پنج‌شنبه 8 آذر 1403

میزگرد فارس | حبیبی کسبی: شعر فجر انگار طفل سرراهی است و سر نخواستنش دعواست

خبرگزاری فارس مشاهده در مرجع
میزگرد فارس | حبیبی کسبی: شعر فجر انگار طفل سرراهی است و سر نخواستنش دعواست

به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، هفدهمین دوره از جشنواره شعر فجر 14 بهمن‌ماه به کار خود پایان می‌دهد در همین راستا با محمود حبیبی کسبی شاعر و مدیر دفتر شعر آئینی حوزه هنری و علی داودی از اعضای هیأت علمی این دوره از جشنواره به گفت‌وگو نشستیم تا هفده دوره گذشته را بررسی کنیم. لازم به ذکر است که سعید بیابانکی نیز قرار بود در این میزگرد شرکت کند و بنا به سفرکاری غیرمنتظره شرکت نکردند.

نسبت شعر انقلاب با جشنواره شعر فجر با توجه به اینکه شما از اعضای فعال دفتر شعر حوزه هنری انقلاب اسلامی هستید بفرمایید؟

به طور مثال یک شاعری را می‌بینید که کاری به جریان شعر انقلاب ندارد اما معارض و مخالف این جریان هم نیست و دارد شعر خودش را می‌گوید این شاعر می‌تواند در شعر فجر شرکت کند و برگزیده هم بشود ایرادی ندارد

علی داودی: شعر فجر مثل باقی رشته‌های فجر بزرگ‌ترین حادثه در آن رشته است. در زمینه شعر هم یک حادثه کلان ملی و تا حدودی هم بین‌المللی داشت. اتفاقی است که دولت مسئولیتش را برعهده دارد و وزارت‌خانه حامی و پشتیبانش است لذا طبعاً رویکردها و سیاست‌گذاری‌هایش با یک جشنواره ملی که ارگانی برگزار می‌کند، بسیار فرق دارد.

طی این سال‌ها دبیرهای مختلفی آمدند و بنا به سلیقه دبیرهای علمی و اجرایی بخش‌هایی به جشنواره اضافه و یا از آن کاسته شده است یعنی شعر فجر تجربه‌های مختلفی را از سر گذرانده است. حالا مسئله این است دوره هجدهم برآیند تجربه‌های هفده دوره گذشته را در بردارد؟ که بگوییم به عنوان مثال دوره سوم یک بخش موفق داشت و باید آن را امتداد بدهیم!؟ آیا از ذخیره تجربیات خودش استفاده کرده است یا خیر؟

چقدر به جشن بودن شعر فجر دقت شده است

با تمرکز به عنوانی چون شعر انقلاب که حامی‌های دیگری هم به جز دولت دارد که برای این عنوان سرمایه گذاری می‌کنند شعر فجر محدودتر میشود. جشنواره شعر فجر یک برنامه ملی است و از این منظر اولویتهایش با اولویت شعر انقلاب متفاوت است. جشنواره فجر می‌خواهد پوشش‌دهنده جریان‌های مختلف ادبی باشد همانطور که در فیلم فجر هم می‌بینید که بخش های مختلف دارد. جشنواره ملی باید کلان‌تر از این شکل باشد چون تنها بهانه‌ای است که همه گروه‌ها می‌توانند مشارکت داشته باشند. در اجرا هم می‌گوییم جشنواره؛ چقدر به این جشن بودنش دقت شده است.

چقدر برنامه را کلان دیدیم که همه دخیل باشند

جشنواره از اینی که هست می‌تواند به مراتب بهتر باشد. بسیار چشم‌گیر و مورد توجه. برای این امر می‌توان برنامه‌ریزی‌هایی کرد. در وهله اول سپردن کار به مخاطبان اصلی جشنواره که خود شاعران هستند که متوجه برگزاری جشنواره باشند و آنرا برنامه ملی خود بدانند و در مرحله بعدی مخاطبان عمومی شعر درگیر یک اتفاق مهم ادبی شوند و همه این مسائل به این نکته باز می‌گردد که چقدر برنامه را کلان دیدیم که همه دخیل باشند. البته در دوره‌های مختلف هرکسی سعی کرده است که بخشی را در این جشنواره برای دیده شدن جای دهد، اما به نظر من پیگیری نشده است.

