شنبه 10 آبان 1404

ماجرای ملاقات داریوش فرهنگ با ترانه علیدوستی در زندان اوین / محمدرضا شریفی‌نیا ابتدای انقلاب جوانی لاغراندام و عضو گروه سانسورچی‌ها بود!

وب‌گاه خبر آنلاین مشاهده در مرجع
ماجرای ملاقات داریوش فرهنگ با ترانه علیدوستی در زندان اوین / محمدرضا شریفی‌نیا ابتدای انقلاب جوانی لاغراندام و عضو گروه سانسورچی‌ها بود!

داریوش فرهنگ، بازیگر و کارگردان پیشکسوت تئاتر، سینما و تلویزیون ایران با مرور کارنامه 56 ساله‌اش از تجربه سانسور در آثارش گفت.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین به نقل از روابط‌عمومی برنامه، داریوش فرهنگ که مهمان منصور ضابطیان در برنامه «ساطور» بود، از تجربه نساختن‌ها، نگفتن‌ها و ننوشتن‌هایش گفت.

برای نمایشی که ساواک بابت اجرایش احضارم کرده بود، بعد از انقلاب هم به من ایراد گرفتند

او در بخشی از این برنامه با بیان این که چه پیش از انقلاب و چه پس از انقلاب، آدم سیاسی نبوده است، گفت: «آخرین نمایشی که من در تئاتر شهر اجرا کردم، «دایره گچی قفقازی» نوشته برتولت برشت نویسنده کمونیست دو آتشه بود. چون من این نمایش را اجرا می‌کردم گمان می‌رفت که من هم چپ هستم. در حالی که تمایلی نداشتم و معتقدم مقدار زیادی از مشکلات روشنفکری و جامعه ما از همین چپ‌ها شروع شد. به هر حال به من ایراد گرفتند و سال 57 مرا به ساواک بردند. جالب این که همین نمایش را بعد از انقلاب هم اجرا کردم و دوباره به من ایراد می‌گرفتند!»

در اندازه بیضایی نبودیم که به سانسورها بگوییم نه!

این کارگردان در توضیح بیشتر گفت: «پوستری برای نمایش درست کرده و روی آن نوشته بودیم، سوسن تسلیمی، مهدی هاشمی در نمایش فلان به کارگردانی فلان. گفتند آقا این کارها چیست؟ دیگر دوره ستاره‌سازی گذشته و این کارها در تمام دنیا از مد افتاده است. گفتیم این‌ها در نمایش بازی می‌کنند. گفتند نه نباید اسمشان باشد. به ویژه روی سوسن تسلیمی حساسیت داشتند. ما به خاطر تمام زحماتمان ترجیح دادیم نمایش اجرا شود و مقاومت نکنیم. چون ممکن بود به سرنوشت بهرام بیضایی که اسطوره مقاومت است دچار شویم. ما در اندازه او نبودیم که بگوییم نه.»

محمدرضا شریفی‌نیا ابتدای انقلاب جوانی لاغراندام و عضو گروه سانسورچی‌ها بود!

فرهنگ تصریح کرد: «اتفاقا من نمایشی هم درباره مردی که نمی‌توانست بگوید نه اجرا کردم. گفتیم بگذاریم نمایش اجرا شود. شب قبل از اجرا پوستر را عوض کردند و ما هم آن را درست کردیم. دیگر هیچ چهره‌ای در پوستر نبود و یک دایره گچی توسط محمدرضا شریفی‌نیا کشیده شد، او جوانی لاغراندام جزو همین تیم سانسورچی‌ها بود و ما نمی‌دانستیم. تصویر یک بچه که از بالا می‌بینیم دارد دایره‌ای می‌کشد پوستر نمایش ما شد.»

مجبور شدیم دیالوگ «او به من عاشق است و من به او» را به «او به من محبت دارد و من به او» تبدیل کنیم!

او درباره اولین فیلم سینمایی که ساخت، گفت: «فیلم سینمایی «طلسم» را در زمانی که بهشتی این بار در سینما بود ساختم! عبدالله اسفندیاری مسئول فرهنگی فارابی بود، در واقعیت مسئولیت سانسور را داشت. بعد از ساخت از ما پرسید این فیلم درباره چیست؟! گفتیم خود فیلم باید بگوید. گفت نه شما بگویید. گفتیم درباره عشق است. گفتند چرا عشق!؟ گفتیم خب درباره غیبت عشق است. گفت خب دیگر بدتر! در سال 65 روی کلمات عشق و دوست داشتن و کلوزآپ‌های زن و مرد و نگاه‌شان به هم حساسیت داشتند. در نهایت مجبور شدیم دیالوگ «او به من عاشق است و من به او» را به «او به من محبت دارد و من به او» تبدیل کنیم! چون می‌خواستیم فیلم اکران شود و مثل بیضایی اهل مقاومت نبودیم.»

