منزلت و کرامت معلم
خبرگزاری فارس گروه آموزش و پرورش: عباس مطهری رئیس سازمان بسیج فرهنگیان کشور در اولین بخش از سلسله یادداشتهایش درباره «نبرد نشو و نمای نسل نو» نوشت: «قل انما اعظکم بواحده أن تقوموا لله مثنی و فردی ثم تتفکروا (46/ سبا)».
پای بیسیم خط مقدم
کربلای جبههها یادش به خیر. رزمندگان و فرماندهان در خط، که با واقعیات میدان نبرد دست و پنجه نرم میکردند واقعیات صحنه را از پشت بیسیم یا حضوری، «رک» و گاهی «تند» به قرارگاه، محور یا قرارگاه تاکتیکی میگفتند. مثل امام (ره)، اقبال و ادبارها برایشان مهم نبود و در بند ترفیع و تنزیلهای امروزی نبودند، حرارتشان در بیان، نشأت گرفته از احساس مسؤولیت و دلسوزیشان بود.
دوستان پشت خط اذعان داشتند که جان کلام اینها، عین کلام امام (ره) است؛ مثل اول جنگ وقتی که اهواز در معرض سقوط قرار گرفت، با یک جمله، جوانان باغیرت اهوازی به مصاف دشمن آمدند و یا اواخر جنگ که امام فرمود: امروز ایران کربلاست، درنگ امروز فردای اسارت باری را به دنبال دارد، حسینیان به پا خیزید...
غافلگیر نشویم
هفته معلم هم چهل ساله شد و 41 سال است خواسته پرتکرار امامین انقلاب مبنی بر تحول بنیادین آموزش و پرورش - با وجود زحمات برخی دلسوزان - همچنان بر زمین مانده است و هنوز نمیدانیم کی قرار است حسینیان به پا خیزند و حاج قاسم وار، «فقط» با «قطب نمای ولایت»، به میدان «مهمترین موضوع تمدنی ما یعنی تعلیم و تربیت»(بیانات -1398) وارد شوند. این هفته فرصتی است تا یکبار گلچین بیانات و انتظارات نایب امام عصر (عج) را مرور و با این میزان عملکرد خودمان را محک بزنیم.
نایب امام زمان (روحی فداهما)، آذرماه 1398 فرمود: «... چون الان چهل سال از عمر بسیج میگذرد، دیگر وقت استفاده از تجربههاست، لازم است که به تجربههای این چهل سال، هر چه ممکن است توجه کنید و از این تجربهها استفاده کنید... مسؤولین محترم سپاه و بسیج توجه دارند به آن کارهایی که باید انجام بگیرد: توصیه اول؛ در همه زمینهها...؛ زمینهی دفاع در میدان سخت، در میدان نیمهسخت، در میدان نرم - آمادهبهکار باشید... در مقابل حوادث گوناگون، تاکتیکها و راهبردهای آماده داشته باشید؛ هم در زمینههای دفاع سخت و نیمهسخت، هم در زمینههای گوناگون دیگر. غافلگیر نشوید؛ سعی کنید در هیچ قضیهای غافلگیر نشوید».
