یک‌شنبه 27 آبان 1403

ماجرای خونین پدری که دخترش را اجاره می داد / سرانجام قاتلان پدر و دختر شهریاری

وب‌گاه عرشه آنلاین مشاهده در مرجع
ماجرای خونین پدری که دخترش را اجاره می داد / سرانجام قاتلان پدر و دختر شهریاری

دایی و خواهرزاده ای که پدر و دختر جوانش را در جنایتی به قتل رسیده بودند از طناب دار رهایی یافتند دایی و خواهرزاده ای که پدر و دختر جوانش را در جنایتی به قتل رسیده بودند از طناب دار رهایی یافتند.

دایی و خواهرزاده ای که پدر و دختر جوانش را در جنایتی به قتل رسیده بودند از طناب دار رهایی یافتند.

27 اسفندماه سال 1400 فریادهای کمک خواهی یک پدر و دختر در یکی از محله‌های شهریار پیچید و همسایه‌ها که هراسان از خانه شان بیرون دویده بودند با دو پسر جوان روبه رو شدند که چاقو در دست قصد فرار داشتند. بهروز 25 ساله و خواهرزاده 18 ساله‌اش به نام کامران در محاصره شاهدان درآمدند و به پلیس تحویل داده شدند.

در این میان پیکرهای خونین پدر و دختر به بیمارستان منتقل شد. اما تلاش پزشکان برای نجات ستار 65 ساله و دختر جوانش الناز بی‌نتیجه ماند و آنها به خاطر شدت خونریزی روی تخت بیمارستان تسلیم مرگ شدند.

محاکمه دایی و خواهرزاده قاتل

با مرگ این پدر و دختر، دایی و خواهرزاده‌اش تحت بازجویی قرار گرفتند و به درگیری خونین اعتراف کردند.

دو متهم در دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستادند.

در جلسه دادگاه 3 دختر و پسر ستار و مادر الناز که سالها قبل از شوهرش جدا شده بود درخواست قصاص را مطرح کردند.

وقتی بهروز در جایگاه ویژه ایستاد قتل ستار را گردن گرفت.

وی در تشریح جزئیات ماجرا گفت: من ستار را از قبل می‌شناختم. او از همسرش جدا شده و پسر و 2دختر بزرگش ازدواج کرده و خانه‌شان را ترک کرده بودند اما او با دختر کوچکش زندگی می کرد و الناز را که 15 سال داشت به مردان غریبه اجاره می‌دادند. او خانه اش را به خانه فساد تبدیل کرده بود.

وی ادامه داد: آخرین بار همراه خواهرزاده‌ام کامران که به تازگی 18 ساله شده بود به خانه فساد ستار رفتیم. من به اتاق رفتم و مرد میانسال دخترش را در اختیارم قرار داد. وقتی از اتاق بیرون آمدم، خواستم پول را به ستار پرداخت کنم. من 150 هزار تومان مثل روزهای قبل به او دادم اما او اعتراض کرد و 180 هزار تومان پول خواست. سر همین موضوع با هم درگیر شدیم. او فحاشی کرد و من که عصبانی شده بودم با چاقویی که همراه داشتم چند ضربه به او زدم. همان موقع دخترش که صدای او را شنیده بود از اتاق بیرون آمد و شروع به داد و فریاد کرد. خواهرزاده ام که دنبال الناز از اتاق خارج شده بود با چاقو الناز را زد. من قتل ستار را قبول دارم.

کامران نیز قتل دختر جوان را گردن گرفت و اظهارات دایی اش را تایید کرد.

صدور حکم قصاص برای دایی و خواهرزاده

در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و دایی و خواهرزاده را به قصاص محکوم کردند.

اما با اعتراض متهمان به حکم، پرونده در دیوان عالی کشور تحت رسیدگی دوباره قرار گرفت.

ادعای تازه متهمان

این بار بهروز و کامران ادعای تازه‌ای را مطرح کردند.

بهروز طی نامه‌ای به قضات دیوان عالی کشور نوشت قربانیان جنایت مفسد فی الارض بودند. به همین خاطر خانه‌شان را به خانه فساد تبدیل کرده بودند. به همین خاطر آنها را کشتیم.

این ادعا از سوی قضات دیوان عالی کشور تحت بررسی قرار گرفت و رد شد. به این ترتیب حکم قصاص دایی و خواهرزاده تایید شد.

جلب رضایت

زمان زیادی به اجرای حکم باقی نمانده بود که دایی و خواهرزاده توانستند رضایت اولیای دم را جلب کنند.

به این ترتیب آنها از جنبه عمومی جرم در شعبه 13 دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستادند.

در ابتدای جلسه بهروز گفت: می دانم اشتباه بزرگی مرتکب شده‌ام. گناه بزرگم این بود که پا به خانه فساد گذاشتم و با ستار درگیر شدم. من باعث شدم پای خواهرزاده‌ام هم به ماجرا باز شود. من پشیمان هستم.

وی در حالی که سرش را پایین انداخته بود گفت: من و خواهرزاده‌ام توانستیم با پرداخت 5 میلیارد تومان به اولیای دم رضایت آنها را جلب کنیم. حالا هم از قضات دادگاه تقاضا داریم در مجازاتمان تخفیف قائل شوند.

کامران نیز گفت: من خصومتی با دخترجوان نداشتم و اصلاً قبلاً او را ندیده بودم. وقتی دیدم دایی ام با پدرش درگیر شده ترسیدم و چاقو کشیدم.

وی ادامه داد: من و دایی ام با سختی زیاد توانستیم رضایت اولیای دم را جلب کنیم. حالا پشیمان هستیم و تقاضا داریم تا قضات در مجازاتمان تخفیف قائل شوند.

در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به رضایت اولیای دم هر یک از متهمان را به 6 سال و نیم زندان محکوم کردند.

منبع: رکنا هم اکنون دیگران می خوانند -->

بیشتر بخوانید

ماجرای خونین پدری که دخترش را اجاره می داد / سرانجام قاتلان پدر و دختر شهریاری 2