محمود حبیبی کسبی شاعر و منتقد ادبی

شاعرانی که معارض ارزش‌های انقلاب نیستند ذیل شعر انقلاب تعریف می‌شوند

محمود حبیبی کسبی: به هرحال در طول 45 سال اخیر جدی‌ترین و فراگیرترین جریان شعری کشورمان جریان موسوم به شعر انقلاب بوده است، بعضاً ما در تعریف شعر انقلاب اشتباه می‌کنیم. فکر می‌کنیم که منظور از جریان موسوم به شعر انقلاب تنها اشعاری است که با موضوع انقلاب و برای تأئید انقلاب سروده شده‌اند. حال آنکه جریان شعر انقلاب از منظر ما و اکثریت صاحب نظران به هیچ وجه این‌گونه نیست، بلکه یک دامنه محتوایی و ساختاری بسیار فراتری را ذیل خودش قرار می‌دهد. تمام شاعرانی که در روزگار ما شعر گفتند و مخالف و معارض هنجارهای برآمده از انقلاب نبودند، ذیل عنوان شعر انقلاب می‌توانند تعریف شوند که این از حیث سلبی‌اش است.

حتی عاشقانه‌های عفیف می‌تواند ذیل شعر انقلاب تعریف شود

از موضع ایجابی هم اگر بخواهیم شعر انقلاب را تعریف کنیم شاید محدودتر شود، اما باز هم عنوان شعر انقلاب گسترده است. یعنی مضامینی چون دفاع مقدس، آئینی، مذهبی، اخلاقی، اعتراضی، حق جویی، مبارزه با ظلم و حتی عاشقانه‌های عفیف این‌ها همه می‌تواند ذیل شعر انقلاب تعریف شود.

شعر فجر همه هنرمندان و شاعران را باید زیر چتر خود جمع کند

جشنواره شعر فجر درست است که عنوانش فجر بوده و هست اما به هیچ وجه در هیچ‌کدام از جشنواره‌های فجر موضوع‌شان صرف انقلاب اسلامی نبوده است. نام‌گذاری این جشنواره‌های فرهنگی و هنری به عنوان فجر به این معنی است که فجر انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی چتری است که می‌تواند همه هنرها و هنرمندان را ذیل خود جمع و حمایت کند.

نباید شاعران معارض با ارزش‌های انقلاب اسلامی را مطرح کنیم

اساساً هم شاعری که در ایران امروز شعر می‌گوید، باید هم ذیل عنوان فجر تعریف بشود. بدون اینکه ما توجه داشته باشیم به اینکه محتوا و عنوان شعرش با فجر و انقلاب اسلامی کاملاً همراستا هست یا نه. متاسفانه در برخی از دوره‌های جشنواره شعر فجر برگزیده شدند که لزوماً شعرشان به عنوان ویترین شعر انقلاب مطرح نبوده است؛ رواداری خوب است، اما قرار هم نیست که ذیل عنوان شعر فجر ما شعر و شاعرانی را مطرح کنیم که به وضوح معارض با جریان فرهنگی انقلاب اسلامی هستند.

شاعری که معارض نیست و دارد شعر خودش را می‌گوید می‌تواند در فجر برگزیده هم شود

به طور مثال یک شاعری را می‌بینید که کاری به جریان شعر انقلاب ندارد اما معارض و مخالف این جریان هم نیست و دارد شعر خودش را می‌گوید این شاعر می‌تواند در شعر فجر شرکت کند و برگزیده هم بشود ایرادی ندارد. اما شاعری که رسماً تظاهرات ضد دینی، ضد ملی و ضد انقلابی دارد، اساساً چطور چنین شاعری را در برخی از دوره‌های پیشین برگزیده کرده‌اند!؟ این غیرقابل درک است. اما در مجموع گمان من این است که در طول هفده دوره کم‌تر پیش آمده شاعری از جریان معارض و مخالف وارد حوزه جشنواره شعر فجر شود، به همین دلیل موارد معدود حاشیه ساز و خبرساز شده است.

