم و این نصف جذابیت داستان را به لحاظ تعلیق و... تحتالشعاع قرار میدهد چرا که موضِع نویسنده و شخصیتهای خوب و بد داستان مشخص است. اگر واقعیت اینگونه باشد جذابیتی در رمانهای تاریخی باقی نمیماند اما میبینیم این رمانها همچنان پرمخاطب و تأثیرگذار هستند و اتفاقات جالبی در آنها رخ میدهد. چیزی که باعث میشود بار درام و وزن داستان همچنان حفظ و مخاطب جذب آن شود، مساله «چگونگی» است؛ این مساله به دلایل انتخابها بر میگردد. میدانیم که رضاشاه معتقد به کشف حجاب و پوشیدن لباس متحدالشکل بود اما دلایل آن را نمیدانیم یا اگر میدانیم پاسخها تککلمهای، کلی یا بعضاً اشتباه است. معنای کشف حجاب برای مخاطب سال 1401 با مخاطب سال 1307 متفاوت است.
وی افزود: نویسنده کتاب اصرار داشتند حتی یک فرم عکس از کاخ سلطنتی شاه ببینند چرا که به او ذهنیت و تصویر میدهد. تجربه پخش سریالها، رمانها و فیلمهای تاریخی در قبل از انقلاب اسلامی ایران با کارهای ذبیحالله منصوری و بعد از انقلاب در رمانهایی که در دورههای مختلف تاریخی نوشته شده، وجود دارد. فیلمهای تاریخی علارغم اینکه فیلمهایی گرانی هستند و هزینه تولید آنها سنگین است اما همچنان ساخته میشوند و مردم آنها را میبینند و همچنان جذابیت دارد چرا که به چگونگی میپردازند. بنابراین هرچه امر واقع کمتر باشد داستان جذابتر خواهد بود چرا که وقتی به سراغ یک امر واقع میرویم روایت یک امر سادهای که در گذشته رخ داده برای مردم دوره کنونی جذابتر است. اگر تاریخ و تاریخنگاری را نمای کلی از یک شهر، دیوارها، خیابانها، میدانها و... بدانیم رمان کوچه پس کوچههای آن شهر است. بنابراین ما ناچار هستیم که تخیل کنیم اما تخیلی که بر مبنای واقعیت باشد؛ به عبارتی امر واقع بر اساس آن چیزی که رخ داده باید بازنمایی شود و نباید سنت، فرهنگ، عرف و برساخت فرهنگی را بر آن زمان غالب کنیم چرا که ممکن نیست.
در ادامه علیاصغر عزتیپاک با بیان اینکه شمای کلی رمان متأثر از واقعه تاریخی است، گفت: در این رمان شخصیتهایی خلق شده و در مکانی که یک واقعه تاریخی رخ داده، نقش آفرینی میکنند. در حرم حضرت معصومه (س) بیحرمتی رخ داده و نویسنده در قالب داستان از طرف مسئولان امر در حرم و از طرف خانواده رضا شاه به واقعه نزدیک میشود. ما یک گزارش تاریخی از این واقعه داریم که کلی است و صرفاً ما را از این ماجرا خبردار میکند. نشان دادن منطق داستان این دو طرف در داستان بسیار مهم است و قرار است این داستان منطقی را ایجاد کند که حرفهای دو طرف شنیده شود چرا که رمان محل گفتوگوی اندیشهها، آرای طبقات و... است. پرداختن و بازخوانی این موضوع در رمان خوب است و تخیل کردن و دیدن زوایا مهم است؛ به ویژه که حدود صد سال از این واقعه گذشته است.
