شنبه 3 آذر 1403

معیشت مردم در دوره رضاشاه چگونه بود؟/ صبحانه نان و چای، شام نان و ماست وچای!

وب‌گاه اقتصاد نیوز مشاهده در مرجع
معیشت مردم در دوره رضاشاه چگونه بود؟/ صبحانه نان و چای، شام نان و ماست وچای!

روزنامه اخگر در آبان1307 در گزارشی درباره وضعیت نان شهر اصفهان نوشت: «در صورتی که اصفهان یکی از مهم‌ترین ولایات زراعتی و در اطراف آن بهترین گندم ها کاشت می شود، با این وجود نان اصفهان قابل خوردن نیست. نان این شهر به جای آرد گندم یا جو، ترکیبی از مقدار کمی آرد و تخم علف و شن و خاک است و برای مردمی که اغلب باید نان خالی بخورند یا با نان لبو و کشک امرار معاش کنند، نیرویی باقی نخواهد ماند.»

به گزارش اقتصادنیوز، روزنامه دنیای اقتصاد نوشت:

در 27مهر1304، یعنی زمانی که رضاخان در عرصه سیاست یکه تازی می کرد، روزنامه‌ها از کمبود و گران شدن نان در اصفهان خبر دادند و به انتقاد از شیوه حکمرانی حاکمان پرداختند.

روزنامه اخترمسعود در مقاله ای انتقادی، درباره این وضعیت با اشاره به مساله کمبود و گرانی نان نوشت: «... نه بلدیه قانونی داریم که با قدرت و اختیارات تامه بتواند جلوگیری از این هرج ومرج کند و نه حکمران محترم، خود به شخصه مسوولیت قبول [می کند] و مشغول فراهم کردن موجبات آسایش عمومی می شود.»

این وضعیت در سال‌های بعد نه تنها بهتر نشد که بدتر نیز شد؛ نه تنها نان گران بود، بلکه اغلب نامرغوب و بی کیفیت به دست مردم گرسنه می رسید که گاه به جز نان قوت دیگری نداشتند.

روزنامه اخگر در آبان1307 در گزارشی درباره وضعیت نان شهر اصفهان نوشت: «در صورتی که اصفهان یکی از مهم‌ترین ولایات زراعتی و در اطراف آن بهترین گندم ها کاشت می شود، با این وجود نان اصفهان قابل خوردن نیست. نان این شهر به جای آرد گندم یا جو، ترکیبی از مقدار کمی آرد و تخم علف و شن و خاک است و برای مردمی که اغلب باید نان خالی بخورند یا با نان لبو و کشک امرار معاش کنند، نیرویی باقی نخواهد ماند.»

اوضاع نامناسبِ رفاهی در دوران حاکمیت پهلوی اول، قشر کارگر را به‌شدت آسیب پذیر کرده بود. بر اساس نوشته‌های تاریخی با وجود اینکه دستمزد کارگران در این دوران ناچیز بود اما همین دستمزد ناچیز، سروقت به کارگر پرداخت نمی شد و کارگران مجبور می شدند از کسبه و اهل محل برای گذران روزانه زندگی قرض کنند و چون به صورت نسیه مصرف روزانه را خرید می کردند گران تر به کارگر فروخته می شد و کارگران مقروض باقی می ماندند.

در سال1308 همزمان با چهارمین سال پادشاهی رضاخان، کارگران مناطق نفت‌خیز جنوب به علت اوضاع بد معیشتی دست به اعتصاب گسترده ای زدند. تاریخ نگاران فقدان مسکن و دستمزد کم و نیز هجوم مهاجران برای تحصیل کار در نوروز1308 را دلیل اصلی این اعتصاب می دانند.

علاوه بر این در تاریخ 17آبان1309 گروهی از کارگران راه شیراز در نامه ای به مجلس شورای ملی خواستار گرفتن دستمزد هشت‌ماه قبل خود شدند و نوشتند که بر اثر این دیرکرد دچار مشکلات فراوانی در زندگی روزمره خود هستند.

یک نمونه دیگر از این موارد مربوط به کارگران راه سازی است که در اداره راه یزد کار می کردند یا گروهی که در ساختمان راه شهر بابک کرمان مشغول کار بودند. آنها نیز با وجود عیال وار بودن، پس از مدت زیادی کار بی وقفه، هنوز موفق به اخذ دستمزد نشده بودند، در تاریخ 19مهر1314 به مجلس شورای ملی عرض حال نوشته و تقاضای مساعدت کردند.

کارگران به‌عنوان قشر ضعیف و کم درآمد جامعه رضاخانی حتی از کمترین امکانات زندگی نیز بی بهره بودند و اغلب به هیچ گرفته می شدند. اعتراضات آنها معمولا به گوش مسوولان وقت نمی رسید و هر روز وضع زندگی‌شان بدتر از قبل می شد. آنها با دست های پینه بسته و بی رمق، برای به‌دست آوردن نان «بخور و نمیر» عرق می ریختند.

اوضاع بد معیشتی دوران پهلوی اول، زندگی کشاورزان را هم تحت تاثیر قرار داده بود؛ به‌طوری‌که تاریخ نگاران معتقدند این قشر مولد در این دوره غالبا گرسنه بودند. جان فوران، استاد دانشگاه کالیفرنیای آمریکا درباره سطح زندگی و معیشت این گروه که اکثریت ایرانیان را شامل شده و 5/ 69 درصد از کل جمعیت ایران بوده است، می نویسد: «سطح زندگی دهقانان ایرانی رضایت‌بخش نبود. به اعتقاد بسیاری از ناظران در اواخر سلطنت رضاشاه این وضع بدتر شد...

رژیم غذایی در یک خانواده معمولی دهقانی به این شرح بود:

«صبحانه: نان و چای

ناهار: نان و ماست

شام: نان و ماست و چای».

بر همین اساس نیکی کدی، تاریخدان آمریکایی و متخصص حوزه خاورمیانه نتیجه می گیرد: «دهقان غالبا گرسنگی می کشد.»

روستاییان در فقر به سر می بردند و اغلب به‌دلیل کمبود بهداشت، گرفتار بیماری های متعدد می شدند و چون اغلب از پرداخت هزینه درمان نیز ناتوان بودند، کودکانشان را در جلوی چشمانشان از دست می دادند. آرتور میلسپو، مستشار مالی آمریکا در ایران درباره اوضاع تاسف آور معیشتی مردم در دوران رضاخان می گوید: «سیاست مالیات‌بندی شاه به‌شدت واپس گرایانه بود؛ به‌طوری‌که موجب افزایش هزینه زندگی و فشار آن بر طبقات فقیر شد... به‌طور کلی او کشور را دوشید، دهقانان، ایلات و عشایر و کارگران را از پای درآورد و از زمین داران مالیات و عوارض سنگین دریافت کرد.

همچنین بخوانید