معمولاً سیاست‌گذاران در تلاشند که جریان فجر با شعر انقلاب همراستا شود

معمولاً سیاست‌گذاران تلاش کردند که فجر همراستا با جریان شعر انقلاب باشد که این امر به نظر من اشتباه است. جشنواره شعر فجر باید بسیار فراتر از این باشد که صرفاً همراستا با جریان شعر انقلاب باشد.

علی داودی

علی داودی:علت اینکه چرا بعضی از کارها صورت نگرفته است این نیست که از عمد بوده است بلکه حاصل تفاوت سلیقه هم بوده. حمل بر این نکنیم که نیتی پشت این قضیه است. اگر نیت گسترش برنامه باشد طرح‌ها و پیشنهاداتی می‌تواند به جریان‌ساز شدن شعر فجر کمک کند. مثلاً برگزاری طرحی چون همایش‌های ملی با حضور مهمانان و چهره‌های شاخص از سراسر کشور که رسانه ملی هم در دیده شدن آن کمک کند. وقتی ما شعر فجر را به عنوان یک اتفاق کلان ملی ببینیم می‌توانیم تدابیر ملی هم برایش بیاندیشیم.

 جشنواره‌ای که می‌توانست همایش سالیانه شاعران باشد به یک رقابت تبدیل شد

ما در طی سال جشنواره‌های رقابتی فراوانی با رویکردهای مختلفی داریم. شعر فجر می‌توانست جشنواره بماند که بحث کتاب سال به میان آمد، جشنواره انتخاب کتاب سال خودش می‌توانست یک برنامه مستقل و مجزا باشد. شعر فجر می‌توانست جشنواره‌ای بماند.

متاسفانه جشنواره‌ای که زمینه همایش سالیانه شاعران از گرایش‌های مختلف بود را به یک رقابت تبدیل کردیم. شاید طبع یک شاعر رقابت نباشد و اساسا رقابت گریز باشد. باید بهانه‌ای داشته باشیم تا همه حضور داشته باشند ولی همین جهت دادن به سمت رقابت باعث می‌شود که همانند سایر جوایز شود با این تفاوتت که جایزه‌اش گران‌تر است. حالا اینکه کتابی سال که انتخاب می‌شود چقدر حمایت میشود.. بماند.

در نتیجه برای خود جامعه شعری و مخاطبان اصلی این برنامه خیلی اتفاق و جریان به حساب نمی‌آید که مثلا اهالی ادبیات چشم‌به راه فرارسیدن زمان جشنواره و شرکت در آن باشند با هول و ولای اینکه مثلاً اثری را به جشنواره برسانند. خلاصه عرض کنم؛ به نظر من جشنواره فجر یک گعده بزرگ ملی بود که امروز جای آن گعهده بزرگ خالی است. علت اینکه بسیاری از شاعران برجسته کشور که روزگاری در این جشنواره نقش داور، دبیر و هیأت علمی را ایفا می‌کردند الان دیگر نسبت به جشنواره شعر فجر بی‌تفاوت هستند؟

علت اینکه بسیاری از شاعران برجسته کشور که روزگاری در این جشنواره نقش داور، دبیر و هیأت علمی را ایفا می‌کردند الان دیگر نسبت به جشنواره شعر فجر بی‌تفاوت هستند؟

ما شاعران هم باید خیلی حرف بزنیم. ما شعرا اهتمام نداشتیم و اجازه دادیم شعر ذیل سیاست برود. اینکه شعرا بروند بشینند و مسئولی بیاید برای شعرا سخنرانی کند این بدترین حالت و ضربه به شعر است

محمودحبیبی کسبی: سال‌هاست اهالی شعر به شیوه برگزاری جشنواره شعر فجر خرده می‌گیرند و نواقص و معضلاتش را می‌گویند. اما هیچ توجه‌ای از جانب سیاست‌گذاران جشنواره شعر فجر نمی‌شود. خود بنده شاید 5 یا 6 سال است به روش‌های مختلف درباره شعر فجر اغلب با موضع انتقادی و اعتراضی صحبت کرده‌ام، از مصاحبه و یادداشت گرفته تا نامه سرگشاده به وزیر ارشاد. همه این کارها را انجام دادیم و هیچ کدام تأثیر نداشته است و فقط هرساله شاهد سقوط و تنزل شیوه برگزاری شعر فجر بودیم.