این نویسنده عنوان کرد: به نظر من داستان «حریر» نتوانسته حداقل منطق دو طرف را بیان کند؛ رفتن یک دختر شانزده ساله به خانه رضاشاه و ارتقا آن به حدی که بتواند در سفر به قم با خانواده سلطنتی باشد. این داستان برای این است که ما منطق این خانواده را بفهمیم؛ منطق این است که به قصد قربت و احترام به معصومه (س) به زیارت رفتهاند اما نمیخواهند به الزامات این حضور تن بدهند اما این بخش در کتاب گفته نمیشود چرا که نویسنده از همان ابتدا موضِع دارد و خانواده رضا شاه محکوم هستند. در اثر داستانی که قرار است طرفین ماجرا به زبان بیایند و مواضع خود را بیان کنند باید به گرهها نزدیک شویم. در این صورت نویسنده نباید دنبال جوِ رسانهای باشد بلکه باید منظر و نظرگاه خاص خود را ببیند و بازخوانی کند تا به حقیقت نزدیکتر شود و کار را به نحوی سامان دهد که ویژه خودش باشد. اما نویسنده داستان را به گونهای پیش میبرد که ضد خودش عمل میکند و اگر باورمند به مساله حجاب نباشم از این مساله علیه گفتمان حجاب استفاده میکنم.
عزتی پاک افزود: در شخصیتپردازی دختر رمان اتفاقاتی رخ میدهد که نقد اساسی به آن دارم؛ این شخصیت از روستاهای قم به دربار راه پیدا میکند و به حدی پیش میرود و ارتقا پیدا میکند که به محرمانهترین جلسههای دولتی گوش میسپارد. منطق در داستان خودِ ارجاع است؛ داستان، منطق خودش را میسازد. این ایراد نیست که یک دختر کم سن روستایی به شکوفایی برسد اما فرآیند و باورپذیری لازم دارد اما در داستان این فرآیند به سرعت طی میشود. داستان در طراحی خوب از آب درآمده است و مسیرهایی که برای پرورش شخصیتها طراحی شده، خوب است. شخصیتها و قهرمانان داستان باید فعال و عامل باشند و نمیتوانند در نقش یک شخصیت منفعل ظاهر شوند. دو شخصیت داستان بعد از اینکه از هم جدا میشوند منتظر سرنوشت میمانند. به شخصیتها، قهرمانان، توصیفات و نثر داستان نقد دارم. همچنین در این کتاب ویراستار به وظیفه خود به خوبی عمل نکرده است و احساس میکنم این کتاب میتوانست پختهتر و با حوصلهتر ارائه میشد چرا که موضوع ارائه شده در این کتاب جزو موضوعات حساس است. دغدغه و انتخاب نویسنده درست اما در اجرا باید به نویسنده کمک بیشتری شود.
مریم فردی نیز در ادامه بیان کرد: نویسنده در داستان با خواننده خود حرف میزند و بخشیهایی از داستان را متوقف میکند تا توضیحاتی ارائه دهد و در بخشهایی بلندخوانی میکند. بحث باورپذیری در داستان مهم است. به عنوان یک مخاطب معمولی، قهرمانسازی مصنوعی در داستان بزرگترین مشکل کتاب است.
نویسندهها به صورت تخصصی به مساله نگارش رمان نگاه نمیکنند
حاتم ابتسام همچنین اظهار کرد: در بستر تاریخی در حوزه نویسندگی در بستر فروشگاهی و سوپرمارکتی قرار گرفتیم و ژانرها متنوع شده و مخاطب ژانر را میشناسد؛ این امر باعث شده نویسندهها قلمآزمایی کنند و در حیطههایی که مساله خودشان نیست بلکه تقاضای مخاطب و موج بازار است، حرکت کنند. به طور کلی نویسندهای نداریم که به صورت تخصصی در یک ژانر بنویسد؛ هر چند در حوزه دفاع مقدس کم کم این اتفاق در حال رخ دادن است و نویسندههایی صرفاً درباره دفاعمقدس مینویسند. دو کتاب «دهم عید» و «حریر» به نویسندگی فاطمه سلطانی به تاریخ معاصر میپردازد اما نویسنده فاصله معناداری دارد تا به نویسندهای تبدیل شود که بتواند از دل تاریخ معاصر یک واقعه بیرون بکشد. اما مسیر پیشروی نویسنده را خوب میبینم.
