شنبه 3 آذر 1403

متلاشی شدن یک محفل ضد امنیتی در تهران / پشت پرده شبکه عملیات روانی علیه مردم ایران و افغانستان

وب‌گاه مشرق نیوز مشاهده در مرجع
متلاشی شدن یک محفل ضد امنیتی در تهران / پشت پرده شبکه عملیات روانی علیه مردم ایران و افغانستان

بازداشت یک عامل ضد ایرانی در نزدیکی مقر منافقین در کمپ تیرانا نشان می‌داد که تروریست‌های میدانی و ادراکی به‌صورت هم‌زمان پروژه‌ای مشترک را تحت نظر سرویس‌های غربی اجرا می‌کنند.

سرویس سیاست مشرق - «اگر دستمان به شما برسد خونتان را خواهیم ریخت؛ افغانی کشی در ایران تاوان دارد! ایرانی‌ها خونشان حلال است و باید تاوان ظلم به مردم افغانستان را بپردازند» احتمالاً این دیالوگ و جملاتی شبیه به آن را در چند هفته اخیر در ویدئو کلیپ‌های منتشرشده در شبکه‌های اجتماعی بارها دیده یا شنیده‌اید. مجموعه از انواع صحنه‌های رجزخوانی از جانب برخی شهروندان ایرانی و افغان که در آن یکدیگر را تهدید می‌کنند. حتی کار به تکفیری‌ها نیز رسیده و برخی سران این گروهک‌های تروریستی نیز روبروی دوربین نشسته و به شیوه داعشی‌ها هل‌من‌مبارز می‌طلبند.

این روزها موج شایعات نیز به‌شدت افزایش‌یافته است، یک روز خبر می‌رسد که در قشم یک تبعه اهل کشور افغانستان به یک دختر ایرانی تجاوز کرده و روز دیگر ویدئویی بازنشر می‌شود که در آن چند قاچاقچی افغانستانی تعداد شهروند ایرانی را به گروگان گرفته‌اند. این صحنه‌های عجیب با ضریب بالا در کانال‌ها و صفحات مختلف بازنشر شده و موجی از اعتراض، درگیری لفظی، تحریک مذهبی و حتی واکنش‌های غیرطبیعی بیرونی را پدید آورده است، اما با اندکی جستجو مشخص می‌شود که بیشتر این تصاویر و ویدئوهای منتشرشده غیرواقعی یا به‌اصطلاح فیک بوده و باهدفی خاص تولید و منتشر می‌شود!

گزارش وب‌سایت متعلق به دولت سعودی درباره یک حادثه دروغین در قشم

اما عملیات تروریستی شبکه تکفیری‌ها در صحن مطهر امام رضا (ع) در مشهد و پیش از آن قتل دو روحانی در گنبد و پس‌ازاین دو ماجرا انفجار یک بمب در مسجد پل خشتی کابل بر دامنه ماجرا افزوده و مشخص می‌شود که عوامل تولیدکننده محتوای تحریک‌کننده تنها در خط اقدامات روانی عمل‌نکرده و اگر فرصتی فراهم شود، دست به عملیات میدانی نیز خواهند زد. رد این ماجرا را می‌توان در پیگیری خط اقدام تروریستی عبدالطیف مرادی عامل شهادت دو روحانی مظلوم مشهدی به‌خوبی مشاهده کرد. مرادی به دلیل داشتن سوابق تروریستی و نیز مشکلات عمده روحی و روانی مورد توجه شبکه ترور قرارگرفته و باکار کردن روی ضارب عملیات ترور اجرا می‌شود. حالا پس از چند هفته از آغاز این ماجرا و فرونشستن گردوغبار از صحنه می‌توان به‌صورت دقیق‌تر به بررسی ماجرا پرداخته و خط عملیات را مورد بازبینی قرارداد.

