شنبه 3 آذر 1403

نجات استاد تکمیل همایون از اعدام توسط آیت الله گیلانی / سخنان استاد 20 روز قبل از مرگ

وب‌گاه خبر آنلاین مشاهده در مرجع
نجات استاد تکمیل همایون از اعدام توسط آیت الله گیلانی / سخنان استاد 20 روز قبل از مرگ

مبلغ نوشت: عباس سپاسی میگوید: استاد تکمیل همایون می گفت که یک وقت ملاقاتی از آیت الله محمدی گیلانی گرفتم، رفتم و گفتم حضرت آیت الله من را دوباره زندانی کنید، ایشان در جواب گفت برای چه دوباره شما را زندانی کنیم، گفتم چون زمانی که زندان بودم، به خانواده من تحت عنوان خانواده زندانیان کمک می کردند، الآن که آزاد شده ام، دیگر آن کمک ها هم قطع شده...

به گزارش «مبلغ»- به نقل از ردنا - مهمترین دلبستگی های تکمیل همایون درباره ایران، ادیان و اقوام، تاسیس نهادهای مردمی احیای ایران فرهنگی، ارتقاء دانش و علم با قصد توسعه کشور چه بود؟ و در برابر این نگاه با چه رویکردی از سوی پرویز ثابتی قبل از انقلاب، و یک آیت الله بعد از انقلاب مواجه شد؟

فروزان آصف نخعی: ناصر تکمیل همایون؛ متولد 2 آذر 1315 - وفات در 25 آبان 1401؛ جامعه‌شناس و تاریخ‌نگار ایرانی و استاد پژوهشکده تاریخ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی بود. او بین سال‌های 1333 تا 1337 دوره کارشناسی فلسفه و علوم تربیتی و کارشناسی ارشد علوم اجتماعی را در دانشگاه تهران گذراند و دوره دکترای تاریخ و دکترای جامعه‌شناسی را به ترتیب در سال‌های 1351 و 1356 در دانشگاه سوربن به پایان برد. بسیاری از کارشناسان عملکرد دکتر تکمیل همایون در ایران شناسی را از آن جهت می ستایند که بدون شناخت ایران، امکان توسعه این کشور تاریخی و تمدن ساز را غیرممکن می دانند.

بسیار والاست به واسطه دلبستگی اش به تمدن ایران

در آغاز پیام صوتی میرجلال الدین کزازی استاد برجسته ادبیات و فرهنگ، در نخستین سالگرد درگذشت ناصر تکمیل همایون در خانه اندیشمندان علوم انسانی برای حضار پخش شد. از نظر کزازی «تکمیل همایون از آن جهت «بسیار والاست» و او «به پاس آن، او را» می ستاید که دلبستگی اش «به این سرزمین سپند اهورایی... بوده است.» از نظر کزازی «یکی از نشانه های این دلبستگی به ایران آن است که روانشاد دکتر تکمیل همایون، هموند اتحادیه کشورهای وارث تمدن ایرانی بود.»

در این پیام کزازی کشورهای وارث تمدن ایرانی را بسیار فراخ تر، پهناورتر، و دامن گسترتر از «ایران فرمانرانانه، یا ایران سیاسی» ذکر کرده و بر آن است که «ما به چهار ایران می توانیم در پیوند باشیم به آن ها بیندیشیم، بکوشیم که این چهار ایران همواره بشکوه، والا و شگفت انگیز باشد.» از نظر او این چهار ایران عبارتند از: «1- نخستین نشان ایران فرمانرانانه است.2- دومین نشان، ایران تاریخی است. ایران تاریخی پهناورتر از این ایران است. زیرا کشورهایی را دربر می گیرد، که در درازنای تاریخ ایران بخشی از جهان شاهی ایرانی بوده اند. 3- سومی که از ایران تاریخی هم که فراخنایی بیشتر دارد، ایران فرهنگی است. در ایران فرهنگی ما کشورهایی را می یابیم، که هرگز بخشی از ایران تاریخی نبوده اند.4- ایرانی چهارمین را هم من به این سه می افزایم. این ایران در روزگار نو، روزگار پس از اسلام پدیدار شده است؛ ایران جهانشاهی زبان فارسی و آن نیز خود پهناور است. از کاشغر تا ایروان را در برمی گیرد. زبان پارسی به پشتوانه ادب گرانسنگ و بی مانند آن، توانسته است گونه ای از جهانشاهی را پدید بیاورد.»

میرجلال الدین کزازی این استاد بازنشسته دانشگاه، تاکید می کند «برما ایرانیان پیداست که بسیار بایسته تر است که سرزمین خویش را بشناسیم؛ بکوشیم که آن را به دیگران بشناسانیم. یکی از کوشندگان در این راه دراز روانشاد دکتر تکمیل همایون بود. از آن روست که من او را بسیار گرامی می دارم.»

