مردم «توزیع» میخواهند
فرض محال که محال نیست! بگذارید خوشبین باشیم و فرض کنیم همین فردا راه درمان و پیشگیری کرونا کشف شد و دست بر قضا یک قرص ساده بود که میتوانستیم به آسانی برای نزدیک به 80 میلیون ایرانی تولید کنیم.
چنین کشفی پایان دردسرهای کرونا در ایران نخواهد بود، بلکه درست از همین جا یک دردسر بزرگ تر از کرونا آغاز میشود: توزیع! این که این قرص را چطور درست کنیم و به موقع به دست همه برسانیم، این که چطور مطمئن شویم عده ای چند بار قرص نگرفته اند و عده ای حتی یک بار هم نگرفته اند، این که جلوی احتکار قرص و ایجاد بازار سیاه را بگیریم و این که با معضل قرصهای ناسالم و جعلی چه کنیم، تنها بخشی از مشکلاتی است که به دلیل نبود یک سازوکار درست توزیع در کشور با آنها مواجه خواهیم بود. هم مردم و هم دولت سال هاست از نداشتن سیستم درست توزیع رنج میبرند. مردم سختیها و مشکلات ناشی از توزیع نادرست امکانات را تحمل کرده اند و دولتهای مختلف با وجود هزینههای زیاد در خدماترسانی بهجای دست مریزاد و خدا قوت، گلایه و چه بسا که ناسزا شنیده اند. دوران توزیع کوپنی را فراموش کنید و آخرین موقعیتهای مهمی را که نیاز به توزیع در ابعاد ملی داشته ایم به خاطر بیاورید. مثلا در ماجرای توزیع سبد کالا در سال 1392 ناتوانی در توزیع این سبدها دو کشته داد. انتشار تصاویر صف ایستادن مردم، غرور ایرانیها را خدشه دار کرد و خوراک رسانههای بیگانه برای تحقیر مردم شد. سال گذشته توزیع گوشت سهمیه ای در میادین میوه و تره بار هم همان تصاویر توزیع سبد کالا را بازسازی کرد. در هر دو ماجرای بالا دولت ارقام زیادی به مردم کمک کرد و در عین حال نزد افکار عمومی ناتوان جلوه داده شد. در حوادث طبیعی سالهای گذشته نیز همین مشکل را داشته ایم؛ مثلا در زلزله کرمانشاه فقط جمعیت هلالاحمر نزدیک به صد هزار چادر توزیع کرده است. این منهای هزاران چادر است که از سوی سایر دستگاهها و از محل کمکهای مردمی به کرمانشاه ارسال شده است. در همه شهرهای منطقه زلزلهزده کرمانشاه بر اساس آمار کمتر از 33 هزار خانوار ساکن بودند. یعنی دست کم سه برابر نیاز چادر توزیع شده است، اما همین حالا هم اگر به سرپل ذهاب بروید پیدا کردن خانوادههایی که بگویند هرگز چادر نگرفته اند کار سختی نیست. در سیلهای امسال هم ما هرگز با کمبود تن ماهی و پتو و دیگر اقلام ضروری مواجه نبوده ایم، اما نتوانسته ایم آنها را درست به دست مردم برسانیم. نتیجه، انتشار ویدئوهایی از مردم ناراضی مناطق سیل زده در شبکههای اجتماعی و البته مسؤولانی دلسرد از نادیده شدن تلاشهایشان برای خدمت رسانی بود. بی توجهی برای راه اندازی یک سامانه درست توزیع که مبتنی بر اطلاعات شفاف و بر اساس فناوری باشد غفلت بزرگ ما در این سالها بوده است. توزیع، حلقه آخر خدمات رسانی است و هر اخلالی در آن، تمام فرآیند خدمت رسانی را تحت تاثیر قرار میدهد. در شرایط عادی برخی کمبودها در توزیع قابل چشم پوشی است؛ اما در شرایط بحرانی، توزیع نادرست بحرانهای بعدی را خلق میکند.
در بحران ها، عدالت یکی از اصلی ترین نیازهاست. مردم بحران زده اگر احساس کنند تبعیض در خدمات رسانی وجود دارد با خواستههای دولت همراه نخواهد شد و حتی میتواند مقدمه شکل گیری اعتراضهای جمعی و ایجاد تبعات بعدی باشد. همین حالا اگر از مسؤولان وزارت بهداشت بپرسید، آماری چشمگیر از توزیع ماسک و اقلام بهداشتی خواهند داد و البته دروغ نمیگویند. از مردم هم اگر بپرسید خواهند گفت چیزی به دست شان نرسیده و البته آنها هم دروغ نمیگویند؛ این یک معما نیست، محصول بی توجهی به توزیع است. تجربه جهان در این زمینه ساده، شایسته بررسی و قابل تکرار است. در داخل کشور هم اگر کسی سراغ شرکتهای نوپا را بگیرد، حتما با تعداد زیادی از ایدههای قابل اجرا مواجه میشود.
کرونا خواهد رفت و مشکل نبود یک شبکه توزیع درست و درمان با ما خواهد ماند....
* سردبیر روزنامه جام جم / * منتشر شده در روزنامه جام جم
کد خبر 1360806