توییت‌های منتشر شده توسط خبرنگار رادیو فرانسه (ارشاد علیجانی فرزند رضا علیجانی عضو سابق گروهک تروریستی آرمان مستضعفان)

یک‌شب با عوامل ترور در کابل

پس از فرار سربازان ارتش تروریستی آمریکا از افغانستان؛ تقریباً همه؛ حتی کارشناسان خوش‌بین نیز خوب می‌دانستند که خروج آمریکا از کابل به معنا برچیده شدن دست اشرار از سر مردم مظلوم افغانستان نیست. راس ویلسون آخرین سفیر آمریکا در افغانستان پیش از آنکه چمدان‌های خود را جمع کرده و از این کشور خارج شود در یک کنفرانس خبری رو به دوربین‌های تلویزیونی می‌گوید: «ما (آمریکا) برای مدتی از کشور افغانستان خارج خواهیم شد تا مسائل امنیتی را موردبررسی قرار دهیم؛ اما همگی یادشان باشد که دوباره بازخواهیم گشت، ما همیشه همراه مردم افغانستان خواهیم بود!». احتمالاً آن روزها کسی معنای حرف‌های سفیر آمریکا را به‌خوبی متوجه نشده و شوق پیروزی و خروج آمریکایی‌ها اجازه نداد عمق راهبردهای جدید واشنگتن در مرزهای شرقی ایران مشخص شود.

افغانستان کشوری است که به لحاظ تاریخی همواره در رابطه مرکز - پیرامونی با قدرت‌های جهانی قرار داشته و وابستگی اقتصادی و نظامی این کشور در طول تاریخ متأثر از همین رابطه بوده است. ازاین‌رو سفیر آمریکا می‌دانست که از دست دادن این کشور به معنای آن است که شعاع عملیاتی آمریکا تا سطح بالایی به‌ویژه در آسیای مرکزی از میان خواهد رفت، ازاین‌رو برای آنکه طالبان پس‌زده شده و نیز موازنه قدرت میان ایران، روسیه و چین تقسیم نشود، لازم است که ثبات داخلی در این کشور از بین رفته و در بهترین حالت یک جنگ منطقه‌ای و در بدترین گزینه مجموعه‌ای از جنگ‌های داخلی پلی برای بازگشت آمریکا به کابل باشد.

از این رو در همان شب اول سقوط دولت اشرف غنی دستگاه جنگ ادراکی آمریکا شروع به کارکرده و سیلی از شایعات، تصاویر و ویدئوهای مختلف تولید می‌شود که در آن عده‌ای با زبان پشتون (زبان غالب گروه طالبان) به تهدید همسایگان، اقوام و حتی مذاهب مختلف می‌پردازند. هدف آن بود که با تولید شایعه و داغ کردن بازار دروغ‌پردازی جنگی خونین با سرفصلی یکی از همسایگان یا گروه‌های سیاسی در خاک افغانستان به راه افتاده تا ارتش آمریکا به‌عنوان یک منجی بار دیگر به صحنه بازگردد.

به‌عنوان‌مثال 24 ساعت پس‌ازآنکه ارگ ریاست جمهوری افغانستان به دست طالبان افتاد، یک خبرنگار معروف افغان در یک توییت اعلام کرد که اطلاع دقیق دارد که گروه طالبان خون مردم هرات را مباح دانسته و دسته‌دسته نیرو آماده ورود به این شهر و آغاز یک قتل و عام تاریخی است، این ماجرا با واکنش برخی گروه‌های سیاسی در داخل ایران نیز روبرو شده و برخی گروه‌های لیبرال ایرانی اعلام می‌کنند که آماده تشکیل یک گروه نظامی برای جنگ هستند! آن‌ها علاوه بر وایرال کردن ماجرا به دولت نیز فشار وارد می‌کردند که نیروهای نظامی را کنار مرزهای شرقی کشیده و آماده نبرد شود. آن روزها هیچ‌کس به‌صورت دقیق نمی‌دانست که چه کسی این ماجرای دروغین را تعریف و چه شبکه‌ای آن را بازنشر کرده است.

