میخواستند موی دماغِ شورای شهر تبریز را حذف کنند
برای بررسی یک سال گذشته شورا میزبان «روحالله دهقاننژاد» دومین مهمان از اعضای شورا بودیم.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از آناج: با گذشت یک سال از عمر شورا برخی چالشها و مشکلات علیرغم قولهای شورای ششم پابرجا مانده است. همین موضوع باعث شد تا در تحریریه آناج پای صحبتهای 13 عضو شورا بنشینیم. روحالله دهقاننژاد دومین عضو شورا بود که مهمان تحریریه آناج شد تا مشکلات و مسائل شورا و شهرداری در یک سال گذشته را بازگو کند. مشروح این گفتوگو را در زیر میخوانید.
آناج: چه شد که در انتخابات شوراها ثبت نام کرده و وارد این عرصه شدید؟
من جور انتخابات را از شورای چهارم بر دوش دارم چون در تبریز هرکسی کمی معروف شود، میگویند برای شورا شرکت میکند و به من هم از قدیم میگفتند. در ایام ثبت نامِ آخرین انتخابات مجلس مدیرکل صدا و سیما به من گفت که برخیها عنوان میکنند که دهقان نژاد برای انتخابات مجلس ثبت نام میکند و نباید روی آنتن باشد، به دلیل همین روی آنتن بودن، میگویم که جور انتخابات را کشیدهام چون چندین دوره به دلیل بودن روی آنتن من را محدود کردند تا ثبت نام تمام شود. من در همان جلسه به مدیرکل صدا و سیما گفتم که تا 16 آذر که پایان ثبت نام مجلس است صبر کنید و ببینید که من ثبت نام نمیکنم.
در شورای چهارم هم یادم است که برخی رسانهها نظرسنجی گذاشته بودند و من نفر ششم بودم اما واقعا انگیزه این کار نداشتم. در سال 98 هم موضوع همین بود و قصد داشتم به صدا و سیما بروم و کار رسانهای انجام دهم. در بهمن 98 بیانیه گام دوم انقلاب منتشر شد و من دیدم که در بستر و سیستم انقلاب برخی اتفاقات رخ داده که من هم در همانجا رشد و پرورش یافتهام، واقعا اگر در خرداد 99 هم درباره انتخابات میپرسیدند باز هم تصمیمی نداشتم.
در خرداد و تیرماه 99 برخی جلسات توسط بزرگان انقلابی تشکیل شد که من هم به این جلسات دعوت شدم که در ذهن من سوالی ایجاد شد که دوستان گفتند: اگر تو بتوانی در انتخابات رای آوری کنی و کاری از دستت برمیآید واقعا باید بیایی و اگر نیایی جفاست. من همانجا گفتم که اگر حضور من باعث شور انتخابات و پیشرفت گفتمان انقلاب میشود، بیایم و مهم نیست که رای بیاورم یا نه. این انتخابات درون گفتمانی انجام شد تا اینکه من شهریور 99 به جمع بندی رسیدم و یک شب با همسرم مساله را در میان گذاشتم و گفتم اگر موافق باشی در انتخابات شرکت کنم که ایشان هم نهایتا قبول کرد؛ من هم بیشتر به دنبال گفتمان انقلاب بودم و نتیجه مهم نبود چون هزینه انتخاباتی چندانی هم نکردم، روز دو شنبه بود و من هیچ بنری نصب نکرده بودم چون واقعا پولش را نداشتم تا اینکه خواهر شهیدی یک سکه به من داد و بعد از ظهر همان روز با فروشش بنر نصب کردم. نهایتا من روز پنجشنبه ویدیویی منتشر کردم که من برای گفتمان انقلاب آمدم و فضای جالبی هم به وجود آمد و نهایتا مردم روز جمعه این تکلیف بزرگ را بر دوش من و دیگر اعضا گذاشتند. در این یک سال هم تلاش برای خدا کار انجام دهم و شاید برایتان جالب باشد که برخی بازدیدها را شب ساعت دو است که مردمی حضور ندارند چون هدفم این بود که کار انجام شود.
آناج: موضع و عملکردتان در انتخاب شهردار اول چه بود؟
من تنها عضو شورا هستم که نه به شهردار قبلی و نه به شهرداری فعلی رای ندادهام البته گفتمانی هم برای خودم دارم که شهر تبریز نیاز به جریان خدمت دارد؛ در شورا و شهرداری از قدیم الایام بحثی بود که هرکس شهرسازی نمیداند نباید به شورا بیاید در حالیکه در چند دوره اخیر نفراتی داشتیم که مدعی بودند اما شما امروز جریان شهرسازی را ببینید که 40 هزار واحد مسکونی داریم که باید تخریب شود، کدام سیاستگذاری در حوزه ساختوساز انجام داده اند که این ساختوساز غیرمجاز رخ داده است در حالیکه شهر فقط حوزه شهرسازی نیست و فرهنگ، اجتماع و اقتصاد و زیست انسانی دارد.
