مرکز تحقیقات نظامی از دل تجریبات دفاع مقدس بیرون آمد / گفتگو با سردار مجید بکایی
مرکز تحقیقات نظامی در سالهای دفاع مقدس توسط سردار بکایی و عدهای از اساتید دانشگاه تاسیس شده و منشا خدمات و نوآوریهای بسیاری در صنعت نظامی کشور میشود.
گروه دفاعی خبرگزاری تسنیم- یکی از مقولههایی که در دوران دفاع مقدس از جایگاه ویژهای برخوردار بود، توجه به موضوع علم و فناوری در طراحی عملیاتها و تهیه تجهیزات مورد نیاز نیروهای مسلح بود.
ازآنجایی که در هشت سال دفاع مقدس کشورمان با شدیدترین تحریمهای تسلیحاتی و اقتصادی روبهرو بود، میبایست غالب نیازمندیهای نیروهای مسلح در داخل کشور تأمین میشد، از همین روی طراحی تجهیزات مورد نیاز و همچنین مطالعات لازم برای طراحی عملیاتها در دوران دفاع مقدس نیازمند فعالیتهای علمی و توجه ویژه به این حوزه بود.
سابقه پیشرفت پهپادی و موشکی به سالهای دفاع مقدس برمیگردد | گفتگو با امیر سرتیپ پورشاسبالبته این نگاه تنها معطوف به دوران دفاع مقدس نماند و بعد از این دوران هم نیروهای مسلح روند پیشرفتهای علمی و ابتکارات فناورانه خود را ادامه دادند که موجب شد امروز در بسیاری از حوزهها به دستاوردهای شگرفی دست پیدا کنند و موجبات فراهم شدن بازدارندگی فعال برای کشور را رقم بزنند.
بهمنظور تبیین دستاوردهای علمی در جنگ تحمیلی با برخی از فرماندهان و دستاندرکاران شاخص دفاع مقدس به گفتگو نشستهایم که این مصاحبهها بهتدریج منتشر خواهد شد.
در سومین گفتگو به سراغ سردار سرتیپ پاسدار مجید بکایی رفتیم. وی دانش آموخته دانشگاه امیر کبیر است و از سال 56 وارد مبارزه با رژیم پهلوی میشود و پس از پیروزی انقلاب اسلامی وارد درگیریهای کردستان میشود. با آغاز دفاع مقدس به جبهههای جنبوب رفته و در عملیات والفجر مقدماتی مسئول لجستیک قرارگاه مرکزی خاتم الانبیا (ص) میشود.
تمام عملیاتهای دفاع مقدس بر اساس علم و تجربه طراحی و اجرا میشد | گفتگو با سرلشکر حسنی سعدیپس از آن وارد وزارت سپاه شده و مرکز تحقیقات دفاعی را راه اندازی میکند و فعالیت در هیمن زمینه را ادامه میدهد. با ادغام وزارتخانههای سپاه و دفاع به وزارت دفاع میرود و پس از طی مسئولیتهای مختلف،در فاصله سالهای 90 تا 92 جانشین وزیر دفاع میشود. وی هم اکنون نماینده وزیر کشور در امور استانهای کویری و محرومیتزدایی است.
* شما جزو افرادی هستید که در حوزه تحقیقات کار کردید و مسئولیتهایی هم در این زمینه داشتید. کار تحقیقاتی از چه زمانی آغاز شد و شما چگونه وارد حوزه تحقیقات نظامی شدید؟
من از دوران دانشجویی به دلیل علاقهای که داشتم، در گروه صنعتی ملی مشغول به کار شدم که حدود شصت و چهار کارمند داشت یعنی در واقع زندگی من با کار و تحقیق و این چیزها عجین بود.
از سال 56 ما درگیر مسائل انقلاب و مبارزات شدیم و در سال 57 هم در دانشگاه فعالیتهای سیاسی داشتم و نهایتا در سال 59 به کردستان رفتیم و به عنوان مهندسی منطقه غرب، جهاد سازندگی را آنجا راه اندازی کردیم.
در جهاد سازندگی هم به دلیل شرایط آن موقع، تعداد زیادی کارگر استخدام کردیم. فقط در سنندج 1500 کارگر استخدام کردیم و اینها باید برنامه راهبردی میداشتند که چه کار بکنند. این هم برای من یک تجربه خیلی غنی بود تا اینکه جنگ شروع شد.