آمریکایی‌ها علاوه بر استفاده از شبکه جنگ روانی روی گروه‌های سلفی و تروریستی نیز حساب ویژه بازکرده بودند. قرار بود این گروه‌ها به‌صورت منظم در خاک افغانستان و منطق مرزی و حتی در حوزه کشورهای همسایه عملیات سریالی انجام دهند تا ضریب امنیت به حداقل رسیده و نزاع گسترده شود. داعش ازجمله نیروهای منتخب آمریکا در این ماجرا بود؛ تروریست‌های سنتکام پیش از خروج از افغانستان بخش مهمی از این گروه‌های تکفیری را از سوریه به افغانستان هلی بورن کرده تا در شرایط لازم از آن‌ها بهره‌برداری کند. پس‌ازآنکه شبکه عملیات تروریستی با هوشیاری نیروهای امنیتی در داخل کشورمان ضربات سختی دریافت کرده و تا حد زیادی سرکوب و تضعیف می‌شوند، آمریکایی‌ها خط جدیدی را طراحی می‌کنند. تام وست یکی از دیپلمات‌های ارشد آمریکایی در امور منطقه به تلویزیون الجزیره می‌گوید که منطقه را به حال خود رها نکرده و بایدن طرحی مهم برای ایفای نقش مؤثر آمریکا خواهد داشت. دو هفته پس از بیان این جملات راهبرد آمریکایی‌ها به سمت جنگ‌های هیبریدی (ترکیبی) تغییر فاز می‌دهد. این بار به‌جای توسل مستقیم به تروریسم عریان محفل‌های شایعه‌ساز در کنار گروه‌های تروریست به‌صورت هم‌زمان شروع به عملیات می‌کنند. در این ماجرا یک روز داعش یک ولایت (اماکن مرتبط با شیعیان) را منفجر کرده و فردای آن عامل عملیات به گردن طالبان می‌افتد!

تغییر آدرس ماجرا و سفیدشویی تروریست‌ها بخشی از این ماجرای پیچیده و سناریونویسی شده است. در میان این حوادث به ناگهان یکی از شاه‌مهره‌های اتاق عملیات لو رفته و تا حد زیادی خط ماجرا آشکار می‌شود. مریم سما یکی از نمایندگان سابق پارلمان افغانستان در کشور آلبانی با بیش از 500 هزار دلار جعلی در آلبانی بازداشت می‌شود، دستگیری این نماینده سابق در نزدیکی مقر تروریستی گروهک منافقین پیام قابل‌تأملی در خود داشت، هم‌زمان با این ماجرا سربازان گم نام امام زمان (عج) در یک عملیات غافلگیرانه هاشم رئیس یکی از فرماندهان سابق جهادی را در تهران بازداشت می‌کنند.

این عامل نفوذی اعتراف کرده است که در داخل ایران قصد سربازگیری برای اهداف تروریستی را داشته است، از هاشم رئیس نزدیک به 300 هزار دلار کشف و ضبط می‌گردد! حالا می‌شد خیلی دقیق‌تر خط عملیات جنگ هیبریدی (ترکیبی) را دریافت. رهبر انقلاب اسلامی در سالگرد بیعت تاریخی با همافران به جنگ ترکیبی دشمن اشاره فرموده‌اند. ایشان دراین‌باره هشدار می‌دهند که نمی‌توانیم در برابر تهاجم ترکیبی دشمنان در موضع دفاعی بمانیم و باید در زمینه‌های مختلف ازجمله رسانه‌ای، امنیتی، اقتصادی متقابلاً تهاجم ترکیبی داشته باشیم.