آنها میگویند انسان برای شهر ما در این دوره گفتمانی آوردیم که شهر برای انسان است، یعنی شهر را از بتن و این سیستم جدا کن و یک فضایی به آن بده که انسان در آن زندگی کند؛ در این دوره یک ساله شورا در جلسات به سراغ مسائل زیربنایی میرفتیم و شیوه نامه مینوشتیم. ما سیاستگذاریم؛ برای حوزه فرهنگ و حتی المانسازی شیوهنامه نوشتیم و با همین رویکرد هم وارد انتخابات شدم.
مدیریت رنجبر چکشی بود
در خصوص انتخاب شهردار اول در میان تمام اعضا بیشترین شناختی که از آقای رنجبر بود توسط من و آقای اسوتچی بود که در رای گیری اولیه هم من به آقای رنجبر رای دادم تا بالا بیاید اگرچه کاندیدای اصلی من یک گزینه جوان بود، من به تخصص آقای رنجبر در حوزه شهرداری و شهرسازی باور داشتم اما میدانستم رفتارهای خاص چکشی در مدیریتش دارد و در سیستمی که 16 هزار نفر کارمند وجود دارد و در میان این سیستم جریانات مثبت و منفی وجود دارد، چنین مدیریتی شهر را قفل میکند و به همین خاطر من به گزینه اصلی ام یعنی آقای منجم رای دادم.
آناج: چه شد که آقای رنجبر به استیضاح رسید؟
بعد از انتخاب آقای رنجبر هم جزء مخالفین وی نبودم از قضا در اولین جلسه بعد از انتخاب من هم رفتم و آسیب شناسی و پیشبرد اهداف به آقای رنجبر مسائل را گفتم اما در حوزه عملکرد دیدم که ما به برنامه احتیاج داریم و سوال کردم اما دیدم برنامهای وجود ندارد و یکی از سوالات استیضاح هم سوال من بود که این شهر در حوزه سرمایهگذاری و گردشگری ضربه میخورد و همین حالا هم ضربه میخورد؛ یعنی اگر بنا باشد یک سال گذشته شورا را نقد کنم با تمام تلاشها حوزه سرمایهگذاری را از زیر صفر به صفر رساندیم.
بعدا هم برخی مسائل به وجود آمد که دیدم اتفاقات خاصی در انتصابات و عزلها رخ میدهد و تخصص و تعهد جایش را به انتقام داده و هرکس در ده سال گذشته ظلمی به آقای رنجبر کرده بود یک به یک عزل میشدند و به جایشان کسانی می آمدند که یکی از آنها معروف به همان 7 خبیث بود و شنیدم که دیگری را هم میخواهد مدیر کنند که گفتم سیلی دوم را من میزنم چون ما آمدیم که از خبیثها راحت شویم و چرا باید به چرخه بازگردند؟ نفری بود که اگر 5 نفر در شهرداری به فساد معروف بودند، یکی از آنها همان فرد بود که مدیر شد. بعد از آن مساله مامور به خدمتها پیش آمد که من دنبال کار به نفع جریان آقای رنجبر افتاده بودم تا ببینیم چطور میتوان برای آنها مجوز گرفت اما آقای شهردار جلسه شورا به من گفت تو حق نامه نوشتن به مدیران من را نداری! بعدا دیدم که تشنج ادامه داد و علی رغم جلسات کار پیش نمیرود؛ مثلا در حوزه مترو من خودم مسائل را به آقای رنجبر گفتم و خودش هم گفت که خیلی خوب شد اینها را گفتی چون به من میگویند قطار شهری و شرکت بهرهبرداری را ادغام کنیم اما یک ماه بعد لایحه ادغام را آورد و در پاسخ به من گفت انشاءالله خوب میشود!
سه نفر از لجِ دبیری به رنجبر رای دادند
من دیدم اینگونه نمیشود مدیریت کرد که به کل شورا و تصمیماتش کنار گذاشته شود؛ در بحث استیضاح برخی بر سر کلمه تعامل شیطنت میکردند و من هم گفتم تعامل یعنی اینکه ما تمام لوایحی که شهرداری آورده را تصویب کردیم و شهرداری هم طرحهای مارا اجرا کند اما چند طرحی که ما تصویب کردهایم کجاست؟ اصلا وجود ندارند! مجموعه این مسائل باعث استیضاح شد. من در جریان انتخاب شهردار اول در جلسه گفتم که تلاش کنیم تا یک نفر با رای بیشتر از 7 رای شهردار شود چون 7 رای به آقای رنجبر هم رای درستی نبود؛ سه نفر به آقای رنجبر اعتقاد داشتند، سه نفر از لج آقای دبیری به رنجبر رای دادند و یک نفر هم اتفاقات خاصی افتاد که رای داد و اتفاقا اولین مخالفین آقای رنجبر هم کسانی شدند که با لجبازی رای دادند و من هم به همین دلیل میگفتم این رایگیری درست نیست و آن زمان چه آقای سلیمانی شهردار میشد و چه آقای منجم موضوع به این اندازه بغرنج نمیشد.