در دوره جنگ در ابتدا من در کردستان و منطقه غرب بودم و کارهای مهندسی رزمی انجام میدادم و بعد به جبهه جنوب رفتم - که حالا آن هم بحث های مفصلی دارد - و از والفجر مقدماتی به عنوان فرمانده لجستیک قرارگاه خاتم الانبیا کار را شروع کردم.
در والفجر مقدماتی و والفجر یک که هر دو عملیات شکست خورد، ما مسائل لجستیکی خیلی حادی داشتیم که این هم باز کمک کرد که من دقیقا مسائل لجستیکی و مشکلاتی که در جنگ و جبهه بود را دقیق مورد مطالعه قرار دادم تا به یک ارزیابی درست برسم.
بعد از شب عملیات والفجر یک، ما دنبال این بودیم که بتوانیم یک تعدادی از موشکهای مینی کاتیوشا که قرار بود آقای رفیقدوست بخرند را توزیع کنیم.
ما شب عملیات توانستیم دو هزار و چهارصد عدد از این موشک را دریافت کنیم. واقعا دو هزار و چهارصد موشک چیز خاصی نیست ولی آن شب با خوشحالی با شهید صیاد و با آقا محسن (رضایی) نشستیم و این تجهیزات را توزیع کردیم که به هر تیپ یا لشکر بین صد تا 200 موشک رسید.
ما مدت ها منتظر بودیم که این 2هزار و 400 موشک دستمان برسد ولی در عملیات مرصاد ما روزی 9 هزار و 600 عدد از همین موشک 107 در صنایع شهید باقری تولید میکردیم یعنی چیزی که شاید باورش برای خیلیها غیر قابل تصور باشد. ولی در واقع طی همین چند سال توانستیم نیاز مهمات جبهه را کاملا تامین کنیم. در نتیجه از من خواسته شد تا در سال 63 مرکز تحقیقات نظامی را راه اندازی کنم.
سال 63 من و تعدادی از آقایان برای اینکه مرکز تحقیقات نظامی راه اندازی بشود و بتواند به نیاز های جنگ پاسخ بدهد، این مرکز را تاسیس کردیم که نیازهای جنگ را برای سپاه و ارتش تامین کند و لذا این مقدمهای بود که ما وارد یک عرصه جدیدی از تحقیقات و حل مشکلات جنگ شدیم.
* مهمترین طرحهای تحقیقاتی که در زمان دفاع مقدس مورد توجه قرار گرفت چه بود؟ آیا این طرحها به مرحله اجرا هم رسید؟
پاسخ شما باید در دو محدوده زمانی مورد بحث قرار بگیرد. مقطع اول، مقطع آغاز جنگ بود. خب ابتدای جنگ بحثمان این بود که چگونه میتوان جنگ را اداره کرد.
یعنی در ابتدا بیشتر تمرکز ما روی تعمیر و نگهداری تجهیزات بود، ولی خب در جنگ کم کم کار به جایی رسید که دیگر تعمیرات صرف جواب نمیداد. کار بجایی رسید که نیاز شد تا طرح هایی مثل پل خیبر ساخته شود.
طول پل خیبر 13 کیلومتر بود و باید روی هورالعظیم ساخته میشد. این پل در دنیا مشابهی نداشت و باید کسانی که توانایی طراحی آن را داشتند وارد این عرصه میشدند.
خب وقتی که مرکز تحقیقات نظامی شکل گرفت مسئولین جنگ و فرماندهان جنگ به این نتیجه رسیدند که بدون علم و فناوری و تحقیقات توسعه یافته، نمیشود جنگ را جلو برد.
خب تا آن موقع تجهیزات مورد استفاده ما تجهیزاتی بود که از قبل در کشور وجود داشت اما در ادامه، شرایط جنگ میطلبید که یک اتفاقات جدیدی بیفتد. مثلا فرض بفرمایید که ما قایقهای خاصی را نیاز داشتیم. یا زیر دریاییهای تر می خواستیم که در ابعاد بسیار کوچک یک نفره و دونفره بتوانند بروند و عملیات کنند.
در اولین گام، دیدیم که حرف اول را اطلاعات میزند. در مواقعی که می بایست به نیازها پاسخ به موقع میدادیم، باید میدانستیم که در دنیا چه اقداماتی در آن حوزه انجام شده است.