 برخی از مسئولان خود را عقل کل می‌دانند و به حرف اهالی فرهنگ گوش نمی‌دهند

وقتی که شاعر و منتقد ادبی می‌بیند که صدایش شنیده نمی‌شود، می‌گوید چه کاری است که خودم را خسته کنم و برای خودم دشمن بتراشم؛ از طرفی هم برخی از مسئولان خود را عقل کل می‌دانند و دلیلی نمی‌بینند که به حرف‌های اهالی فرهنگ گوش بدهند. از دید مسئولین، شاعر باید شعرش را بگوید و این نگاه که شاعر می‌تواند بهتر از من این فضا را درک کند و من مستأجر فضای ادبیات هستم و این شاعر است که عمرش را صرف این حوزه کرده است و دلش برای این حوزه می‌سوزد وجود ندارد. این یک معضل است که حرف‌های اهل ادبیات شنیده نمی‌شود و شاعر نا امید می‌شود

امسال هرکه بیشتر تطمیع شده بود اعتراض کرد

نکته دوم شرایط امسال است. با توجه به اعتراضات اجتماعی و سیاسی که شاهدش بودیم و جریانی که از جانب چهره‌های مشهور هنری صورت گرفت، شاهد بودیم کسانی که از جریان فرهنگی و هنری انقلاب اسلامی بیشتر بهره‌مند شده بودند، الان بیشتر اعتراض می‌کنند و ساز مخالف می‌زنند. این نکته قابل توجه و بررسی است که هرکسی در هنرهای مختلف الان تظاهرات مخالفت‌ورزانه بیشتری دارد، اتفاقا جزو کسانی هستند که در گذشته به لحاظ مادی و معنوی و تبلیغی بیشتر مورد حمایت سازمانها و ارگان‌های فرهنگی قرار گرفته‌اند.

یک وجهی از بی‌تفاوتی شاعران و چهر‌ه‌های نامدار ادبیات هم به وقایع امسال برمی‌گردد به اینکه برخی از هم‌صنفان ما توقع دارند حاکمیت دائماً و یک‌طرفه به ایشان سرویس بدهد! می‌گویند برای اینکه نظام من را حفظ کند باید برای من هزینه بدهد، اما من که نباید خودم را هزینه نظام کنم! در حقیقت رابطه برخی از شاعران با جمهوری اسلامی رابطه‌ای یک طرفه است.

این‌ها در روزهای سخت نه تنها کوچک‌ترین قدمی برای کشورشان برنمی‌دارند بلکه پشت پاهم می‌اندازند و این یکی از معضلات جدی ما است، و جالب این جاست زمانی که غبارها فرو می‌نشیند، باز هم مسئولان فرهنگی به سراغ همین جماعت می‌روند و در مشهورتر و فربه‌تر شدن بیش از پیش آن‌ها می‌کوشند. از آن سو و در مقابل این جریان، عده‌ای از شاعران و ادیبان دلسوز میهن و مردم هم هستند که از بس صدای دادخواهی و دلسوزی‌شان شنیده نشده، ناامید شده و سکوت کرده‌اند.

چرا امسال این اتفاق پررنگ شده است

علی داودی: ما از کسانی می‌گوییم که علناً به جشنواره می‌گویند نه! اینها چند دسته اند. عده ای خسته‌اند عده‌ای معترض عده‌ای دل کنده. عده‌ای هم دنبال منافع خود که اگر محقق نشود حاضر به همراهی نیستند. فراوان بوده شاعرانی که در ادوار مختلف خط و خطوطشان عوض شده. این ایراد شاعرانی که در سال‌های قبل خودشان از خودشان تقدیر کردند و یا شعری گفته‌اند و هنوز فکر می‌کنند که نظام مدیون آن‌هاست.