پس نباید در هیچ میدانی غافلگیر شویم؛ اما شاید بپرسید: «نقش معلم» در «نشو و نما دادن»، پروراندن و پرورش دادن «نسل» چه ارتباطی به نبرد دارد؟ مگر آموزش و پرورش با کسی در «نبرد» است؟ جنگ چه ارتباطی با آموزش و پرورش دارد؟
یک جنگ بزرگ و جدی
پاسخ رهبر فرزانه انقلاب به عنوان استاد و فرمانده منحصر به فرد نبرد فرهنگی در عصر حاضر، به آن پرسش مهم این است:
«خب، حالا موضوع اصلی را مطرح کنیم. عزیزان من! شما یک نسلی را میخواهید تربیت کنید؛ کشور شما و آینده شما به چگونه نسلی نیاز دارد؟ این مهم است. اینجور هم نیست که ما در یک میدان خالی بخواهیم کار کنیم؛ نخیر. فرض کنید که یکوقت یک نفر جودوکار یا کونگفوکار در میدان خالی مدام بنا میکند حرکات جودوکاری انجام دادن، کسی هم در مقابلش نیست، خب راحت است؛ یا [کسی] در میدان خالی شمشیربازی میکند و ضربه میزند، کسی هم در مقابلش نیست؛ اما گاهی در مقابل شما یک حریفی وجود دارد، ضربه شما را خنثی میکند، مانع وارد آمدن ضربه به خودش میشود و متقابلا ضربه میزند؛ ما امروز با یکچنین حریفی مواجهیم. حریف کیست؟ نظام سلطه بینالمللی. حالا بعضیها ممکن است تعجب کنند که [مگر] آموزش و پرورش ما با نظام سلطه بینالمللی مواجه است؛ بله. نظام سلطه بینالمللی که امروز مظهرش حکومت آمریکا است»(1395)
مجددا در دیدار سال 1397 با فرهنگیان فرمودند: «خب در این عرصه یک جنگ بزرگی وجود دارد؛ عزیزان من، جوانهای هوشمند و پرانگیزه و مؤمن که در این مجموعه جمع شدهاید، و همه کسانی که در مجموعه تعلیم و تربیت میخواهند نقش ایفا کنند! این جنگ را جدی بگیرید؛ الان یک جنگ وجود دارد. یک عدهای میخواهند لالایی بخوانند که ما خوابمان ببرد و نفهمیم دشمن مشغول چه کاری است. در عرصه تربیت انسانهای والا، انسانهای با همت، انسانهای رشید و شجاع، انسانهای باهدف - در عرصه این تربیت مهم، این کار عظیم - یک جنگی برپا است؛ یک عدهای میخواهند درست عکس این تحقق پیدا بکند و جوان مؤمن، جوان مسلمان، جوان ایرانی با این خصوصیات پرورش پیدا نکند. از راههای مختلف دارند تلاش میکنند».
پرسش بعد این است که یگان در خط و متولی اداره این جنگ کدام دستگاه نظام اسلامی است؟
متولی ساختن نسل
«وظیفه آموزش و پرورش، تربیت یک نسل است؛... آموزش و پرورش است که فضا را فراهم میکند برای معلم، برای دانشآموز، برای اولیا، برای طراحان، برای نویسندگان کتابهای درسی؛ اینها همه مؤثر است؛ آموزش و پرورش است که این کارها را انجام میدهد.»(1396)
«شما نگاه کنید و ببینید جای تربیت انسانها کجاست؟ از اول ولادت تا وقت مرگ، کدام نقطه و کدام منطقه و محیط، برای تربیت چنین انسانهایی مناسبتر از آموزش و پرورش است؟ همین قرنطینه دوازده ساله میتواند انسانها را با همین خصوصیات مثبت تربیت کند. یعنی اگر کارخانه آموزش و پرورش خوب کار بکند، در جهت درست کار بکند، همه اجزایش کار بکند، طراحی و مدلسازی و مدیریتش خوب کار بکند، بدون تردید یک کشور در هر نقطهای که قرار داشته باشد، بعد از بیست سال، بیست و پنج سال به نقطهای میرسد که مردمش دارای این خصوصیات برجستهاند. این نقش آموزش و پرورش است؛ این نقش معلم آموزش و پرورش است؛ این را دست کم نمیشود گرفت. کدام بخش از مجموعه اداری و آموزشی کشور غیر از آموزش و پرورش، این اهمیت عظیم را دارند که این حجم وسیع از انسانها در بهترین اوقات عمرشان، به صورت مستمر - دوازده سال - زیر دست آنها باشند؟ اهمیت آموزش و پرورش این است.»(1386)