بنابراین اولین مسئله ما این بود که اطلاعات دقیقی از پیشرفتهای علم و فناوری و به اصطلاح تجهیزاتی که در دنیا وجود داشت بدست بیاوریم. این موضوع منجر شد به اینکه ما اولین مرکز اطلاع رسانی دفاعی کشور را راه اندازی کنیم. روش نگهداری اطلاعات را هم بلد نبودیم. شاید الان این موضوع راحت شده باشد اما آن موقع این چیزها اصلا وجود نداشت.
اولین سری کامپیوترهایی که آمده بود کامپیوترهای 286 xp بود که ما توانستیم یک تعدادی از آنها را از خارج از کشور تهیه کنیم و اولین شبکه کامپیوتری را اوایل سال 64 راه اندازی کردیم و اولین دیتا بیس را روی اینها ساختیم و توانستیم در واقع این اطلاعاتی که بدست میآوریم را ذخیره سازی کنیم.
آن موقع روزی حدوداً 1200 تا 2000 نامه از مجموعه ما به تمام دنیا میرفت و حاصلش هم این بود که کاتالوگهایی برای ما فرستاده میشد. مثلا زیمنس آلمان آن موقع تمام کتاب هایش را برای ما فرستاد.
ما گروهی از دانشگاهیان و اساتید را جمع کردیم که کارشان طبقه بندی این اطلاعات بود. این اطلاعات که میآمد، بر اساس آن چیزی که در جبهه و جنگ مورد نیاز بود طبقه بندی میشد.
ما یک نشریهای داشتیم به نام مشکات. کار مشکات در حقیقت نیاز سنجی و تدوین درخواستهای جبهه و جنگ بود. پاسخ به نیازها پس از احصا، در قالب این نشریه منتشر میشد و در اختیار فرماندهان قرار میگرفت و برخی نسخهها هم به صورت عمومی منتشر میشد.
من پنجشنبه و جمعهها به جبهه میرفتیم و با فرماندهان جلسه داشتم؛ نیاز ها را پیدا میکردم و در طول هفته هم اینجا کارهایی که انجام میشد را برایشان ارسال میکردیم.
کار به جایی رسید که خاطرم هست آقای رفیق دوست یک نامه ای خطاب به آقای ملک زاده نوشتند که معاون لجستیکی بود. مضمون نامه این بود که هیچ سفر خارجی انجام نشود مگر اینکه مرکز اطلاع رسانی تایید کند که اطلاعاتش در داخل کشور نیست. یعنی مرکز تا این حد گسترش یافت و کارهای علمی میکرد. از آن به بعد موضوع اطلاع رسانی در کشور به عنوان یک تخصص جدید مطرح شد و در دانشگاه تهران هم اولین دوره فوق لیسانس اطلاع رسانی تخصصی را راهاندازی کردیم.
خب در همین موارد ما با بسیاری از پروژههای تحقیقاتی مانند تولید مهمات، زیردریایی الصابحات، هاورکرافت و پل سازی آشنا شده بودیم. اینها پروژههایی بود که بنا به نیاز جبهه و جنگ مطرح بودند شما تصور بکنید ما در اندک زمانی به دلیل نیاز جبهه و جنگ و به دلیل فعالیت دوستانی که بالاخره جوان و در عین حال علاقهمند و متخصص بودند توانستیم بهترین تدارکات و زیر ساختها را برای جبهه و جنگ فراهم بکنیم.
* مرکز تحقیقات نظامی کارش محدود به همین مرکز اطلاع رسانی بود یا خودش هم به صورت مستقیم وارد طراحی و تولید پروژههای مورد نیاز جبهه میشد؟
بله. ببینید مرکز تحقیقات نظامی در واقع دو بخش داشت. یک بخشش مرکز اطلاع رسانی بود که همین کارهای اطلاع رسانی و کارهای تخصصی و زیر ساختی را انجام میداد و یک بخش دیگر وارد پروژهها شد.
خیلی از مواردی که بعد از جنگ به نتیجه رسید، از آن زمان شروع شد. خیلی از مواردی هم که در جبهه نیاز بود مانند نیبر و یا پل خیبر در همان زمان ساخته شد.
طرح های تحقیقاتی در بخشهای مربوط به مرکز تحقیقاتی نظامی، مورد بحث و بررسی قرار میگرفت و بعضا در خود مرکز طراحی میشد و برخی هم به مراکز بیرون مثل جهاد دانشگاهی واگذار میشد.