آناج: موضعتان در انتخاب شهردار دوم چه بود؟
دهقاننژاد: من به آقای هوشیار رای ندادم، برخی به من میگفتند فکر میکنی هوشیار بهتر از رنجبر است؟ من گفتم چرا؟ گفتند هوشیار مدل کرواتی رنجبر است و به شورا اعتقاد ندارد و به همان دلیل با تمام احترام در انتخاب اول و در انتخاب دوم هم به آقای هوشیار رای ندادم. البته در دور دوم ماجراهای دیگری پیش آمد و شب امضا کردند و صبح امضایشان را پس گرفتند. نهایتا آقای هوشیار انتخاب شدند و تا به اینجا در برخی حوزهها مثلا بحث آسفالت عملکرد خوبی داشتند. در گذشته هیچ نظارتی وجود نداشت اما حالا عضو شورا در جلسه به شهردار میگوید که آسفالت فلان خیابان پنج سانت نیست و سه سانت است. البته متاسفانه در زمستان سال گذشته به قدری از نمک اضافه شد که تخریب آسفالت بسیار بالا بود و این هم از ایرادات آقای رنجبر بود که مدیریت قدیمی داشتند.
من اگر به قبل برگردم باز هم نه به آقای رنجبر و نه به آقای هوشیار رای نمیدهم، چون اعتقاد دارم در بحث مدیریت شهری به مسائل خاصی نیاز داریم شاید آقای رنجبر و هوشیار برخی نقاط قوت و نقاط ضعف دارند اما باید مدیریت همه جانبه باشد.
آناج: چه شد که اکثریت اقلیت را از هیئت رئیسه و کمیسیونها حذف کرد؟
دهقاننژاد: من به این مساله اعتراض کردم که اگر مدعی هستید که ما در شورا 13 نفر هستیم چرا 7 نفر را برای هیئت رئیسه و کمیسیونها در نظر گرفتید و شش نفر دیگر را حذف کردید که آقای دبیری به من گفت این مساله طبیعی است و در دورههای قبل شورا هم بوده اما مگر ما دورههای قبل هستیم؟ در ماده 7 ما آقای صادقی را به عنوان نماینده معرفی کردیم چون ایشان در همان حوزه تخصص داشت؛ باید در این خصوص تخصص را در نظر بگیریم نه اینکه فرد جزء گروه اکثریت است یا نه.
شعار برخی این بود که موی دماغ در شورا کیست؛ کمیسیون تحقیق و نظارت و عمران! پس تصمیم به حذف گرفتند اما من در کمیسیون تحقیق ماندم و آقای رشیدی را حذف کردند در حالیکه کمیسیون عمران در سال گذشته بسیار فعال و پیگیر بود؛ این کار کاملا غیراخلاقی و غیرحرفهای و به ضرر شورا بود. ما هر قدر در شورا بتوانیم با اخلاق حرکت کنیم به نفع شهر خواهد بود و مایی که گروه اقلیت نامیده شدهایم سعی کردیم اخلاق را رعایت کنیم.
آناج: چه اهدافی را در شورای ششم پیگیر بودید و تا چه اندازه به آنها رسیدید؟
دهقاننژاد: من سعی کردم چیزهایی را مطرح کنم که واقع بینانه باشد و به اکثر آنها هم رسیدم مثلا توزیع عادلانه خدمات در شهر ما وجود ندارد و مقدمه این کار خزانه متمرکز بود که در اولین قدم به کمیسیون برنامه بودجه رفتم و با همراهی دیگر اعضا آن را تصویب کردیم و از یک شهریور آن را اجرا کردیم؛ در گذشته اگر منطقه دو درآمد خوبی داشت همه درآمدش برای همان منطقه استفاده میشد و آسفالت را روی آسفالت میریختند و مثلا منطقه ده حتی پول حقوق کارکنانش را نداشت اما حالا تمام درآمد برای شهرداری تبریز است و مختار است که هرجا میخواهد خرج کند.