البته تفاوت سلیقه‌ها را هم باید در نظر بگیریم

البته تفاوت سلیقه‌ها را هم باید در نظر بگیریم. لذا این طبع درگیری در همه نیست. فردی فقط شعر انقلابی می‌گوید و فردی هم با اصرار تمام از نام ایران در شعرش فاصله می‌کند. مسئله اصلی فروکش کردن شور بسیاری از افراد است که دلایل مختلفی چون خستگی، اشباع شدن و است. این عوامل و موانع هست و آخرین دلیل را باید شنیده نشدن صدا بگذاریم.

مسئولین فرهنگی به انتقادات ما توجه نمی‌کنند؛ واقعا این ماجرا هست

ما شاعران هم باید خیلی حرف بزنیم. ما شعرا اهتمام نداشتیم و اجازه دادیم شعر ذیل مسائل دیگری از جمله سیاست برود. اینکه شعرا بروند بشینند و فلان مسئول بیاید برای شعرا سخنرانی کند این بدترین حالت و ضربه به شعر است. در مکانی که یک شاعر نشسته است سخنرانی و صحبت یک مسئول چه محلی از اعراب دارد؟ اگر بنا به صحبت باشد شاعر زبان قوم و قبیله است نه مسئول. یعنی جایگاه زبان قوم را به یک مخاطب فرو کاسته ایم. چرا این اجازه را می‌دهیم دیگران صحبت کنند. جایی که شاعر وجود دارد چه کسی می‌خواهد برای او حرف بزند. آیا این قاعده در بین ورزش و یا هنرهای دیگر هم مرسوم است؟ آیا مسئولی در زمینه ورزش یا سینما حرف میزند و تصمیمی میگیرد؟ آیا نشست‌های هنرمندان هم سخنان غیر از ایشان دارد؟

از ماست که بر ماست!

این کوتاهی ما است که منجر شد تا ما گوش شنوا و مخاطب کسانی بشویم که دستی به آتش ندارند و کار را به اینجا رسانده‌اند که ما فریاد بزنیم و نشنوند. اگر ما شاعران همت داشتیم کارمان به اینجا نمی‌رسید که فرد دیگری برای شعر تصمیم‌گیری کند و بعداً هم بگوییم که ما نامه سرگشاده نوشتیم و توجه نشد. وقتی که اینطوری می‌شود شاعر رمق ندارد. جشنواره فجر شورایی ندارد که در همیشه سال برنامه‌ریزی کنند. لذا ما هیچ‌جایی برای شنیده شدن موضوعات شعر نداریم و طبیعتاً مسئولین فرهنگی به انتقادات ما توجه نمی‌کنند؛ واقعاً این ماجرا هست.

من هم به یک جهت از حقوق شاعران دفاع هم می‌کنم

در این ماجرای اخیر عموماً افرادی که برایشان هزینه شده بود واکنش‌هایی نشان دادند و قشری که کم‌تر از همه حاشیه ساز شدند شاعران بودند. درحالی که می‌توانستند هزینه‌ساز شوند. جامعه ادبی خیلی متعادل‌تر برخورد کرده است و این مسئله که بسیاری از شاعران درخصوص فجر مصاحبه نمی‌کنند را باید همان اعتراض ملایم دانست. چون محل رجوع مشخصی وجود ندارد باید این ضمیرمرجع در شعر شکل بگیرد.

جشنواره شعر فجر قرار است که زیرزمینی برگزار شود

به نظر شما علت اینکه برگزاری محافل جشنواره شعر فجر به انجمن های ادبی واگذار نمی‌شود تا جریان‌سازی در سراسر کشور صورت بگیرد چیست؟

جریان‌سازی رسانه‌ای به شرطی است که دغدغه جریان سازی را داشته باشید و دلت بسوزد برای بودجه‌ای که هفده سال است هزینه می‌شود و کارایی ندارد. هفده سال است جشنواره شعر برگزار می‌شود و یک نفر به واسطه این جشنواره به شعر علاقه‌مند نشده است