زرتشتیان ایران نه؛ بلکه ایرانیان زرتشتی

دکتر تکمیل همایون، سعی وافری داشت که به اصلاح هر نوع ادبیاتی همت کند که منجر به ایجاد افتراق میان مذاهب و اقوام در ایران می شد. او گویی خطر توسعه نیافتگی کشور را در ادبیات روزمره ای می دید که هر آن به افتراق میان ایرانیان دامن می زد. روایت دکتر حسن باستانی راد در مراسم سالگرد بسیار جالب است. او می گوید «ما جرات نداشتیم در دفتر بگوییم زرتشتیان ایران، بلوچ های ایران، کردهای ایران، بلکه باید می گفتیم ایرانی کرد، ایرانی بلوچ، ایرانی لر، ایرانی زرتشتی، زیرا اول ایرانی است، بعد قزوینی یا کرمانی است.» از این استاد دانشگاه، سخن تکمیل همایون «در باره ایرانیان زرتشتی، کلیمی، مسیحی، آشوری، کلدانی، اهل سنت، و نیز ایرانیان بلوچ، کُرد، لر، آذری، ترکمن، عرب، و سراسر ایرانیان پر از احساس و پر از عاطفه بود. برای مثال هرچند آقای دکتر بلوک باشی مقاله بلوچ را در دایره المعارف را نوشته است، ولی باز ایشان تاکید می کردند که یک بلوچ پیدا بکنید تا کتاب بلوچ را بنویسد. یا یک کرد پیدا بکنید تا کتاب کرد و کردستان را بنویسد.»

باستانی راد در ارتباط با تاریخ نگاری تکمیل همایون می گوید: زمانی که از روانشاد دکتر محمد مصدق سخن می گفت، رنگ رخسارش سرخ و کبود می شد. ناگاه همین که به اسم دکتر مصدق می رسید به یکباره فریاد می زد، و ناگاه با صدایی بلندتر از معمول داد سخن می داد.» شاید او تحت تاثیر ابرمردی بود که حتی برای نجات جان خود یا قدرت خویش، حاضر نبود کشورش ایران را به خطر بیندازد. آن جا که باستانی راد می گوید به توصیه دکتر تکمیل همایون، برای نوشتن پایان نامه فوق لیسانس اش به عنوان یک عشایر زاده، به زادگاهش می رود و به نامه هایی از عشایر به مرحوم مصدق دست می یابد که هنوز در جایی منتشر نشده اند: «گفت تو عشایرزاده و دهاتی بوده ای، چیزی در باره عشایر پیدا بکن و بنویس. رفتم گشتم، مجموعه نامه هایی در عشایر سیرجان پیدا کردم، که ناصرخان قشقایی با یک سری از خوانین سیرجان مکاتبه کرده بود، (این نامه ها هیچ جا منتشر نشده است الا در همان پایان نامه فوق لیسانسی که راهنمای من آقای دکتر بود) بعد از کودتای 28 مرداد، که مرحوم مصدق خانه نشین می شود، عشایر قشقایی و عشایر کرمان، می خواهند با هم متحد بشوند، و علیه شاه کودتا بکنند. این مجموعه اسناد الآن هست.» اما آنچه در عمل رخ می دهد.

مرگ بزرگ مرد تاریخ ایران در تبعید است. طرحی که حتی اگر بخواهد او و قدرتش را نجات بدهد به بهای جنگ داخلی، از سوی مصدق ناکام می ماند. لازم به یاد آوری است که منبع «نصیری طیبی، منصور (1383). «معرفی سند: قشقایی‌ها و جنگ جهانی دوم: رقابت‌های انگلستان و آلمان در جنوب». فصلنامه تاریخ روابط خارجی (مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امور خارجه) (18): 125 تا 156. بایگانی‌شده از اصلی در 02 آوریل 2013 آمده است که «قشقایی‌ها تمامی پیشنهادهایی را که کودتاگران برای جلب نظر ایشان داده بودند رد کردند. هنگام کودتا نیز به مصدق پیشنهاد دادند که همراه ایشان به فارس بیاید تا از او حمایت کنند اما دکتر مصدق پیشنهادشان را نپذیرفت و تسلیم دولت شد.» از این منظر باید گفت نامه های قشقایی ها به مرحوم مصدق مندرج در پایان نامه دکتر باستانی راد، به راهنمایی دکتر تکمیل همایون، منحصر به فرد است.

