مروری بر رویدادهای هنر و ادبیات در هفتهای که گذشت
در این گزارش مروری خواهیم داشت به اتفاقات و حاشیه هایی که در این هفته در رسانه ها خبرساز شد.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛
رد خون در فضای مجازی
نه قتلی رخ داده و نه خونی از دماغ کسی جاری شده، برعکس همانطور که ذکرش رفت، کرونا اگر نان خیلیها را آجر کرده برای عدهای هم فایده داشته مثلا نصب و بهروزرسانی بازیهای رایانهای رشد قابل توجهی داشته و بازار بازیسازان را رونق داده و یک بازی کرونایی هم ساخته شد. در روزهای قرنطینه نمایش آنلاین فیلمها هم مورد توجه قرار گرفته. بعد از فیلم «خروج» ابراهیم حاتمیکیا که با وجود انتشار کپی غیرقانونی، در فروش آنلاین آن اعلام رضایت شده، حالا «ماجرای نیمروز؛ رد خون» به کارگردانی محمدحسین مهدویان هم به صورت آنلاین در معرض تماشا قرار گرفته است. البته این فیلم قبلا در سینماها اکران شده اما اگر فیلم را ندیدهاید حتما آنرا به صورت آنلاین و البته قانونی تماشا کنید. رد پول در فضای مجازی الحق که ویروس کرونا، بیماری عصر دیجیتال است و مناسب همین روزگار؛ قبول ندارید؟ ببینید چطور به کسب و کارهای آنلاین و فعالیتهای مجازی رونق داده؟ ماجرا از این قرار است که نتفلیکس به عنوان غول نمایشهای آنلاین در جهان، در روزهای قرنطینه با استقبال بینظیری مواجه شده است. این کمپانی اعلام کرده که 16میلیون نفر در سه ماه نخست سال 2020 به جمع مشترکانش اضافه شدهاند. افزایش کاربران فضای مجازی را اصلا ساده نبینید چون در تمام 13 سال گذشته بیسابقه بوده و باعث شده قیمت سهام این شرکت افزایش چشمگیری پیدا کند. نتفلیکس حالا با بیش از 183میلیون مشترک در سراسر جهان در سه ماه نخست سال نزدیک به 800 میلیون دلار سودآوری داشته؛ باز هم بگویید کرونا هیچ خوبیای ندارد! چهره دوم هفته؛ نوید محمدزاده اینجا، آنجا، همهجا اگر بگوییم نوید محمدزاده یکی از پرکارترین بازیگرهای سالهای اخیر بوده، کسی نمیتواند با آن مخالفت کند. فقط یک نگاه گذرا به کارنامهاش در همین سالی که گذشت کافیاست که هر مخالفتی با این گزاره مردود اعلام شود. چرا؟ سال 1398 نوید محمدزاده در سینما بازیگری کرد و نیز در تئاتر، اما داستان او به همین جا ختم نشد. محمدزاده سال گذشته در تئاتر علاوه بر بازیگری، داوری کرد و آثار جشنواره تئاتر دانشجویی را به قضاوت نشست، اما همین بس نبود چون وارد عرصه تهیهکنندگی تئاتر هم شد. حالا بعد از این همه فعالیت گمان نکنید روزهای قرنطینه را مشغول استراحت بوده و مثل ناصر خاکزاد فیلم متری ششو نیم در استخر پنت هاوسش چرت میزده، نخیر... او داشته کتاب میخوانده آن هم نه آن طور که ما خواندیم و میخوانیم. او کتاب «هیچ دوستی به جز کوهستان ندارم» را خوانده که در قالب کتاب صوتی منتشر شده و در دسترس قرار گرفته است. این کتاب را بهروز بوچانی در زندان مانوس نوشته و بهخاطر نوشتن آن، جایزه ادبی ویکتوریای استرالیا را برده است. چهره اول هفته؛ جین دایچ آشنا اما تنهای تنها میشود که یک نفر را در تمام عمر ندید و اصلا اسمی از او نشنید، اما به او فکر کرد و حتی دوستش داشت؛ جین دایچ یکی از همین آدمهاست. او کارگردان 13 قسمت از کارتون جذاب تام و جری است که برای 80 سال کودکان و حتی بزرگترهای سراسر جهان را با هر زبان و ملیتی پای تلویزیون نشانده و برایشان لحظات هیجانانگیز، جذاب و البته خاطرات مشترک خلق کرده است. دایچ، اهل شیکاگو بود اما سال 1959 برای سفری ده روزه به پراگ رفت. آنجا با همسرش آشنا شد و در پراگ ماند تا روز اول اردیبهشت که در 95 سالگی در آپارتمانش در همین شهر و در تنهایی از این جهان رخت بربست. شاید جالب باشد بدانید او تام و جری را در استودیویی در پراگ کارگردانی کرد و حتی نام بسیاری از همکاران او که اهل چک بودند در تیتراژ این کارتون قید نشد یا به اسمهای آمریکایی تغییر پیدا