یکی از اتفاقاتی که آن موقع افتاد این بود که جهاد دانشگاهی که به وجود آمد، یک ارتباط تنگاتنگی با نیروهای درگیر در جبهه و جنگ پیدا کرد. خود مرکز مهندسی جهاد هم در رابطه با این قضیه فعال شد. مثلا پروژه موشک مجتمع 5 - موشک جواب تهاجم موشکی عراق - درمرکز مهندسی جهاد انجام میشد. مثلا در رابطه با زیردریایی، در همان دوران جنگ السابحات3 ساخته شد. یک زیردریایی سی تُنی بود که مورد استفاده قرار نگرفت ولی ساخته شد.
بعد از آن ساخت السابحات که زیر دریایی میدجت بود شروع شد. همچنین طرح S68 که در واقع نمونه سازی PC7بود کار ساختش انجام شد و طرح فجر که یک هواپیمای کامپوزیتی نیز نمونه سازی شد ولی به تولید انبوه نرسید.
هواپیمای تی 90 نمونه ایرانی PC-7
در ساخت مهمات که شاید بیشترین کار تحقیق و توسعه انجام شد در مهمات 120 و در مهمات 107 ما در واقع میتوانیم بگوییم که یک تولید انبوهی را در کشور داشتیم که این ها تمام نیازهای اواخر جنگ را تامین میکردند. مهماتی که در داخل کشور تولید میشد با آنی که از خارج میآمد، دارای نظام طراحی و تولید متفاوت بود.
شاید برای شما جالب باشد که ما وقتی که در رابطه با موشک107 کار میکردیم، در ابتدای امر چون قرار بود مردم راکتها را بسازند، نقشهها در اختیار خیلی از تراشکارها از شهرستانهای مختلف قرار میگرفت آنها تولید میکردند و میفرستادند ولی خیلی از آنها قابل استفاده نبود و برای اینکه این قضیه حل بشود دوستان نشستند طراحی کردند و رسیدند به یک گیجهایی که به آن گیجهای برونرو میگفتند.
راکت انداز 107 میلیمتری
در واقع اینها بادقت بسیار زیاد باید طراحی میشد به این ترتیب که قطعهای را که فرد میساخت با دقت یک صدم میلی متر باید ساخته میشد که بتواند در واقع آن تلورانسها را رعایت بکند که خب این کار با سختی تمام با طراحی خیلی دقیق انجام شد. وقتی که این گیجها ساخته شد ما دیگر مرجوعی نداشتیم و همه میدانستند که چه چیزی باید تحویل بگیرند و چه چیزی باید تحویل بدهند.
خاطرم هست که ما برای تحویل گیری خود سلاح107، تمام این مهندسینی که روی آن کار کرده بودند در یک جمعی نشستند، ما رفتیم شاید آخرای شب بود رسیدیم اراک و جلسهای با آنها داشتیم. مدیرعاملشان در آن جلسه میگفت که ما از شما ممنونیم. صنعتی که دقتش در حد سانت بود به دقت صدم میلی متر رسیده است.
در بخش مهمات میتوانیم بگوییم که ما نتایج بسیار خوبی گرفیم. در عملیات مرصاد تنها مهماتی که تولید میشد و داغ داغ در جبهه و مصرف میشد خمپاره 120 بود که روزی 12 هزار عدد از آن تولید میشد.
دوستانی که در کار مهمات هستند و تسلیحات را میشناسند میتوانند بفهمند وقتی میگوییم 12 هزار تا یعنی چه؟ چند صد تریلی باید آن ها را حمل بکند وقتی میگوییم مثلا روزی 9600 عدد107 تولید میکردیم، میتوانند بفهمند که چقدر مونتاژ کردن آن خطرناک است که تمامش باید در محیط های ایزوله انجام بشود.
در حالی که آن موقع ما این محیطهای ایزوله را نداشتیم و بچه ها باید جوری تلاش میکردند که با کمترین خطری که ممکن است اتفاق بیافتد بتوانند این مهمات را مونتاژ کنند. در عملیات مرصاد روزی 9600 تا موشک 107 و 12000 تا خمپاره 120 به جبهه میرفت و در واقع میتوانست نیاز جنگ را تامین کند.