باستانی راد، یکی از راه های شناخت دکتر تکمیل همایون را هنگام عصبانیت ذکر می کند. او می گوید «وقتی از سخن کسی عصبانی می شد و شاید بگویم هزاربار عصبانیت های آقای دکتر را دیدیم، فقط یک عکس العمل داشت، سکوت. من هیچوقت ندیدم جواب عصبانیت کسی را بدهد. بی آنکه سخنی برزبان آورد»

این استاد دانشگاه دیگر ویژگی مرحوم تکمیل همایون را دقت بالا می داند؛ «برای ساده ترین نکات و اصطلاحات بازهم به کتاب و فرهنگنامه رجوع می کرد. می گفتند اگر به لغتی برخوردیم که در این کتب نبود، بعد بنشینیم ببینیم که چیست؟»

مشروطه گردی و تهران گردی؛ فرار بنی صدر

همکاری در انتشار نشریه خبری «تهران»، پیشنهاد تشکیل «خانه تهران»، همکاری در طرح های مشروطه گردی، و تهران گردی، همچنین تهران پژوهی از دیگر فعالیت های مرحوم تکمیل همایون است. دکتر مهرشاد کاظمی در اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی موفق شد با همکاری دکتر تکمیل همایون، 35 شماره از سال 1377 تا 1379 نشریه خبری تهران را منتشر بکند.

کاظمی زمانی که پیشنهاد راه اندازی مجله «تهران شناسی» را مطرح می کند، تکمیل همایون بدون هیچ رودربایستی ای به او می گوید «از همین ابتدا «تهران شناسی» نگویید. کلمه اش اشتباه است، درواقع باید «تهران پژوهی» بگویید.» کاظمی سپس به «یکی از دغدغه های مهم دکتر ناصر تکمیل همایون» اشاره می کند که «ایجاد خانه تهران بود.» کاظمی می گوید که تکمیل همایون «در سال 1385 در ستاد انتخاباتی آقای مسجدجامعی در میان جمع 12 نفره از تهران پژوه ها بر روی این موضوع تاکید کرد و از آقای مسجد جامعی خواست حتما، پس از رفتن به شورای شهر، خانه تهران را، به عنوان مکانی برای تهران پژوهان» تاسیس بکنند و بالاخره با توصیه و پیگیری های آقای مسجد جامعی و دیگر اعضای شورای شهر، «خانه اتحادیه» در سال 1395 -1396 انتخاب شد، و فعالیت اش را شروع کرد.»

این پژوهشگر از دکتر تکمیل همایون نقل می کند که نخستین فعالیت های تهران پژوهی ایشان، به سال 1368 بر می گردد که به مناسبت دویستمین سال تهران پژوهشگاهی با پیشنهاد آقای دکتر، بروجردی، تحت عنوان مطالعات تهران راه اندازی شده بود و دکتر کتاب «کتابشناسی تهران» را در همان سال منتشر کردند.» به گفته کاظمی «از اوایل دهه هفتاد دکتر تکمیل همایون با انتشارات روشنگران همکاری می کرد که مجموعه ای تحت عنوان کتاب تهران را تحت نظارت مرحوم سید عبدالله انوار، و خانم سیما کوبان، منتشر می کردند» «بعدها هم در دفتر پژوهش های فرهنگی آقای دکتر خوشنویس، گروه مطالعات تهران راه اندازی شد، و کتاب های بسیاری را در آن جا با همکاری دفتر پژوهش ها، منتشر کردند. برخی عناوین کتاب ها شامل پایتختی تهران در سه جلد، اودلاجان، سنگلج، محله کلیمیان، دارالفنون، دولاب، و رویدادهای تهران هستند. کار آخرشان هم راجع به «چاله میدان» بود که موفق نشدند منتشرش کنند.

کاظمی در بیان دیگر فعالیت های دکتر تکمیل همایون، به «تعیین جایزه تهران در سال 1392» اشاره کرد «که مراسم آن در 8 دوره در اوایل دیماه هر سال برگزار می شد و به بهترین های پژوهش در باره تهران، جایزه اهدا می شد». او همچنین تاکید کرد که «با پیشنهاد دکتر در سال 1393 در ارشاد تهران، کتابخانه تخصصی تهران به نام «گنجینه تهران» راه اندازی شد» که «در این محل هفته ای دو روز با حضور دکتر تکمیل همایون، بحث و بررسی مسایل تهران توسط دانشجویان و دیگر استادان و نخبگان به عمل می آمد.»

کاظمی دیگر فعالیت هایی مشترک با دکتر تکمیل همایون را «تهران گردی» ها و «مشروطه گردی ها» در روزهای جمعه با حضور آقای مسجد جامعی ذکر کرد او درباره «مشروطه گردی» گفت که «تا سه سال برگزار شد. در دوره اول مشروطه گردی ها ایشان با ایشان به حدود 30 و خرده ای مکان هایی که مرتبط با وقایع مشروطه بود، دانه به دانه رفتیم، و دکتر داستان و خاطرات این مکان ها را برایمان تعریف کرد.»