«چهجوری تربیت خواهد کرد؟ چه تربیت خواهد کرد؟ آموزش و پرورش [باید] بتواند نسلی تربیت بکند باایمان؛ اصلش ایمان است. بچههای لاابالی و هرهریمذهب که به هیچچیز پابند نیستند، اینها در آینده کشور، نه برای خودشان مفیدند، نه برای کشور مفیدند، نه برای جامعه مفیدند؛ اول ایمان است. نسل باایمان، باوفا، مسؤولیتپذیر، دارای اعتماد به نفس، دارای ابتکار، راستگو، شجاع، نسل باحیا، بافکر، اهل فکر کردن، اهل به کار گرفتن اندیشه، عاشق کشور، عاشق نظام، عاشق مردم، [نسلی که] کشورش را دوست بدارد، مصالح کشورش را مصالح شخص خودش بداند، از آنها دفاع کند؛ یک چنین نسلی باید پرورش پیدا کند؛ یک نسل محکم، قوی، عازم، جازم، باابتکار، پیشرو، فعال؛ اینجور نسلی [لازم است]؛ این کار آموزشوپرورش [است]؛ ببینید چه کار با اهمیتی است!» (1396)
میداندار اصلی
«اهمیت آموزش و پرورش را عرض کردیم. در مجموعه آموزش و پرورش، البته نیروهای ستادی هستند، طراحان هستند، فکرسازان هستند، کتابنویسان هستند و همه آنها در این اهمیت و ارزش سهیمند؛ اما میداندار، معلم است. همه طراحیها و مدلسازیها برای این است که معلم بتواند کارش را خوب انجام بدهد. وسط میدان، معلم است؛ صف مقدم، معلم است؛ بقیه کمک کننده و پشتیبانیکننده و تدارککننده به او هستند تا او بتواند این عنصر و این ماده طبیعی را که در اختیار او قرار دادهاند - یعنی کودک و نوجوان - با هنرمندی خود، با جهاد خود، با دلسوزی و کاردانی خود به یک مادهی با ارزش تبدیل کند و ارزش افزودهی او را بالا ببرد. این ارزش افزوده، دیگر قابل مقایسه با ارزش افزوده تولید هیچ مصنوع و هیچ شیء دیگری نیست.»(1386)
«در این دستگاه بزرگ آن نقطه محوری، آن میاندار، آن علمداری که در واقع او دارد میدان را اداره میکند و همه بایستی تدارکات او را فراهم کنند، کیست؟ معلم. میداندار اصلی معلم است. دستگاههای گوناگون، سازمانهای گوناگون، سندهای مختلف، کتاب درسی، بقیه و بقیه، همه پشتیبانهای این میاندار اصلیاند. معلم خوب آن موجودی است که تأثیر او بیبدیل است؛ اگر ما معلم خوب داشته باشیم، حتی در یک نظامی مثل نظام مکتبخانه، خواهد توانست مردان بزرگ تربیت بکند؛ کما اینکه میبینید [تربیت] کردند. معلم خوب میتواند مردان بزرگ، انسانهای بزرگ، شخصیتهای برجسته را خلق کند، بهوجود بیاورد، ولو در یک دستگاهی که آن دستگاه خیلی سازگار نیست؛ پس اصل، معلم است. ما در مراجعه به خود اگر، عمیقترین احساسات و عواطف و حالاتمان را ریشهیابی کنیم، در انتهای خط، یک معلم را مشاهده میکنیم».(1378)
«تشکیل هویت نسل جدید به دست معلم است؛ یعنی حتی نقشی پررنگتر از نقش خانواده و پدر و مادر... گاهی اوقات، فرمایش آقا یا خانم معلم برای بچه وحی منزل است.» (1384)
گاهی یک معلم ریاضی، یک معلم فیزیک، سر کلاس یک کلمه ممکن است بگوید که از یک ساعت سخنرانی این حقیر تأثیرش در آن دانشآموز بیشتر باشد. (1398)