رماننویسها بهسمت فیلمنامه نویسی و فیلمنامهنویس ها بهسمت رماننویسی میروند؛ سریالهایی که هم اکنون در فضای اینترنت در حال پخش است از رمانهایی موجود در بازار است که عمر آن کمتر از 10 سال است. نویسندهها به صورت تخصصی به معنای پژوهش و باورپذیر کردن به مساله نگارش رمان نگاه نمیکننداین نویسنده ادامه داد: من به عنوان یک مخاطب بد نمیدانم که نظر نویسنده درباره موضوعی که به آن پرداخته را بدانم و گاهی به نویسند حق میدهم نظر خود را بیان کند. وجود چارچوب در روایت ما را به فیلمنامهنویسی نزدیک میکند در حالی که در رمان دست و بال ما بسته نیست و این یکی از جذابیتهای رمان است؛ نویسنده میتواند شکستهای مختلفی را در خلال داستان داشته باشد. فضا سوپرمارکتی است و ما در حال ژانرآزمایی هستیم و یکی از نشانههای آن تقاضای ناشران برای ورود به حوزه ادبیات داستانی است. رماننویسها به سمت فیلمنامهنویسی و فیلمنامهنویسها به سمت رماننویسی میروند؛ سریالهایی که هم اکنون در فضای اینترنت در حال پخش است از رمانهایی موجود در بازار است که عمر آن کمتر از 10 سال است. نویسندهها به صورت تخصصی به معنای پژوهش و باورپذیر کردن به مساله نگارش رمان نگاه نمیکنند؛ باور پذیر کردن جدای از تکنیکها و مهارتهای دراماتولوژی است و تا زمانی که در آن زندگی و آن را درک نکنیم نمیتوانیم درباره آن بنویسیم.
مریم فردی در توضیحاتی گفت: قصه این کتاب برای قرنها پیش است که در آن زمان دختران در سن هشت سالگی ازدواج میکردند و دختری به سن شخصیت رمان «حریر» اگر میخواست زندگی معمولی داشته باشد حداقل باید سه فرزند داشت. در آن دوران مسئولیتپذیری خیلی بیشتر از دوران کنونی بود. بنابراین باید به جنبههای جامعهشناسی آن دوران هم توجه کنیم.
کتاب «حریر» رمان عاشقانه نیست
علیاصغر عزتیپاک در ادامه این نشست گفت: ادعای پشت این کتاب است که به آن نقد دارم و آن عاشقانه بودن کتاب است. ما عاشقانههای زیادی از لیلی و مجنون تا فرهاد و شیرین و بیژن و منیژه داریم. وقتی یک داستان عاشقانه است که مملو از عواطف، احساسات و مباحث مرتبط با عشق باشد. در کتاب خسرو و شیرین صفحهای نیست که در آن به عشق، دوری، فراق و.. اشاره نشده باشد چرا که داستان، داستان عشق و مساله کانونی عشق است. کتاب «حریر» رمان عاشقانه نیست چرا که در آن از بدنهای که عشق در آن پرورش پیدا کند هیچ خبری نیست و تلاش شخصیتهای داستان برای رسیدن به هم در آن کتاب دیده نمیشود. مشکل اصلی کتاب این است که شخصیتها ساخته شده اما از عمل خبری نیست و هیچ تلاشی برای محافظت از عشق دیده نمیشود. به نظر من این کتاب یک کار سیاسی و اجتماعی است که به یک دوره تاریخی میپردازد. من به عنوان نویسنده به دنبال خاستگاه مساله پوشش که در این کتاب مطرح شده میروم و دوباره آن را بازخوانی میکنم اما حتماً در شرایط کنونی باید گوشهچشمی به عصر حاضر داشته باشیم تا بفهمم بررسی مسائل آن دوران چه کمکی به زمان حاضر میکند. کتاب سوپرمارکتی با اثر فرهنگی متفاوت است؛ کتاب «حریر» مساله و دغدغه دارد و این آن را از کتاب سوپرماکتی متمایز میکند و باید آن را در کتابخانه خواند. مسألهای که نویسنده در این کتاب مطرح میکند مهم است اما باید به نحوی به آن پرداخته شود که پاسخی به مساله امروز ما نیز داده شود.
حاتم ابتسام در پایان گفت: نحوه مواجه با ادبیات از سمت نویسنده این روزها مانند سوپرمارکتی است که نمیتوان گفت غلبه با چه کتاب یا چه جریان ادبی است؛ نویسندههایی را میبینیم که در همه ژانرها مینویسند. این اثر یک کار فرهنگی است و نویسنده آن را بخشی از این اتفاق تاریخی میبینم. اسم و طرح جلد کتاب را میپسندم و دقتهای خوبی در آن صورت گرفته است.