سه‌شنبه 6 آذر 1403

معلم یا بلاگر؟

وب‌گاه الف مشاهده در مرجع

انتشار فیلم‌های تنبیه، تحقیر یا تمسخر دانش‌آموزان خنده‌دار به نظر می‌رسد، اما افکار عمومی جامعه را آزرده‌خاطر می‌کند. هر چند این کار توسط عده اندکی از معلمان انجام می‌شود، اما همین میزان هم می‌تواند وجهه تعلیم و تربیت کشور و معلمان را مخدوش سازد. به همین دلیل موضع هوشمندانه و به موقع وزارت آموزش و پرورش پس از انتشار هر فیلم بسیار مهم و ضروری است

روزنامه جوان در مطلبی با عنوان «معلم بلاگری ممنوع»، نقض حریم خصوصی دانش‌آموزان را در کلاس درس بررسی کرده‌است.

یک دو سه، صدا دوربین حرکت! فیلم ضبط می‌شود؛ فیلمی که سناریوی آن را معلم چیده‌است، بازیگران هم دانش‌آموزان هستند که بدون مزد و منت برای معلمشان کار می‌کنند. سوژه فیلم اما، اشتباهات طنزآمیز، تلفظ اشتباه کلمات و شیطنت‌های بچه‌هاست تا در نهایت این کار، تبدیل به کلیپی پربازدید شود، فالوور جذب کند و لایک و کامنت بگیرد. اینگونه است که معلم کلاس به یک بلاگر تبدیل می‌شود و ممکن است با معروف‌شدن به درآمدی چند برابر درآمد آموزگاری برسد.

چند سالی می‌شود که تعدادی از معلمان به خودشان اجازه داده‌اند دوربین موبایلشان را روشن کنند و به راحتی از اشتباهات و رفتارهای ناهنجار دانش‌آموزانشان فیلم بگیرند و آن در صفحه اجتماعی خود منتشر کنند؛ آن‌ها اصطلاحاً معلم بلاگر هستند و به راحتی دانش‌آموزان را به نفع خودشان مصادره می‌کنند. هر چند قرار بود به عنوان محرم اسرار و معتمد خانواده‌ها و دانش‌آموزان به کلاس درس بروند و نقشی در نظام تعلیم و تربیتی کشور داشته‌باشند، اما حالا با انگیزه‌های مختلفی مثل درآمدزایی یا شاید هم دیده‌شدن، حرمت این حریم امن را شکسته‌اند.

 بازی گرفتن از کودکان!

دوربین، موبایل و بلاگری از کجا به مدرسه‌ها آمد؟ اواخر دهه 80 بود که فیلمی در تلفن‌های هوشمند دست به دست می‌شد. در این فیلم، معلم، گوشی تلفن همراه خود را روی میز گذاشته بود و از پسر دانش‌آموز سؤالات جغرافیا می‌پرسید؛ نگاه‌های پی در پی پسر به معلم و دوربین، تکان خوردن‌های بدن، کلمات بریده بریده و نفس زدن‌های بین کلمات، نشان از استرس و اضطرابش هنگام پاسخ دادن به سؤال داشت. بیژن، همان دانش‌آموز کلاس دوم راهنمایی در روستایی در شمال کشور بازیگر این فیلم شده‌بود و با اضطراب به سؤالات معلم پاسخ می‌داد. می‌گفت: «بام؟ شیب؟» و همین نوع پاسخ دادن او این فیلم را به یک فیلم پربازدید تبدیل کرد. هر چند بیژن مشهور شد، اما این شهرت به قیمت ترک تحصیل او تمام شد.

سال 1395 نیز فیلم دیگری در شبکه‌های اجتماعی فراگیر شد، ناظم مدرسه گوشی را جلوی صورت یکی از دانش‌آموزان مدرسه گرفته‌بود و با تهدید از او می‌خواست تا خودش را معرفی کند. جرمش این بود که در حیاط مدرسه دویده و با همکلاسی‌هایش دعوا کرده‌بود. سجاد رضایی فرزند اکبر با لهجه اصفهانی خودش را معرفی می‌کرد. وقتی ناظم او را تهدید به اخراج کرد، نگاه و آب دهان قورت دادن‌های مکرر و حتی صدای لرزانش استرس و اضطراب او را نشان می‌داد.

