یک‌شنبه 4 آذر 1403

مدیریت مافیای بازیگران در ایران دست چه کسانی است؟

خبرگزاری دانشجو مشاهده در مرجع
مدیریت مافیای بازیگران در ایران دست چه کسانی است؟

به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، مافیا و تأثیر آن بر صنعت سینما در طول سال‌ها مورد بحث و بررسی بوده است و هرکس از ظن خود این پدیده ناخجسته را در عرصه سینما به چالش نقد کشانده است. نقد‌های پر و پیمانی که تنها در حد حرف و حدیث باقی مانده و نتوانسته دست مافیا را از سینما کوتاه کند. در سال‌های اخیر، پدیده شومی در عرصه‌های مختلف سینما بروز و ظهور پیدا کرده تا زنجیره صنعت مافیایی سینما...

به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، مافیا و تأثیر آن بر صنعت سینما در طول سال‌ها مورد بحث و بررسی بوده است و هرکس از ظن خود این پدیده ناخجسته را در عرصه سینما به چالش نقد کشانده است. نقد‌های پر و پیمانی که تنها در حد حرف و حدیث باقی مانده و نتوانسته دست مافیا را از سینما کوتاه کند. در سال‌های اخیر، پدیده شومی در عرصه‌های مختلف سینما بروز و ظهور پیدا کرده تا زنجیره صنعت مافیایی سینما را تکمیل کند و کمتر گفتگویی از هنرمندان دغدغه‌مند در فضای اینترنتی پیدا می شود که در میانه حرفشان چالش مافیای هنری را مطرح نکرده باشند. جدیدترین اظهارنظر در این زمینه، از کمال تبریزی است که گفته است: اعداد و تنوع بازیگران ایرانی در مقایسه با سایر نقاط جهان چندان گسترده نیست و در اغلب موارد فیلمسازان قدرت انتخاب چندانی ندارند و ترکیب بازیگران در بیشتر مواقع تکراری است. کمال تبریزی نبود استعدادهای جدید در عرصه بازیگری را به گردن فیلمسازان می اندازد و معتقد است: تا زمانی که شرایط مساعدی برای ورود استعداد‌های جدید توسط فیلمسازان در نظر گرفته نشود وضعیت به همین منوال خواهد بود. حسین فرحبخش تهیه کننده سینما نیز در این زمینه با کمال تبریزی هم نظر است. او مقصران این اوضاع را تهیه کنندگان حق العمل کار معرفی می‌کند که برایشان هنر اهمیتی ندارد و تنها به فکر زدوبند هستند. او معتقد است آن‌ها کار را به‌جایی رسانده‌اند که در شرایط فعلی، این آدم‌ها بیشتر مشغول به کار هستند تا تهیه‌کنندگان واقعی؛ بنابراین وقتی سرمایه سرگردان به دست این افراد می‌رسد، به شکلی غیرحرفه‌ای عمل می‌کنند و کار را به جایی رسانده‌اند که اکنون 50درصد گرانی سینما معطوف به فعالیت و نوع رفتار تهیه‌کنندگان حق‌العمل‌کار است که برای به دست آوردن پول، تن به هر کاری می‌دهند. بهروز افخمی با نگاهی عمیق‌تر این گروه‌های مافیایی را معرفی می‌کند. افخمی گفته است: خیلی وقت است پاشنه فروش فیلم بر روی اسم و رسم بازیگران نمی‌چرخد و مردم برای انتخاب فیلم در سینما به دنبال اسم و رسم بازیگران نمی روند بلکه هر فیلمی که کارگردانی خوب و قصه و داستان بهتری داشته باشد برایشان در اولویت قرار دارد. امروزه هیچ بازیگری تضمین کننده فروش نیست. در ایران بازیگران تضمین کننده فروش فیلم نیستند و چرخش سینما به واسطه آنها رونق نمیگیرند. درحقیقت این بازیگران، استخدام کسانی هستند که برای ساخت فیلم پولهای کثیف را بکار می‌اندازند. آن‌ها سعی می کنند سینماداران و تهیه کننده‌ها را بخرند و در کنار این‌ها تلاش می کنند تا بازیگران مشهور را به فیلمهای خود منگنه کنند؛ حضوری که باید فروش بالای فیلم را تضمین کند. وی افزود: پولهای مشکوکی که در عرصه بازیگری در جریان است هم اهداف سیاسی دارند و هم گروهی با هدف تبلیغاتی و حتی فرار مالیاتی وارد این سرمایه گذاری می‌شوند. در این دایره، مافیای این سینماگران به هیچ غریبه‌ای اجازه نمی دهند که به چرخه سینما وارد شود. از ملزومات این چرخه مافیایی، وجود چند چهره مشهور است تا فیلم بتواند بفروشد. افخمی تصریح کرد: اینکه بگوییم مافیا نیست، علامت ساده لوحانه ای است. در هر نظام اقتصادی که تجارت و پول و قدرت حرف اول را می‌زند سازمانهایی شکل می‌گیرد که ماهیت این سازمان‌ها در مخفی کاری است، با هر اسمی که شما بخواهید آن را بخوانید. پیمان جعفری تهیه کننده فیلم سینمایی انزوا از زاویه دیگری به این جریان نگاه میکند؛ او معتقد است که آنچه به عنوان مافیا امروزه درعرصه بازیگری خود را نشان می دهد از مسیر سینمای خانگی تغییر مسیر داده است. او می گوید: سرمایه‌های نجومی که در سینمای خانگی رد و بدل میشود این ظرفیت را دارد تا با چند بازیگر بر سر بازی در 5 اثر قرار داد ببندد و همین امر ریسک استفاده از چهر‌های جدید را به حداقل می رساند. مرتضی ضرابی بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون که با سریال «او یک فرشته بود» نزدیک به 16 سال است که در خاطر برخی از مخاطبان قرار دارد در ارتباط با معیار‌های انتخاب بازیگران در شبکه نمایش خانگی می‌گوید: متاسفانه معیار‌ها نزول پیدا کرده است و دیگر پیشکسوت بودن و یا بازیگر تئاتر بودن اهمیتی ندارد و در صنعت سریال سازی در حال حاضر فالوور مهم‌تر است. حضور بازیگران در سریال‌های نمایش خانگی به تعداد فالوور در اینستاگرام بستگی دارد، هر چقدر مخاطب یک بازیگر در فضای مجازی بیشتر باشد، رقم قرارداد او هم بالاتر می‌رود! بنابراین در چرخه صنعت سینما عوامل دیگری بر کیفیت اولویت دارد. نکته ای که شهرام عبدلی بازیگر تازه درگذشته سینما و تلویزیون هم بر آن اذعان می‌کرد. او می گفت: آدم‌هایی الآن وارد کار ما شده‌اند که با 40 برداشت هم جلوی دوربین می‌روند و بازی می‌کنند؛ بعضاً زبانشان می‌گیرد و تپق می‌زنند؛ دیالوگ که نمی‌توانند حفظ کنند و آکسان‌گذاری ساده را هم نمی‌دانند، دنبال فرق ویرگول و نقطه‌چینند و بر این باورند این‌ها یک‌سری خطوطند که در تایپ اشتباه شده‌اند! عبدلی معتقد بود: هنرمندانی که از در اصلی وارد می‌شوند، ماندگارند و مردم آنها را هنرمند خطاب می کنند و امروز دنیای بازیگری از این جنس بازیگران تهی شده است. اما سوالی که اکنون مطرح است این است که مدیریت سینمایی قدرتش بیشتر است یا مافیا؟ بهروز افخمی اینگونه پاسخ می‌دهد: دهه 60 در دوران جنگ و مدیریت بهشتی با ساخت فیلم به این معنا که ذات سینما را دنبال کند با سوءظن برخورد می‌کرد، اما پس از آن که مدیریت سینما به زیر دستان بهشتی رسید و بدون نظارت از مقام‌های بالادستی هرکسی کار خودش را می‌کرد، بینندگان اصلی از سینما خارج شدند. وی افزود: زمانی که در ایران سینما به عنوان یک صنعت پول ساز فعال شد، مافیا هم متولد شد و بسیاری از مقامات و کارمندان و کارشناسان دولت را خریدند و ارتباطات مالی و پولی میان آن‌ها شکل گرفت.