شبکه ترور چگونه متلاشی شد؟

جنگ هیبریدی در تعریفی ساده انتقال مرحله‌ای انقلاب‌های رنگی (جنبش‌های اعتراضی مسلحانه) به جنگ‌های غیرمتعارف (تروریسم) باهدف اصلاح حکومت (امتیازات یک‌جانبه)، تغییر حکومت یا راه‌اندازی مجدد حکومت (اصلاحات اساسی در قانون اساسی که ممکن است به دنبال تقسیم داخلی کشور بر اساس سناریوی بوسنیایی باشد) است. این نوع جنگ، ترکیبی از جنگ اطلاعاتی، تحریم‌های اقتصادی و فشار نظامی است. هدف آن این است که دولت هدف را وادار به انجام آنچه متجاوزان می‌خواهند کند که بسته به سناریوی خاص متفاوت است.

بازداشت یک عامل ضد ایرانی در نزدیکی مقر منافقین در کمپ تیرانا نشان می‌داد که تروریست‌های میدانی و ادراکی به‌صورت هم‌زمان پروژه‌ای مشترک را تحت نظر سرویس‌های غربی اجرا می‌کنند. همکاری مشترک منافقین و گروه‌های افغانی ضد ایرانی زدن یک تیر با دو هدف بود، از یک‌سو دشمن با بهره‌برداری از آب گل‌آلود شده توسط گروه‌های ضد ایرانی می‌توانست حوزه تمدنی و مذهبی میان دو کشور را تضعیف کند؛ و از سوی دیگر دامنه‌دار شدن اختلافات مین دو کشور همسایه می‌توانست مقدمات یک جنگ ناخواسته را فراهم کرده و عمق راهبردی ایران در منطقه را تحت تأثیر قرار دهد. این شبکه به طرز ماهرانه‌ای هدایت می‌شد. ترکیبی از چهره‌های مطرح حقوق بشری در ایران و افغانستان ماهیت تروریستی بودن اقدامات آن‌ها را پوشش داده و می‌توانست به هر عملیاتی در ایران یا افغانستان ضریب روانی شدید دهد.

مریم سما در میهمانی سفیر انگلیس

به‌صورت طبیعی ضربه به این شبکه پوششی بسیار دشوار بوده و نیاز به ظرافت‌های فراوان داشت. این اقدام به‌صورت گام‌به‌گام و در عملیاتی با فاصله زمانی نزدیک به هم اجرا شد. هم‌زمان با عملیات خارجی برای بازداشت سرپل‌های بین‌المللی این ماجرا (مریم سما و هاشم رئیس) و نیز دستگیری عوامل تکفیری و گروه پوششی آن در مشهد، یک گروه دیگر با تابلو حقوق بشری نیز در تهران بازداشت می‌شوند.

دستگیری نرگس محمدی معاون گروهک غیرقانونی کانون مدافعان حقوق بشر ضربه‌ای سخت به بخش تبلیغاتی شبکه امنیتی دشمن در داخل کشور زد. نرگس محمدی جانشین شیرین عبادی (وکیل فراری) در حین جلسه‌ای به‌منظور فضاسازی علیه روابط ایران و افغانستان دستگیر می‌شود. علاوه بر محمدی، تعدادی دیگر از افراد سابقه‌دار و ضد امنیتی نیز در جلسه بازداشت و توسط نهادهای انقلابی و امنیتی تحویل مقامات قضائی می‌گردند.

آریانا سعید در هنگام فرار از افغانستان با هواپیمای آمریکایی

پس از بازداشت نرگس محمدی مشخص می‌شود که سه تیم به‌صورت هم‌زمان در حال اجرای عملیات روانی علیه مردم ایران و افغانستان بوده‌اند. گروه داخل ایران که براساس اخبار منتشرشده و بازداشت اخیر وی، احتمالا سر پل آن نرگس محمدی است. تیمی مستقر در افغانستان که توسط دو گروه غرب‌گرای بانوان عدالت‌جو و جنبش عدالت و آزادی هدایت می‌شود (این دو گروه مظنون به اقدامات خرابکارانه در برابر اماکن دیپلماتیک ایران در کابل و هرات نیز هستند) گروه سوم نیز شامل برخی احزاب سیاسی لیبرال و سیاست‌مداران و سلبریتی های افغان تبار (سمیرا خیرخواه، هدا خموش، آریانا سعید) است که بخش قابل‌توجهی از آن‌ها هم‌اکنون در لندن و دبی اقامت دارند.