محمود حبیبی کسبی: اگر محافل را به انجمن‌های ادبی بدهیم جریان ایجاد می‌شود و جشنواره شعر فجر قرار است که زیر زمینی برگزار شود و کسی متوجه نشود. بدبختی ما همین است که در پنج سال گذشته هم می‌گفتیم. من می‌دانم مخاطب شعر با سینما متفاوت است. اما در حد مخاطبش چرا کار رسانه‌ای و جریان رسانه‌ای ایجاد نشده است. چطور در بخش فیلم فجر از یک ماه پیش اخبارش رصد می‌شود. البته با توجه به تفاوت‌هایی که شعر دارد اما حداقل در همین ده روزی که جشنواره برگزار می‌شود می‌توانیم یک جریان رسانه‌ای را ایجاد کنیم. پیشنهادهایی هم در این خصوص داده شده است.

 شعرفجر زنده نیست و به میان مردم نرفته است و قصد به میان مردم رفتن هم ندارد

جریان‌سازی رسانه‌ای به شرطی است که دغدغه جریان سازی را داشته باشید و دلتان برای شعر و بودجه‌ای که صرف می‌شود بسوزد. برای بودجه‌ای که هفده سال است هزینه می‌شود و کارایی ندارد. هفده سال است جشنواره شعر برگزار می‌شود و یک نفر به واسطه این جشنواره به شعر علاقه‌مند نشده است و حتی کسی هم افتخار نمی‌کند که برگزیده این جشنواره شده است. لذا قرار نیست اتفاق خاصی بیافتد و همه انتقادات ما به مسئولین هم همین است که این جشنواره زنده و پویا نیست و به میان مردم نرفته است و قصد به میان مردم رفتن هم ندارد.

امسال با توجه به التهابات ماه‌های اخیر که پیش آمد، جشنواره شعر فجر نباید هیچ واکنشی نسبت به وقایع اخیر نشان می‌داد؟ حداقل باید یک محفل شعر اعتراض برگزار می‌شد تا عده‌ای بیایند زیر چتر فجر اشعار اعتراضی خود را بخوانند، اما این کار را هم انجام ندادند چرا که قرار نیست شعر و جشنواره شعر زنده و پویا باشد.

یک دوره زمانی سیاست‌گذاری همین بود اما بعد از مدتی رها شد

علی داودی: حمایت از انجمن‌های ادبی تا جایی که به یاد دارم یک دوره زمانی سیاست‌گذاری همین بود اما بعد از مدتی رها شد. ظاهراً چند هزار انجمن ادبی در سراسر کشور ثبت کردند و این‌ها قرار بود چه کنند را فقط خودشان می‌دانستند. مشخص نبود و یک دفعه رها شد. تمرکز زدایی فرهنگ از مرکز ضرورت دارد یکی از راه های همین انجمنهای سراسر کشور و ریز کردن مسئولیتها بین آنها است اما بسیاری می‌گویند کاری که مرکز می‌کند الگوسازی است و کفایت است لذا مخاطب عام مردمی ندارد.

جشنواره هرچه آرام‌تر برگزار شود برای مسئولین خیر بیشتری دارد

شما می‌گویید که نشاط وجود ندارد و نمی‌خواهند که شعر فجر پویایی داشته باشد علت این امر چیست؟

محمود حبیبی کسبی: شما وقتی دلت برای چیزی بسوزد می‌گویی ایرادی ندارد بگذار این کار موفق شود، من سختی‌اش را به جان می‌خرم. اما وقتی جناب مسئول خودش را مستاجر وادی شعر می‌داند، به دنبال اصلاح خانه رو به ویرانی نیست، معلوم است که مستأجر دلش برای دیوار نم کشیده نمی‌سوزد. نگاه برخی از مسئولان به جشنواره فجر همانند مستأجر است و جشنواره هرچه آرام‌تر و بی‌حاشیه‌تر و سر و صداتر برگزار شود برای مسئولین خیر بیشتری دارد.