* به نظر شما این مرکز چه تاثیری روی توان دفاعی کشور در دروان دفاع مقدس و پس از آن داشت و علت موفقیت مرکز چه بود؟
خب ببینید ما نهاد مرجع در حوزه مدیریت تحقیقات بودیم. یکی از چیزهایی که در جنگ و دوران دفاع مقدس ما به آن رسیدیم این بود که تحقیقات بدون یک نهادی که بتواند آن را در سطوح راهبردی و عملیاتی راهبری بکند امکان توسعه ندارد و به همین جهت آن موقعی که بحث ادغام وزارت دفاع و سپاه بعد از جنگ مطرح بود خیلی ما روی این مسئله نشستیم فکر کردیم و شاید جلسات بسیار زیادی داشتیم تا به این نتیجه رسیدیم که حتما باید چنین موسسهای ایجاد بشود که بتواند هم طرحهای تحقیقاتی را مدیریت کند و هم زیر ساختهایش را آماده کند.
یکی از چیزهایی را که در جنگ واقعا به آن رسیدیم این بود که ما نهادهایی را میخواهیم که روی فناوری کار کنند. تحقیقات بنیادی باید به فناوری ختم بشود و تحقیقات توسعهای باید به محصول ختم بشود.
یکی از موضوعات بسیار مهمی که باز ما در زمان جنگ به آن رسیدیم بحث استاندارد بود. استانداردهایی که ما در کشور و در موسسه استاندارد داشتیم اینها همه استاندارد هایی بود که از خارج کشور میآمد و اینجا اجرا میشد. لذا نیاز بود استاندارهای خاص خودمان را داشته باشیم و باید این استانداردها تدوین میشد و این امر به یک موسسه مرجعی که بتواند پاسخگوی این قضیه باشد نیاز داشت. بر این اساس مرکز تحقیقات استاندارد دفاعی ایجاد شد که خیلی از مسائل استاندارد را توانست در دستور کار قرار بدهد.
اینها همه نتیجه تجربیاتی بود که در زمان جنگ ایجاد شد و حاصل اینها در تشکیل موسسه و در اساسنامه موسسه شکل گرفت و یک مرتبه بعد از جنگ بسیاری از چیزهایی را که شما الان دارید میبینید و در واقع توانسته افتخاراتی را برای نظام جمهوری اسلامی در حوزه بازدارندگی ایجاد بکند، ناشی از همان مسائلی هست که در حوزه تحقیقات اتفاق میافتاد و پشتیبانیهای ویژهای که به عمل آمد و زیر ساختهایی که به وجود آمد.
اینها همه اش محصول کار های علمی و کارهای تخصصی در زمان جنگ بود که از یک طرف برای رفع نیاز جبهه و از یک طرف هم به عنوان یک تجربه که بتوان بر اساس آن کار تحقیق و توسعه را در کشور پایه گذاری کرد. خیلی از صنایع مدرنی که امروز ما در کشور داریم سرریز همان تحقیق و توسعه است که در نیروهای مسلح بود.
یک مبحث دیگری که در زمان جنگ به آن رسیدیم نظام نوآوری بود. ما می بایست فاصله بین ایده تا محصول را به حداقل میرساندیم.
مثلا در شب عملیات یا در دورهای که این عملیات در حال طراحی بود، در کرمان میگفتند مثلا یک پل میخواهیم با این مشخصات یا یک امکانی میخواهیم با این شرایط. طبیعتا اگر قرار بود در یک زمان کوتاه پاسخ داده می شد فاصله ایده تا محصولمان باید به حداقل زمان میرسید. در واقع این رویکرد که در نظام نوآوری هست باید در اینجا پیاده سازی میشد خب ما در این رابطه بر اساس همان نیازهای زمان و بر اساس تجربیات همان موقع نظام نوآوری دفاعی را در موسسه تدوین کردیم.
اینها همه تجربیاتی بود که محصولات زمان جنگ بود و میتوانم بگویم که همانطور که حضرت امام اشاره فرمودند وقتی که جنگ شروع شد و همه نگران بودند و برآشفته بودند امام فرمودند که «جنگ از الطاف خفیه الهی است». واقعا به عنوان یک محققی که از قبل از انقلاب درگیر تحقیقات و صنعت بودم و مسائل آن موقع را دیدم واقعا اگر که ما میخواستیم با آن روند جلو بریم شاید هیچ وقت کشور به جایگاهی که بتواند برای استقلالش زیر ساختهایی را آماده کند نمیرسید.