دکتر مهرشاد کاظمی آخرین اثر دکتر را که چند ماه قبل از فوتشان منتشر شد، کتابی درباره مرحوم مصدق ذکر کرد که به قول خودشان «کتاب مصدق، بهترین کتابشان است. آرزو داشتند این کتاب منتشر بشود، که خوشبختانه چند ماه قبل از فوتشان، با حال بیماری و سختی ولی با عشق و علاقه در همین خانه آن را رونمایی کردند.»

کاظمی خاطرات جذاب دکتر تکمیل همایون را «گنجینه ای از تاریخ معاصر ایران شامل 28 مرداد، فعالیت های چپ ها، ملی گراها، اسلامی ها تا پیروزی انقلاب و اوایل انقلاب» ذکر کرد آن ها حتی در شرایط کرونا و در جمع های خصوصی و گپ و گفت های خودمانی مطرح می کرد.

او سپس به یکی از خاطرات دکتر تکمیل همایون، که کمتر جایی مطرح شده، در باره فرار بنی صدر اشاره کرد. کاظمی به نقل از تکمیل همایون «مخفیگاه بنی صدر را ساختمان سامان، در شیخ بهایی جنوبی ذکر و این که «هنگام فرار، در فرودگاه، دو کودک هم همراه اش بودند، بادکنک هایی به دست این دو کودک داده بودند، اندازه بادکنک ها طوری بود که تا صورت بنی صدر را می گرفت، البته هماهنگی هم شده بود، تا مردم او را نشناسند و از این طریق بنی صدر توانست از گیت خارج شده و از کشور بیرون برود.»

تشکیل «اتحادیه کشورهای وارث تمدن ایرانی» را دکتر حسین رمضانی خردمردی در دوم دیماه 1382 طی یادداشتی در روزنامه ایران پیشنهاد داد»، دکتر کلثوم رمضانی خردمردی، با ذکر این موضوع در سخنانی در سالگرد درگذشت دکتر تکمیل همایون، این پیشنهاد را حاصل خاطرات بدی دانست که در مدارس راهنمایی یا دبیرستان، «داستان جدایی بخش هایی بزرگ از ایران در دوره قاجاریه را همه را دچار یک حسرت بزرگ می کرد.» از نظر او «مطرح شدن این ایده در واقع تلاشی بود برای یافتن راهی برای جبران بخشی از یک حسرت ملی تاریخی است که بیشتر ایرانی ها دچارش هستند.» «با شوق این که شاید ارائه این ایده به مسئولان کشور، زمینه ای برای تغییر در رویکرد در سیاست خارجی به وجود بیاید... اما پیگیری نامه های ارسالی، به نهادهای رسمی، نتیجه ای برای ما نداشت.»

او با ذکر این که از سال 1394 به صورت مستقل در تلگرام، «حمایت از تشکیل اتحادیه کشورهای وارث تمدن ایرانی را ایجاد کردیم، تا تبدیل به یک خواست و مطالبه عمومی بشود» گفت: «اما برای پیشبرد این طرح در روز تاریخی و به یاد ماندنی 11 اسفند 1395،... در ادامه تلاش برای معرفی طرح به شخصیت های برجسته ایراندوست، به دیدن استاد ناصر تکمیل همایون رفتم. دکتر تکمیل همایون به محض مشاهده پرینت، استاد به انگشتشان بر روی آن عنوان «اتحادیه» زدند، و با ذوقی توام با هیجان گفتند این خوبه. این خیلی خوبه. آنچیزی که آقای احمدی نژاد در باره تشکیل اتحادیه

دکتر کلثوم رمضانی خردمردی؛ کشورهای فارسی زبان گفته بودند خیلی خطرناک بود، چون که بخش بزرگی از ظرفیت های ایران فرهنگی را نادیده می گرفت، اما این هم خوب و هم شدنی است. به عمر ما قد نمی دهد، ولی شدنی است.» به گفته رمضانی خردمردی، در دیداری دیگر «با مصاحبه کاملی با ایشان که در تاریخ 20 فروردین 1396 در خبرگزاری ایلنا و... منتشر شد. جمله معروف استاد به یاد ماندنی است که علاقمندان ایران به تشکیل اتحادیه کشورهای وارث تمدن ایرانی کمک کنند». رمضانی خرد مردی حمایت دکتر تکمیل همایون از طرح مذکور را از جمله «نگارش مقاله مفصلی در باره اتحادیه، در مجله چشم انداز ایران، متعلق به لطف الله میثمی» ذکر کرد.

