میراث شهیدِ ثالث
شهادت سید ابراهیم رئیسی، اگرچه پایان بخش فصل جهاد و خدمت صادقانه او به اسلام، ایران و انقلاب اسلامی بود، اما آغازگر فصل جدیدی از سیاست ورزی و خدمتگزاری در سپهر سیاسی ایران بود.
شهادت سید ابراهیم رئیسی، اگرچه پایان بخش فصل جهاد و خدمت صادقانه او به اسلام، ایران و انقلاب اسلامی بود، اما آغازگر فصل جدیدی از سیاست ورزی و خدمتگزاری در سپهر سیاسی ایران بود.
به گزارش خبرگزاری مهر، شهادت سید ابراهیم رئیسی در 30 اردیبهشت 1403، اگرچه پایان بخش فصل جهاد و خدمت صادقانه او به اسلام، ایران و انقلاب اسلامی بود، اما آغازگر فصل جدیدی از سیاستورزی و خدمتگزاری در سپهر سیاسی ایران شهید رئیسی سومین رئیس قوه شهید تاریخ جمهوری اسلامی است که هرچند ز جهادی شباهتهایی با شهیدان بزرگوار بهشتی و رجایی دارد، اما سلوک سیاسی و اخلاق کارگزاری خاص او، وی را به عنوان الگوی ثالث در کنار آن دو شهید بزرگوار بر تارک انقلاب اسلامی جاودانه کرده است.
حجت الاسلام سید ابراهیم رئیسی از همان سالهای نخستین پیروزی انقلاب اسلامی وارد دستگاه قضائی شد و طی بیش از 35 سال، در سطوح مختلف قوه قضائیه خدمت میکرد. ورود شهید رئیسی از حاشیه به متن سیاست کشور از میانههای دهه 90، برخاسته از مبانی و اصولی مشخص و در پوششی از دلایل و انگیزههای مختلف صورت گرفت، که هم در نحوه سیاستورزی و هم در شکل دهی به تصویر و جایگاه او در میان مردم و حاکمیت به شدت تأثیرگذار بود. مبانیای چون ولایت مداری و پایبندی به اسلام و قانون و اصولی چون انقلابیگری، ایثار، عدالت خواهی و سه ساعت ستیزی در کنار انگیزههایی چون جبران خلا شخصیت سیاسی محبوب و اجماعساز درون جبهه انقلاب، نیاز کشور به حاکمیت یکدست به آینده جمهوری اسلامی و مسئله جانشینی، عملاً شخصیتی را در سپهر سیاسی ایران شکل داد که شهادت او در 30 اردیبهشت 1403، تنها یک رئیس جمهور پرکار و خستگی ناپذیر را از جمهوری اسلامی نگرفت، بلکه به تعبیر رهبر معظم انقلاب، خسارتی جبران ناپذیر برای کشور و نظام ایجاد کرد. با این حال این حادثه میتواند حاوی فرصتها و روزنههایی باشد که بهرهبندی مناسب از آنها منافع و فواید فراوانی را برای مردم و کشور به همراه داشته باشد. به تعبیر رهبر انقلاب، فقدان رئیس جمهور روی دیگری هم دارد و آن برکتی است که خداوند متعال در این حادثه تلخ قرار داده است. همانطور که مراسم تشییع شهدای این سانحه در شهرهای مختلف کشور، توهم برخی مبنی بر از بین رفتن سرمایه اجتماعی نظام را باطل کرد، یقیناً فرصتهای دیگری را نیز در این حادثه برای کشور، نظام و اسلام ایجاد کرده است. به نظر میرسد بزرگترین فرصتی که در ورای شهادت ابراهیم رئیسی ایجاد شده است، باز تولید تصویر کارگزار و سیاستمدار تراز انقلاب اسلامی است که تصور میشد جز خاطره هرچند شیرین اما دور در صفحات تاریخ سالهای ابتدایی انقلاب بایگانی شده باشد. رئیسی نه تنها آن خاطرات را در حافظه ملی ایرانیان زنده کرد بلکه با شهادت خود، برگ زرین دیگری بر آن افزود. بر این اساس، میراث شهید رئیسی، امروز سرمایه ارزشمندتر و ماناتر از رئیس جمهور رئیسی برای آینده انقلاب اسلامی خواهد بود. در این وجیره تلاش شده از تا برخی ابعاد این میراث گرانبها تبیین گردد.