سر نخواستن این جشنواره دعواست

با توجه به این نکته که برهه‌ای بنیاد شعر و ادبیات داستانی مسئول شعر فجر بود و چند سالی است که خانه کتاب و ادبیات این امر را انجام می‌دهد، آیا خانه کتاب می‌تواند این مسئولیت را به خوبی انجام دهد؟

 من اگر جای مسئولین بودم در سه ماه گذشته به دیدار هنرمندان بزرگ می‌رفتم. جهاد تبیین همین است و شاعری که صادقانه اعتراض می‌کند بسیار بهتر از شاعری است که ظاهری منافقانه دارد

محمود حبیبی کسبی: به نظر من هیچ فرقی ندارد که این جشنوراه به چه کسی سپرده شود. چون سیاست‌گذاری برایش نشده است و قرار است به ساده‌ترین شکل و بی‌اثرترین شیوه برگزار شود. این که ما می‌گوییم این جشنواره طی هفده سال هر سال تنزل بیشتر داشته است را شما از نگاه کردن به اسامی دبیران و داوران در دوره‌های مختلف می‌توانید درک کنید.

 انگار جشنواره شعر فجر طفل سرراهی است!

نزول عجیب و غریبی در سال‌های اخیر دست به گریبان جشنواره شعر فجر شده است. انگار جشنواره شعر فجر طفل سرراهی است. دوره‌ای معاونت فرهنگی ارشاد برگزار می‌کرده است و بعد بنیاد شعر و ادبیات داستانی، بعدتر خانه شعر و ادبیات متولی شد و حالا به خانه کتاب و ادبیات ایران سپرده شده است! گویی سر نخواستن این جشنواره دعواست؛ خب چه اصراری هست، اصلا این جشنواره را برگزار نکنید.

این سقوط را از جهات مختلف می‌توان بررسی کرد. تنزل نام و جایگاه دبیران، سیاست‌گذاران، داوران و برگزیدگان و حتی میزان جایزه و استقبال شاعران، خود گویای همه چیز است. ضربه مهلک به پیکره نیمه جان شعر فجر را همان موقعی زدند که جشنواره فجر، کتاب سال و کتاب فصل را ادغام کردند. یعنی به جای اینکه وزارت ارشاد سه بار در طول سال به شعر بپردازد، یک بار آن هم بی‌هدف و کم رمق سراغ شعر و شاعران بیاید.

آقای وزیری...

آقای وزیری که وقتی از ایشان پرسیده می‌شود که هنرمندان امسال قرار است فجر را تحریم کنند؛ با خیال راحت و بی‌تفاوتی می‌گوید خیر هنرمندان هستند و اصلا از این خبرها نیست، معلوم است اصلا فضای التهاب فرهنگی جامعه و انتقادات هنرمندان را جدی نگرفته است. هنرمندانی که معتقد به انقلاب هستند از این نحوه بیان دلخور و عصبانی می‌شوند، منتقدان و معترضان که جای خود دارد! مسئولان فرهنگی ما، راه تعامل با هنرمندان را بلد نیستند. من اگر جای مسئولین بودم در سه ماه گذشته به دیدار هنرمندان بزرگ و منتقد می‌رفتم و از ایشان دلجویی می‌کردم و حساسیت شرایط کشور را برایشان تبیین می‌کردم. جهاد تبیین همین است.

پایان پیام /

شما می توانید این مطلب را ویرایش نمایید

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید جشنواره شعر فجر هفدهمین جشنواره شعر فجر محمود حبیبی کسبی علی داودی این خبر توسط افراد زیر ویرایش شده است
میزگرد فارس | حبیبی کسبی: شعر فجر انگار طفل سرراهی است و سر نخواستنش دعواست 2
میزگرد فارس | حبیبی کسبی: شعر فجر انگار طفل سرراهی است و سر نخواستنش دعواست 3
میزگرد فارس | حبیبی کسبی: شعر فجر انگار طفل سرراهی است و سر نخواستنش دعواست 4
میزگرد فارس | حبیبی کسبی: شعر فجر انگار طفل سرراهی است و سر نخواستنش دعواست 5
میزگرد فارس | حبیبی کسبی: شعر فجر انگار طفل سرراهی است و سر نخواستنش دعواست 6