فرهنگ تصریح کرد: «آن‌ها هم فکر نمی‌کردند همین ممیزی‌ها چند سال دیگر خنده‌دار می‌شود. مگر زمانی نبود که با لگد و ساطور و... دیش‌های ماهواره را جمع می‌کردند، چه افرادی که به زندان نیفتادند مبادا دگراندیشی داشته باشند اما اکنون چطور است؟ سانسور یعنی چه؟ یعنی کشتن سلیقه، ذوق، ظرافت، عقاید و خلاقیت افراد که متفاوت با من فکر می‌کنند.»

او درباره فیلم «دو فیلم با یک بلیت» که در جشنواره فیلم فجر 11 جایزه به دست آورد، گفت: «ما صحنه‌ای در این فیلم داشتیم که شخصیت زن تمام وابستگی‌ها و خاطراتش را در خود می‌کشد و می‌خواهد در اوج شهرت از ایران برود. سکانسی در فیلم داشتیم که او از پله‌های فرودگاه بالا می‌رود. می‌گفتند او نباید برود! در حالی که نسخه اولیه در جشنواره نمایش داده شده بود اما این تشتت آرا وجود داشت. در نهایت در فیلم طوری نشان دادیم که معلوم نیست او می‌رود یا نمی‌رود.»

چرا «باشو غریبه کوچک» باید پنج سال توقیف می‌شد؟!

فرهنگ با اشاره به نسخه ترمیم شده فیلم «باشو غریبه کوچک»، تاکید کرد: «زمان دیدن این فیلم که همچنان جذاب و رازآلود و همه چیز تمام است، با خودم فکر می‌کردم این کار چه داشت که سال‌ها ممنوع شده بود؟ ای کاش بررسی کنیم اگر یک فیلم یا کتاب منتشر شود مگر چه اتفاقی می‌افتد!؟ اگر این فیلم پنج سال توقیف نمی‌شد چه می‌شد؟! می‌گویند فیلم ضد جنگ است. مگر جنگ چیز خوبی است و کسی وجود دارد که دوست داشته باشد انسان دیگری کشته یا فلاکت زده شود؟»

سوسن تسلیمی هم مثل بیضایی پذیرای هر سانسوری نبود و می‌ایستاد

او با نام بردن از استاد بهرام بیضایی تاکید کرد: «هنرمندی که کاری می‌کند نیاز دارد نتیجه اثرش را همان زمان ببیند، نه اینکه با انگ ضد جنگ بودن، فیلمش را 5 سال توقیف کنند. زن در این فیلم قدرتمند، باشکوه و مستقل است. سوسن تسلیمی پیشنهاد داد لهجه گیلکی در فیلم استفاده شود. او هم مثل بیضایی پذیرای هر کاری نبود و می‌ایستاد. هنرپیشه کارش فقط بازی کردن نیست و باید نظرگاه داشته باشد. سوسن تسلیمی را با کارهایی چون حذف عکسش از پوستر «دایره گچی قفقازی»، سانسور نقشش در «دو فیلم با یک بلیت» و توقیف «باشو غریبه کوچک» کشتند و حالا می‌خواهند مهرورزی کنند.»

تلویزیون برای بچه‌های چهار، پنج ساله شده است!

او تصریح کرد: «اشخاص بی‌قواره‌ای که سانسور می‌کنند هم به افرادی که کار هنری می‌کنند و هم به مخاطبان این آثار توهین می‌کنند. الان طوری شده که خود مسئولان درباره بحران‌های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی حرف می‌زنند و دیگر لازم نیست روشنفکران صدایشان را بالا ببرند. به نظر من تلویزیون برای بچه‌های چهار، پنج ساله شده! انگار همه مخاطبانش همین سن را دارند و باید نصیحت شوند. یک مشت نصیحت‌های پیش پا افتاده قرن دوازدهمی! 20، 20 یا 40 شبکه و 20، 30، 40 هزار کارمند در صداوسیما داریم، برای چه؟ نمی‌دانم! این هم شکل نامرئی سانسور است.»