سیاستورزی بر مدار تقوا
سلوک سیاسی شهید رئیسی در کمتر از یک دهه حضور در سطح عالی سیاستورزی کشور نشان داد که میتوان در بالاترین عرصه سیاست ایستاد، اما دین، اخلاق آزادگی را از دست نداد. آنچه از سیره شهید رئیسی در روزهای پس از شهادت ایشان در افواه محافل مختلف مطرح بوده و رهبری انقلاب نیز در سخنرانی مهم 14 خرداد در آن تاکید فرمودهاند، خصلتهایی است که التفات و التزام به آنها از سوی سیاسیون و گروههای سیاسی میتواند فضای سیاسی ایران را از بسیاری کژکارکردها، نارساییها و بیاخلاقیها نجات دهد. صداقت در برخورد با مردم، صمیمیت در تعامل با همکاران صمیمیت در تعامل با همکاران، تغافل و گذشت و مواجهه با بدخواهان و اهانت کنندگان و صراحت و مرزبندی با دشمنان انقلاب و مردم ایران، سرفصلهای میراثی هستند که شهید سید ابراهیم رئیسی برای سپهر سیاسی ایران بر جای گذاشته است.
نگاه به قدرت به مثابه امانت و نه طعمه
شهید دکتر رئیسی در مجموع کمتر از سه سال رئیس جمهور بود؛ اما در این مدت کوتاه نشان داد که یک کارگزار تراز جمهوری اسلامی، چگونه با اینکه بر مسند قدرت است اما آن را طعمه و متاع نمیبیند. رئیسی برخلاف بسیاری که برای حفظ قدرت درون جبهه و گروه و باند خود، از هیچ اقدامی ابا ندارند، قدرت را امانت خدا و مردم میدانست و حاضر نبود برای حفظ آن مصالح خودِ آنها را گروگان بگیرد. به درستی، همین نگاه است که شهید رئیسی را به قلوب مردم راه داده و در روزگار پس از شهادت او روزنههایی را برای تحکیم پیوند مردم و حاکمیت ایجاد کرده است.
اصولگرایی و ولایت مداری
یکی از دلایل اساسی ورود رئیسی به بالاترین سطح سیاست در ایران، تلقی او از کمرنگ شدن ولایت مداری در سیاستمداران تراز اول کشور و خطرات مترتب بر آن بود. بر این اساس، او همواره حضور خود در این عرصه را سربازی رهبر انقلاب میدانست و از بیان آنکه در جایگاه ریاست جمهوری نیز ابایی نداشت. باور قلبی و التزام عملی او به این رکن مهم کارگزاری در نظام اسلامی سبب شده بود تا تصویر سیاسی او در نگاه بسیاری ذیل رهبری محو باشد. امری که هر چند در دوره حیات شهید، مایه طعن و نقد برخی بود، اما پس از شهادت او سبب شد تا جبران خلأ او در جبهه انقلاب، اگر نه غیر ممکن، که بسیار دشوار باشد.
از خود گذشتگی و فداکاری
رئیسی در دوران کودتاهای مسئولیت خود در قوه قضائیه و ریاست جمهوری، هرگز اجازه نداد تریبون در اختیار او و مجموعهاش به هیچ دلیل و انگیزههای علیه دستگاه دیگری در داخل نظام فعال شود. هرچند او همواره مورد طعنه برخی سران قوا یا مسئولان برخی نهادها قرار داشت، اما با شرح صدر بالا و قدرت روحی مثالزدنی بر خواسته از یک شخصیت جا افتاده، اجازه نداد اختلافات، حداقل از سوی او به جامعه و مردم منتقل شود. شهادت رهبر انقلاب بر صبر او سخنان خود شهید در آخرین جلسه هیئت دولت نشان میدهد، دل او از بسیاری مسائل خون بود؛ اما مصالح کشور و مردم را بر منفعت و مصلحت خود برتری میداد، امری که برای یافتن مانند آن در کارگزاران کشور باید به دهه نخست پیروزی انقلاب اسلامی بازگشت.
زیست ساده و به دور از تظاهر و تشریفات
رئیسی در مدت کوتاه دوران مسئولیت خود در رأس دو قوه، نشان داد میتوان در مسند قدرت بود و بسیاری از تشریفات و زوائد را کنار گذاشت. رئیسی در قالبهای شخصیتی دست ساز پروتکلهای تشریفاتی یا توصیههای مشاوران رسانهای و تبلیغاتی قرار نگرفت و به همین دلیل بیش از بسیاری دیگر از سیاسیون مورد هجمههای تخریبی و رسانهای مشابه واقع میشد. رئیسی، نشان داد برای خدمت به مردم، لازم نیست در مناظرات جملات طلایی گفت یا در گفتگوهای رسانهای تیترهای جنجالی ایجاد کرد؛ او نشان داد آنچه اعتبار و هویت یک کارگزار تراز انقلاب اسلامی را میزداید، نه تپق زدن و سهو لسان و نه حتی گم کردن جملات در میان یک سخنرانی مهم که بازیگری و از خود بیخود شدن برای کسب قدرت است. همین خصلت رئیسی باعث شد در پیچهای تند سیاست و در سرازیرییهای لغزنده قدرت، بیدستپاچگی و حیرت، خود را حفظ کرده و به سلامت عبور کند.