ایران فرهنگی، دیالوگ میان مرده ریگ های اقوام و ادیان، انجمن همگرایی مواریث تمدن ایرانی

دکتر نادر کریمیان سردشتی؛ در مراسم سالگرد بزرگداشت دکتر تکمیل همایون، دکتر نادر کریمیان سردشتی پژوهشگر و استاد دانشگاه، به مهم ترین دغدغه های مرحوم استاد تکمیل همایون اشاره کرد. از نظر او «بحث ایران فرهنگی، برای ایشان جزو اولویت ها بود» به گفته این استاد دانشگاه، «قبل از این که انجمن همگرایی مواریث تمدن ایرانی شکل بگیرد، ایشان از پیشنهاد دهندگانی بودند، تا یک انجمن و یا یک مرکز علمی فرهنگی برای بحث در باره ایران فرهنگی سامان یابد.»

کریمیان در بیان دلایل پیشنهاد دکتر تکمیل همایون، برای تشکیل چنین انجمنی، را «دیپلماسی فرهنگی بسیار ضعیف به ویژه خارج از مرزها، قبل و به ویژه بعد از انقلاب، همچنین افول بسیاری از دپارتمان های ایرانی» ذکر کرده و می گوید:«دکتر تکمیل همایون در گفت و گوها، مطرح می کردند، و آرزو داشتند، کسانی بیایند، و این انجمن را شکل بدهند، و لذا از کسانی که عضو هیات موسس همین «انجمن همگرایی مواریث تمدن ایرانی» بودند، جناب استاد تکمیل همایون بود.» او در ادامه با اشاره به این که «اما دکتر تکمیل همایون با تدبر و تامل، مطرح می کردند قبل از این که دیپلماسی فرهنگی را خارج از مرزهای امروزین ایران گسترش بدهیم، و با زبان فرهنگ، و دیالوگ و گفت و گو با مردم جهان مراوده داشته باشیم، بهتر است ابتدا این موضوع را در ارتباط با «اقوام» و «ادیان» پی بگیریم.»

دکتر نادر کریمیان سردشتی این پژوهشگر با پاسخ به این سوال که چرا «این دو نکته را برای چه می گویم؟» تاکید کرد: «زیرا ایران امروزی از اقوام و ادیان گوناگونی تشکیل شده، حتی در آخرین صحبت هایی که 20 روز قبل از فوت ایشان، یک ساعت و نیم در منزلشان با آقای خردمردی خدمت شان بودیم و صحبت ها همه ثبت و ضبط هم شد، ایشان در آن گفت و گو تاکید داشتند که در بخش حرکت های فرهنگی، و علمی چه در مجامع رسمی، و چه در مجامع غیر دولتی، دیالوگ در داخل سرزمین های ایران هنوز شکل نگرفته است. هنوز بهترین کتاب ها را در باره بلوچ ها، راجع به کردها، راجع به ترکمن ها، راجع به سایر اقوام و ملل که در ایران هستند، اروپایی ها نوشته اند. غفلت از این مهم باعث می شود تا دیگران، خارج از حوزه ها و مرزهای سیاسی ایران به این مسایل بپردازند.»

کریمیان سردشتی با اشاره به «دغدغه های «انجمن همگرایی مواریث تمدن ایرانی» که آقای دکتر تکمیل همایون، رئیس هیات موسس آن بود، و خیلی از دیپلمات ها و متفکران هم جزو اعضای آن بودند، مثل آقای مجتهد شبستری،» تاکید کرد: «دغدغه این دوستان آن بود که ما شایسته و بایسته است راجع به پژوهش های علمی، فرهنگی، بیشتر توجه بکنیم؛ اول به مرزهای امروزین، و بعد به سایر کشورهایی که مرزهای سیاسی شان از ما جدا است. ولی با این رویکرد که این دسته از کشورها جزو ایران فرهنگی هستند؛ اما در این بخش هم خیلی کم کار شده است. بنده با مطالعات میدانی 17 ساله در حوزه های آسیای میانه، دریافتم بخش عمده آثار و ابنیه تاریخی برجای مانده، یادگارهای معماران ایرانی است. از جمله مجموعه خواجه احمد یَسَوی، که در شهر ترکستان ثبت جهانی شده، در اصل معمار و بنایش خواجه ابوحسین شیرازی است؛ تیمور لنگ معماران ایرانی را به آن دیار برده، تا آثار فاخر را پدید بیاورند. یا مجموعه گور تیمور، که محمد اصفهانی، معمارش بوده یا مجموعه ابوحفص کبیر در نزدیکی بخارا، و هزاران آثار تاریخی دیگر.»

این پژوهشگر و استاد دانشگاه تاکید کرد که «پارسال که خدمت ایشان بودیم، تاکنون که خدمت دوستان هستیم، نزدیک بیست کنفرانس علمی در راستای ایران فرهنگی برگزار کردیم.... تا بتوانیم آن مرده ریگ های اعم از باستانی و دوره اسلامی را با عمق دانش و بینش تبیین کنیم و این دستاوردها بتواند پشتوانه ای اساسی برای مراودات سیاسی بشود. زیرا معتقدم اگر ما در این بخش وقفه داشته باشیم، به طور قطع نمی توانیم دیالوگ سیاسی با جهان برقرار بکنیم. باید نخست دیالوگ فرهنگی و روابط فرهنگی بسیار خوبی داشته باشیم، و سپس به پشتوانه آن مرده ریگ هایی که داریم، داعیه مراودات سیاسی داشته باشیم.»