اما این‌ها همه ماجرا نبوده و نیست، بلکه هر روز یکی از این دوربین‌های شخصی معلم بلاگرها از کلاس‌های درس سر درآورد و امن بودن حریم مدارس را به چالش کشید. مثلاً یک روز معلمی مازندرانی با ژست و پرستیژ بلاگرها همخوانی برنامه‌ریزی شده آهنگ گنگستر شهر آمل توسط دانش‌آموزان کم‌سن و سالش را در اینستاگرام منتشر کرد و روزی دیگر آقای معلمی جوان و جذاب، سر کلاس کیف پر از ابزارهای کاشت ناخن دانش‌آموز نوجوانش را مقابل دوربین گرفت و رو به دوربین و با لحنی که دانش‌آموزانش را مخاطب قرار می‌داد، گفت: «بچه‌ها مثل... سر کلاس نروید...» بعد هم تصویر شاگردش را که بعد از مدرسه به کار کاشت ناخن مشغول است، واضح و تمام رخ مقابل دوربین نمایش داد. همه این فیلم‌ها به وضوح نشان داد که معلم‌بلاگرها وارد نظام تعلیم و تربیت کشور شده‌اند و حریم خصوصی دانش‌آموزان را نقض کرده‌اند، اما سؤالی که مطرح می‌شد، این بود که چرا هیچ‌کس با معلم‌بلاگرها برخوردی نمی‌کند؟

 رعایت نکردن حریم خصوصی کودکان جرم است

بسیاری از این معلم‌بلاگرها از سر ناآگاهی دست به این اقدام می‌زنند و نمی‌دانند کاری که می‌کنند ممکن است برایشان دردسرساز شود. سرهنگ رامین پاشایی، معاون اجتماعی پلیس فتا فراجا در این‌باره گفته که اصل انتشار چنین فیلم‌هایی از نظر قانونی مشکلی ندارد، اما اگر در انتشار این فیلم‌ها حقوق کودکان و حریم خصوصی دانش‌آموزان رعایت نشود، خانواده دانش‌آموزان می‌توانند از آن معلم شکایت و موضوع را از طرف پلیس فتا پیگیری کنند.

معاون اجتماعی پلیس فتا اظهار داشت: «در برخی از فیلم‌ها چهره دانش‌آموزان مشخص است که این کار مصداق رعایت نکردن حریم خصوصی کودکان است و خانواده دانش‌آموزان می‌توانند از این موضوع شکایت داشته‌باشند.»

پاشایی گفت: «در برخی دیگر از فیلم‌ها دانش‌آموزان رفتاری دارند که انتشار آن رفتار در فضای مجازی می‌تواند موجب تمسخر این کودک در این فضا و به سخره گرفتن او شود که چنین رفتاری هم مصداق جرم در فضای مجازی است و در صورت شکایت خانواده دانش‌آموزان امکان پیگیری وجود دارد.»

 والدین شاکی شدند

برخی از والدین از بازخورد منفی انتشار ویدئوهای طنز از لغزش‌های کودکان خود در فضای مجازی شاکی هستند. یکی از این والدین که از ناامن‌شدن حریم مدارس توسط معلم‌بلاگرها دل خوشی ندارد، گفت: «انتشار ویدئوی رفتار دخترم در پیج اینستاگرامی معلمش باعث شد بسیاری از نزدیکان و فامیل سر به سر او بگذارند و برچسب‌های نامناسبی به او زده شود. این برخوردها در روحیه دخترم تأثیر زیادی گذاشته‌بود و حتی مدتی با اکراه و ناراحتی به مدرسه می‌رفت.» او معتقد است حتی اگر چهره دانش‌آموز در ویدئوها مشخص نباشد، اطرافیان با شنیدن لحن و صدای کودک می‌توانند حدس بزنند که آن رفتار طنزآلود از او سرزده‌است.

بی‌شک دانش‌آموزان از معلمان خود الگوبرداری می‌کنند و به سبب آنکه میل به خودنمایی و دیده‌شدن هم دارند با معلم خود برای ساخت فیلم‌های طنز از کلاس درس همراهی می‌کنند. یکی از والدینی که فرزند نوجوانش به همکاری با معلم‌بلاگر خود تمایل پیدا کرده‌است، در این‌باره می‌گوید: «دختر من در چند ویدئو که توسط معلمش منتشر شده حضور داشته، اما این ویدئوها بدون اجازه خانواده‌ها منتشر شده‌اند.» او به معتمدبودن معلمان از جانب خانواده‌ها اشاره می‌کند و می‌گوید: «ما با وسواس و احتیاط مدارس مناسب را برای تحصیل فرزندان خود انتخاب می‌کنیم و از معلمان انتظار داریم شرایطی فراهم کنند که محیط مدرسه مانند فضای خانواده امن باشد، اما چنین رفتارهایی از جانب معلمان باعث می‌شود که ما اعتماد خود را نسبت به مدارس از دست بدهیم.»