نمایش خانگی چگونه بازیگران را مدیریت می‌کند

مافیایی که از گذشته در یک مسیر آرام سینما را رو به اضمحلال می‌کشاند امروزه به واسطه پلتفرم های نمایش خانگی مسیر نزولی را هموارتر کرده است تا جایی که در عرصه انتخاب بازیگران، کارگردانان از برهوت گزینش و انتخاب بازیگر می‌نالند. با یک نگاه کلی میتوان ادعا کرد که امروزه مدیریت گزینش بازیگران به دست پلتفرم‌ها اداره می شود. در یک مرکز تجاری (شبکه نمایش خانگی) که همه چیز در آن با پول و منفعت طلبی تعریف می‌شود، همواره تناقضی بین هنرمندی و عامه‌پسندی وجود داشته است و این دو ویژگی کمتر در کنار یکدیگر قرار گرفته‌اند، به جز در موارد معدود؛ با این حال، تا به حال تعارض بحرانی بین خلاقیت هنرمندانه و محبوبیت عامه‌پسندانه احساس نشده است. البته مشخص است که عامه‌پسندی ارتباط مستقیمی با سودآوری اقتصادی دارد و سود و زیان معمولاً محور تضاد بین هنرمند و سرمایه‌گذار است، اما ظهور فرهنگ سلبریتی‌سالاری در رسانه‌های مجازی این همبستگی را تغییر داده است و به عنوان یک تضمین قوی برای سرمایه محسوب می‌شود. منطق این فرهنگ به طور کلی پیچیده نیست: وقتی دوران نخبه‌گرایی هنرمندانه به پایان می‌رسد و متوسط‌ها حاکم می‌شوند و حساسیت و اهمیت حیاتی شایسته‌ها کاهش می‌یابد، سود به اهمیت بیشتری می‌رسد و سلبریتی‌های عامه‌پسند که کیفیت بازی بالایی ندارند یا معیار‌های عامه‌پسندی‌تری دارند و سودآور هستند، انتخاب می‌شوند تا بازیگران حرفه‌ای و با کیفیت. روشن است که وقتی هدف، سرگرمی یا سودآوری محض است، هیچ هنر یا ارزش یگانه‌ای وجود ندارد که جایگزینی سلبریتی‌های بی کیفیت و عامه‌پسند با هنرمندان حرفه‌ای را به خطر بیندازد و کسی نگران از دست رفتن آن باشد!

منبع: فارس