اولین خروجی خزانه متمرکز سه برابر شدن بودجه مناطق محروم بود و در بحث آسفالت هم در این مناطق دو برابر شد. بحث شفافیت دیگر مساله من بود که در انتخابات هم گفتم که به کمیسیون تحقیق و نظارت خواهم رفت؛ معمولا هم کسی به کمیسیون تحقیق و نظارت نمیرود چرا؟ چون کمیسیون تحقیق و نظارت فقط دشمنی می آورد. من سعی کردم بدون دخالت در راستای مدیریت شهری فساد را کم کنیم؛ من وقت به شورا آمدم گفتند سامانه شفافیت وجود دارد در حالیکه فقط یک پورتال بود و هرکس میتوانست تغییرش دهد در حالیکه سامانه را نمیشود، تغییر داد.
موضوع دیگر اعلام حقوق اعضای شورا بود که کار بسیار خوبی در راستای شفافیت بود که خود من هشت میلیون و خردهای حقوق دریافت میکنم؛ البته اعضایی که در کمیسیون ماده 100 هستند هم بر اساس اینکه حکم قضایی میدهند مانند دیگر اعضا حقوق دریافت میکنند. برای کمیسیونها هم یک حق الجلسه دریافت میشود یعنی اگر در یک کمیسیون باشیم یا پنج کمیسیون هیچ فرقی ندارد.
رویکرد اصلیام را بحث تحقیق و نظارت و تقویت بُعد نظارتی شورا گذاشتم که اگر پیگیر باشد من امسال به سازمانها و سازمان شهرداری ورود کردم تا مباحث دیگر؛ در برخی جاها مانند متروی تبریز و حوزه شفافیت نتیجه خوبی گرفتیم و ریل گذاری چندین مساله که اگر در این شورا به سرانجام برسانیم، کار بزرگی است. شاید مردم اصلا در دوره بعد به من رای ندهند که دهقان نژاد کاری نکرده اما اگر آن ریل گذاری که مدنظرمان است را اگر انجام دهیم هرکس که بعد از ما بیاید، روی همان ریل کار میکند که به نفع مردم و شهر تبریز است.
دفترچه عوارض امسال تغییرات اساسی داشت چون در سالهای گذشته تمام دفترچه ثابت بود و فقط مواردی که شهرداری تغییر میداد، بررسی میشد اما ما از ابتدا تا آخر دفترچه را بررسی کردیم. در بحث نظارتی من در موضوع سامانه شفافیت، نظارت، تحقیق و تفحص از مترو، شفافیت آرا، تشکیل کمیسیون فناوری و مسدود کردن ورود نیرو در کنار دیگر اعضا نقش داشتم.
آناج: ماجرای مترو چه بود؟
دهقاننژاد: ماجرای مترو کاملا مشخص بود و آنجا تبدیل به حیاط خلوت سیاسی شده بود اما حرف ساده ما این است که 20 تا 25 هزار میلیارد از پول مردم زیر زمین خرج شده است؛ این پول کجاست؟ نه نتیجه و نه گزارشی وجود دارد! تنها کمیسیون محرمانه کمیسیون ماست و نمیتوانیم مسائل حقوقی را اعلام کنیم چون قاضی نیستیم. اما پیگیر بودم و به دنبال مدارک میرفتم و خدا هم لطف میکرد و حتی مدارکی که برخیها فکر نمیکردم هم به دستم میرسید؛ البته در این راه هم کم تهدید نشدم و در بحث شورا به من گفتند که با ویلچر به شورا خواهی رفت اما ترسی از این حرفها ندارم.
خوشبختانه این راه شفافیت که باز شده حتی اگر ما در دورههای بعدی هم در شورا نباشیم باید به آن عمل کنند و دیگر از فاکتورسازی و تخلفات خبری نیست و یا کار دیگری که وجود دارد کمیته نظارت بر دعاوی چون شهرداری در تمام پروندهها شکست خورده اما حالا برای نحوه قراردادها شیوهنامه مینویسیم تا چنین مسائلی تکرار نشود.
آناج: برای هر یک از کلمات زیر یک کلمه یا جمله بگویید
رنجبر: مدیری که میتوانست مدیر خوب و ماندگاری باشد
هوشیار: مدیری که انگیزه خدمت دارد اما در بعد مدیریتی باید به برخی مسائل توجه کند و ضابطه مند باشد
برگی: طلبه
دبیری: چرچیلِ سوخته
غفوری: مادر شهید
تقاطع ارتش: طرح بیخودی که قفلِ تبریز شد
متروی تبریز: حیف و میل بیتالمال و جمعِ عیبهای مدیریتی
حاشیهنشینی: دردِ بی درمانِ تبریز
شورای ائتلاف: ائتلاف جریانسازی که در مجلس نتیجه خوبی گرفت و در شورا میتوانست بهتر هم باشد
شورای ششم: مطالبهگر است اما اینکه شورای انقلابی است یا نه؛ نظراتی است که دیگران میگویند
سگهای ولگرد: تیری که در کمر است و اگر آن را در بیاوری فلج میشود و اگر نگه داری عذاب میکشی
انتهای پیام /
