چهارشنبه 16 مهر 1404

مرگ مشکوک تختی؛ ماجرای غم‌بارترین اتفاق زندگی سردار همدانی

خبرگزاری تسنیم مشاهده در مرجع
مرگ مشکوک تختی؛ ماجرای غم‌بارترین اتفاق زندگی سردار همدانی

حسام در کتاب «میاندار گود آب و آتش» چهره جدیدی از شهید همدانی ارائه می‌دهد که با تصویر غالب از او فاصله دارد و دیگر فرمانده لشکر در میدان نبرد نیست.

- اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، «میاندار گود آب و آتش» از متفاوت‌ترین آثار حمید حسام است که با تمرکز بر وجه اهل ورزش بودن شهید حسین همدانی نوشته و از سوی نشر شهید کاظمی منتشر شده است.

نویسنده که پیش از این در آثاری چون «راز نگین سرخ» و «خداحافظ سالار» به سال‌های پر فراز و نشیب زندگی سردار همدانی در جبهه‌های جنگ پرداخته است، در کتاب جدید خود تمرکز را بر چگونگی شکل‌گیری شخصیت او در برهه پیش از پیروزی انقلاب قرار داده است؛ نوجوانی که تختی را الگوی خود قرار داده و روحیه پهلوانی را از او آموخته و در عین حال، پای درس‌های شهید مطهری نشسته و روحیه انقلابی خود را با بهره‌گیری از کلام علما ساخته است.

حسام در این اثر، چهره جدیدی از شهید همدانی ارائه می‌دهد؛ چهره‌ای که با تصویر غالبی که از او در ذهن داریم فاصله دارد و دیگر فرمانده لشکر در میدان نبرد نیست، او اینک فرمانده میدان نبرد نفس است.

در مقدمه این اثر در معرفی کتاب جدید حسام آمده است:

در تاریخ معاصر ایران، حاج حسین همدانی با فرماندهی در دفاع مقدس و جبهه مقاومت شناخته‌شده است؛ فرماندهی در سه لشکر «محمد رسول‌الله» تهران، «انصارالحسین» همدان و «قدسِ گیلان» در حماسه دفاع هشت‌ساله و پیش‌قراولی در دفاع از حرم با تأسیس «دفاع وطنی» در سوریه، بخشی از کارنامه درخشان جهاد این فرمانده متواضع و مردمی است. اما شکل‌گیری شخصیتِ ظلم‌ستیزش در کوران حوادثِ پیش از انقلاب اسلامی، قطعه بازخوانی‌نشده زندگی و جهاد اوست.

تولد در حوالی عاشورای سال 1329 آغاز حیات 65ساله «فولادِ آبدیده قصه ما» است. یتیمی نان‌آور که با کُشتی قَد می‌کشد و با «تختی» گمشده خود را در نوجوانی پیدا می‌کند و پای منبر پر شور «مطهری و شریعتی» مشق مبارزه می‌نویسد و در رکاب «آیت‌الله مدنی» میاندارِ گودِ انقلاب می‌شود.

این بار در کتاب تازه حمید حسام، حسین شاه‌کویی، کشتی‌گیر وزن 57 کیلوگرم باشگاه دخانیات تهران در اوایل دهه 1350 روایتگر ماجراست. او داستان زندگی خود را دقیق و واقعی روایت می‌کند؛ از تولد تا یتیمی و از کُشتی تا تختی و از مبارزه با استبداد شاهنشاهی تا پیروزی انقلاب اسلامی؛ و نشان می‌دهد که چگونه «میاندارِ گودِ آب و آتش» در کوره سختی‌ها و امتحانات دشوار گداخته و آبدیده شده تا بشود حسین همدانی.

بخش‌هایی از این اثر به‌مناسبت سالروز شهادت شهید و رونمایی از کتاب بازنشر می شود:

آن روز برای انتقال تعدادی اعلامیه، بهترین جا را قنداقه‌ی نوزاد دیدیم تا اعلامیه‌های را در مسجد دره‌ی مرادبیگ توزیع کنیم که حلقه‌ی فعال دیگری از بچه‌های انقلابی بود. این مسجد یادگار آیت‌الله مدنی در ایام تبعید در 1351 در این روستا بود‌. او نیز چون امام، در تبعید به‌سر می‌برد.

به ابتدای روستا که رسیدیم، مأموران ساواک از جایی خبر گرفته بودند که ناگهان جلوی ما سبز شدند و همه را به صف کردند. اول تمام لباس‌های ما را گشتند. خانم دکتر باب‌الحوائجی نوزادش را به سینه‌اش چسبانده بود و می‌لرزید. اعلامیه‌های ضدشاه داخل قنداقه‌ی بچه‌اش پیچیده شده بود. ساواکی‌ها همه‌جا را گشتند، الا همان قنداقه را. کار خدا بود و آن اتفاق در کمال ناباوری به خیر گذشت.

***

بار اول بود و با چند نفر از دوستانم از تهران اعلامیه می‌آوردیم که مأموران برای تفتیش وارد اتوبوس شدند و زیر و روی صندلی‌ها را گشتند و اگر ادامه می‌دادند، حتما به اعلامیه‌ها می‌رسیدند. به فکرم زد که با دوستانم دعوای ساختگی راه بیندازیم. این ترفند حسابی مأموران را خام کرد، طوری که نمی‌توانستند از هم جدایمان کنند. بچه‌ها به‌قدری دعوا را جدی گرفتند که یکی با مشت کوبید توی صورتم و چشم و چالم حسابی سیاه شد. وقتی به خانه رسیدم و ماجرا را برای پروانه تعریف کردم تعجب کرد و بعدش کلی خندید.

***

«خودکشی یک قهرمان». این خبری بود که روزنامه‌ها از مرگ ناگهانی پهلوان غلامرضا تختی نوشتند. اما خیلی‌ها مثل دایی محمد که با اخلاق و منش پهلوانی او آشنا بودند، خبر را باور نکردند و من که فکر می‌کردم گم‌شده‌ام در نوجوانی «آقا تختی» است، مثل ایام محرم سیاه پوشیدم و کنجکاو بودم که بدانم ماجرا چیست. مرگ مشکوک تختی پس از مرگ غریبانه‌ی پدرم، غم‌بارترین اتفاق زندگی‌ام تا آن زمان بود.«خودکشی یک قهرمان». این خبری بود که روزنامه‌ها از مرگ ناگهانی پهلوان غلامرضا تختی نوشتند. اما خیلی‌ها مثل دایی محمد که با اخلاق و منش پهلوانی او آشنا بودند، خبر را باور نکردند و من که فکر می‌کردم گم‌شده‌ام در نوجوانی «آقا تختی» است، مثل ایام محرم سیاه پوشیدم و کنجکاو بودم که بدانم ماجرا چیست. مرگ مشکوک تختی پس از مرگ غریبانه‌ی پدرم، غم‌بارترین اتفاق زندگی‌ام تا آن زمان بود. مرگ مشکوک پهلوان؛ ماجرای غم‌بارترین اتفاق زندگی سردار همدانی.

مرگ مشکوک تختی؛ ماجرای غم‌بارترین اتفاق زندگی سردار همدانی 2
مرگ مشکوک تختی؛ ماجرای غم‌بارترین اتفاق زندگی سردار همدانی 3
مرگ مشکوک تختی؛ ماجرای غم‌بارترین اتفاق زندگی سردار همدانی 4