نقش آیت الله گیلانی در زندگی تکمیل همایون

حلقه اتصالش با استاد فرزانه تکمیل همایون را «گروه همسفران» ذکر می کند، گروهی که بانیش گروهی از فرهیختگان همچون استاد محمد ترکمان، زنده یاد دکتر تکمیل همایون، آقای مهندس بدیع زادگان، استاد شاکری، آقای حسن نژاد، آقای رشتیان، یا خانم باستانی هستند. دکتر عباس سپاسی از دیگر سخنرانان مراسم بزرگداشت مرحوم تکمیل همایون می گوید: «دغدغه این بزرگان در این گروه آن است برای این که علل مشکلات کشورمان، و توسعه نیافتگی اش را بشناسیم، باید ایرانمان را ابتدا بشناسیم. بنابراین باید ایران را بگردیم. در چنین گروهی وارد شدم، و با آن که مدت ها، از محیط علمی و از دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران فاصله گرفته بودم، وقتی به گروه همسفران وصل شدم، شانس این را داشتم که با زنده یاد استاد تکمیل همایون ارتباط برقرار کردم، ارتباطمان به تدریج صمیمانه شد، و به تدریج رفیق ایام تفریح و به قول معروف گرمابه و گلستان شدم.»

سپاسی سپس به یکی از خاطرات سیاسی دکتر تکمیل همایون و احسان نراقی و تصورات غلطی که نسبت به مرحوم آیت الله گیلانی در جامعه وجود داشته و دارد اشاره می کند، و این که «ایشان حیات مجدد خودشان را مدیون لطف آقای گیلانی می دانستند که ابتدا اعدام شان تبدیل شده بود به حبس ابد، تحت این عنوان که زندانی هایی که زندانبانان بی سواد را باسواد بکنند، یک درجه تخفیف می گیرند. گویا آقای دکتر تکمیل همایون، به همراه دکتر احسان نراقی، اعلام آمادگی کرده بودند که زندانبان های بی سواد را با سواد بکنند، از این رو حکم اعدامشان تبدیل به حکم ابد شده بود. بعد از مدتی دیدند این ها بی آزارند و اهل براندازی و این برنامه ها نیستند، زندان این دسته افراد را تبدیل به 15 سال و سپس به تدریج آزادشان کردند.»

دکتر عباس سپاسی سپاسی در ادامه با اشاره خاطرات تکمیل همایون که می گفت «از زندان بیرون آمدیم، اما ممنوع الکار و خانه نشین بودیم، در عین حال با آزادی، کمک ها هم به خانواده قطع شد بود» تاکید کرد: «تکمیل همایون می گفت که یک وقت ملاقاتی از آیت الله محمدی گیلانی گرفتم، رفتم و گفتم حضرت آیت الله من را دوباره زندانی کنید، ایشان در جواب گفت برای چه دوباره شما را زندانی کنیم، گفتم چون زمانی که زندان بودم، به خانواده من تحت عنوان خانواده زندانیان کمک می کردند، الآن که آزاد شده ام، دیگر آن کمک ها هم قطع شده، لااقل دوباره ما را زندانی بکنید که تا کمک ها به خانواده مان برقرار بشود.»

سپاسی به نقل از تکمیل همایون می گوید: «ایشان یعنی آیت الله گیلانی کمی فکر کرد و سپس نامه ای نوشت که استخدام ایشان در مراکز پژوهشی ایراد ندارد، ولی تدریس نمی توانند بکنند. که درواقع باعث شد که ایشان در پژوهشگاه علوم انسانی استخدام شده و مشغول به کار بشوند.»

ویژگی هایی موثر در ارتقا دانش ایران پژوهی

دکتر زهره زرشناس، زبان‌شناس، ایران‌شناس و باستان‌شناس ایرانی، استاد پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و سردبیر نشریه زبان‌شناخت سخنان خود را در مراسم یکمین سالگرد درگذشته دکتر ناصر تکمیل همایون این گونه آغاز کرد «شادروان دکتر تکمیل همایون دانشمردی فرزانه که جایگاهی ویژه و بسیار تاثیرگذار، در حوزه مطالعات ایرانشناسی، و ایران پژوهی داشت»، افزود: «با همتی بلند، این دانش ها را والایی و اعتبار بیشتری بخشید و در سال 1356 پس از دفاع از رساله دکترای جامعه شناسی، به رغم موافقت دانشگاه سوربن برای استخدام رسمی ایشان، کشور فرانسه را ترک کرد، و به ایران بازگشت. و در تمامی سال های پس از آن، با وجود دشواری هایی که شرح اش مجالی دیگر می طلبد، به مهاجرت نیندیشید، و به میهن خویش خدمت کرد.»

