دوشنبه 5 آذر 1403

ماجرای حراست از آسمان قم توسط یک‌فانتوم برای بچه‌ها منتشر شد

خبرگزاری مهر مشاهده در مرجع
ماجرای حراست از آسمان قم توسط یک‌فانتوم برای بچه‌ها منتشر شد

کتاب «نقاشی روی آسمان» نوشته سیده زهرا بذرگری درباره دفاع هوایی از شهر مقدس قم و حرم حضرت معصومه (س) توسط انتشارات کتاب جمکران منتشر و راهی بازار نشر شد.

کتاب «نقاشی روی آسمان» نوشته سیده زهرا بذرگری درباره دفاع هوایی از شهر مقدس قم و حرم حضرت معصومه (س) توسط انتشارات کتاب جمکران منتشر و راهی بازار نشر شد.

به گزارش خبرگزاری مهر، کتاب کتاب «نقاشی روی آسمان» نوشته سیده زهرا بذرگری به‌تازگی توسط انتشارات کتاب جمکران با مشارکت کنگره ملی شهدای استان قم منتشر و راهی بازار نشر شده است.

این‌کتاب با روایتی داستانی به ماجرای درگیری هواپیمای شکاری ایرانی با چهار فروند هواپیمای عراقی برای حراست از آسمان شهر قم می‌پردازد.

در عملیات kv1 خلبان پیروان هنگام بازگشت از عملیات بوسیله رادار سوباشی مطلع می‌شود چهار فروند هواپیمای میراژ F1 عراقی قصد بمباران قم را دارند. پیروان تغییر مسیر داده و در نزدیکی شهر اراک، با هواپیماهای عراقی پیش از رسیدن به آسمان قم درگیر می‌شود و یک فروند هواپیمای شکاری عراقی را سرنگون می‌کند. بقیه هواپیماها هم بمب‌هایی که قرار بود در بمباران شهر قم استفاده کنند را در بیابان‌های اطراف رها کرده و فرار می کنند. بعد از این اتفاق عراق مجبور می شود برای بمباران شهری از موشک به جای هواپیما استفاده کند.

زهرا بذرگری نویسنده این‌کتاب، در ثر پیش رو داستانی را ویژه مخاطب نوجوان بر اساس این عملیات خلق کرده است. داستان علی، نوجوانی که عاشق پرواز است و با پدر و مادربزرگش زندگی می کند. او تابستان را به همراه عمویش در روستایی در نزدیکی یک پایگاه شکاری کار می کند و در کنار جاده شیربلال می فروشد. خلبان فضلی که خلبان هواپیمای اف 14 است. هر بار که از کنار مزرعه رد می شود از علی شیر بلال می خرد.

علی می خواهد خلبان شود و از خلبان فضلی سوال می کند که راز خلبان شدن او چه بوده؟ خلبان فضلی هم شرط می گذارد که اگر بتواند پرواز اف 14 را شناسایی کند او هم راز خلبان شدن را به او بگوید.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

بعدازظهر بود، نور آفتاب دقیقاً در چشم من بود و همین، دیدن با چشم غیرمسلح از دور را دشوار می‌کرد. چند ثانیه بعد، چهار نقطه تیره، درست روبه‌رویم ولی در ارتفاع پایین‌تر دیدم. سرعت آن‌ها کم‌تر از ما بود. کاملاً آن‌ها را زیر نظر گرفتم. هواپیماهای دشمن از نوع میراژ اف1 بودند. بالاتر از آن‌ها پرواز می‌کردم و هنوز مرا ندیده بودند؛ چون هیچ واکنش از خود نشان نمی‌دادند. فرصت مناسب فرا رسید. ارتفاع را کم کردم. دسته‌های گاز هواپیما را به جلو فشار دادم و هم‌زمان با اضافه شدن سرعت، به‌سمت آن‌ها شیرجه رفتم.

این‌کتاب با 82 صفحه و قیمت 48 هزارتومان منتشر شده است.