نکته مهم آنکه هر سه گروه با یک فعال ضدانقلاب ایرانی ارتباط دارند. در اعترافات به‌دست‌آمده از برخی افراد دستگیرشده مشخص شد که سر تیم هماهنگی گروه عملیات روانی معصومه علینژاد قمی (معروف به مصی علینژاد) است. این سه گروه بازوی تبلیغاتی و تحرک کننده شبکه‌ای است که درنهایت با توسل به عوامل میدانی و تکفیری دست به جنایت در داخل ایران و افغانستان زده‌اند!

گروه زنان عدالت‌جو در باغ سفارت آمریکا در کابل

پس از ناکامی پروژه جنگ داخلی در افغانستان و درگیر کردن ایران در آن، اکنون دشمنان با ایجاد تیم‌های مشترک ایرانی و افغانی در آلبانی، تهران و کابل ایجاد موج سوم شایعات با محوریت مهاجرین را دنبال می‌کنند. در موج شایعه‌سازی (موج اول و دوم عمدتاً فقط طالبان را هدف گرفته بود) سعی می‌شود با ایجاد حس نفرت میان ایرانیان و مردم افغانستان نوعی نزاع عمیق و شدید قومی و مذهبی در ایران ایجاد شود.

درواقع در این موج با زیرکی خاصی و با استفاده از روانشناسی و رسانه، وحشت و نفرت به بزرگ‌ترین سرمایه‌های امریکا تبدیل‌شده‌اند. این موج شایعه‌سازی، در صورت عدم شناسایی و برخورد با عوامل آن، ممکن است منجر به ناامنی و شکاف‌های خطرناک اجتماعی در استان‌های تهران و خراسان رضوی و سیستان بلوچستان گردد. برای خنثی‌سازی پروژه دشمن لازم است که علمای اهل تسنن و حاکمان گروه طالبان در افغانستان همکاری بیشتری با جمهوری اسلامی ایران انجام دهند. در جنگ ترکیبی هوشیاری و تصمیم‌گیری‌های منطقی مهم‌تر از ضربه به سرپل‌های نفوذ است!

متلاشی شدن یک محفل ضد امنیتی در تهران / پشت پرده شبکه عملیات روانی علیه مردم ایران و افغانستان 2
متلاشی شدن یک محفل ضد امنیتی در تهران / پشت پرده شبکه عملیات روانی علیه مردم ایران و افغانستان 3
متلاشی شدن یک محفل ضد امنیتی در تهران / پشت پرده شبکه عملیات روانی علیه مردم ایران و افغانستان 4
متلاشی شدن یک محفل ضد امنیتی در تهران / پشت پرده شبکه عملیات روانی علیه مردم ایران و افغانستان 5
متلاشی شدن یک محفل ضد امنیتی در تهران / پشت پرده شبکه عملیات روانی علیه مردم ایران و افغانستان 6
متلاشی شدن یک محفل ضد امنیتی در تهران / پشت پرده شبکه عملیات روانی علیه مردم ایران و افغانستان 7
متلاشی شدن یک محفل ضد امنیتی در تهران / پشت پرده شبکه عملیات روانی علیه مردم ایران و افغانستان 8
متلاشی شدن یک محفل ضد امنیتی در تهران / پشت پرده شبکه عملیات روانی علیه مردم ایران و افغانستان 9
متلاشی شدن یک محفل ضد امنیتی در تهران / پشت پرده شبکه عملیات روانی علیه مردم ایران و افغانستان 10
متلاشی شدن یک محفل ضد امنیتی در تهران / پشت پرده شبکه عملیات روانی علیه مردم ایران و افغانستان 11
متلاشی شدن یک محفل ضد امنیتی در تهران / پشت پرده شبکه عملیات روانی علیه مردم ایران و افغانستان 12