این استاد دانشگاه سپس به چهار تاثیرگذاری شادروان دکتر تکمیل همایون، بر دانش ایرانشناسی و ایران پژوهی، اشاره کرد و آنان را برشمرد و گفت: «نخست، تالیف 35 کتاب و بیش از 200 مقاله که بیشتر آن ها کتاب های درسی دانشگاهی و بسیاری در حوزه مطالعات ایران شناسی و در پاسخ به نیازی ملی تالیف شده اند. زنده یاد دکتر تکمیل همایون، برای هر مساله و هر موضوعی یک قطعه شعر، یک غزل، یک دوبیتی، یک بحث فلسفی، یک بحث عرفانی، یا یک آیه قرآنی، به عنوان شاهد مثال در پاسخ داشتند؛ نمونه درخشانی از استادی فرارشته ای، و میان رشته ای.»

دکتر زهره زرشناس زرشناس تاثیرگذاری دوم مرحوم تکمیل همایون را «جهت بخشی به پژوهش های علمی، و هدایت آن ها، در سازمان های علمی و پژوهشی کشور» ذکر کرد و سپس با اشاره به فعالیت های قبل از انقلاب ایشان گفت: «تکمیل همایون، در سال 1356 همزمان با تدریس در دانشگاه ملی سابقه (شهید بهشتی فعلی) در موسسه تحقیقات و برنامه ریزی علمی و آموزشی که زیر نظر احسان نراقی اداره می شد مشغول به کار ولی در سال 1357 به دلیل مخالفت ساواک، از موسسه مذکور اخراج شد. با این همه در همان دوره کوتاه بخش ایران شناسی موسسه را تاسیس کردند.»

او تاکید کرد که «استاد پس از آشنایی با محمد خوشنویس، و تاسیس دفتر پژوهش های فرهنگی، فعالیت های فرهنگی فراگیری در تمامی دوران حیات پرثمرشان در آن دفتر آغاز کردند و با بهره گیری از تجربه ها و سوابق پژوهشی و برخورداری از شان علمی جهانی، توانستند با مدیریت ثمربخش، و هدایت موثر تعدادی از طرح های پژوهشی سازمان ها، و نهادهای علمی کشور برای نمونه پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی را جهت ببخشند. و به سوی مطالعاتی هم ارز پژوهش های بین المللی با نتایجی قابل ارائه، در محافل و مجامع علمی جهان ارائه کنند.»

این استاد دانشگاه ویژگی سوم دکتر تکمیل همایون را «دانشجوپروری»، ذکر کرد که برخی از آنان امروز استادانی کارآمد و مبرز به شمار می روند. زرشناس سپس با اشاره به مسئولیت پذیری فوق العاده و کم نظیر تکمیل همایون در برگزاری کلاس های درس حتی در ایام بیماری، در باره دیگر صفات برجسته او گفت: «شاگرد نوازی، فروتنی، و تواضع علمی، بحث و گفت و گوی علمی و انتقادی و راهنمایی دانشجویان که در بنیاد ایرانشناسی از نزدیک که شاهد مواردی از آن بوده ام، همراه با خوشرفتاری، مهرورزی، نوعی احساس پدری نسبت به دانشجویان، دانشجو گرایی، پرهیز از هرگونه آسانگیری بی مورد، از یک سو، و سختگیری غیرمنطقی از دیگر سو بوده، موجب شده بیشتر دانشجویان ایشان مباحث دشوار درسی را به مدد دوستداری و عشق استاد، به آسانی بیاموزند و پژوهش در حوزه های تاریخ و جامعه شناسی ایران را حتی پس پایان تحصیلات ادامه دهند.»

چهارمین ویژگی دکتر تکمیل همایون از نظر زرشناس، «تعلق اش به نسلی از فرهیختگان نام آشنا است که در خارج از کشور درس خوانده بودند، و ارتباطی مداوم و تنگاتنگ، با نهادهای علمی و دانشگاهی اروپایی داشتند و توانستند رویکردهای علمی جدیدی را، در حوزه تخصصی خود ارائه کنند.»