می‌گفتند نباید آدم شارلاتان فیلم نوار مبتذل بفروشد

فرهنگ درباره خنده‌دارترین سانسوری که با آن مواجه شده، گفت: «قهرمان داستان در فیلم «دو فیلم با یک بلیت» رضا نام داشت که مهدی هاشمی آن را بازی می‌کرد و در جایی از فیلم در چهارراه استانبول نوار مبتذل می‌فروخت و می‌گفتند او نباید این کار را کند! بابا این شارلاتان است، این عددی نیست، این نفروشد پس که بفروشد؟ زمانی تار و سه‌تار را لای پتو می‌پیچیدند و جابه‌جا می‌کردند اما حالا همین کارگذاران فرهنگ خنده‌شان می‌گیرد وقتی یاد این موضوعات می‌افتند. یک کتاب مگر چه‌قدر تیراژ یا خواننده دارد که به خاطر گوشزد کردن یک بحران اجتماعی در آن، جلویش را بگیریم.»

او یادآور شد: «همین حالا مسئولان با بدترین لحن از بحران اقتصادی و اجتماعی و کمبود آب و بیکاری و خشک شدن دریاچه‌ها و گرانی دلار و... صحبت می‌کنند طوری که انگار ما مردم مقصر هستیم! یادشان رفته به خاطر بی‌کفایتی خودشان است. دیگر چه سانسوری از این بالاتر؟!»

فیلمنامه «گاندو» 2500 صفحه بود و صادقانه بگویم آن را نخوانده بودم 

این بازیگر درباره حضور در سریال «گاندو» توضیح داد: «این سریال دو وجهی بود. اول این که بگویم 2500 صفحه به ما دادند که بخوانیم، صادقانه می‌گویم من هم نخوانده بودم. مسئولیت نقش خودم در این سریال را می‌پذیرم. من آن‌جا از مردی صحبت می‌کردم که طرفدار قانون است. اشخاصی که می‌پرسند آقای فرهنگ چرا در این سریال سفارشی بازی کردی، اگر پرسوناژ را دنبال کنند متوجه می‌شوند من یک کلمه سفارشی حرف نزدم و دائما از قانون صحبت کردم. من چند نقش منفی در سریال‌های مذهبی داشتم که آن‌ها را هم حق به جانب بازی کردم. ابوسفیان هم در مکه برای خودش کسی بوده و من همیشه در کلاس‌هایم هم می‌گویم که نقش منفی را هم حق به جانب بازی کنید. به هرحال من هیچوقت چه از این سو، چه از آن سو فراخوانده نشدم که پاسخ بدهم چرا این کار را کردم و نکردم.»

ماجرای ملاقات داریوش فرهنگ با ترانه علیدوستی در زندان اوین

فرهنگ یادآور شد: «یک بار خانم ترانه علیدوستی یادم نیست چه زمانی بود و چرا، به زندان اوین فراخوانده می‌شود. من به عنوان پیشکسوت و برای همدردی به اوین رفتم تا او را ببینم. من نمی‌دانستم فضا چه شکلی است و خدا کند هیچکس کارش به زندان نیفتد. در مسیر بودم که تلفنم زنگ خورد و کسی گفت: آقای فرهنگ شما چرا؟! گفتم چی چرا؟ گفت شما اینجا چه کار دارید؟ دور و بر خودم را نگاه کردم ببینم چه کسی دارد با من حرف می‌زند. پرسیدم شما چه کسی هستید؟ خیلی هم به من احترام می‌گذاشت. من آنقدر سریال پلیسی بازی کرده‌ام که خیال می‌کنند من واقعا پلیس هستم. صدای پشت تلفن گفت: چون شما پیشکسوت هستید باعث می‌شوید بقیه هنرمندان هم به اینجا بیایند و ما از شما خواهش می‌کنیم جلوتر از این نیایید!»

او ادامه داد: «همیشه این دیوار بلند سانسور به شکل‌های مختلفی جلوی من قرار گرفته است. من کمی جلوتر رفتم و دیدم دری باز است، گفتم نکند این برگشت نداشته باشد! (با خنده) ولی به هر حال به احترام پیشکسوتی گذاشتند تو بروم ولی به هوای این که بقیه نیایند مرا سریع برگرداندند. واقعا با روشنفکران زندانی و دردمند همدردی می‌کنم. چه می‌شود اگر با یکی از این افراد که ما زندانی‌اش کرده‌ایم اجازه مکالمه و همزیستی بدهیم.»

242242

کد خبر 2136361
ماجرای ملاقات داریوش فرهنگ با ترانه علیدوستی در زندان اوین / محمدرضا شریفی‌نیا ابتدای انقلاب جوانی لاغراندام و عضو گروه سانسورچی‌ها بود! 2
ماجرای ملاقات داریوش فرهنگ با ترانه علیدوستی در زندان اوین / محمدرضا شریفی‌نیا ابتدای انقلاب جوانی لاغراندام و عضو گروه سانسورچی‌ها بود! 3