کرد که مبادا شائبه ارتباط با کمونیسم پیش بیاید. هنرنمایی هفته؛ خوانندگی سیدجواد هاشمی آوازخوانی در قرنطینه از وجه معلمی هاشمی که بگذریم و روحیه مصلحانه و مومنانهاش را هم ندیده بگیریم، باز هم چیزهایی برای توجه هست. اشتباه نکنید درباره اظهارات عجیب گاه و بیگاهش حرف نمیزنیم، مقصودمان صدای خوب اوست و همینطور تسلط به زبان گیلکی. اگرچه در ویکیپدیا و چند سایت دیگر نوشته شده سیدجواد هاشمی متولد تهران است اما شنیدههای ما از گیلانی بودن او خبر میدهد. هاشمی در شب سوم مجموعه شام ایرانی، میزند زیر آواز و قطعه «میرزا کوچکخان» را که در دهه 60 به عنوان تیتراژ سریال «کوچک جنگلی» به کارگردانی بهروز افخمی از تلویزیون پخش میشد، میخواند و استعداد دیگری از خودش برو ز میدهد. آوازخوانی بازیگران البته چیز عجیبی نیست بهخصوص در این روزهای قرنطینه؛ همین روزها پرویز پرستویی با سالار عقیلی، فاضل جمشیدی و علیرضا بهرامی همراه شده و برای همدلی و همراهی با مردم قطعهای به نام همدم را منتشر کردهاند. شوک هفته، سحر قریشی برو و در خانه بمان در حالی که هنرمندان اصیل و کاردرست در خانه نشستهاند و مردم را به ماندن در خانه تشویق میکنند، در حالی که شیوع بیماری کرونا، فاصلهگذاری اجتماعی را ضروری کرده و در حالی که چهرههای معروف عرصه سینما و ورزش و هنر تلاش میکنند در ذهن مردم بدرخشند، سحر قریشی در معیت تعدادی از دوستانش از خانه درآمدهاند و شانه به شانه هم در حال عبور از یکی از پارکها بودهاند که خانم بازیگر متوجه شده کلاهش با کلاه پاکبان نشسته روی نیمکت همرنگ است. در حالی که یکی از دوستان سحر قریشی در حال فیلمبرداری است او سراغ رفتگر میرود و میگوید که کلاهش را با لباس او ست کرده و وقتی رفتگر در مقابل این رفتار سرخوشانه و بیقید به گفتن «برو» قناعت میکند، سحر قریشی به دوستانش میگوید: فقط مونده بود این به من بگه برو... علاوه بر کاربران فضای مجازی، هنرمندان هم صدایشان درآمده و مثلا پرویز پرستویی در اینستاگرامش خطاب به سحر قریشی نوشت: واقعا متاسفم! او پیشنهاد کرد سحر قریشی یک روز به جای این پاکبان کار کند. چی بود چی شد هفته؛ ابراهیم حاتمیکیا ماموریتهای ناتمام فرمانده خبر منتشرشده درباره ابراهیم حاتمیکیا در تاریخ اول اردیبهشت 1380 هفته پیش هم درباره این کارگردان نوشتیم، اما اگر بدانید ماجرا از چه قرار است به ما حق میدهید که این هفته هم دربارهاش بنویسم. همین روزهای اول بهار بود که به بهانه ورود فیلم «مارمولک» به شبکه نمایش خانگی، یادآوری شد که ابراهیم حاتمیکیا قرار بود این فیلم را کارگردانی کند اما استعفا داد. بر اساس آنچه در آرشیو روزنامه یافتهایم، 19سال پیش در چنین روزهایی باز هم حاتمیکیا از ساختن یکی از فیلمهایش باز ماند اما اینبار، گویا بیژن بیرنگ و مرحوم مهران رسام فیلمنامهای از حاتمیکیا را بدون رضایت او ساختند و با نام «سیندرلا» به اکران رساندند. ماجرای این فیلمنامه و کش و قوسهای بین حاتمیکیا و دو کارگردان فیلم، داستان درازی دارد و جز اینکه فیلم با بازی رامبد جوان و مرحوم پوپک گلدره اکران شد، اطلاعات مستندتری در دست نیست. از آنجا که قصدمان باد دادن به خاکسترهای بهجامانده از یک آتش کهنه نیست و احتمالا برای طرفین هم جذابیتی ندارد بعد از این همه سال درباره این پروژه حرف بزنند، سرانجام ماجرا را پیگیر نشدیم اما نقل این ماجرا از این بابت جذاب است که هفته اول اردیبهشت برخلاف این روزها برای حاتمیکیا خیلی خوشایند نبوده. حالا جالبتر اینکه بدانید سه سال بعد از ماجرای فیلم «سیندرلا»، در همین هفته اول اردیبهشت، ابراهیم حاتمیکیا از ساختن فیلمنامه دیگری به نام «نتفالش» استعفا داد. گویا در روزگارانی نهچندان دور، هفته اول اردیبهشتماه با ابراهیم حاتمیکیا سر سازش نداشته اما شکر خدا، اکران فیلم «خروج» از پایان این نحسی خبر میدهد.
منبع: جام جم