«معلم است که ما را میتواند شجاع یا جبان، بخشنده یا بخیل، فداکار یا خودپرست، اهل علم و طالب علم و فهم و فرهنگ، یا منجمد و بسته و پایبند به تفکرات جامد بار بیاورد. معلم است که میتواند ما را متدین، با تقوا، پاکدامن، یا خدای ناکرده بیبندوبار بار بیاورد. معلم چنین نقشی دارد. این ارزش معلم است؛ این تأثیر معلم است؛ این گرهگشایی معلم در مسائل عمده زندگی ما و نسل آینده ما و جامعه ما و کودکان ما و تاریخ آینده ماست.»(1378)
«اینکه ما برای معلم احترام قائلیم و بنده به معنای حقیقی کلمه معلم را تجلیل و تکریم میکنم، تعارف نیست؛ این برای خوشایند زید و عمرو نیست؛ این واقعیت است و مبتنی بر این فلسفه است.»(1386)
سختی کار معلم
«نسلی که رژیم فاسد و مفسد و ظالم و به شدت پلید گذشته را ندیده، نسلی که مقدمات انقلاب را ندیده، نسلی که کتک خوردنها را در دوران غربت ندیده، نسلی که محنت جنگ را با گوشت و پوست خودش لمس نکرده، نوبهنو زیر دست شما معلمان میآید. شما میخواهید از این نسل، انسانهایی بسازید که انقلاب را حفظ کنند؛ کار سخت و بزرگی است. به این کار بزرگ، اهمیت بدهید و قدر آن را بدانید.»(1369)
شما جهادگرانی در میدان کارزار با جهل و بیسوادی هستید. ببینید! یک جوان را، یک کودک را، یک نوجوان را شما از وادی بیسوادی و ظلمات میآورید به وادی نور و علم، با جهاد؛ کار سختی هم هست. شما در واقع هویتسازی فرهنگی میکنید. هویتسازی خیلی مهم است؛ هویتسازی برای انسانها در یک جامعه خیلی مهم است؛ [انسانها باید] احساس هویت کنند. هویت انسان به فرهنگ او است، به دانستههای او است، به سبک زندگی او است. تمدن، متکی به فرهنگ است؛ اگر فرهنگ قوی و غنی وجود نداشته باشد، تمدن به معنای مصطلح و رایج خودش به وجود نمیآید. فرهنگ چیست؟ مجموعه عناصر سازنده فکر و عمل انسان؛ این فرهنگ است. این از کجا ناشی میشود؟ فرهنگ به نوبه خود متکی است به فکر، اندیشه و جهانبینی؛ [یعنی] نوع تلقی انسان و مجموعهی انسانی از جهان و عالم وجود و هستی و آفرینش و مانند اینها؛ این است که پایه اصلی فرهنگ است و پایه اصلی تمدن است.(1398)
منزلت و کرامت معلم
«خب، قشر معلم واقعا یک قشر شریف و محترمی است؛ علت هم این است که برای یک کشور، برای یک تمدن، برای یک ملت، مهمتر از همه سرمایهها، سرمایه انسانی است؛ یعنی اگر شما پول داشته باشید اما سرمایه انسانی درست و حسابی نداشته باشید، به جایی نمیرسید؛... خب، این منابع انسانی را شما الان دارید تولید میکنید؛ ببینید اهمیت کار کجا است! شما دارید پرورشش میدهید، شما دارید [آن را] پردازش میکنید. بنده اهل تعارف نیستم؛ آنچه بنده سالهای متمادی درباره نقش معلم و دانشجومعلم و آموزش و پرورش اظهار کردهام، برخاسته از این احساس است؛ برخاسته از این باور است که معلم یک چنین نقشی دارد.» «معلم - چه بخواهند، چه نخواهند - رتبه بالا و عالیای دارد و در حساسترین نقطه ایستاده است.»(1398)
«البته من نمیخواهم مسأله را فقط در بعد معیشتی منحصر کنم. معیشت، یک ضرورت است؛ اما همه چیز نیست. آنچه مهمتر از مسأله معیشت است، قدرشناسی و ارزشگذاری است. باید مقام معلم در جامعه بهگونهای باشد که اگر از یک جوان بپرسند شما میخواهید در آینده چکاره شوید، بگوید معلم.»(1378)
انتهای پیام /
آموزش جنگ معلم فرهنگ