سعدیا گر همه شب شرح غمش خواهی گفت

شب به پایان رود و شرح به پایان نرود

علم باوری؛ احضار تکمیل همایون توسط ثابتی

«دکتر تکمیل همایون از معدود کسانی بود که هیچگاه تکرار نمی شد، به تعبیر فلسفی، اندیشه را می اندیشید. دکتر تکمیل همایون چند رشته اساسی علوم انسانی را شامل فلسفه، ادبیات، تاریخ، جامعه شناسی و آموزش و پرورش را انصافا بسیار بسیار مسلط بود.» آخرین سخنران مراسم نخستین سالگرد درگذشت تکمیل همایون، دکتر حمید تنکابنی بود. از نظر تنکابنی «الگوی تکمیل همایون از نظر علمی مرحوم دکتر صدیقی، و الگوی سیاسی اش مرحوم دکتر محمد مصدق بود.» از نظر او «هویت فردی آقای دکتر، با هویت ایرانی پیوند خورده بود. در نتیجه در تمام آثارشان از جمله آخرین اثرشان، ایران جان، که نامی است بسیار دقیق و با مسما، از این هویت منشا می گیرد.»

این استاد دانشگاه با ذکر این که دکتر تکمیل همایون «در مقابل کسانی که گاهی به تسامح و گاهی متاسفانه تجزیه طلبانه، از «ملت های» ایران نام می بردند، خیلی وسواس و تاکید داشت که ملت ایران را، ملت ایران بگوییم.» وی در ادامه افزود: «از نظر ایشان اقوام، ادیان، متفاوت هستند، ولی ملت ایران یکی است، این موضع از نظر تکمیل همایون تنها از روی عرق به وطن، یا تعصب نبود، بلکه آن را با مطالعات علمی تبیین می کردند.»

از نظر تنکابنی، ویژگی دیگر مرحوم تکمیل همایون، «علاوه بر علم باوری، به ویژه در حوزه ابطال پذیری علمی در حوزه نظریه ها، همچنین پذیرش نقادی های دانشجویان، دستیابی به راه حل سوم بود.» این استاد دانشگاه تاکید می کند که «دکتر تکمیل همایون خیلی وقت ها در جلسات با روش آموزنده علمی، ما را به نتیجه سوم راهنمایی می کردند.»

دکتر حمید تنکابنی تنکابنی سپس با ذکر خاطره ای از دکتر تکمیل همایون (که به روایت تنکابنی ایشان با روحیه طنزی که داشتند خاطره مذکور را تعریف می کرد) به نقل از تکمیل همایون در این باره که سیستم امنیتی ساواک، خیلی حساب شده عمل می کرد گفت: «دکتر تکمیل همایون پس از بازگشت از فرانسه، و مدت کوتاهی تدریس در دانشگاه شهید بهشتی کنونی یا ملی سابق از سوی پرویز ثابتی رئیس اداره سوم به ساواک احضار شد. او به دلیل سابقه مبارزاتی که از 16 سالگی فعالیت می کرد، و در همین سن برای ملی شدن شیلات 2 هفته در زندان بود، ماجرا را به آقای فروهر گفت. داریوش فروهر گفته بود ببین آقای تکمیل، بعد از رفتن به ساواک، یکی دو ساعت در یک اتاق معطلت می کنند، اتاق دوربین دارد و مراقبت هستند، بنابراین نخستین کاری که می کنی، یک کتاب رمان ببر، و با خیال راحت بشین آن را بخوان. همچنین همراه خودت وسایل ضروری مثل حوله، لباس را درون یک ساک همراه خودت ببر. بعد از مدتی ثابتی اول با روی خوش، ثابتی تو را دعوت عدم فعالیت با نیروها و گروه های سیاسی می کند. سپس به تدریج لحن اش تند و خیلی تهدید آمیز می شود، به محض این که تهدید را مثل زندانت می کنم، آغاز کرد، ساک را بردار بگو سلول من کجاست،»

تنکابنی در ادامه می گوید: «آقای تکمیل همایون می گفت که خیلی خوشحال از انتقال تجربه، به اداره ساواک نزد ثابتی رفته و همان توصیه های داریوش فروهر را که در عمل رخ داده بود، عمل می کند. می گفت خیلی با احترام چایی گذاشتند، یاد صحبت ایشان افتادم، کتاب را برداشتم، و با خیال راحت مطالعه کتاب را شروع کردم. این را که دیدند بعد از سه ربعی ثابتی آمد. خیلی عذرخواهی کرد و در ادامه همان طور که مرحوم فروهر گفته بود، آرام آرام، فضا با تهدیدات ثابتی تند شد، مبنی بر این نباید با افرادی مثل بازرگان، سنجابی، صدرحاج سیدجوادی و... مراوده داشته باشی. و در آخر با لحن تندی گفته بود اگر به توصیه عمل نکنی، نه فقط درست را تعطیل می کنم بلکه شدت عمل بیشتری به خرج می دهم و... که دکتر تکمیل همایون در این جا می گوید ناگهان بلند شدم ساکم را گرفتم، گفتم آقای ثابتی سلول من کجاست؟ او هم گفت بشین بابا این ها رو داریوش یادت داده.»

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1847334