مردمی بودن
آخرین تصاویر باقیمانده از دوران ریاست جمهوری رئیسی، حضور او در میان مردمی در نقطه صفر مرزی است. رئیسی در هیچ لحظهای از مسئولیت اجازه نداد هیچ مانع و حائلی فرصت با مردم بودن را از او سلب کند؛ اشتغالات رسمی، سلامت، راحتی و آسایش، پروتکلهای امنیتی و غیر امنیتی و توهین و تمسخر و...؛ هیچ کدام نتوانستند رئیسی را از مردم جدا کنند. رئیسی با حضور خود در میان مردم و گوش کردن به سخنان و دردهای آنان، دریچههای امید را در دلهای آنان گشود و تصویر درستتری از کارگزار جمهوری اسلامی را به خانههای کوچک و زندگیهای دشوار و پرمحنت مردم اقصی نقاط کشور مخابره کرد.
رقابت سیاسی بدون تخریب و بیاخلاقی
حضور شهید سید ابراهیم رئیسی در دو انتخابات ریاست جمهوری در سالهای 96 و 1400، سرفصلهای مهمی از نحوه حضور در رقابتهای انتخاباتی در نظام اسلامی را تبیین کرد. شهید رئیسی نشان داد که میتوان بدون قدرت طلبی و بیاخلاقی در رقابت انتخاباتی حضور داشت و میتوان مصلحتی بالاتر و بزرگتر از منافع فردی و حزبی را در یک کمپین انتخاباتی دنبال کرد. حضور او در مناظراتی که سالها با اغواگری، اتهام زنی، تخریب و تمسخر، فضای سیاسی را مسموم کرده و از این طریق تدریجاً مردم را از رقابتهای سیاسی بیزار کرده بود، ناگهان جامعه را با پدیدههای بدی مواجه ساخت که جواب تمسخر را با سکوت میدهد و جواب اهانت را با استغفار. رویکرد اخلاقی و شریعتمدار رئیسی در این دو انتخابات، ذائقه جامعه را با سبکی جدید از رقابت انتخاباتی آشنا کرد.
پرکاری و خستگی ناپذیری
ویژگی برجسته و کم نظیر شهید رئیسی که شاید سالها بعد به درستی اهمیت و تأثیر آن باز شناخته شود، پرکاری و خستگی ناپذیری او بود. رئیسی از روز نخست مسئولیت در قوه قضائیه تا روز شهادت، کمتر روزی را به استراحت گذراند و در طی حدود 5 سال، تغییراتی گسترده را در مجموعه تحت مسئولیت خود ایجاد کرد. نگاهی به حکم رهبری انقلاب جانشین او در قوه قضائیه و بیانات ایشان در روزهای پس از شهادت، نشان میدهد او در هر دو مسئولیت نصاب جدید از خدمت را ایجاد کرده است که مسئول بعدی برای حفظ آن مسیری بسیار دشوار در پیش خواهد داشت.
خاتمه
هنوز گزارش دقیق و جامعی از «علت» وقوع سانحه بالگرد رئیس جمهور ارائه نشده است، با این حال، ابهام برخی اذهان در جستجوی «حکمت» این حادثه قدری کاسته شده است. نگاهی به خصایص ذکر شده شهید رئیسی نشان میدهد، شاید یکی از حکمتهای شهادت او، احیای مکتب و مرام فرزندان خمینی است. رئیسی تا زنده بود، این ویژگیها یا انکار شده یا با تعابیر سخیف و قضاوت غیرمنصفانه تعبیر میشد. به تعبیر رهبر انقلاب، کسانی که پس از شهادت رئیسی از او تمجید کردند، در روزگار حیات او حاضر نبودند به کلمهای از آن اذعان کنند. عمده آنکه، آنچه دوست و دشمن را در تمجید رئیسی به سخن واداشته است، مهر تأیید شهادت بر کارنامه خدمات اوست. اکنون، سلوک سیاسی و اخلاق کارگزاری رئیسی، همچون میراثی ارزشمند در تاریخ جمهوری اسلامی ابدی شده است. به نظر میرسد، جز شهادت او، هیچ امر دیگری نمیتوانست این سرمایه بزرگ را در پنجمین دهه انقلاب اسلامی به انبان نظام و انقلاب و کشور تزریق کند. شاید، زمانی برخی برای تبلیغات انتخاباتی رئیسی تلاش داشتند تا با دادن شعارهای شباهت او به شهید رجایی و بهشتی را یادآور شوند و از این طریق آرا را به او متمایل کنند. اما، اکنون و در پس شهادت او، رئیسی نه رجایی و بهشتی، که خود اسوهای متمایز و منفرد در کنار آنهاست که انتظار تکرار حتی کسی شبیه به او نیز برای مردم رؤیای شیرین و برای سیاسیون قالبی وسوسهانگیز بیشک، لشکر فرزندان خمینی از این سربازان زیاد دارد.
امین باقری
پژوهشگر مرکز رشد دانشگاه امام صادق