چون اصلا آن موقع تحقیق معنا و مفهومی نداشت. ولی جنگ سبب شد که ما بتوانیم زیر ساختهای تحقیق و توسعه را به صورت پیشرفته در کشور داشته باشیم و خب امروز محصولش میبینیم. اگر امروز به این بازدارندگی رسیدیم به دلیل همان تجربیاتی و توانمندی است که در آن موقع بدست آمد که البته استمرار و ادامهاش در حال حاضر منجر به این افتخاراتی است که برای جمهوری اسلامی کشف شد.
* با توجه به اینکه در دوران دفاع مقدس هنوز کار تحقیقاتی و علمی در حوزه دفاعی جا نیافتاده بود احتمالا شما در این حوزه با مشکلات و چالشهایی روبرو بودهاید. مهمترین مشکل و چالشی که با آن روبرو بودید چه بود؟
شاید مهم ترین چیزی که ما در آن مقطع بدست آوردیم یک گفتمانی بود با دال مرکزی «ما میتوانیم». ما در زمان جنگ به گفتمان ما میتوانیم رسیدیم و این در واقع از نوع نگاه حضرت امام ناشی میشد که الان هم حضرت آقا و مقام معظم رهبری با همان نگاه در واقع دارند موضوع ما میتوانیم و گفتمان سازی را دنبال میکنند. به نظرم یک مقدار این گفتمان افول کرده و ما باید تلاش بکنیم که این گفتمان را در همه حوزهها نهادینه کنیم.
گفتمان یعنی باور قلبی و یک سری اعتقاداتی که شما به صورت ریشهای به آن معتقدید. در نیروهای مسلح این اعتقاد وجود دارد و این گفتمان روز به روز هم تقویت شده و به حمد الله نتیجهاش را هم داریم میبینیم اما در سایر بخشهای کشور ما متاسفانه این گفتمان را نتوانستیم ایجاد بکنیم و شاید مثلا حضرت آقا دو سه بار این مطلب را مطرح کردند که از الگوی صنایع دفاعی استفاده کنید.
من معتقد هستم که ما هنوز در نیروهای مسلح از ظرفیتهای کامل در کشور استفاده نکردیم یعنی به عنوان کسی که مطلع هستم در این موارد، معتقدم که هنوز خیلی خیلی جای کار دارد و از این تجربیات زمان جنگ هنوز به صورت کامل استفاده نکردیم.
ما امروز به راحتی به قدرت موشکی نقطه زن نرسیدیم. خیلی از این مراحل طی شده، خیلی اتفاقات افتاده است، خیلی از فرآیندها شکل گرفته تا به این نقطه رسیدیم به این نقطه که امروز تصمیم بگیریم بسازیم و میسازیم. جوانان باید بدانند که وقتی مثلا فرض کنید که یک محقق نماز شب میخواند یا صبح با زیارت عاشورا میرود در کارگاهش و آزمایشگاهش کار میکند چگونه از آن نیروهای الهی استفاده میکند جوانان ما باید «الذین جاهدو فینا لنهدینهم سبلنا» را درک کنند.
یادم میآید یک بار ساعت 4 صبح بود که یکی از محققین به من زنگ زد. در خانه خوابیده بودم گوشی را برداشتم دیدم یکی دارد داد میزند. بعد فهمیدم فلانیه گفتم خب چی شده گفت آقای بکایی به نتیجه رسیدیم. نزد او رفتم و در راه صبحانه هم تهیه کردم و آمدیم باهم خوردیم. گفتیم چه شده دیدیم کاری که ما فکر نمیکردیم که به این سادگی انجام شود ولی یک محققی یک هفته از آزمایشگاه بیرون نیامده و آن را انجام داده است.
در یک شرایط عادی شاید مثلا ماهها و حتی سالها انجام آن کار طول میکشید ولی چون دانشمند ما جهاد میکند و نصف شب نماز شب میخواند خدا هم به کار او برکت میدهد. اینها چیزهایی است که اگر در درون گفتمان ما جا بگیرد، بدون شک و تردید ما میتوانیم از دنیا سبقت بگیریم. شک نکنید اگر ما بتوانیم محیط علمی و محیط دینیمان را باهم تلفیق کنیم و دانشمندان ما واقعا از تمام ظرفیتهای دینی هم استفاده بکنند پیشرفت شگرفی خواهیم داشت.