 واکنش آموزش و پرورش

در روزهایی که شبکه‌های اجتماعی بخش عمده‌ای از زندگی روزمره افراد را به خود مشغول کرده، وضع قوانین مشخص برای فعالیت معلم بلاگرها ضروری به حساب می‌آید. آبان ماه امسال بود که علی فرهادی، معاون برنامه‌ریزی و توسعه منابع وزیر و سخنگوی وزارت آموزش‌وپرورش در رابطه با فعالیت معلم بلاگرها گفت: «آموزش و پرورش به هیچ معلمی مجوز آموزش در فضای وبلاگی را نداده و شبکه شاد تنها بستر امن و شناسنامه‌دار برای تعامل معلمان با دانش‌آموزان است.» اخیراً نیز مسعود بهرامی، مدیر کل آموزش و پرورش شهرستان‌های استان تهران نسبت به اقدامات خلاف عرف و قانون برخی «معلم‌بلاگرها» در کلاس درس واکنش نشان داد و گفت: «ضبط فیلم از دانش‌آموزان در کلاس درس که منجر به ورود به حریم خصوصی آن‌ها می‌شود، ممنوع است و خانواده‌ها حق شکایت دارند.» او ادامه داد: «حریم خصوصی نه فقط در مدرسه و کلاس درس بلکه در تمام ابعاد زندگی شهروندان باید مورد توجه قرار گیرد؛ به عنوان مثال وقتی شما وارد یک ساختمان می‌شوید با نوشته‌هایی به شما اطلاع می‌دهند که ساختمان مجهز به دوربین مداربسته است، چون ضبط فیلم و صدا بدون اطلاع فرد، قانونی نیست. بنابراین اگر مطلع شویم معلمی در کلاس درس این اقدامات را انجام می‌دهد، حتماً با آن برخورد می‌کنیم.»، اما آیا دستورالعملی را برای ممنوعیت ضبط فیلم یا گرفتن عکس از دانش‌آموزان توسط معلمان در کلاس درس به مدارس ابلاغ شده‌است؟ بهرامی در پاسخ به این سؤال گفت: حراست در این‌باره دستورالعمل دارد که در اختیار مدارس است؛ هر گونه ورود به حریم خصوصی دانش‌آموزان ممنوع است، مگر آنکه در مدرسه جشنی برگزار شده‌باشد و کادر مدرسه و خانواده‌ها در جریان باشند؛ در چنین شرایطی اجازه فیلمبرداری وجود دارد. به گفته مدیر کل آموزش و پرورش شهرستان‌های استان تهران، اگر والدین با این موضوع مواجه شدند در سامانه شکایات آموزش و پرورش به آدرس shekayat.medu.ir درخواست خود را ثبت کنند یا به واحد ارزیابی عملکرد و پاسخگویی به شکایات منطقه خود مراجعه کنند.

 بلاگری گاهی فرصت است

انتشار فیلم‌های تنبیه، تحقیر یا تمسخر دانش‌آموزان خنده‌دار به نظر می‌رسد، اما افکار عمومی جامعه را آزرده‌خاطر می‌کند. هر چند این کار توسط عده اندکی از معلمان انجام می‌شود، اما همین میزان هم می‌تواند وجهه تعلیم و تربیت کشور و معلمان را مخدوش سازد. به همین دلیل موضع هوشمندانه و به موقع وزارت آموزش و پرورش پس از انتشار هر فیلم بسیار مهم و ضروری است.

بی‌شک اگر معلم بلاگری در جهت کمک به نظام تعلیم و تربیت باشد، نه‌تن‌ها آسیب‌زا نخواهدبود، بلکه مفید هم هست، در واقع باید گفت که بلاگری گاهی فرصت است. در این راستا، آموزش و پرورش می‌تواند به گونه‌ای دوره‌های ضمن خدمت را طراحی کند تا معلمان تکنولوژی را به درستی به خدمت بگیرند. سپس آن‌ها می‌توانند به جای اینکه دوربین خود را برای سوژه‌کردن دانش‌آموزان روشن کنند، همین دوربین را برای تولید محتوای درسی مورد استفاده قرار دهند؛ یعنی به جای آنکه دانش‌آموز سوژه و دیگران مخاطب شوند، سوژه علم و آموزش و دانش‌آموز مخاطب آن باشد. اینجا همان جایی است که نقش سواد رسانه پررنگ می‌شود؛ وقتی معلم بداند چطور از رسانه برای پیشرفت کاری استفاده کند و دانش‌آموز با محتوای خوب آشنا شود. در این زمینه وزارت آموزش و پرورش باید عزم خود را جزم کند و زمینه‌ای را فراهم سازد تا بلاگر معلمان در جهت بهبود وضعیت تعلیم و تربیت کشور گام بردارند و نه در جهت مخالف آن.